تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی ) آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۰۱ چه گلی به سر مردم زدید که انتظار رأی دوباره را داشتید؟! عضو
فراکسیون امید مدعی است چون تعداد رایهایش ظرف 4 سال از یک میلیون و 200
هزار به صد هزار رسیده، بنابراین اعتماد عمومی مردم خدشهدار شده است.سهیلا جلودارزاده در گفتوگو با برنا اظهار داشت: بنده [در انتخابات مجلس دهم] یک میلیون و دویست هزار رای داشتم، در انتخابات گذشته صد هزار تا شد که این نشان میدهد، اکثریت قاطع مردم که یک تفکر دارند، در انتخابات شرکت نکردند، عدم مشارکت بیانگر قهر عمومی و خدشهدار شدن اعتماد عمومی است، در حقیقت این روشها مشارکت را کم کرده و این عدم مشارکتها، ممکن است در ظاهر آسیبی نرساند ولی در حقیقت، قدرت را نابود میکند و از بین میبرد. وی همچنین میگوید: در مجلس دهم سعی کردیم صدای ملت باشیم، آن زمان در مورد مسائلی که الان پیش آمده مدام تذکر میدادیم. بنبستهایی که امروز در آن قرار داریم، آن موقع قابل حل بود. در حال حاضر منتظر هستیم دوستانی که میخواستند با روش دیگری مملکت را اداره کنند، امتحان خود را به ملت پس بدهند. درباره این اظهارات شایان ذکر است که اگر اصلاحطلبان در دولت و مجلس و شورای شهر تهران، عملکرد مناسبی داشتند، حتما مردم به آنها اقبال نشان میدادند اما به خاطر سوءرفتار مفرط و آزاردهنده، مردم حاضر نشدند مجددا به این طیف رای دهند و البته خانم جلودارزاده 100 هزار رای را به گزاف گفتهاند وگرنه رای ایشان 67 هزار و 820 رای، رای مجید انصاری (نفر اول لیست اصلاحطلبان) 69 هزار و 151 رای و نفرات آخر لیست 19 هزار رای بود. سیاسیکاری، تایید چندباره وزرای ناکارآمدی مثل وزیر راه و شهرسازی، انفعال در برابر سوءتدبیرهای دولت و تمجید از همین سوءمدیریتها، کوتاهی در برابر تورم که در برخی مناطق حتی به 52 درصد هم رسید، علت اصلی نارضایتی و دلزدگی مردم بود. از آن طرف امثال آخوندی با شعبدهبازیهای سند خرید 3 فروند هواپیما و ادعای اینکه صدها فروند دیگر خواهند خرید و گشایشهای برجامی(!) در راه است، به فریب مردم در انتخابات سال 94 پرداختند که نتیجه این عوامفریبی، سرخوردگی سال 98 بود. آقای نوبخت به جای وعده کمی برنامهریزی و تدبیر کنید رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت هنوز به طرح گشایش اقتصادی مد نظر رئیسجمهور ورود نکردهایم.محمدباقر نوبخت در گفتوگوی شبکه خبر اظهار داشت: طرحی که تحت عنوان طرح گشایش اقتصادی معروف شده را هنوز به طور دقیق مطرح نکردهایم و از نمایندگان مجلس هم خواستهایم که فعلاً راجع مباحث مطرح شده اظهار نظری نداشته باشند. وی همچنین گفته است: سال پایانی دولت هم زمان شد با اتفاقاتی نظیر تحریم که بیسابقه و کمنظیر بود. تفاوت تحریمهای گذشته با این تحریم موضوع نفت در برابر غذا بود. در تحریمهای جدید حتی اجازه فروش نفت برای تهیه غذا هم برای ما امکانپذیر نبود. حال با این فشار به ورود ویروس کرونا هم برخوردیم. اما با این تفاسیر سال پایانی باید جمعبندی کنیم. منابع دولت تقلیل پیدا کرده و ما باید با برنامهریزی هزینههای خود را مدیریت کنیم. نوبخت ادامه داد، نمیتوانیم سختیها را به طور واضح بیان کنیم، اما در تلاشیم که شرمنده مردم نشویم. همکاران دولتی دوران سخت و غیر رفاه کشور را تجربه کردهاند. شرمنده مردم هستیم که آنطور که باید طبق برنامه پیش نرفتیم. نوبخت با اشاره به پیشبینی یک و نیم میلیون بشکه نفت در سال 99 بیان کرد: پیشبینیها مشخص کرده بود که برخی از کشورها میتوانند از ما نفت خریداری کنند. وی همچنین گفت: طرحی که تحت عنوان طرح گشایش اقتصادی از آن نام برده میشود را هنوز به طور رسانهای و دقیق مطرح نکردهایم و از نمایندگان مجلس هم خواستهایم که فعلاً راجع مباحث مطرح شده در جلسات مصاحبه و اظهارنظری نداشته باشند که اذهان عمومی دچار سردرگمی شوند. نوبخت که قبلاً سخنگوی دولت هم بوده، توضیح نداده که اگر طرح مورد نظر آقای روحانی هنوز به طور دقیق بررسی و کارشناسی نشده، چرا رئیسجمهور تحت عنوان گشایش اقتصادی، انتظارات بیجا درست کرد و در ادامه موجب لطمه به بازار بورس شد؟! آیا سردرگمی مورد اشاره آقای نوبخت را کسی جز خود رئیسجمهور و سپس مشاور وی (آشنا) موجب شد که از مردم خواست برای معاملات بورسی یک هفته دست نگه دارند؟! ثانیاً دولتمردان باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا تحریمها با وجود برجام به شکل بیسابقه تشدید شد؛ تا جایی که آقای نوبخت میگوید اجازه فروش نفت در برابر غذا را ندادند؟ برجام چگونه تنظیم شد که آمریکا به این سادگی توانست آن را زیر پا بگذارد و تحریمهای ریلگذاری شده در دولت اوباما را به اجرا بگذارد، اما دولت روحانی نمیتواند اعتراض و مقابله به مثل کند؟چرا قبل از برجام با وجود تحریمها میتوانستیم 1/5 میلیون بشکه نفت بفروشیم اما با برجام به زیر 300 هزار بشکه رسید؟ همه این اتفاقات و شرمندگی دولت (به تعبیر آقای نوبخت) در حالی است که صاحبنظران منتقد کلاهبرداری آمریکا و اروپا را پیشبینی کرده و درباره اعتماد به آنها هشدار داده بودند. رندی نکنید! متهم خسارت ویلموتس و نیشکر هفتتپه خود شمایید روزنامه زنجیرهای اعتماد ضمن رد گمکنی، بیتدبیریهای منتهی به فساد و حیف و میل در وزارت ورزش را به نیروهای انقلابی نسبت داد.عباس عبدی در روزنامه آلوده به بخششهای شهرام جزایری (روزنامه اعتماد) نوشت: خسارت 200 میلیاردی قرارداد ویلموتس در برابر صدها میلیارد دلاری که در دوره احمدینژاد بدون فایده اتلاف شد و نه تبدیل به شغل موثری شد و نه تبدیل به تولید، رقم بسیار بسیار نازلی است که اساسا به حساب نمیآید در حالی که متاسفانه نسبت به سرنوشت آنها حساسیت چندانی وجود ندارد. وی میافزاید: واقعیت این است که پس از انقلاب تصور این بود که فعالیتهای اجتماعی و وجوه جامعه کمکم رنگ ارزشهای اسلامی و اخلاقی خواهد گرفت، غافل از اینکه موضوع برعکس خواهد بود و این برخی از سیاستمداران و انقلابیون بودند که به رنگهای دیگر درآمدند و انقلاب و ارزشها را پیش پای اقتصاد، سیاست، ورزش و... قربانی کردند. در حقیقت فوتبال به دلایلی؛ نقش سیاسی تعیینکنندهای پیدا کرده و از این طریق نیز مصونیت به دست آورده است. آیا تاکنون فکر کردهاید که چرا دو تیم استقلال و پرسپولیس حتی به قیمت بالا واگذار نمیشوند ولی نیشکر هفتتپه و شرکت هپکو و... با شرایط بسیار ساده واگذار میشوند؟ چرا تا حالا چندین بار برای واگذاری این دو تیم اقدام کردهاند ولی هیچگاه به نتیجه نمیرسند. مگر آنها چه دارند که نیشکر هفتتپه، هپکوی اراک و دهها صنعت دیگر ندارند؟ آینها که سود چندانی هم ندارند. حتی چرا حاضر نیستند آنها را به دوستان و همفکران خود واگذار کنند؟ برای اینکه این دو تیم و فوتبال جایگاه سیاسی و حتی بالادستی پیدا کردهاند بنابراین به هر قیمتی که هست، حفظ میشوند. اینگونه نهادها بهطور عادی در شرایطی قرار میگیرند که ضابطه و شفافیت از آنها دور میشود. پشت صحنه،انواع و اقسام مبادلات صورت میگیرد و بسیاری از آنها فاسد است. کافی است که ثروت مدیران فوتبالی و پسران و فامیلهای نزدیک آنان را رسیدگی کنید تا معلوم شود، ماجرا چیست؟ جامعهای که به راحتی چنین پولی را برای مربی خارجی و کارنکرده، بدهد ولی کارگران هفتتپه آن برای گرفتن حقوق اعتصاب کرده و اشک بریزند، چگونه میتوان توصیف کرد؟ این فرافکنی در حالی است که هم فساد در واگذاری شرکت نیشکر هفتتپه و هم خسارت 220 میلیارد تومانی حاصل از قرارداد با ویلموتس، هر دو توسط دولت و مدیریت مورد حمایت آقای عبدی و الیاس حضرتی(روزنامه اعتماد) انجام گرفته است، به عبارت دیگر آقای عبدی عضو همان ستاد انتخاباتی در سال 92 و 96 بوده و برایش قلم زده که آقای پوریحسینی عضو مرکزیت آن ستاد بوده و سپس به ریاست سازمان خصوصیسازی رسیده و مفاسد بزرگ در واگذاری نیشکر هفتتپه، کشت و صنعت مغان، پالایشگاه کرمانشاه، آلومینیوم المهدی و... را به یادگار گذاشته است. شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه سال 94 و در زمان ریاست «پوریحسینی» (رئیس ستاد انتخاباتی روحانی در آذربایجان شرقی) بر سازمان خصوصیسازی واگذار شد؛ این شرکت به 2 جوان 28 و 31 ساله واگذار شد که هیچگونه تخصصی در امر کشاورزی و صنعت نیشکر نداشتند! دولت، این کارخانه بزرگ و بسیار مهم را که ارزش آن حدود 1700 میلیارد تومان بوده است با قیمت 291 میلیارد تومان واگذار کرد. نحوه پرداخت نیز اینگونه بوده است که ابتدا 6 میلیارد تومان به صورت نقد پرداخت شد و قرار شد که بقیه مبلغ (285 میلیارد تومان) به صورت اقساطی و هشت ساله با یک سال تنفس از دو نفر که هیچ تخصصی در زمینه صنعت نیشکر و کشاورزی نداشتند، دریافت شود! اما درباره دولت نهم و دهم، هرچند که انتقادات جدی به عملکرد احمدینژاد بهویژه در دو سه سال اخیر وارد است، اما عملکردهای موفقیتآمیز آن دولت مطلقا قابل قیاس با سوءمدیریت فعلی نیست. آیا تمهید تعهدات احداث 2 میلیون واحد مسکن مهر که 70 درصد آن در دولت دهم به اتمام رسید و حدود 10 میلیون نفر را صاحب خانه کرد، قابل مقایسه با بدعملی و هرزهگوییهای وزیری است که با افتخار گفت من یک خانه هم برای مردم نساختم؟! آیا تدبیر سهمیهبندی بنزین و ساماندهی صرفهجویی چند ده میلیون لیتری بنزین با سوءتدبیر حذف سهمیهبندی برای 4 سال و سپس سه برابر کردن ناگهانی قیمت و معترض کردن مردم قابل قیاس است؟! و قس علی هذا که بیان آن مثنوی 70 من کاغذ میشود. بانک مرکزی میگوید قرض دادهام اما دولت میگوید نگرفتهام! در
حالی که رئیسجمهور میگوید دولت هیچ استقراضی از بانک مرکزی انجام نداده،
آمارهای رسمی نشان میدهد بدهی دولت به بانک مرکزی از 18/9 هزار میلیارد
تومان در سال 92 به 97 هزار میلیارد تومان در سال جاری رسید وتقریباً پنج برابر شده است. به گزارش روزنامه وطن امروز، رئیسجمهور اخیراً گفت: در 7 سال گذشته دست خود را به سمت بانک مرکزی دراز نکرده و به دنبال پول پرفشار نرفتیم. لذا در این شرایط یا باید اوراق منتشر کنیم یا سهام و نفت بفروشیم که هر 3 کار را انجام میدهیم. اما اصل بدهی دولت به بانک مرکزی 97 هزار میلیارد تومان است و ردپای دستدرازی دولت به بانک مرکزی طی این 7 سال مشهود است و مشخص نیست حسن روحانی از روی چه آمار و اطلاعاتی ادعای دست دراز نکردن دولت به سوی بانک مرکزی را مطرح میکند. از سوی دیگر دولت طی سالهای اخیر غیر از بدهی مستقیمی که به بانک مرکزی داشته و به آن اشاره شد، از بانکهای عامل نیز قرض گرفته است. در این موارد به طور مشخص دولت سراغ بانکهای دولتی میرفت. به همین دلیل بانکها هم برای جبران قرضی که به دولت دادهاند، از بانک مرکزی اضافه برداشت میکردند. اینکه چقدر از بدهی دولت به بانکها در این قالب شکل گرفته است، مشخص نیست اما اگر این رابطه و حالت را در نظر بگیریم، در واقع دولت در سالهای 92 تا 97 به طور غیرمستقیم از بانک مرکزی استقراض کرده است و تسویه بخشی از بدهی دولت به بانکها به روش تهاتر را که موجب انتقال بخشی از بدهی بانکها به بانک مرکزی به حساب بدهی دولت به بانک مرکزی شده است، نباید از حساب بدهی دولت به بانک مرکزی حذف کرد. آنچه مشهود است دولت 34 هزار میلیارد تومان از بدهی خود به بانکها را با بدهی بانکها به بانک مرکزی تهاتر کرد. از سوی دیگر رئیسکل بانک مرکزی معتقد است برداشت از صندوق توسعه همان استقراض از بانک مرکزی است. دولت میتواند تا سقف 45 هزار میلیارد تومان در سال جاری از این صندوق برداشت کند. عبدالناصر همتی در این باره گفت: «خرید بخشی از منابع ارزی صندوق توسعه ملی جهت تأمین کسری بودجه توسط بانک مرکزی همانند استقراض از بانک مرکزی خواهد بود. لذا بانک مرکزی به حکم وظیفه، نظر کارشناسی خود را درباره آثار احتمالی ناخوشایند این روش تامین بودجه، گزارش کرده بود». همتی با اشاره به تاثیر ناخوشایند استقراض دولت از بانک مرکزی برای تامین کسری بودجه، صراحتاً دولت را مقصر اصلی تورم کنونی و بانک مرکزی را بهواسطه نداشتن استقلال از دولت، بیتقصیر معرفی میکند. سایت حامی دولت هم به خدا پناه برد از بستن دهان منتقدان سردبیر سایت حامی دولت از شکایت دولت علیه این سایت ابراز تأسف کرد.سردبیر «عصر ایران» خطاب به رئیسجمهور مینویسد: خبر رسیده که ریاست جمهوری از من به خاطر نوشتن نامه به رئیسجمهور ، شکایت کرده و مرا متهم به اشاعه اکاذیب و توهین کرده است! ما را متهم کردهاید به اشاعه اکاذیب! کدام کذب؟ در آن نامه نوشته بودم که شما برای این که کرونا نگیرید، جلساتتان را به «حافظیه» منتقل کردهاید که سالن بزرگتری دارد و امکان رعایت فاصله وجود دارد. نوشتم که در جلسات، نزدیکترین فرد به شما، با شما دو متر فاصله دارد، نوشتم که شما برخی جلساتتان را به صورت ویدئوکنفرانس برگزار میکنید و ... . کدامشان دروغ است آقای رئیس «دولت راستگویان»؟ جناب آقای روحانی! یادتان باشد که این رسم ریاست بر جمهور نیست که حتی تحمل یک نامه را هم نداشته باشید، آن هم نامه کسی که ریاست جمهوریتان را مدیون او و امثال او هستید که دو بار تمام قد، پای شما ایستادند و مردم را تشویق کردند که به شما رأی بدهند و در تمام این هفت سال، به خاطر سوءمدیریتهای شما، فحش شنیدند. حالا هم که داریم هزینهاش را میپردازیم و چند روز دیگر باید برای بازپرسی به دادسرا بروم که میروم و با سربلندی از خودم دفاع میکنم، علی برکهًْ الله. آقای رئیسجمهور! این چند سطر را ننوشتم که معاونت حقوقیتان بیاید رضایت بدهد. اتفاقاً در این چند روز، برخی دوستان خیرخواه تماس گرفتند برای وساطت و رضایت. از همهشان تشکر کردم و گفتم که اگر من واقعاً جرمی مرتکب شدهام در برابر رأی دادگاه تسلیم خواهم بود ولی اگر جرمی مرتکب نشدهام، نیازی به وساطت نیست و این ریاستجمهوری است که باید رأساً برای جبران شکایت واهیاش، آن را مسترد کند. من برای دادگاه آمادهام ولی یادتان باشد که سال آینده، این موقع، شما «رئیسجمهور سابق» هستید و من همچنان «روزنامهنگار» هستم بدون قید سابق؛ البته اگر زنده بمانیم که این روزها، مرگ از هر چیزی به هرکسی نزدیکتر است. و نهایتاً قضاوت بین «رئیسجمهوری که روزگاری از بستن دهان منتقدان به خدا پناه میبرد و امروز به خاطر یک نامه شکایت کرده» و من و امثال من با خدا و تاریخ و آیندگان. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |