تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی ) آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۳۱ همکاری بلندمدت ایران و چین خبری بد برای غرب است توافقنامه جامع همکاری استراتژیک بین ایران و چین میتواند ضامن منافع دو کشور در حوزههای اقتصادی، منافع ملی و سیاسی باشد.روزنامه دنیای اقتصاد ضمن انتشار مطلب فوق نوشت: این توافق از آن جهت برای ایران مناسب خواهد بود که میلیاردها دلار سرمایهگذاری لازم برای توسعه زیرساختها را فراهم میکند و از سوی دیگر مانع از سیاستهای منطقهای تهران نیز نخواهد شد. به علاوه ایران از زیر فشار واشنگتن خارج میشود و میتواند در عرصه بینالمللی نیز نقش پررنگتری ایفا کند. این روزنامه در ادامه از قول خبرگزاری اسپوتنیک نوشت: متن 18 صفحهای که از پیشنویس توافق جامع همکاری ایران و چین منتشر شده است، دربردارنده سرمایهگذاری چندصد میلیارد دلاری چینیها در اقتصاد ایران و فروش نفت ایران با تخفیف به طرف مقابل است. این توافقنامه همچنین شامل حوزههای همکاری امنیتی، تبادل اطلاعات و رزمایشهای مشترک نظامی است. وزیر امور خارجه ایران نیز در پاسخ به این اخبار گفته است که تهران در مورد توافقنامه جامع همکاری 25 ساله، در حال مذاکره با پکن است اما این توافق باید به تصویب مجلس ایران برسد. چشمانداز توافقنامه بلندمدت همکاری بین ایران و چین موجب بروز واکنشهای متفاوتی از سوی ناظران بینالمللی شده است. برای نمونه، نشریه فارنپالیسی مدعی است که این توافق خبر بدی برای غرب است و پیشبینی میکند که موجب تغییر ترتیبات منطقهای در خاورمیانه و آسیا شود. در دوم آگوست مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا نیز نگرانی خود را از این توافق اعلام کرد و در فاکسنیوز گفت که ورود چین به ایران میتواند ثبات منطقه را برهم بزند و اسرائیل، عربستان سعودی و امارات را در معرض ریسک قرار دهد. ایران و چین دو قدرت معتبر آسیایی هستند و شاید دو قدرت برتر آسیا که دو سر قاره آسیا را تحت نفوذ خود دارند. از این رو تعمیق همکاریهای اقتصادی و احتمالا نظامی، امری منطقی است. این گزارش تاکید میکند ایران برای دههها قبل از انقلاب اسلامی به غرب اعتماد کرد. در چند سال اخیر هم برجام، تجربهای تازه در این باره بود اما با عهدشکنی مجدد غرب روبهرو شد. روایت عضو کارگزاران از رفتار بنیاسرائیلی اطلاحطلبان عضو مرکزیت حزب کارگزاران میگوید رفتار اصلاحطلبان با عارف شبیه قوم بنیاسرائیل بود.حزب کارگزاران یکی از مخالفان جدی عارف بود اما عطریانفر در پاسخ این سؤال خبر آنلاین که «آیا اصلاحطلبان حامی آقای عارف ایشان را به انفعال و سکوت کشاندند یا خود ایشان در وضعیتی که امروز دارند، نقش داشتند؟»، گفت: بنده تمایل و بنا ندارم در خصوص افراد صحبت کنم. اما در پاسخ به این پرسش شما باید بگویم هر دو طرف در وضعیت پیشآمده مقصر هستند. به این معنا که جناب آقای عارف باید به تکالیف معناداری که برعهده داشتند پایبندی بیشتری نشان میدادند و هم اینکه تیم حامی آقای عارف باید نقش منطقیتری در قبال ایشان اتخاذ میکردند. وی در پاسخ این پرسش که آیا عارف گزینه مناسبی برای سرلیستی مجلس بود؟ میگوید: متاسفانه یک بیماری در عالم سیاستورزی ایران وجود دارد و آن اینکه افراد را در یک جایگاه مدیریتی نصب و رها میکنند و انتظار دارند همه نواقص موجود از سوی فرد منصوب، رفع شود. آقای عارف در حوزه فردی انسان فوقالعاده شاخصی است، اما سؤال اینجاست که آیا ایشان به عنوان یک سرلیست در انتخابات مجلس گزینه مناسبی بود؟ عطریانفر افزود: رفتار اصلاح طلبان با آقای عارف، شبیه رفتاری است که قوم بنیاسرائیل با حضرت موسی(ع) کردند. به این معنا که ایشان را به تنهایی به عرصه منازعه فرستادند و همکاری لازم را با ایشان نکردند. بنده معتقدم انتخاب آقای عارف برای هدایت اصلاحطلبان در مجلس، انتخاب دقیقی نبود و این امکان وجود داشت که از ایشان در کابینه بعدی به عنوان عضو شاخص و یا حتی رئیسجمهور استفاده شود. متاسفانه عدم توفیق آقای عارف در مجلس قابل پیشبینی بود. فردی که در مقام هماهنگی کارهای پارلمانی قرار میگیرد باید شاخصههایی داشته باشد که آن ویژگیها در آقای عارف به طور اقناعکننده وجود نداشت. «فکر میکنید چه کسی باید به جای آقای عارف به عنوان سرلیست اصلاح طلبان قرار میگرفت» عطریانفر در پاسخ به این سؤال گفت: به نظر بنده آقای سیدحسین مرعشی دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که در نهاد قانونگذاری میتوانست بسیار موفق باشد. در مجلس پنجم شاهد بودیم که ایشان در طرحها و لوایح حتی میتوانست با نمایندگان جناح اصولگرا ارتباطگیری کرده و موضوعات مدنظر خود و جناح اصلاحات را با حسن وجه پیش ببرد. اما چنین ویژگی در آقای عارف دیده نشد. حتی شاهد بودیم برخی اصلاحطلبان ایشان را آزار میدادند. عضو کارگزاران درباره این سؤال که برخی اصلاحطلبان معتقد هستند که میتوان با بهرهگیری از ظرفیت برخی ریشسفیدان درون جریان اصلاحات، دوباره فعالان این جریان را حول یک محور گرد هم آورد، نظر شما در خصوص این پیشنهاد مطرح شده چیست؟ اظهار داشت: شاید پیشنهاد آقای منتجبنیا در گذشته کارکرد میداشت، اما امروز دیگر این روشها مورد توجه قرار نمیگیرد. در روزگاری که به صورت رسمی و شفاف توصیه میشود که رقابتها باید در خانواده احزاب شکل بگیرد و کرسیهای مسئولیت بدون هیاهو و جنجال و تنها با منطق جابهجا شود، به نظر میرسد طرح جایگزینی ظرفیت ریشسفیدان نوعی بازگشت به عقب است و نمیتوان آن را در مقام اجرا به کار بست. زیرا این مدل از دعوتها بیشتر به اختلافات دامن میزند و ایجاد نزدیکی نیز نمیکند. دیگر نمیتوان با مدل لوییجرگهای و ریشسفیدی کارها را پیش برد. صوفی: منطق دولت آزادسازی قیمتهاست یک فعال اصلاحطلب گفت: مدیریت گرانیها را به اسحاق جهانگیری سپردن در دولت، به معنای تخریب وی است.روزنامه آفتاب یزد، در گزارشی با عنوان «تخریب جهانگیری از درون دولت» نوشت: به قول عطریانفر بحث گرانیها آشکارتر از دولت است. جهانگیری در این میان یکی از اضلاع مهم در دولت است که در جایگاه «معاون اول» وظایف معینی ندارد به جز دستیاری آقای رئیس جمهور و در این میان وزارتخانهها و وزرا هستند که باید به امور بپردازند و پاسخگو باشند. علی صوفی در گفتوگو با آفتاب یزد میگوید: «متاسفانه چنین به نظر میرسد که برخوردها با جهانگیری، تخریبی است اما اینها برای معاون اول حسن روحانی که دلسوز نظام و مردم است، اصلاً مسئله پیشپاافتادهای است.» علی صوفی معتقد است: اوضاع در دولت نخست آقای روحانی چندان بر خلاف میل و خواست جهانگیری نبود اما با اتمام چهار سال نخست و آغاز مبارزات انتخاباتی، حضور جهانگیری به عنوان یکی از کاندیداها و حضور فعال و تاثیرگذار در مناظرهها که چشمگیر بود اطرافیان آقای روحانی را و حتی شخص رئیس دولت را نگران کرد و چهبسا همان مناظرهها باعث شد تا اندک اندک جهانگیری به حاشیه رانده شود. چرخش عجیب و غریب آقای روحانی و جابهجاییهایی در چند وزارتخانه و آمدن آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر حسن روحانی، مجموعه اتفاقاتی بود که حکایت از برخی تغییر دیدگاهها میداد. صوفی افزود: کسی در کابینه به حرف آقای جهانگیری توجهی نشان نمیدهد