تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی )
آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره)
صفحه نخست       پست الکترونیک          تماس با ما              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


«بدترین دشمنان كسانی اند كه حیله خود را بیشتر پنهان می دارند.»



مدیر وبلاگ :طاهر مهدوی
مطالب اخیر
نویسندگان


 اخبار ویژه روزنامه ها  
۱۳۹۹/۰۵/۰۷

Image result for ‫اخبار ویژه روزنامه ها‬‎





سارکوزی: ترامپ نشانه وخامت حال غرب است نه علت آن
رئیس‌جمهور اسبق فرانسه تأکید کرد محور جهان در حال عبور از غرب به شرق (آسیا) است.
نیکولای سارکوزی که به مناسبت چاپ کتاب خود با عنوان «دوران طوفان‌ها» به برنامه «ساعت 20» در شبکه یک تلویزیون فرانسه دعوت شده بود، درباره وضع کنونی فرانسه در جهان گفت: این پرسش، پیچیده است؛ چرا که من نمی‌توانم فرانسه را از اوضاع اروپا و حتی اوضاع غرب خارج کنم. من به تمدن غربی و ارزش‌ها فکر می‌کنم.
وی گفت: فکر می‌کنم که محوریت جهان در حال عبور از غرب دیروز به شرق امروز یعنی آسیا است.
سارکوزی افزود: «ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما در حال حاضر به هیچ وجه مسلط نیستیم. باید اذعان کنم جهان اکنون با بحران روبرو است. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که عجیب و باورنکردنی بود، علت تنزل شرایط و وخیم شدن شرایط نیست بلکه نشانه آن است.»

اسپوتنیک: اسرائیل چرا از حمله حزب‌الله می‌ترسد؟
خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی، به این پرسش پاسخ داد که چرا اسرائیلی‌ها از حمله حزب‌الله اینقدر واهمه دارند؟
این خبرگزاری نوشت: اسرائیلی‌ها متوجه شده‌اند نیروهای مقاومت تصمیم دارند اقدامات اسرائیل را تلافی کنند. چند سالی است اسرائیلی‌ها مواضعی را در سوریه بمباران می‌کنند. به‌دلیل اینکه نیروهای ایرانی و هم‌پیمانان آنها در سوریه ملزم به رعایت خواسته‌های میزبان خود یعنی دولت و ارتش سوریه بودند و تمرکز ارتش و دولت سوریه بر جنگ با گروه‌های  ‌تروریست بود، اکثر حملات اسرائیل بی‌پاسخ ماند.
در انتخابات اخیر آقای نتانیاهو رسما اعلام کرد که ارتش اسرائیل تحت فرمان او طی سه سال اخیر بیش از ۳۵۰ عملیات بر علیه نیروهای جبهه مقاومت در سوریه انجام داده است. حال که کار نیروهای مخالف دولت سوریه در شرف پایان است و آنها در منطقه ادلب محصور شده‌اند و دیگر همه می‌دانند اگر راهکار سیاسی به نتیجه نرسد ارتش سوریه و متحدانش به‌راحتی خواهند توانست کار را با عملیات نظامی یک سره کنند، مقامات اسرائیل به هراس افتاده‌اند.
آنها به‌خوبی می‌دانند علی‌رغم مسلح بودن به مدرن‌ترین تسلیحات آمریکایی، امکان رویارویی با نیروهای مقاومت که از یک نیروی پارتیزانی مقاومتی، به یک ارتش مجهز با تجربه هفت سال جنگ تبدیل شده‌اند، را ندارند.
باید توجه داشت نیرویی که هفت سال است با انواع و اقسام چالش‌ها در جبهه‌های نبرد مواجه شده و تجربه جنگی کسب کرده، با سربازی که یک دوره آموزشی کوتاه‌مدت طی کرده و تجربه جنگیدن ندارد بسیار فرق می‌کند، پشتوانه اصلی ارتش اسرائیل هم همین نیروها هستند.حتی سربازان ثابت ارتش اسرائیل هم آن‌قدر تجربه جنگی که نیروهای مقاومت دارند را ندارند.
کل توان ارتش اسرائیل به برتری هوایی‌اش وابسته است و با توجه به انتقال تسلیحات ضدهوایی ایرانی به سوریه، آنها به خوبی می‌دانند برتری هوایی‌شان با چالش جدی‌ای مواجه است.
اگر هدف از نیروی هوایی حمل بمب و موشک برای هدف قرار دادن اهداف باشد نیروهای مقاومت هم برای ایجاد نوعی توازن استراتژیک، موشک‌هایی در اختیار دارند که قدرت آتششان با قدرت آتش همان هواپیماها برابری می‌کند و باید توجه داشت که ما در‌باره جبهه جنگی صحبت می‌کنیم که عمق آن در بهترین شرایط به هشتاد کیلومتر می‌رسد، به هر حال اسرائیل عمق چندانی ندارد که نتوان جاهای مختلف آن را هدف قرار داد.
اگر نیروهای مقاومت بخواهند در مقابل هر حمله فقط یک موشک بر علیه اسرائیل شلیک کنند یعنی چیزی حدود ۳۵۰ موشک به اهداف مختلف در اسرائیل اصابت خواهد کرد و تازه به قول معروف حساب کتابشان صاف می‌شود، البته شاید.
اسرائیل به خوبی می‌داند حمله نیروهای مقاومت می‌تواند زیربناهای اقتصادی این رژیم را نابود کند..آن هم در شرایطی که به‌دلیل مشکل کرونا و مشکلات سیاسی داخلی، اسرائیل با مشکلات اقتصادی عدیده‌ای رو‌به‌رو شده و ورود به چنین جنگی می‌تواند خاتمه حضور نتانیاهو در صحنه سیاست به‌حساب آید.
به همین دلیل است که می‌بینیم مقامات اسرائیل تلاش دارند چپ و راست میانجی پیدا کنند تا حزب‌الله را مجاب کنند به آنها حمله نکند و حتی وقتی ماجرای تهدید برای هواپیمای مسافربری ایرانی در سوریه رخ داد، سریعا هرگونه دخالت در ماجرا را رد کردند.

به جای حرف درمانی راه گران فروشی دولتی را ببندید
رئیس‌جمهور به جای حرف درمانی در جلسات ستاد اقتصادی دولت، باید وارد میدان مبارزه با گران فروشی دستگاه‌های دولتی شود
سایت «تابناک» با انتقاد از سخنرانی محض برخی مدیران دولت بدون اقدام عملی می‌نویسد: هر هفته جلسات ستاد هماهنگی اقتصادی دولت برگزار و سخنان رئیس‌جمهور و تصمیمات گرفته شده در آن  مخابره می‌شود، اما تقریبا بهبود ناشی از تصمیم‌گیری‌ها و مشاوره‌هایی که طبیعتاً باید در این ستاد منجر به رفع مشکلات بشود، دیده نمی‌شود و تنها سخنرانی‌های مخابره شده را می‌توان مهم‌ترین اتفاق و رویداد این جلسه عنوان کرد.
رئیس‌جمهور اخیرا در همین ستاد با تأکید بر مقابله موثر با افزایش غیرقابل توجیه قیمت برخی از کالاها، تصریح کرد: همه تولید‌کنندگان به‌ویژه دستگاه‌های دولتی موظف هستند فرایند قیمت‌‌گذاری و عرضه سریع و آسان کالاهای تولیدی به‌ویژه مواد اولیه را مشخص کرده و برای مقابله با معضل گرانی اقدامات موثر را انجام بدهند. افزایش قیمت درمورد کالاهایی که در بخش دولتی و عمومی غیر‌دولتی تولید می‌شود به هیچ عنوان قابل قبول نیست. بخش عمومی باید در زمینه کنترل قیمت‌ها با تعریف فرآیند تعیین قیمت‌ها و مقابله با گرانی پیشتاز باشد.
نکته اول درخصوص صحبت‌های رئیس‌جمهور این است که ما متأسفانه حرف‌های قشنگ را خوب می‌زنیم، اما مجریان خوبی برای اجرای هرچه بهتر حرف‌هایمان نیستیم و رئیس‌جمهور محترم حتما در این زمینه بارها از مثال «عالم، بی‌عمل» در سخنرانی‌هایش بهره برده است.
مقابله با افزایش قیمت‌ها و گرانی‌ها بخشی در اختیار دولت از طریق سازمان تعزیرات و سازمان‌هایی نظیر تنظیم بازار، حمایت از مصرف‌کننده و تولیدکنندگان است که اتفاقا در چنین بزنگاه‌هایی باید با توان چند برابری نسبت به گذشته اقدام کنند، اما نه تنها شاهد چنین تلاشی نیستم، بلکه حتی به جای حمایت از مصرف‌کنندگان و تلاش برای تنظیم بازار و قیمت‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات بعضا نادرست این مجموعه‌ها دقیقاً در راستای افزایش هر روزه گرانی‌ها قرار می‌گیرد.
شاه بیت سخنان روحانی این بود که «بخش دولتی پیشتاز مقابله با گرانی باشد». شاید کمتر کسی باشد که نداند بسیاری از تولیدات ما در داخل کشور توسط بخش‌های دولتی و یا حاکمیتی یا مجموعه‌هایی که دولت در آنها تأثیر مستقیم دارد، انجام می‌شود، اما در چند سال اخیر، اتفاقا این بخش‌ها در بسیاری از موارد در پازل بی‌ثبات کردن بازار و افزایش گرانی‌ها بازی کرده و قرار گرفته‌اند.
رئیس‌جمهور همچنین بر اجرای سیاست‌های ارزی بر مبنای دستورالعمل جدید ابلاغی نحوه برگشت ارز به چرخه اقتصاد تأکید کرده است؛ بسم‌الله آقای روحانی. همه می‌دانند که 27 میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات توسط مجموعه‌های اقتصادی که ارز دولتی برای تولید دریافت می‌کنند یا به نوعی مورد حمایت از طریق سیاست‌های تشویقی صادراتی قرار می‌گیرند، به چرخه بازار برنگشته و آنها ارز حاصل از صادرات خود را به کشور بازنگردانده‌اند.
اگر مجموعه‌ای حاضر به بازگشت ارز صادراتی در شرایط نابسامان فعلی نشد، علاوه‌بر برخوردهای قانونی که قوه قضائیه برای آن اعلام آمادگی کرده است، دیگر نباید مورد هیچ‌گونه حمایت دولتی قرار گیرد.
شاید در شرایط فعلی اگر به دنبال اثرگذاری نهادهایی نظیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت برای تصمیمات درست‌تر هستیم که می‌تواند اوضاع را بهبود ببخشد، بهتر است علاوه‌بر ظرفیت محدود مجموعه‌های اقتصادی و مشاوران اقتصادی دولت، از سایر کارشناسان، فعالان اقتصادی، اساتید دانشگاه و حتی رسانه‌ها بهره ببریم تا چنین جلساتی صرفا به محلی برای سخنرانی‌های بی‌حاصل تبدیل نشود.

نه به آن راه بینداز و جابینداز و نه به این تعلل 3 ساله
یک روزنامه حامی توافق برجام می‌گوید: نباید با چین و روسیه همکاری بلندمدت داشته باشیم چون این کار مخالف شعار نه شرقی نه غربی و نگاه به درون است!
روزنامه جمهوری اسلامی که برخلاف هدف بنیانگذاران آن، مدت‌هاست در زمین عملیات روانی غربگرایان بازی می‌کند، در سرمقاله‌ای نوشت: سیاست «نه شرقی - نه غربی» که سیاست پایه‌ای نظام جمهوری اسلامی ایران در روابط خارجی است، دو جنبه دارد؛ سلبی و اثباتی.
جنبه سلبی سیاست «نه شرقی - نه غربی» امتناع از سلطه‌پذیری است. روشن است که سلطه‌پذیر نبودن، به معنای نفی رابطه با شرق و غرب نیست. تعبیر شرق و غرب هم در ادبیات سیاسی دورانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، بر قدرت‌های استعماری و سلطه‌گر شرق و غرب که آن زمان «شوروی» و «آمریکا» بودند منطبق بود. البته تعدادی از کشورهای اروپایی به‌ویژه انگلیس را هم شامل می‌شد.
در شرایط امروز جهان، مصداق روشن «غرب» آمریکا و مصداق روشن «شرق» چین و روسیه هستند. بنابراین، سیاست «نه شرقی- نه غربی» در زمان ما یعنی نه باید سلطه آمریکا را پذیرفت و نه سلطه روسیه و چین را. جنبه اثباتی این سیاست را از درون همین سلطه‌ناپذیری می‌توان  استخراج کرد و به این نتیجه رسید که با شرق و غرب در صورتی که سلطه‌گری نکنند و ما حاضر به پذیرش سلطه آنها نشویم می‌توان رابطه و تعامل داشت.
درست در گرماگرم اظهارنظرهای موافق و مخالف درباره سند همکاری 25 ساله ایران و چین، وزیر امور خارجه کشورمان بعد از سفر سه‌شنبه هفته گذشته خود به مسکو اعلام کرد درصدد تنظیم قرارداد درازمدت همکاری با روسیه هم هستیم. این خبر، حساسیت‌ها نسبت به گرایش به شرق را افزایش داده و این سوال را پدید آورده که اگر قرار است همکاری ما با شرق موجب دور زدن تحریم‌ها شود و آمریکا و اروپا را وادار به تجدیدنظر در برخورد منفی با ایران نماید، آیا بهتر نیست این کار با تامل کافی و احترام به نظرهای کارشناسان موافق و مخالف داخلی و رسیدن به یک جمع‌بندی جامع از آنها صورت بگیرد؟
نویسنده می‌افزاید: «قبل از آنکه مسئولان دست‌اندرکار انعقاد قرارداد 25 ساله ایران و چین به ایرادهای اساسی درباره بدعهدی‌های چین و خطرهای احتمالی این قرارداد پاسخ بدهند، چرا سخن از قراردادی مشابه با روسیه به میان می‌آورند؟ روسیه امروز که هسته اصلی همان شوروی سابق است، در حمایت از رژیم فاسد و مستبد شاه، در حمایت از صدام در جنگ تحمیلی و در همراهی با تحریم‌های ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران، غیرقابل اعتماد بودن خود را نشان داده است. از این نظر، چین و روسیه سروته یک کرباسند.
قابل درک است که مسئولان جمهوری اسلامی ایران در شرایط دشوار امروز کشور، باید راه‌هایی برای حل مشکلات پیدا کنند ولی اگر قرار است سیاست اصولی کشور ما تکیه بر توانایی داخلی باشد، نه نگاه به بیرون، چه تفاوتی میان نگاه به شرق و نگاه به غرب وجود دارد؟ شرق و غرب همواره دنبال منافع خودشان بودند و هستند و خواهند بود».
درباره یادداشت انباشته از مغالطه، مختصرا باید گفت؛ نویسنده مذکور معلوم نمی‌کند از کجا فهمیده همکاری متقابل با چین، مصداق سلطه‌گری و سلطه‌پذیری است که بر مبنای این ادعای فاقد سند، استدلال کرده و حکم صادر نموده و سند همکاری را مصداق پذیرش سلطه شرق دانسته است؟ همین سوال درباره همکاری بلندمدت با روسیه هم مطرح است.
وقتی که اصلا توافقی به مفهوم حقوقی وجود ندارد و دوطرف صرفا تفاهم‌نامه همکاری (واحد کلیات) را تدوین کرده‌اند، چگونه می‌توان حکم به سلطه‌گرانه بودن این همکاری داد؟! با کدام سند و مدرک؟ اگر نویسنده دنبال تامل کافی و احترام به نظر کارشناسان است،‌ اولا چرا برعکس همین توقع منطقی، دنبال فضاسازی درباره توافق هرچه سریع‌تر و به هر قیمت با آمریکا و اروپا در ماجرای برجام بودند؟ و چنان فضاسازی دروغینی ترتیب دادند که ادعا شده هر روز تأخیر در توافق و اجرای آن، میلیون‌ها دلار و صدها میلیارد تومان برای کشور خسارت دارد! (و نتایج عبرت‌آموز آن را هم دیدیم).
ثانیاً  این سند همکاری سه سال است که مطرح است و مورد بحث و نقد و نظر بوده است. بنابراین باید پرسید همکاری‌های دوجانبه از این دست را آن هم در شرایط فشارهای اقتصادی دشمن، تا چند سال دیگر باید تأخیر انداخت؟ نمی‌شود که یک جریان رسانه‌ای آلوده، درباره توافق نامتوازن با آمریکا، سر و دست بشکند و معیشت مردم را در مقابل عزت و اقتدار ملی قرار دهد؛ و درباره سند کلی یک همکاری - که هنوز اصلاً به جزئیات و مصادیق نرسیده- بعد از 3 سال کش و قوس بنویسد «چرا عجله می‌کنید؟»
درباره روسیه نیز نویسنده مغالطه کرده است چون که مراد از «نه شرقی»، «نه به سلطه‌جویی کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک امپراتوری استکباری بود و پس از این فروپاشی، امپراتوری مذکور به چندین کشور تجزیه شد که یکی از آنها روسیه است و این روسیه در ماجرای فشارهای تحریمی اخیر آمریکا (تمدید تحریم تسلیحاتی ایران) در کنار چین، رسماً خواسته آمریکا در شورای امنیت را وتو کرد. آیا نویسنده تحلیل مذکور تفاوت موضع آمریکا با روسیه و چین را متوجه نمی‌شود؟!
درباره نگاه به درون هم باید گفت منطق پیشرفت اقتصادی کشور، درونزایی و برون‌نگری است. یعنی اصل اتکا و حرکت درونزا و متکی به توانمندی‌های ملی است و در عین حال، در کنار آن، از هر ظرفیت خارجی متوازن که فرصت‌های اقتصادی و سیاسی جدیدی برای کشور فراهم کند، استقبال می‌شود.

نامزد حزب مشارکت حتی در زادگاهش هم رای نیاورد
یک فعال اصلاح‌طلب می‌گوید: مسعود پزشکیان هم مانند مصطفی معین فاقد کاریزما و امکان رای‌آوری است. مصطفی معین در سال 84 نامزد حزب منحله مشارکت بود که در میان 8 نامزد پنجم شد.
جلال جلالی‌زاده عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم درباره احتمال نامزدی پزشکیان به نامه‌نیوز گفت: «به نظر من کاندیدا شدن یک طرف قضیه است و طرف دیگر اینکه شخص چقدر از پرستیژ، کاریزما بودن و مقبولیت مردمی برخوردار است. مثلا قبلا شاهد بودیم که دکتر معین کاندیدا شد، اما چون چهره کاریزماتیک را نداشت، با وجود اینکه آن زمان مورد حمایت حزب مشارکت و سازمان مجاهدین هم قرار گرفت رای نیاورد و حتی در شهر خودش هم به  او رای
ندادند.»
وی تاکید کرد: «به نظر من کاندیدا باید از چند ویژگی برخوردار باشد. مورد قبول اصلاح‌طلبان قرار بگیرد، جایگاه مردمی داشته باشد، شجاعت، درایت، توانمندی و ایده و برنامه خوبی برای مدیریت کشور داشته باشد و بتواند با این مجلس فعلی مدارا و همکاری کند. اینها مسائلی است که باید مورد نظر قرار بگیرد. محض کاندیدا کردن یک نفر کافی نیست و به خودی خود مورد توجه
قرار نمی‌گیرد.»




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
چهارشنبه 8 مرداد 1399
چهارشنبه 8 مرداد 1399 11:02 ق.ظ
مرگ ب اصلاح طلبان دزد و غارتگر بیت المال
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.





آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
امکانات جانبی
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات