تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی ) آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۵/۱۳ وعدههای برجامی شما کپرنشینی بود یا زندگی لاکچری؟! عضو
فراکسیون حامیان دولت در مجلس دهم میگوید باید به دولت مانند بچهای نمره
داد که در سیستان و بلوچستان درس میخواند و نه در یک مدرسه لاکچری!به گزارش برنا، جعفرزاده ایمنآبادی گفت: دولت روحانی از ابتدا سعی کرد آن اجماع ایرانهراسی و ضد ایرانی را بشکند و انصافاً مجلس نهم و دهم، همه تلاش خود را برای کمک به دولت به کار برد و روندی که پیش گرفت، رضایتمندی مردمی هم در پیش داشت. او با اشاره به روی کار آمدن ترامپ گفت: روی کار آمدن یک رئیسجمهور پریشاناحوال در آمریکا خیلی از برنامهها را به هم ریخت. ایمنآبادی میافزاید: باید ارزیابی هر فرد، هر گروه، هر مجموعه و هر دولتی را متناسب با امکاناتی که در اختیار دارد، مورد نظر قرار دهیم، رئیسجمهوری داشتیم که نفت را بشکهای 125 دلار میفروخت و در استادیومهای شهرها میچرخید و پول بین مردم پخش میکرد و مردم برایش هورا میکشیدند، ولی الان شما رئیسجمهوری دارید که آرزوی 100 ساله مردم ایران را برآورده میکند. دولت روحانی بدون درآمد نفت، کشور را اداره میکند چیزی که حضرت امام آرزو داشت و هم در سیاستهای ابلاغی رهبری شاهد بودیم. نفت نداریم و روحانی کشور را با تقریباً، 30 درصد یا 40 درصد درآمد پیشبینیشده اداره میکند و از طرفی همه بلایای طبیعی از جمله سیل، زلزله و کرونا تمام کشور را به تعطیلی کشانده است. او همچنین گفته است: کارنامه دادن بدون در نظر گرفتن شرایط منطقی نیست. هیچوقت بچهای که در سیستان و بلوچستان در کپر درس میخواند با بچهای که در شمال تهران در یک مدرسه لاکچری درس میخواند با هم قابل قیاس نیست، هر کدام ابزار و امکاناتی متفاوت در اختیار دارند. دولت با همه امکانات و با همه کملطفیهای داخلی و نامردیهای خارجی، خوب توانسته کشور را اداره کند. درباره اظهارات این نماینده سابق مجلس چند ملاحظه را باید مد نظر داشت. نخست این که عهدشکنی آمریکاییها از ابتدا قابل پیشبینی بود و هشدار هم داده میشد. حتی هیلاری کلینتون نیز ادبیاتش در انتخابات آمریکا، از باجخواهیهای تازه حکایت میکرد و همچنین دولت اوباما بارها مفاد برجام را زیرپا گذاشت. بنابراین اولین سؤال این است که چرا هیچ احتمالی درباره بدعهدی آمریکا، از سوی دولت و وزارت خارجه پیشبینی نشد؟ چرا همه تخممرغها را در سبد توافق گذاشتند، همه فرصتهای اقتصادی را به خاطر برجام سوزاندند و پس از مشاهده بدعهدی و ابطال برجام نیز، هیچ برنامه جایگزینی نداشتهاند؟ ثانیا این چه نوع اجماعشکنی دشمن است که قبل از برجام 1/5 میلیون بشکه نفت میفروختیم اما حالا به زیر چند صدهزار بشکه رسیده است؟ اگر قرار باشد برای گرفتن بهانه از دشمن، هدفگذاری پیشرفت خود را تعطیل کنیم تا موقتا برای چند ماه تحسین غرب را برانگیزیم و سپس در بازی مار و پله به نقطه آغاز برگردیم، این مدل اجماعشکنی ادعایی چه ارزشی دارد؟! سوم اینکه برخلاف ادعای آقای امینآبادی، جزو بزرگترین افتخارات برجامی دولت، افزایش فروش نفت و رشد اقتصادی حاصل از آن (نفتی) بوده است. اداره اقتصاد بدون نفت که امام و رهبری به درستی تأکید داشتند، یک انتخاب هوشمندانه و توأم با برنامهریزی است، نه اینکه حامیان دولت احیای آمیخته با بیبرنامگی را برای مردم فاکتور کنند و حال آنکه مثل دولت خلاف «اقتصاد بدون نفت» بوده است. چهارم اینکه امثال امینآبادی لااقل باید برای خود روشن کنند که چرا هرگاه یک دولت مقاوم رأس کار است، قیمت نفت افزایش مییابد اما هرگاه دولتی مماشاتطلب سرکار میآید و دم از مذاکره و نرمش میزند، قیمت نفت نیز با سقوط آزاد مواجه میشود؟! چرا بدون برجام، نفت 125 دلار بود و با برجام، حتی تا 30-40 دلار هم سقوط کرد؟! آیا جز این است که توافقهای نامتوازن، یکی از دلایل مهم این