چون نظرات اقتصادی غالب در بدنه دولت به سمت آزادسازی قیمتها است و این سیاست دنبال میشود که شاید جهانگیری را مجاب کرد با قبول اعلام دلار 4200 تومانی به بهتر شدن اوضاع کمک کند.» صوفی تاکید میکند:«دولت خود با ساز و کارهایی که برگزیده به گرانیها دامن زده، حتی وقتی دلار در نوسان و اوجگیری بود هرچه میگفتند این گرانی روی بازارهای موازی اثر خواهد گذاشت کسی گوشش بدهکار نبود و اما در نهایت همه دیدند گرانی دلار مساوی با گرانی همهچیز شد.» صوفی خاطرنشان میکند: «در باب گرانیها باید توجه داشت عدم توجه به اقتصاددانانی که رهاسازی قیمتها را به صلاح نمیدانستند و نیز سپردن امور به دست کسانی که از علم اقتصاد بیبهره بودند در کنار بیتوجهی به مهرههایی چون جهانگیری که کوهی از تجربه و متانت است، دست به دست هم داد تا اوضاع غیر قابل کنترل شود حال به سراغ جهانگیری آمدن و مدیریت گرانیها را به او سپردن چه معنایی جز تخریب میتواند داشته باشد و این جا است که باید اعتراف کرد رابطه جهانگیری و دولت و شخص حسن روحانی اتوبانی یکطرفه است که در آن هر آن هر اتفاقی ممکن است رخ دهد که میتواند به نفع طرفین نباشد اما متضرر اصلی اسحاق جهانگیری است.» اختیارات رئیسجمهور زیاد است باید قبل از نامزدی مطالعه کنند یک
فعال اصلاحطلب برخلاف برخی ادعاهای مظلومنمایی همطیفانش گفت ادعای
کمبود اختیارات رئیسجمهور قابل قبول نیست و اتفاقا رئیسجمهور اختیارات
زیادی دارد.ناصر قوامی(نماینده اصلاحطلب در مجلس ششم) گفته است: اکنون، مشکل مردم ما انتخابات نیست بلکه مشکلات اقتصادی است. به گزارش جهان نیوز، قوامی میافزاید: این که بعضا گفته میشود اختیارات رئیسجمهور کم است و محدودیتهایی برای رئیسجمهور وجود دارد، اتفاقا رئیسجمهور اختیارات زیادی دارد. رئیسجمهور میتواند با تعامل نگذارد اوضاع کشور اینگونه شود. اتفاقا چاره کار در تعامل است و نه در تقابل. هرچقدر رئیسجمهور بتواند با سایر قوا تعامل و همکاری داشته باشد کارها بیش از پیش جلو خواهد رفت و محدودیتی نیز نخواهد داشت. قوامی همچنین گفت: بهتر این است که روسای جمهور به جای افزایش اختیارات یا گلایه از کمبود اختیارات به تعامل با سایر قوا بپردازند تا مشکلات جامعه هرچه زودتر حل و فصل شود. هر رئیسجمهوری بتواند از همین اختیاراتی که دارد به درستی استفاده کرده و بدون توجه به حواشی به اداره کشور بپردازد در کار خود موفق خواهد بود. وی تاکید کرد: نامزدهای ریاست جمهوری ابتدا باید وظایف، اختیارات و حیطه عملکردهای رئیسجمهور را بدانند و با علم به آن وارد انتخابات شوند تا اگر توانستند رای مردم را از آن خود کرده و رئیسجمهور شدند پس از چندی از کمبود اختیارات گلایه نکنند. ترجیح اصلاحطلبان: رقابت با نامزدی مثل ناطق و لاریجانی! روزنامه
زنجیرهای شرق در دوره سردرگمی افراطیون مدعی اصلاحطلبی برای اصولگرایان
نامزد انتخاباتی تعیین کرد! شرق از قول عطریانفر عضو مرکزیت حزب کارگزاران
نوشت لاریجانی رقیب شریف جبهه اصلاحات است؛ مانند رقابت ناطق نوری با
خاتمی.این روزنامه از قول عطریانفر مینویسد: «آقای لاریجانی از منظر تاریخی متعلق به جریان اصولگرایی است، اما حداقل از سال ۸۴ تا به امروز، رفتار، منش و نوع سیاستورزی ایشان شباهتهای زیادی به رویکردهای اصلاحطلبانه داشته و تجربه سه دوره مجلس ایشان نیز نوعی رضایتمندی را از سوی اصلاحطلبان در کنار خود دارد. بنابراین عطف عنایت به امثال آقای لاریجانی، زمانی میتواند مطرح باشد که اصلاحطلبان از ارائه نیروی متحد و مشترک میان احزاب متبوع خود دچار امتناع یا محرومیت شوند. چهبسا در شرایط انقباضی و صعوبت برای اصلاحات در سال ۱۴۰۰ هم واقعهای مشابه آنچه در سال ۹۲ رخ داد، رقم بخورد. در آن شرایط از میان گزینههای موجود ممکن است گزینههایی مثل لاریجانی که از چهرههای معقول اصولگرایی است، مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد، اما اصلاحات در این شرایط تأکید بر یک رقابت تمامعیار بین یک نیروی متصل به جبهه اصلاحات با یک شخصیت معقول از اصولگرایان دارد... اصلاحات علاقهمند است آقای لاریجانی رقیب شریف عرصه رقابت شرافتمندانه با نماینده منتخب و نامزد برگزیده جبهه اصلاحات باشد. در این حالت، زیباترین رقابت رخ خواهد داد که مشابه تاریخی آن را در سال ۷۶ بین آقای ناطقنوری و آقای خاتمی دیدیم و تجربه کاملا گویا و روشنگری بود». اظهارات عطریانفر در حالی است که برخی اصلاحطلبان متناوباً گفتهاند در صورت ضرورت، از نامزدی لاریجانی حمایت میکنند. زیباکلام: رویابافی نمیکنیم 80 هزار رای هم در تهران نداریم «کارگزاران
در اسفندماه سال 98 حقیقت را نپذیرفت و اصرار داشت که باید اصلاحطلبان
پای صندوق رأی بیایند اما در تهرانی که 4 سال قبل یک و نیم میلیون نفر در
انتخابات مجلس دهم به آقای محمدرضا عارف رأی داده بودند80 هزار نفر هم به
سرلیست کارگزاران رأی ندادند.»صادق زیباکلام در گفتوگو با نامهنیوز و درباره اظهار تمایل برخی اعضای حزب کارگزاران به نامزدی علی لاریجانی اظهار داشت: حزب کارگزاران نمیخواهد حقایق و واقعیتهای سیاسی امروز کشور را بپذیرد و قبول کند. وی با اشاره به عملکرد ناامیدکننده دولت روحانی افزود: نه کارگزاران و نه سایر مجموعههای اصلاحطلب ظرف سه سال گذشته هیچ تلاشی نکردند بدنه اجتماعی را درباره دلایل این اتفاق مجاب کنند. زیباکلام تأکید کرد: علی لاریجانی، محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی و محمدرضا عارف که جای خود دارند، حتی اگر شخص آقای خاتمی هم تأیید صلاحیت شود دیگر آن 24 میلیونی که در اردیبهشتماه سال 96 پای صندوقهای رأی حاضر شدند و به حسن روحانی رأی دادند، انگیزهای ندارند. وی افزود: حزب کارگزاران این واقعیت تلخ اما ساده را نمیخواهد قبول کند چون امیدوار است در ماه آخر منتهی به انتخابات ریاست جمهوری تغییر و تحولاتی به وجود آید، قبض و بسطهایی رخ دهد و یکدفعه ستاره بخت و اقبال علی لاریجانی بشکفد. آنها نمیخواهند قبول کنند که ما مشکل داریم. وی خاطرنشان کرد: کارگزاران در اسفندماه سال 98 نیز حقیقت را نپذیرفت و اصرار داشت که باید اصلاحطلبان پای صندوق رأی بیایند اما در تهرانی که 4 سال قبل یک و نیم میلیون نفر در انتخابات مجلس دهم به آقای محمدرضا عارف رأی داده بودند، کمتر از 80 هزار نفر به سرلیست کارگزاران رأی دادند. زیباکلام افزود: کارگزاران فقط امیدوار است که اگر علی لاریجانی به صحنه بیاید و روحانیت مبارز و دانشگاهیان از او حمایت کنند شاید معادلات انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 تغییر کند. در واقع کارگزاران دنبال رویاها و فکر و خیالهایی هستند که نتیجهاش را در انتخابات مجلس یازدهم دیدیم. یادآور میشود حسین مرعشی چند ماه قبل درباره احتمال حمایت از لاریجانی گفته بود ما روی اسب بازنده شرطبندی نمیکنیم. اما مدتی است برخی اعضای کارگزاران نام لاریجانی را هم بهعنوان یک نامزد محتمل زمزمه میکنند و این در حالی است که برخی اصلاحطلبان مدعیاند دیگر نباید از نامزد اجارهای(!) حمایت کرد. گفتنی است مجید انصاری در انتخابات مجلس تهران سرلیست کارگزاران و چند حزب اصلاحطلب دیگر بود که نتوانست بیش از 67 هزار رای کسب کند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |