تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی ) آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان عبدالباری عطوان، نویسنده سرشناس جهان عرب: لبنان حزبالله دارد سناریوی سوریه سازی این کشور به نتیجه نمیرسد ۱۳۹۹/۰۵/۲۳ تحلیلگر
برجسته عرب با طرح پرسشهایی درباره چرایی تلاش دشمنان لبنان برای اجرای
سناریوی «سوریه سازی» در این کشور، به قدرت امروز حزبالله اشاره کرد و
گفت با وجود چنین جنبشی دشمنان لبنان به نتیجه مورد نظر خود نخواهند رسید. «عبدالباری
عطوان»، تحلیلگر و سردبیر روزنامه اینترنتی رأی الیوم، نوشته، مردم لبنان
خواهان اصلاحات دموکراتیک واقعی برای نظام خود هستند بدون آنکه آسیبی به
ساختار دولت وارد شود اما متأسفانه ملت تصمیمگیرنده اصلی نیست از این رو
است که شاهد آن هستیم، قدرتهای خارجی بهویژه آمریکا، رژیم صهیونیستی و
برخی از طرفهای همسو با آنها بهدنبال کپیبرداری از سناریوی سوریه هستند
که 10 سال پیش به اجرا در آمد اما طرح این دار و دسته در سوریه ناکام ماند
که البته در لبنان نیز شکست خواهد خورد. به گزارش تسنیم، او ادامه داده، اگر هدف این سناریو در سوریه سرنگونی ساختار حاکم در دمشق بود، اجرای این سناریوی پیشِرو در لبنان بهدنبال از بین بردن ساختار حزبالله و خلع سلاح آن در قالب ادبیات آمریکایی برای اطمینانبخشی به رژیم اشغالگر است تا رعب و وحشت را از دل مهاجران شهرکنشینش بزداید و نقطه پایان این رژیم را تا حداکثر ممکن به درازا بکشاند، زیرا مقاومت در لبنان به تهدیدی حیاتی برای این رژیم تبدیل شده است، تهدیدی که نمیتوان با آن همزیستی کرد. «عطوان» اما در پایان آنان را که «توطئهکنندگان علیه لبنان» میخواند به فکر کردن بیشتر قبل از اقدام توصیه کرد و نوشت: «توصیه من به تمام توطئهکنندگان و افرادی که احتمالاً برای اجرای طرحهای آمریکایی، اسرائیلی و فرانسوی داوطلب میشوند آن است که کمی خویشتنداری از خود نشان دهند و تلاش کنند از تجارب اجرای سناریوها در سوریه، عراق و لیبی درس بگیرند و پیش از آنکه خود، احزاب، طوایف و کل لبنان را وارد آتش جدیدی که در اتاقهای سیاه آمریکا و اسرائیل تدارک دیده شده است کنند، آن سناریوها را بررسی کنند زیرا حزبالله که امروز در سیبل اهداف قرار گرفته است آن حزبالله سال 2005 نیست». این
تحلیلگر برجسته جهان عرب با اشاره به قدرت کنونی حزبالله که بیش از هر
وقت دیگری است، میگوید راه برای سوریهکردنِ لبنان برای توطئه گران راه
آسانی نیست. البته او به «شخصیتهای ملی با کارآمدی بالا» و «حکمایی
قدرتمند از همه طوایف» نیز اشاره میکند که میتوانند متممِ تواناییهای
حزبالله شوند و راه کسانی که به دنبال اجرای سناریوی سوریه هستند را سد
کند. در واقع توطئه مشابه در این دو کشور نتایج مشابهی ندارد، چرا که
«لبنان حزبالله دارد». محمدرضا کلهر به دنبال انفجار بیروت و تشدید اعتراضات خیابانی، حسان دیاب نخستوزیر لبنان به همراه تمامی وزرا استعفا کردند. بسیاری بر این باورند که انفجار بیروت که سومین انفجار بزرگ دنیا پس از بمباران اتمیهیروشیما و ناکازاکی و بزرگترین انفجار غیراتمیتاریخ است باعث ایجاد تغییراتی در نظم موجود در لبنان و حتی خاورمیانه خواهد شد. چرا که لبنان همواره بهعنوان قطبنمای تحولات منطقه مطرح بوده است. بررسی پیامدهای این انفجار موضوع بررسی این یادداشت نبوده و در این مطلب به زوایای استعفای حسان دیاب خواهیم پرداخت. میشل عون رئیسجمهور لبنان پس از 50 روز که از شروع اعتراضات لبنان میگذشت در آذرماه 98 سرانجام «حسان دیاب» را بهعنوان نخستوزیر مکلف تعیین کرد. حسان دیاب در پارلمان لبنان هم با کسب 69 کرسی از 128 کرسی مأمور تعیین کابینه شد و در نهایت توانست کابینه خود را تشکیل دهد. مردم لبنان از 25 مهرماه 98 در اعتراض به اعمال مالیات بر مکالمات مربوط به واتسآپ اعتراضات خود را شروع کردند. البته این مسئله تنها یک بهانه برای نشان دادن خشم آنان نسبت به وضعیت اقتصادی این کشور بود. چراکه بحران لبنان ریشه در 30 سال گذشته دارد. در تمام این سالها، دولتهای مختلف لبنان بهجای تکیه بر راهحلهای بنیادی به استقراض خارجی و وامهای بلندمدت روی آوردهاند. نتیجه این سیاست نیز بدهی 86 میلیارد دلاری لبنان است. در واقع دولتهای لبنان در 30 سال گذشته همواره برای جبران کسری بودجه یا به وام خارجی پناه بردهاند و یا اینکه با گرفتن مالیات از مردم به دنبال رفع کسری بودجه بودهاند. نکته جالب این است که در این مدت، بانکها و شرکتهای خصوصی در لبنان معاف از مالیات بودهاند. نتیجه این سیاست درنهایت به شروع اعتراضات مهرماه منجر شد. سعد الحریری که در بین سیاستمداران کنونی لبنان بیشترین نقش را در بحران اقتصادی لبنان دارد برای فرار از مسئولیت از نخستوزیری استعفا کرد و لبنان را با بحران مواجه ساخت. در مدت 50 روز گزینههای مختلفی برای نخستوزیری در لبنان مطرح شد که موردتوافق نگرفت تا درنهایت حسان دیاب نخستوزیر مکلف لبنان شد. طبق عرف سیاسی در لبنان گزینه نخستوزیری همواره از طرف بزرگترین فراکسیون اهل سنت پارلمان لبنان به میشل عون معرفیشده است. بزرگترین فراکسیون هم همواره وابسته به جریان سعد حریری بوده است. اما پسازآنکه سعد حریری بهعنوان رئیس بزرگترین فراکسیون اهل سنت پارلمان لبنان، معرفی گزینه نخستوزیری را به تأخیر انداخت و با همه گزینهها هم مخالفت کرد در نهایت حزبالله لبنان به کمک سایر جریانهای سیاسی روش دیگری از انتخاب نخستوزیر را رونمایی کرد. درواقع حزبالله لبنان، جنبش امل، جریان ملی آزاد (به رهبری جبران باسیل)، جریان المرده و بلوک الوطنی، الحزب القومی(حزب ملی) و اللقاء التشاوری (انجمن مشورتی) که اکثریت پارلمان لبنان را در اختیاردارند حسان دیاب را بهعنوان نخستوزیر جدید لبنان تعیین کردند. در واقع در آن زمان طرحی با عنوان «بیدولتسازی» در مورد کشورهای محور مقاومت در جریان بود. دخالتهای کشورهایی مانند آمریکا و عربستان در لبنان و عراق باعث شد تا در این دو کشور نخستوزیر انتخاب نشود. اما در نهایت پروژه بیدولتسازی در عراق و لبنان شکست خورد. اکنون انفجار بیروت بهانه لازم را برای اجرای مجدد این پروژه فراهم کرده است. در شرایط کنونی که لبنان باید به بررسی دلایل انفجار بیروت و همچنین محاسبه میزان خسارات و روشهای بازسازی بپردازد استعفای حسان دیاب یک خلأ بزرگ ایجاد خواهد کرد. در ماجرای استعفای سعد الحریری در سال گذشته 50 روز در لبنان خلأ قدرت وجود داشت اما اکنون با توجه به تشدید اعتراضات داخلی که از سوی برخی جریانهای خاص هدایت شده است این روند میتواند بسیار طولانیتر شود. بهنظر میرسد که پروژههای بزرگی در مورد لبنان در حال طراحی است که سفر امانوئل مکرون و اولتیماتوم وی درمورد اصلاحات سیاسی در لبنان تا شهریور ماه کوچکترین قطعه از این پازل است. گروهها و کشورهای ضد مقاومت سعی دارند تا از فرصت بهوجود آمده برای انتقامگیری از حزبالله لبنان و انداختن مسئولیت ناکامیبه گردن این حزب استفاده کنند و حتی استعفای حسان دیاب را نوعی شکست برای حزبالله بدانند. اما واقعیت این است که استعفای دیاب شکست حزبالله محسوب نمیشود زیرا دیاب نخستوزیر مقاومت نبود بلکه صرفاً با مساعدت ائتلاف مقاومت موفق به تشکیل کابینه شد همان گونه که حزبالله در فرآیند تشکیل دولتهای نجیب میقاتی در سال 2011، تمام سلام در 2014 و سعد الحریری در سالهای 2016 و 2019 نیز همکاری کرد. معرفی حزبالله بهعنوان عامل نابسامانیهای کنونی لبنان نیز «وارونهسازی واقعیت» و «تصویرسازی نادرست» در قالب جنگ شناختی علیه حزبالله است. در 28 سال اخیر حدود 15 سال قدرت در اختیار رفیق الحریری (10 سال) و سعد الحریری (5 سال) بود. 52 ماه هم قدرت در اختیار فواد سنیوره بود که مخالف جدی حزبالله محسوب میشد. نجیب میقاتی و تمام سلام نیز جمعاً 70 ماه قدرت را در اختیار داشتند که هر دو از جریان 14 مارس بودند. در دولتهای «سلیم الحص» (1998 تا 2000) و عمر کرامی(21 اکتبر 2004 تا 28 فوریه 2005) نیز اساساًً حزبالله لبنان نقشی در قدرت نداشته و هیچ مشارکتی نیز در شکلگیری دولت نداشته است. بنابراین، معرفی حزبالله بهعنوان عامل نابسامانیهای کنونی و اهانت برخی معترضان به سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، اقدام هدفمند و طراحی شده در چارچوب جنگ شناختی علیه مقاومت لبنان است که راه به جایی نخواهد برد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |