
هرچند که در شهر تو بازار زیاد است
باید برسم زود، خریدار زیاد است
من دربهدر پنجره فولادم و دیریست
بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
آنقدر کریمی که بدهکار تو کم نیست
آنقدر کریمی که طلبکار زیاد است
پاییز رسیدم به حرم، با همه گفتم
اینجا چقدر چادر گل دار زیاد است
با بار گناه آمدهام مثل همیشه
با بار گناه آمدم این بار زیاد است
گندم به کبوتر بدهم، شعر بگویم
آخر چه کنم در حرمت؟ کار زیاد است
نوروز به نوروز، محرم به محرم
سرمست زیاد است، عزادار زیاد است
هر گوشه ایران حرم توست که با تو
همسایه دیوار به دیوار زیاد است
از دور سلامی تو و از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
آن شب که به رؤیای من افتاد مسیرت
دیدم چقدر لذت دیدار زیاد است
در خواب، سر سفره اطعام تو گفتی
هر قدر که میخواهی بردار، زیاد است
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
#علیرضا_قنبری
را به آغوش خسته می کشم . .



گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ
گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این
گفتی تویی دُردانه ام. تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام
گفتی بیا. گفتم کجا. گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدا را در خود آ
الهی طولانی ترین شبتون،بهترین شب باآرزوهای خوب براتون
توحواست به من سربه هوا هرجا هست؟
چون مرا یاد نکردی٬به چه دلم خوش باشد
که حواست به من از آن سراین دنیا هست
ماه من گرننمایی رخ خود را به جهان
جلوه ات٬ای مه پرلطف وصفا ٬اینجا هست
توبگو من چه کنم تابه تعالی برسم
دل وجان گوش به فرمان شما حالا هست
باز امروز اگر هم نرسد پیغامی
به دلم وعده دهم باردگر٬ فردا هست
یا امام هشتم از شما هم ممنون منو پذیرفتی به هم جواریت
سزای چون تو گلی گر چه نیست خانه ما
بیا چو بوی گل امشب به آشیانه ما
تو ای ستاره خندان کجا خبر داری؟
زناله ی سحر و گریه شبانه ما
چو بانگ رعد خروشان که پیچد اندر کوه
جهان پر است ز گلبانگ عاشقانه ما
نوای گرم نی از فیض آتشین نفسی است
زسوز سینه بود گرمی ترانه ما
چنان زخاطر اهل جهان فراموشیم
که سیل نیز نگیرد سراغ خانه ما
به خنده رویی دشمن مخور فریب رهی
که برق ، خنده کنان سوخت آشیانه ما
سلام پدرم
امروزکه برایت می نویسم دربین ما نیستی
ولی دلم میخواست دستهای پینه بسته ات که ثمره ی سالها تلاش جانکاهت بود برای ی لقمه نان حلال، دودستی می گرفتم ومی بوسیدم آروزیم بود امروز عصای دستت بودم ولی تو هیچگاه به من وامثال من تکیه نکردی تا بودی مثل کوهی استوار تکیه گاه بچها وامروز دعایت حامی آنها .
ولادت امیرالمومنین علی (ع) مبارک
پدرم عزیزم روزت مبارک
طبقه بندی: مذهبی،
جبهه بودیم منطقه غرب داخل خاک عراق مقر گردویی مطلع شدیم دوتا از دوستانمان براثر گلوله بارا ن دشمن مجروح ویکی دیگه شهید شده
شهید رجبعلی قربانی ومجروح حاج محمد قاسمی
بعد از جبهه آمدیم روستا ودیدیم هنوز شهید رو نیاوردن .رفتیم نزدیک خانه شهید سر وگوشی آب بدیم که وسعی داشتیم که خانواده شهید مارو نبینن پدر شهید منو دید خبر پسرشو گرفت گفت میگن رجب شهید شده اگه چیزی هست بگو.گفتم خدایا چی بگم که هم دروغ نباشه هم خانواده اذیت نشن
گفتم بچها دارن میان ما زودتر آمدیم بقیه هم تا یکشنبه حتما میان/آخه شنیده بودم که یکشنبه شهدارو میارن .گفتم رفتم وکلی ناراحت
خداوند با شهدای کربلا محشورشان کند ودست گیر ماهم باشند