تحول است؟! و بالاخره اینکه حامیان و گردانندگان دولت فعلی در فصل انتخابات ادعا نمیکردند میخواهند وضعیت مدارس کپرنشین را برای کشور درست کنند بلکه وعدههای لاکچری دهانپرکن و پرزرق و برق میدادند؛ از جمله اینکه: چنان اقتصاد را رونق میدهند که مردم، از پول ناچیز یارانه بینیاز شوند. یا اینکه 150 میلیارد دلار اموال بلوکه شده و 200 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی به ایران میآید. وضعیت فعلی اقتصادی بیش از آنکه تحمیل دشمن باشد، حاصل بیتدبیری یا سوءتدبیرهای هفتساله برخی دولتمردان در معطل گذاشتن کشور به انتظار وعدههای غرب است.» نگرانی محافل آمریکایی از همکاری راهبردی ایران و چین یک
نشریه آمریکایی تصریح کرد: انتشار خبرهای مربوط به سند همکاری میان ایران و
چین، نگرانیها درباره اتحاد قریبالوقوع دو رقیب آمریکا را افزایش داده
است.نشنالاینترست درباره تفاهمنامه همکاری 25 ساله میان ایران و چین نوشت: این موضوع میتواند توان اقتصادی ایران را در برابر تحریمهای آمریکا تقویت کند و نفوذ چین در غرب آسیا را افزایش دهد. البته این نگرانیها تا حدی بیش از حد به نظر میرسند چرا که هر دو کشور ایران و چین هنوز نسبت به یکدیگر با احتیاط رفتار میکنند. با این وجود و در حالی که تهدید محور چین - ایران هنوز جدی نیست، اما همکاری نزدیکتر دو طرف هم میتواند منجر به افزایش قدرت نظامی ایران و حضور بیشتر چینیها در منطقه شود. این چالشها مشکلات بسیاری را طی سالهای آینده برای آمریکا به وجود خواهد آورد. در ژانویه سال 2016، دو کشور توافق کردند که بهعنوان بخشی از مشارکت جامعه راهبردی جدید خود، توافقنامه همکاری جامع 25 سالهای را دنبال کنند. اسناد 18 صفحهای اخیر از تفاهمنامه همکاری تهران و پکن نشان میدهد دو طرف در تدارک توافقی هستند. در این توافقنامه پیشبینی شده که دو طرف همکاری را در شش حوزه اصلی بسط دهند. این شش حوزه شامل خرید نفت و گاز طبیعی ایران، سرمایهگذاریهای چین در زیرساختها از جمله کمک به توسعه بندر چابهار و بندرعباس، توسعه فناوریهای نوین مثل 5جی و هوش مصنوعی، بانکداری و تجارت، حوزههای دفاعی با تمرکز بر مبارزه با تروریسم و هماهنگی در نهادهای چندجانبه میشود. دلایل خوبی برای چرایی تمایل چین و ایران به همکاری وجود دارد. اقتصاد دو کشور در واقع مکمل یکدیگر است چرا که چین بزرگترین واردکننده نفت در جهان و ایران بهدنبال خریدارانی است که مایل به نقض تحریمهای آمریکا باشند. ایران همزمان در حوزه زیرساختی از جمله توسعه ریلی و 5جی نیازمند نوسازی است و چین این امکان را در اختیارش میگذارد. پکن همچنین ایران را بهعنوان پیوندی در امتداد کمربند و ابتکار جاده ابریشم جدید، که سین کیانگ را به خاورمیانه متصل میکند، میبیند. از نظر استراتژیک نیز هر دو کشور از درک مشترک واشنگتن بهعنوان یک رقیب و نگرانی در مورد مداخله نظامی ارتش این کشور انگیزه میگیرند. در دسامبر سال 2019 ناوهای جنگی چین، ایران و روسیه مانور مشترکی را در دریای عمان برگزار کردند که باعث جلب توجه بسیاری از تحلیلگران شد. به نظر میرسد که توافق فوق آغاز همکاریهای جدید ایران و چین باشد. عدم اشاره به جزئیات در توافقنامه خود بیانگر محدودیتهای مشارکت بین دو طرف است. اما هیچیک از اینها نباید باعث دستکم گرفتن توافق از سوی آمریکا شود. این توافق با وجود همه ابهاماتش میتواند فواید عمدهای برای تهران و پکن داشته باشد. بهعنوان مثال هم پکن و هم تهران میتوانند از چشمانداز همکاریهای عمیقتر دوجانبه برای ایجاد اهرمی جهت ارتباط با رهبران خارجی دیگر استفاده کند. صرفنظر از آنچه بر روی کاغذ آمده، همکاری چین و ایران میتواند در چندین حوزه مشکلاتی را برای آمریکا ایجاد کند. اول اینکه، ادامه انتقال غیرقانونی نفت به چین برای تهران پول نقدی فراهم میکند که بتواند از زیر بار تحریمهای آمریکا تا حدی خلاصی یابد. دوم بحث سرمایهگذاریهای چین در بنادر استراتژیک ایران است. در این بین آمریکا چارهای ندارد جز آنکه برای محدود کردن همکاریهای چین و ایران از سیاست چماق و هویج استفاده کند. روحانی برنده مجلس دهم بود و اصلاحطلبان بازنده مجلس یازدهم سخنگوی
کارگزاران از این که اصلاحطلبان در مجلس نیستند انتقاد کرد. او در عین
حال اذعان کرد این عدم حضور، محصول عملکرد ناموفق دولت و مجلس دهم است.حسین مرعشی به ایرنا گفته است: مجلس فعلی بیش از اندازه یکدست شده است و نمیتوان گفت صاحبان سلیقهها و نحلههای فکری و سیاسی مختلف کشور را نمایندگی میکند. این مجلس کاملا تک جناحی است و حتی اصولگرایان کشور را هم پوشش نمیدهد. وی میافزاید: اصلاحطلبان، حداقل نیمی از سیاست ایران هستند که در این مجلس حتی قادر نیستند یک فراکسیون ده نفره داشته باشند. اصولگرایان میانه که زمانی آقای ناطق و الآن هم آقای علی لاریجانی، آنها را نمایندگی میکند، جایگاه مهمی در مجلس ندارند. تیپ اصولگرایان پایداری یا انقلابی، اکثریت قاطعی در مجلس دارند. اگر به گروه حامیان آقای روحانی به عنوان اعتدالیون و یکی از نحلههای فکری نگاه کنیم، آنها هم جایگاه مهمی در مجلس ندارند. مرعشی در ادامه با اشاره به چند انتخابات قبلی گفت: مردم در سال 92، کارستانی کردند تا آقای روحانی رئیس جمهور شود. در سال ۹۴ هم مجلس قبلی را شکل دادند. روزی که ۳۰ نماینده از تهران برنده شدند، روزی تاریخی بود. در سال ۹۶، هم رای آقای دکتر روحانی افزایش پیدا کرد، هم شورای شهر تهران، مشهد و شهرهای بزرگ را بردیم. اینها روزهای تاریخی بودند. چرا باید از سال ۹۶ تا ۹۸، ظرف دو سال، کارکرد منتخبان مردم در مجلس، شورای شهر و دولت طوری میبود که مردم بگویند انتخابات چه اثری دارد!؟ چرا نباید خوب حرکت میکردند؟ اگر هم خوب حرکت کردند، چرا نتوانستند آن را به مردم منتقل کنند؟ سخنگوی کارگزاران همچنین درباره مجلس دهم که اکثریت آن حامی دولت بود، میگوید: رقابت آقای لاریجانی با آقای عارف بر سر ریاست مجلس، باعث شد عمده منافع مجلس به پایداری داده شود. اگر آقای عارف با دکتر لاریجانی با هم در طول عمر آن مجلس، متحد میماندند، مجلس دارای دو فراکسیون میشد، نه سه فراکسیون. البته دولت هم در اینجا یک اشتباه تاریخی کرد. حزب اعتدال و توسعه از سه فراکسیونی شدن مجلس استقبال کرد که این خطای بزرگی بود. بعد از انتخابات مجلس دهم، در یک سفر استانی به کرمان خدمت آقای روحانی بودم. با هواپیما به سمت تهران میآمدیم. آقای دکتر روحانی از من پرسید مجلس دهم را چطور میبینید؟ گفتم مجلس دهم یک برنده دارد و آن هم شما هستید. گفتند چطور؟ گفتم دو فراکسیون تشکیل میشود که اکثریت هر دو، همراه با دولت میشوند. برگ برنده در مجلس دست شماست. اما دوستان و نزدیکان آقای دکتر روحانی، این برگ را سوزاندند. کار را به جایی رساندند که آقای دکتر روحانی، بازنده مجلس دهم شد. طوری که ۱۹۰ رای منفی به پاسخ رئیس جمهور به یک سوال داده شد. نتیجهاش هم این شد که مجلس یازدهمی شکل گرفت که دیگر نه آقای لاریجانی در آن هست و نه آقای عارف. درباره سخنان آقای مرعشی این توضیح ضروری است که حزب کارگزاران و چند حزب اصلاحطلب معروف دیگر، حضور چشمگیر در انتخابات داشتند. به نحوی که اصلاحطلبان به جای یک لیست، چند لیست ارائه کردند اما نفرات اول آنها به عنوان مثال در تهران، نتوانستند بیش از 68 هزار رأی را جلب کنند که ریشه در نارضایتی شدید مردم از عملکرد ائتلاف مدعی اصلاحات و اعتدال داشت. در واقع مردم این طیف را نماد میانهروی و اعتدال و اصلاحطلبی - آنگونه که ادعا میکردند- ندانستند- بلکه به عنوان نماد ناکارآمدی تشخیص داده و از آنها روبرگرداندند. در واقع با استفاده از سخنان خود آقای مرعشی میتوان گفت اصلاحطلبان وقتی مجلس یازدهم را باختند که دولت روحانی را برنده مجلس دهم کردند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |