وحید یامین پور
طبقه بندی: نقادی، عمومی، سیاسی،
برچسب ها: انتخابات، اصلح، جلیلی، صالح مقبول،
سید محمد خاتمی که گزینه اول ضدانقلاب برای انتخابات ریاست جمهوری بود، با ارسال مرقومه ای به محمدرضا عارف مبنی بر درخواست کناره گیری وی به سود اصلاح طلبان، حمایت خود را از حسن روحانی علنی کرد تا نشان دهد، حسن فریدون در حال حاضر تنها گزینه اصلاحات در انتخابات یازدهم است.
به گزارش بولتن نیوز، سایت خبری کلمه در گزارشی به تشریح آخرین مواضع سید محمد خاتمی پرداخته است که بازخوانی و تحلیل آخرین حرفهای خاتمی در آستانه انتخابات خالی از لطف نیست.
سید محمد خاتمی که در بین جمعی از فعالان اصلاح طلب سخن می گفت، ضمن تشکر از محمدرضا عارف و اعلام حمایت از حسن روحانی، اظهار داشت اصلاحات برای رسیدن به آرمان های خود هیچ راهی جز شرکت در انتخابات ندارد. خاتمی این بار نیز نظام جمهوری اسلامی را از شر زبان تیز و پرکنایه خود محروم نکرد و پس از آنکه عدم شرکت در انتخابات را برابر با مرگ اصلاحات خواند، با سخنانی کنایه آمیز گفت: « البته مطلوب این است که ما به یک انتخابات خوب و خواستنی آزاد و سالم برسیم که البته برای این هم باید تلاش کرد. ما معتقدیم که یکی از محوری ترین مسائل که دستاورد مهم انقلاب است و باید برای آن تلاش کنیم، انتخابات آزاد و سالم و واگذاری قضاوت به رای مردم هست. »
"انتخابات آزاد" همان واژه ایست که در اواخر سال گذشته بارها و بارها از سوی برخی سیاسیون مطرح شد که البته با واکنش مقام معظم رهبری نیز روبرو گشت تا جایی که ایشان فرمودند: «معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخابات سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفهای شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند.»
رییس دولت اصلاحات در ادامه با تاکید بر بهتر بودن حضور در انتخابات تا حریم آن می گوید:« البته اگر ایدهآل فکر کنیم، خیلی بعید است که این انتخابات مطابق خواست ما باشد؛ ولی در یک نگاه واقعبینانه، اگر شرکت در انتخابات تنها یک گام به جلو باشد باید در آن شرکت کنیم.»
خاتمی پس از تشریح چگونگی اجماع اصلاح طلبان بر سر حسن روحانی گفت: « این یک دستاورد بزرگ بود که بعد از حدّاقل چهار سال که اصلاحات و هر جریانی که وضع موجود را نمیپذیرفت یک طرفه تحت بمباران شدید تخریب و ممنوعیت از حتی حضور در یک عرصه محدود قرار گرفته بود چه برسد به رسانهها و به طریق اولی رسانه ملّی با حضور این دو عزیز فضایی ایجاد شد که گفتمان اصلاحطلبی در جامعه ما مطرح شد؛ نهتنها از سوی این دو بزرگوار و به خصوص جناب آقای دکتر عارف که انصافاً سنگتمام گذاشت. »
اما بنظر می رسد اوج صحبت های سید محمد خاتمی زمانی بود که در ادامه حرف های میرحسین موسوی در سال 88، بار دیگر احتمال تقلب را قوی می خواند و در آستانه انتخابات یازدهم برای دور زدن تقلب پیشنهاد می کند: «خطاب من به مردم عزیز، اصلاح طلبان و کلیه جریاناتی که می خواهند تحول ایجاد شود این است که باید به صحنه آمد و رای داد، و ان شاء الله یک انتخابات خوب و یک موجی داشته باشیم که امکان تغییر نتیجه کار وجود نداشته باشد.»
هرچند خاتمی در سال 88 و اتفاقات پس از آن دوشادوش سران فتنه جلو رفت و رهبر درسایه فتنه 88 بود اما اینکه وی بار دیگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و تنها چند روز مانده به 24 خرداد، احتمال تقلب در انتخابات را مطرح می کند، نشان می دهد نه تنها او از اتفاقات 88 اعلام برائت نکرده است و پشیمان نیست، بلکه به نظر می رسد باید منتظر بداخلاقی های اصلاح طلبان در صورت پیروز نشدن آنها در انتخابات پیش رو باشیم.
بداخلاقی هایی که شاید در ابتدا تنها به چند راهپیمایی اعتراض آمیز محدود می شد اما به یکباره تبدیل به اغتشاش شد و هزینه های زیادی را برای نظام به همراه داشت.
برچسب ها: خاتمی، موسوی، روحانی، انتخابات، فتنه،
به واقع رهبر انقلاب در زمینه جدال سیاسی و تبلیغی نامزدهای ریاست جمهوری مظلوم واقع گردیده است و هر کسی به هر شیوه ممکن سعی می کند از گفته ها و ناگفته های ایشان بهره سیاسی ببرد.
در آخرین مورد که این روزها در حال انجام است پیامک های وسیعی منتشر شده است که پایگاه جریان شناسی دیدبان با دید نقد محتوای آن را منتشر می نماید:
مقام معظم رهبری (حفظه الله) فرمودند:
ببینید دشمن چه کسی را هدف گرفته و کی برای او خطرآفرین است همان شخص بهترین خادم ملت است. (۹۱/۱۲/۲۴)
اوباما:
..... {نامزد خاص} برای منافع ما در دنیا خطر آفرین است.
نتانیاهو:
اگر رئیس جمهور آینده ایران .... {نامزد خاص} بشود مقاومت تقویت و سلطه ی ما بر منطقه به اتمام می رسد.
سازمان منافقین:
جبهه اصلاحات تمام توان خود را بکار گیرد تا .... {نامزد خاص} روی کار نیاید.
اما به واقع آیا این چنین جملاتی از این افراد منتشر شده است؟ با نگاهی به سایت دفتر مقام معظم رهبری در می یابیم که معظم له در تاریخ مذکور (۲۴ اسفندماه) اصولا ایشان هیچ دیدار و بیاناتی جز"پیام به کنگره بزرگداشت علامه طباطبایی یزدی" نداشته اند.
همچنین با جستجو در بیانات و پرسش از افراد مطلع، مشخص شد که این جمله ساختگی می باشد. از سوی دیگر رییس جمهور آمریکا تا کنون در مورد هیچ یک از نامزدهای انتخابات اعلام موضعی نکرده است. این در حالی است که سازندگان این پیامک و خبر دست به کار شده و آن را به صورت گسترده در سایت های خبری نیز منتشر کرده اند.
از همان روز که سعید جلیلی پای در ستاد انتخابات وزارت کشور گذاشت تا در پاسخ به مطالبات مردمی برای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود، شبهات ناجوانمردانهای مانند مین های دوره جنگ برای تخریبش در رسانههای وابسته به جریان زر و زور و تزویر کاشته شد تا شاید پای جلیلی با رأی بی منت مردم به پاستور نرسد.
شبهات متعددی در طول همین چند هفته منتشر شده که شاید پاسخ به آنها ضروری هم نبود اما از آنجا که توپخانه رسانهای برخی رقبای انتخاباتی در کنار تهاجم سازمان یافته رسانههای بیگانه حجم انبوهی یافته و تا روز انتخابات قطعا بر شدت آن افزوده خواهد شد، به ناچار اشاره کوتاهی به برخی موارد آن می کنیم:
1. سعید جلیلی گزینه مورد حمایت دولت و حلقه انحرافی است!
این شبهه بدون هیچ دلیل و نشانهای از حدود دو هفته قبل توسط چند رسانه خاص و با هدف دلسرد کردن هواداران وی منتشر شد و بلافاصله نیز مورد عنایت برخی رسانههای دیگر قرار گرفت؛ بر اساس اطلاع موثق در هفته آینده نیز بر حجم انتشار آن افزوده خواهد شد. در این باره باید گفت:
الف) در میان کاندیداهای موجود، جلیلی گزینهای ولایتمدار، مردمی، سادهزیست، مقاوم، استکبارستیز است که با شعار اصلاح ساختار اداری و آزاد سازی ظرفیتهای انقلابی تودههای مردم، وارد گود انتخابات شده و توانسته بدنه جریان انقلابی را همراه خود کند. این ویژگی ها او را به شاخصههای احمدی نژاد سال 84 نزدیک کرده و به همین دلیل برخی کاندیداها که 8 سال برای چنین روزی برنامه ریزی کردهاند را نگران کرده است.
بی شک این شباهت نهتنها نقطه ضعفی برای جلیلی بشمار نمی آید بلکه نقطه قوت اوست؛ چرا که انتقادات اصلی بدنه این جریان، متوجه احمدی نژاد سال 92 است نه احمدی نژاد سال ٨٤ که اتفاقا رویکرد و عملکرد موفقی داشته است.
ب) دقیقا به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب در اولین روز فروردین امسال در مشهد مقدس در بیان شاخصههای رئیس جمهور آینده فرمودند: «این را همه بدانند که آنچه ما برای رئیس جمهور آینده نیاز داریم، عبارت است از امتیازاتی که امروز وجود دارد، منهای ضعفهائی که وجود دارد. این را همه توجه کنند؛ رئیس جمهورِ هر دورهای باید امتیازات کسبی و ممکنالحصول رئیس جمهور قبلی را داشته باشد، ضعفهای او را نداشته باشد... آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس جمهور نقاط قوّت محسوب می شود، اینها باید در رئیس جمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته می شود - که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید - این نقاط ضعف را باید از خود دور کند. یعنی ما در سلسله دولتهائی که پشت سر هم میآیند، باید رو به پیشرفت باشیم، رو به تعالی و تکامل باشیم، تدریجاً بهترین های خودمان را بفرستیم؛ هر کسی میآید، پایبند به انقلاب، پایبند به ارزش ها، پایبند به منافع ملی، پایبند به نظام اسلامی، پایبند به عقل جمعی، پایبند به تدبیر باشد».
این سخن رهبر انقلاب بدین معناست که نه تنها شباهت به ویژگی ها و محاسن دولت و رئیس جمهور فعلی نقص نیست بلکه چنانچه کاندیدایی معایب رئیس جمهور فعلی را نداشته باشد، این شباهت را باید حُسن و نقطه قوت او دانست.
ج) البته این فقط سعید جلیلی نیست که برای تخریب وجههاش چنین اتهامی را متوجه او می کنند بلکه مدتی است جریانی هرگاه گفتمان انقلابی را مزاحم قدرتطلبی خود می بیند، با چنین اَنگی برای از میدان بهدرکردن آنها وارد می شود؛ همانطور که در جریان انتخابات مجلس نهم آیتالله مصباح و کاندیداهای شناخته شده جبهه پایداری را که بارها امتحان خود در عرصه سیاسی را با صراحت پس دادهاند، متهم به ارتباط با حلقه انحرافی می کردند!
د) یکی از دلایلی که چنین نسبتی را به سعید جلیلی می دهند این است که وی حاضر به سیاهنمایی علیه عملکرد دولت فعلی نیست و اصل انصاف را درباره آن رعایت می کند؛ این نیز علاوه بر رعایت انصاف، از آنجا که توصیه رهبر انقلاب به کاندیداهاست، حُسن او به حساب می آید. در حقیقت سعید جلیلی و حتی بدنه جریان انقلابی با «گفتمان» رئیس دولت نهم و بخشی از دولت دهم مشکلی ندارد بلکه مانند بسیاری از دلسوزان با «عملکرد» احمدی نژاد به ویژه در سالهای اخیر به ویژه از دوره خانهنشینی به بعد وی مشکل دارند.
هـ) احمدی نژاد 92 نشان داده که به احمدی نژاد 84 اعتقادی ندارد و از آن فاصله گرفته است؛ این را کاملا می توان از مواضع و جهتگیریهای وی فهمید. بههمین دلیل برای انتخابات یازدهم تمام سرمایه خود را در سبد گزینهای به نام مشاییقرار داد که هیچ نسبت و شباهتی با احمدی نژاد سال 84 ندارد و حتی مشایی بی محابا اعلام می کرد که خیلی به سوم تیر یا چهارم تیر اعتقاد ندارد. گزینه منحصر به فرد احمدی نژاد فقط مشایی بود حتی وقتی چند تن از اعضای کابینه برای انتخابات ثبتنام کردند، احمدی نژاد آنها را مجبور به انصراف کرد. در نهایت مشایی به درستی به دست شورای نگهبان رد صلاحیت شد و احمدی نژاد نیز از آن روز به بعد تلاش کرده تا درباره انتخابات هیچ موضعی اتخاذ نکند تا به هیچوجه بر مشارکت بیشتر آن نیافزاید و بلکه با کاهش مشارکت نشان دهد مردم از رد صلاحیت مشایی ناراضی اند! بنابر این نه احمدی نژادِ امروز اعتقادی به سعید جلیلی دارد و نه سعید جلیلیِ امروز، به جلب حمایت احمدی نژاد چشم دوخته است.
2. از کجا معلوم که جلیلی همانند احمدی نژاد به برخی آرمان هایی که امروز برای حفظ آنها به میدان آمده، پشت نکند؟
این شبهه نیز مانند سؤال قبل توسط برخی رسانههای خاص دامن زده می شود اما در این باره نیز می توان به نکاتی اشاره کرد:
الف) اصل وجود چنین دغدغهای درباره شخصیتهای سیاسی قابل ستایش و محترم است اما آیا مگر این نگرانی درباره عملکرد و آینده هر فرد غیر معصوم صادق نیست؟ پس چرا فقط درباره جلیلی مطرح می شود؟ آیا کاندیداهای دیگر می توانند درباره آینده خود به کسی تضمین دهند؟ آیا ما می توانیم درباره آینده خود به کسی تضمین بدهیم؟ هرگز نمی توانیم و برای همین هر لحظه باید به خدا پناه برد.
ب) وقتی از آینده کسی خبر نداریم، نمی توانیم درباره او قصاص قبل از جنایت کنیم و از هم اکنون او را محاکمه و برایش حکم صادر کنیم. دقیقا به همین دلیل است که بر اساس آموزه های دینی "ملاک حال فعلی افراد است" و نه گذشته یا آینده آنها.
ج) علاوه بر تمام این موارد باید گفت که اصل این اشکال به این معناست که آقای جلیلی در حال حاضر از ویژگی ها و شاخصههای قابل قبولی بهرهمند است اما نگرانی اصلی ما در باره آینده اوست. با این فرض نیز باید پرسید آیا فردی که در حال حاضر به صحت و سلامت و توانمندی وی معترفیم، به عنوان یک گزینه اصلح نسبت به دیگران ارجح نیست؟
3. سعید جلیلی گزینه مناسبی است اما تیم کاری ندارد
این اشکال شاید در نگاه اول موجه جلوه کند اما با تأمل در آن درمییابیم که این شبهه بیشتر به دلیل عدم شناخت دقیق ما از نوع فعالیتها و وظایف شورایعالی امنیت ملی از یک سو و از سوی دیگر به دلیل تعریف غلط ولی رایج از مفهوم «تیم» در بین خواص جامعه است.
در این خصوص نیز باید گفت:
الف) همانطور که سعید جلیلی در برخی از مواضع خود اعلام کرده، باید بین «تیم» و «باند» تفکیک قائل شد؛ متاسفانه آنچه در بین نخبگان سیاسی ما رواج دارد، لزوم بهرهگیری از برخی رفتارهای جمعی و حزبی با عنوان «تیم» است که در حقیقت باید آن را باندبازی سیاسی توصیف کرد.
ب) شورایعالی امنیت ملی مانند برخی شوراهای دیگر نیست که فقط در یک بعد فعالیت داشته باشد؛ این شورا دارای پنج معاونت است: معاونت بین الملل؛ معاونت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی؛ معاونت حقوقی و قضایی؛ معاونت اقتصادی؛ معاونت دفاعی و امنیتی. علاوه بر این معاونتها کمیتههای مختلفی وجود دارد که مشاوران و کارشناسان متعددی در آنها مشغول به کار هستند؛ از جمله «کمیته تدابیر امنیتی مقابله با تحریم» یا «ستاد تدابیر ویژه اقتصادی» و ... بدیهی است که از میان اعضای پرشمار این مجموعه ها و آحاد مختلف جامعه که عضو هیچ باند و گروهی نیستند، می توان «تیم کارشناسی زبدهای» برای انجام مأموریتهای مختلف سازمان داد.
ج) در حال حاضر نیز در بین حامیان سعید جلیلی افراد کارشناس و زبده سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... وجود دارد که عضو هیچیک از احزاب و گروههای سیاسی نیستند ولی از ظرفیتهای کشور به حساب می آیند، حتی شاید در حال حاضر در کنار یکی دیگر از کاندیداها مشغول به فعالیت باشند و البته این مسأله سبب نخواهد شد که از گردونه تفکر انقلابی خارج باشند.
4. جلیلی گزینه مناسبی است اما از آنجا که بدون سابقه و در دقیقه 90 وارد عرصه شد، برای اداره کشور برنامه ندارد
این شبهه بیشتر از سوی کسانی منتشر می شود که سالهاست بهطور غیر مستقیم مشغول فعالیت انتخاباتی هستند و در این راه از تمام امکانات عمومی نیز بهره بردهاند! در این باره نیز باید گفت:
الف) متأسفانه به دلیل ماهیت فعالیت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، فعالیتهای این دبیرخانه رسانهای نمی شود و الا کاملا مشخص می شود که مسئول چنین جایگاهی در حقیقت وظیفه تشخیص مسائل، رصد و پیگیری موضوعات مهم و کلان کشور را به عهده دارد؛ دقیقا به همین دلیل دبیر شورایعالی امنیت ملی در شاهراه رفت و آمد اطلاعات بخش های مختلف مدیریتی و حاکمیتی کشور قرار دارد.
اتفاقا به دلیل ماهیت این جایگاه، دبیر این شورا نه تنها در جریان اشکالات کشور قرار دارد بلکه موظف است برای درمان آنها با کمک وزارتخانههای ذیربط و کارشناسان مربوطه، راهکاری مناسب اجرایی تهیه نماید اما جلیلی اینگونه نیست که محتواهای تئوری خود را در قالب کتاب برنامههایش رونمایی کند.
ب) برای اداره کشور چند قانون بالادستی وجود دارد که همه مسئولان کشور موظفند در آن راستا حرکت کنند؛ از جمله قانون بودجه که سالانه تهیه می شود، قانون برنامه که هر پنج سال یک بار توسط دولت تهیه و به تصویب مجلس می رسد و قانون چشمانداز 20 ساله که به تصویب رهبری انقلاب رسیده است. طبعا هر یک از 8 کاندیدای انتخابات یازدهم سکان اجرایی کشور را بر عهده بگیرد، باید در راستای قانون برنامه پنج ساله و سند چشمانداز حرکت کند و نمی تواند هر برنامهای را که دوست دارد، اجرا نماید؛ در حقیقت کاندیداهای ریاست جمهوری باید راهکارهای اجرایی خود را برای تحقق قانون برنامه و چشمانداز ارائه دهند در حالی که امروز دیده می شود برخی کاندیداها از برنامههایی سخن می گویند که اجرای آنها بر خلاف قوانین بالا دستی کشور است و قاعدتا اگر بخواهند آن را اجرا کنند، نهادهای نظارتی باید در برابر ایشان مقاومت کنند.
ج) برخی کاندیداها برای برون رفت از مشکلات اقتصادی کشور، می گویند که با برنامهای بسیار کوتاهمدت و سریعالحصول می توانند مشکلات کشور را حل کنند! این در حالی است که فقط انتخاب کابینه و معرفی وزرای وزارتخانهها به مجلس و رأی اعتماد وزرا حدود یک ماه و نیم به طول می انجامد! قطعا وعدههایی از این دست، مصداق نهی رهبری معظم انقلاب برای پرهیز کاندیداها از ارائه وعدههای غیر واقعی به مردم است.
5. جلیلی از سابقه اجرایی برخوردار نیست هر چند در جهتگیری و عملکرد نشان داده مدیری پایبند به اصول و ارزش های انقلابی است
در باره این شبهه نیز چند نکته گفتنی است:
الف) بر اساس اصل 115 قانون اساسی کشور، رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی واجد شرایطی از جمله مدیر و مدبر بودن باشد. تشخیص این مهم بر عهده شورای نگهبان است. برای انتخابات یازدهم برخی از چهرههای اجرایی کشور نیز ثبتنام کرده بودند اما شورای نگهبان با برداشت حداقلی از این قانون، فقط کاندیداهایی را که از امتیاز بیشتری برخوردار بودند تأیید صلاحیت کرد. جایگاه دبیر شورایعالی امنیت ملی بر اساس شرح وظایف وی اگر بالاتر از معاونین اصلی و اجرایی رئیس جمهور نباشد، قطعا کمتر از آنها نیست.
ب) بدیهی است که مهمترین وظیفه رئیس جمهور به عنوان عالی ترین مدیر اجرایی کشور، فعالیت فیزیکی نیست بلکه مدیریت کشور و رتق و فتق امور برای اجرای بهتر قوانین است. از طرفی وظیفه دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی کشور سیاستگزاری، هماهنگی و به نوعی انجام امور اجرایی اقتضائی است. به تعبیر کارشناسان، این شورا نهادی است که وضع و اجرای قاعده را توأمان بر عهده دارد. با این وجود منظور از شورا در اینجا ترکیب مذکور نیست چرا که بدنه کارشناسی، ساماندهی، هماهنگی و اجرا بر عهده نهادی است که تحت اداره نماینده مقام معظم رهبری که عضو شورا نیز میباشد، در قالب نهاد «دبیرخانه» سازماندهی میگردد. دبیرخانه شورا از این جهت که در ارتباط دائمی با تمام نهادهای حاکمیتی کشور است و آنها را در جهت اخذ و اجرای تصمیمات لازمالرعایه شورا برنامهریزی میکند، از هر دستگاه اجرایی دیگر متمایز است.
ج) یکی از مهمترین ویژگی های شورایعالی امنیت ملی این است که موضوعات ارجاعی به این شورا دارای دو بُعد مهم «بحرانی بودن» و «ملی بودن» مسائل مورد بحث و بررسی در آن است. در حقیقت وقتی برخی امور کشور به دلایل ذاتی یا عارضی مانند تحریمها یا حوادث غیر مترقبه و یا فتنههایی از جنس کودتای سال 88، بهطور عادی قابل حل و پیگیری نیست، به این شورا ارجاع می شود و طبعا توان اجرایی یک مدیر برای حل بحران ها بسیار بالاتر از توان اجرایی یک مدیر در وضعیت عادیست.
6. ستادهای جلیلی مانند ستادهای انتخاباتی معمول واجد اقلام تبلیغی پر رونق نیست
در این خصوص نیز باید گفت:
الف) اولین نکته این است که جلیلی از سال ها قبل برای خود ستاد انتخاباتی تشکیل نداده است؛ ستادهای انتخاباتی جلیلی پس از ثبتنام وی تشکیل شد و بدیهی است سامان یافتن این ستادها به ویژه در استان ها کمی زمان ببرد. البته این خود یک حُسن و نشانه قانونمداری وی به حساب می آید که طبعا هوادارانش نیز از آن استقبال می کنند؛ با این همه شاهدیم که در همین فرصت کم ستادهای خودجوش مردمی در سراسر کشور با انگیزه بالا شکل گرفته است.
ب) در ستاد انتخاباتی جلیلی چنین فضایی حاکم نیست که بخواهد برای تبلیغات، هزینه چند صد میلیونی داشته باشد و ستادهای وی با محوریت پرداختهای مالی به افراد شکل نگرفته است؛ همه چیز در این ستادها بر اساس رابطه مردمی شکل گرفته و به هیچوجه کمکهای شبههدار از کسی پذیرفته و به کسی پرداخت نمی شود.
بدیهی است در چنین وضعیتی، شاهد انتشار انواع و اقسام پوسترهای تبلیغاتی در تیراژ چند 10 میلیونی نباشیم؛ چرا که اساسا تفکر حاکم بر این ستادها چسباندن پوستر بر «دیوارهای مردم» نیست بلکه این ستادها به دنبال چسباندن پوستر کاندیدای اصلح خود بر «دل های مردم» هستند.
7. جلیلی کاندیدای اصلح است اما در نظرسنجی ها مقبولیت ندارد و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن گزینههای جریان سازش باید صالح مقبول را برگزینیم!
این شبهه همواره از سوی جریانات خاص در انتخاباتها در خصوص کاندیداهای اصلح به عنوان یک اهرم فشار اعمال می شود اما در این باره هم چند نکته گفتنی است:
الف) معمول این نظرسنجی ها، نظرسازی است و نه نظرسنجی معتبر؛ در انتخابات سال 84 در حالی که گفته می شد احمدی نژاد فقط 4 درصد اقبال عمومی دارد اما در نهایت شاهد بودیم که وی یکی از دو نفر راه یافته به مرحله دوم بود. اساسا با استناد به این نظرسنجی ها نمی توان گفت که چه کسی مقبول است و چه کسی مقبول نیست.
ب) ترکیب اصلی آرای مردم در کشور ما معمولا در 48 ساعت پایانی رقابتهای انتخاباتی رقم می خورد چرا که برنامههای تلویزیونی در تغییر نظر مردم تأثیر به سزایی دارد.
ج) حتی اگر بخواهیم در بازی نظرسنجی وارد شویم، نظرسنجی های معتبری که در حال حاضر وجود دارد نه تنها سعید جلیلی را با فاصله کم، نفر دوم افکار عمومی نشان می دهد بلکه بر اساس این نظر سنجی ها هر روز بر محبوبیت وی افزوده می شود.
د) اما در عین حال نباید از یاد ببریم که به تعبیر آیتالله مصباح «خدا منتظر نظرسنجی نمی ماند» و چنانچه هوادارن آقای جلیلی از اصول تخطی نکنند و بر تلاش خود بیافزایند، انشاءالله در مرحله اول کار را تمام خواهیم کرد.
طبقه بندی: سیاسی، عمومی، پاسخ به شبهات،
برچسب ها: سعید جلیلی، انتخابات ریاست جمهوری، گزینه اصلح، جریان انحرافی، احمدی نژاد،
جلیلی فارغ از تجربه ی حضورش در وزارت امور خارجه، بیشتر بواسطه مذاكرات مهم هسته ای سالهای گذشته با سران اتحادیه اروپا، اشراف كم نظیری بر سیاست خارجی و شناخت غرب دارد. وی در عمل علوم سیاسی را تا مقطع دكترا آموخته و "غرب نظری" را در دوران تحصیلش از عمق جان درك كرده است؛ از طرف دیگر به سبب تجربه مذاكرات پی در پی با غربی ها در سالهای گذشته، "غرب عینی" را هم كامل و بدون چون و چرا می شناسند؛ از این رو همواره به جای "تنش زدایی" و دیگر رویكردهای "منفعلانه" در برابر غرب، از "تهدید زدایی" و سیاست خارجی "پیشرونده" نسبت به اروپا و امریكا سخن می گوید؛ به دنبال سیاست خارجی فعال و پویا در برابر همسایگان و دیگر كشورهای جهان است و به خوبی معنا و ضرورت مقاومت و پایداری در برهه كنونی در برابر دشمنان ملت را درك می كند.
2. جلیلی در راس جایگاهی قرار دارد كه بواسطه وظایف تعریف شده و حقوقی خود، با مشكلات ریز و درشت كشور آشناست. وی در واقع دبیر جلساتی است كه اعضای آن را مدیران ارشد كشور تشكیل می دهند: روسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح ، فرمانده ارتش، فرمانده سپاه پاسداران، وزیر كشور، وزیر اطلاعات، وزیر دفاع و وزیر امور خارجه و ... لذا بدیهی است كه طرح اصلی ترین چالش ها و مهم ترین موضوعات مربوط به اداره كشور بخشی از تجربه روزانه سعید جلیلی باشد، طبیعی است كه وی طی حضور 6 ساله خود در این جایگاه، هم با چالش های سیاسی- امنیتی كشور آشنا باشد و هم با مسایل مربوط به اقتصاد و فرهنگ، و زمانی این تجربه ارزشمند تر می شود كه توجه داشته باشیم 6 سال گذشته، سالهایی بوده است كه مهم ترین دوران مدیریت كلان نظام سپری شده است.
فتنه 88، تحولات منطقه و جهان و هم چنین مذاكرات هسته ای ایران با اتحادیه اروپا، بخشی از تجارب ارزشمندی است كه سعید جلیلی بواسطه حضور در راس شورای عالی امنیت ملی كشور بدست آورده و به همین خاطر به محرمانه ترین و جزیی ترین داده ها و تحلیل ها اشراف كامل دارد و بدون تردید این نقطه قوت می تواند به عنوان یك برگ برنده مدیریتی كلان برای جلیلی جهت اداره كشور در دولت آینده باشد.
3. جلیلی نه تنها به سبب جایگاه خاص خود در سالهای اخیر، شخصا فردی با تجربه و آگاه نسبت به اداره كشور شناخته می شود بلكه نخبگان و مدیران كارآمد و متعهد پرشماری آماده یاری رسانی به او جهت مدیریت كشور و اقدمات اجرایی بزرگ هستند.
فارغ از پشتوانه های معنوی گرانقدری مانند علامه مصباح یزدی و آیات عظام زابلی، خزعلی و ... نخبگان شناخته شده ای مانند حجه الاسلام میرباقری، حجه الاسلام آقاتهرانی، حجه الاسلام رجبی، حجه الاسلام پناهیان، دكتر اصغر طاهرزاده، حجه السلام نبویان، حجه الاسلام رهدار و مدیران اجرایی و باتجربه ای چون دكتر پرویز داوودی (معاون اول رییس جمهور در دولت نهم و استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی)، دكتر كامران باقری لنكرانی (وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشكی دولت نهم) دكتر علی باقری (معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی كشور)، مهندس پرویز فتاح (وزیر نیروی دولت نهم و مسئول بنیاد تعاون سپاه)، دكتر مسعود میركاظمی (وزیر بازرگانی دولت نهم، وزیر نفت دولت دهم و رییس كمیسیون انرژی مجلس نهم)، دكتر محمد سلیمانی (وزیر ارتباطات دولت نهم و استاد مخابرات دانشگاه علم و صنعت)، مهندس محمد رضا اسكندری (وزیر كشاورزی دولت نهم و مدیرعامل سازمان اقتصادی کوثر)، دكتر رضا تقی پور (وزیر ارتباطات دولت دهم)، دكتر علی اصغر زارعی (معاون سابق وزیر نفت و نماینده مجالس هشتم و نهم)، مهندس سید مهدی هاشمی (رییس سازمان مهندسی كشور، سرپرست وزارت كشور در دولت نهم و نماینده مجلس نهم)، دكتر غلامحسین رضوانی (قائم مقام معاونت راهبردی رییس جمهور)، دكتر هادی زاهدی وفا (استاد اقتصاد و معاون وزیر اقتصاد در دولت نهم) و ... را می توان پشتوانه های مدیریتی و اجرایی دكتر سعید جلیلی دانست.
4. از طرف دیگر، جلیلی فردی است كه برای اداره كلان كشور "برنامه" دارد و رویكردهای كلان برای مدیریت نظام را بهتر از خیلی افراد دیگر می داند و تیمی از نخبگان مختلف برنامه های مدونی برای دكتر جلیلی آماده كرده اند كه در مقام محتوا غنی تر و واقع بینانه تر از برنامه های بسیاری دیگر از نامزدهاست زیرا حاصل سالها تجربه مدیران ارشد کشور در اجرا و پژوهش های علمی- دانشگاهی است؛ بویژه در عرصه اقتصاد که در حال حاضر الویت اصلی مدیریت کشور است. وی هم چنین روحیه اصلاح بسیاری از ساختارها و بروکراسی زائد کشور را دارد که به عنوان نمونه می توانید بخشی از برنامه های وی در این باره را اینجا بخوانید
5. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در حالی برگزار می شود كه شرایط منطقه و جهان طی سه دهه گذشته بسیار متفاوت است؛ تحولات بوجود آمده در بسیاری از كشورهای عربی به همراه فراز و فرودهای پرونده هسته ای ایران طی سالهای اخیر در حالی صورت گرفته است كه همزمان اتحادیه اروپا و امریكا سخت ترین شرایط اقتصادی و سیاسی خود را تجربه كرده اند؛ در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران كه از 35 سال قبل داعیه دار الگوسازی برای مستضعفین جهان و مقابله با امپریالیسم بین المللی بوده است، در شرایطی به سر می برد كه بیش از هر زمان دیگر نیازمند ادامه رویكرد "مقاومت" در عرصه جهانی است. رویكردی كه علیرغم همه دشواری های 30 سال اخیر، دستاوردهای كم نظیری داشته است بگونه ای كه امروز بخشی از هویت جمهوری اسلامی ایران در جهان را مقاومتش در برابر جریان استكبار تشكیل داده است.
در چنین شرایطی بدیهی است كه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از حیث آنكه منجر به پیروزی كاندیدایی شود كه در افكار عمومی "نماد مقاومت" در خارج از مرزهای كشور باشد اهمیت مضاعفی دارد؛ سعید جلیلی دقیقا همان فردی است كه در شرایط كنونی در داخل و خارج از كشور به این ویژگی شناخته می شود و جملات برخی از سیاستمداران ارشد اروپایی درباره او، این ادعا را تایید می کند.
در همین راستا خاویر سولانا رییس پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا در میزگردی كه در فروردین سال 92 در واشنگتن برگزار شد، گفته بود : "سعید جلیلی اهل نرمش در مذاكرات نیست." چندی بعد نیز كاترین اشتون مسئول فعلی سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواستار تعویض سعید جلیلی از مسئولیت مذاكرات هسته ای شده بود؛ چرا كه وی را اهل امتیاز دادن به غرب نمی دانست؛ رویكردی كه جلیلی در برابر غرب از خود نشان داده دقیقا خلاف آن چیزی است كه پیش از وی در دوران حسن روحانی تجربه شده بود و هم باعث نقدهای فراوان گردیده بود و هم نتیجه مذاكرات آن سالها را تونی بلر نخست وزیر انگلیس بیان داشته بود: "میوه (اشغال) عراق را از دستان روحانی گرفتیم."
6. جلیلی به لحاظ روحیات شخصی، فردی با تقوا و كم حاشیه است. تا جای ممكن درباره مسایلی كه در حیطه اختیاراتش نیست سخن نمی گوید و بدون حاشیه خاصی به دنبال انجام وظیفه تعریف شده خویش است. این نقطه قوتی است كه یكی از بزرگترین نقاط ضعف رییس جمهور فعلی بود و هست.
از طرف دیگر جلیلی در بسیاری از نقاط قوت احمدی نژاد با او شباهت دارد. جلیلی ساده زیست و پركار است و همین تشابه در نقاط قوت وی با احمدی نژاد باعث شده تا امروز مخالفان جلیلی كه حرف جدید و مهمی برای نقد او ندارند، به خاطر شباهت نقاط قوت جلیلی با احمدی نژاد، او را احمدی نژاد دوم بدانند؛ غافل از آنكه اگر قرار باشد با گفتن احمدی نژاد 2؛ كسی نقد شود باید این نسبت به كسی داده شود كه در نقاط ضعف با احمدی نژاد اشتراك دارد در حالی كه جلیلی دقیقا خلاف این روند بوده و هست و بسیاری از ضعف های احمدی نژاد را ندارد، كم حاشیه است، علاقه ای به تقابل بیهوده با افراد و جریان های دیگر ندارد، كنش های سیاسی وی نمادی از "عقلانیت انقلابی" است و سابقه و مواضعش نشان می دهد قانون برای وی فصل الخطاب است و از همه مهمتر عملكردش در سالهای اخیر نشان داده یكی از نزدیك ترین مدیران ارشد كشور به رهبر انقلاب در قول و فعل بوده است بگونه ای كه سایت روزنامه صهیونیستی جروزالم پست نیز نتوانست در یكی از تحلیل های اخیرش از این مساله چشم پوشی كند و در تحلیلی آغشته به عصبانیت نسبت به حضور جلیلی در انتخابات واكنش نشان داد و نوشت: " جلیلی از لحاظ شخصیتی بسیار به رهبر ایران نزدیک می باشد."
7. بعد از پایان اولین همایش حامیان جلیلی در سوم خرداد ماه، در جمع تعدادی از دوستان درباره شخصیت و رفتار جلیلی صحبت بود؛ آنچه به تحلیل مشترك همه دوستان تبدیل گشته بود، نمود عینی تقوا و اخلاص جلیلی بود. همه متفق القول بودند كه اگر قرار باشد جلیلی پیروز این انتخابات باشد هیچ كدام از تلاش های ستادها و طرفداران و ... باعث این مساله نخواهد بود؛ اخلاص و روحیه عمل به تكیلف همان جلیلی شاه كلیدی است كه می تواند منجربه هدایت دلهای مردم به سمت وی باشد چرا كه وی نه مانند عده ای دیگر از سالها قبل ستاد انتخاباتی تشكیل داده است و نه به دنبال رفتارهای خاص و شعارهای دروغین برای كسب رای مردم است؛ به یاد دارم جلیلی در یكی از جلساتش با نخبگان اقتصادی گفت: "به من می گویند برخی از حرفها را اگر بزنم آرایم كم می شود، اما واقعیت این است كه اتفاقا باید خیلی از حقایق را به مردم گفت. اقتصاد ما و برخی دیگر از مشكلات ما نیازمند كارهای طولانی مدت و اصلاح ساختارهاست. حتی ممكن است من كاری بكنم كه نتیجه اش 10 سال بعد و در یك دولت دیگر خودش را نشان بدهد، من همان كار را خواهم كرد و نمی گویم می خواهم اقدامی كنم كه در دولت من نتیجه كوتاه مدتش را مردم درك كنند اما در دراز مدت به ضرر مردم باشد."
8. همه نکات مورد اشاره در این یادداشت به معنای اسطوره سازی، قدیس سازی و یا بدون عیب دانستن سعید جلیلی نیست. بدون تردید او هم مانند هر فرد دیگری كاستی هایی دارد؛ اما می توان ادعا كرد كه جلیلی بهترین فردی است كه در شرایط كنونی می تواند اداره كشور را بدست بگیرد. او اصلح این میدان است و باید برای معرفی بیشترش به مردم تلاش كرد.
برچسب ها: جلیلی، انتخابات ریاست جمهوری، اصلح، دلایل اصلحیت،
به گزارش رجانیوز، در این رنجنامه بر اساس تصریح مرحوم خوشوقت نسبت به آفات ذكاوت، شرایط امروز و برخی رفتارهای رئیس جمهور تحلیل شده است.
در ادامه متن كامل این رنجنامه را می خوانید:
جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد
سلام علیکم
حقیر را به خوبی می شناسید، چند سالی در دولت اول شما به واسطه امانتی که به من سپرده بودید، هر هفته و چند ماهی هم هر روز با شما ملاقات داشتم.
به یاد دارم که گاهی این دیدارها آخرین برنامه ملاقات شما می شد و قدم زنان فاصله دفتر تا منزل شما را طی می کردیم.
در حالی این خطوط را از صمیم جان برایتان می نویسم که در دولت شما هم بسیاری از جدید الورودها، فرصت های علمی، مالی و شغلی را یک یک شناسایی و شکار کردند اما در مقابل خود به خوبی می دانید که بنده همه فرصت های از قبل داشته دانشگاهی و مالی را رها کرده و هیچ یک از پیشنهادهای مکرر حتی قائم مقامی وزیر را نیز نپذیرفتم و همواره ترجیح دادم که صرفا امانت دار بمانم. پس فرصت طلبان و شیفتگان قدرت و ثروت نمی توانند برای رنجنامه ای که برایتان می نویسم مرا متهم به همکیشی با خود کنند!
آنچه می نویسم دینی است که احساس می کنم نسبت به شما بر گردن من است و باید ادا کنم.
بنده هرگز به شما نگفته ام و شما هم نمی دانید که من نیز جزو فعالین اولین ستاد انتخاباتی شما بودم، شاید جزو آخرین نفراتی بودم که به ستاد شما پیوستم چون تا قبل از آن تصمیمم چیز دیگری بود و در ادامه خواهم گفت که چه شد که به انتخاب اصلح رسیدم.
همانطور که گفتم نظر اینجانب ابتدا بر روی شما نبود و بین شما و یکی از رقبایتان در دور اول متحیر بودم، شما نمی دانید ولی من با آن نامزد جلسه سه ساعته داشتم و نظرم به وی متمایل تر شد اگرچه هنوز به یقین نرسیده بودم. برای خروج کامل از تحیر و سردرگمی و به قصد تایید گرفتن به عنوان حجت شرعی برای کمک به ستاد رقیب اصولگرای شما، نزد عالم ربانی و فقیه نورانی حضرت آیت الله خوشوقت رفتم و پس از مشورت مستقیما از محضر ایشان به ستاد شما آمدم !
همانطوز که می دانید آقای خوشوقت حقیقتا به شما علاقمند بودند و نقش موثری در گردآمدن اعضای کلیدی ستاد شما داشتند.
به خاطر آلرژی و حساسیتی که به فضای ستاد های انتخاباتی داشته و دارم، سعی می کردم حضور خود در ستاد شما را به حداقل ممکن برسانم و بیشتر در خارج از محیط ستاد فعالیت کنم زیرا اگرچه در مقایسه با سایر ستادها، صفا و خلوص و توکل از ستاد شما موج می زد ولی باز هم مشاهده اندک افرادی که به امید طی کردن یک شبه ره صد ساله آنجا اتراق کرده بودند تنفس در آن فضا را برای من سخت می کرد.
یادتان هست که مالک ساختمان یکی از ستادها به محض اینکه حدس زد بر روی اسب بازنده شرط بسته است عذر شما را خواست و گفت که من قبلا قول این ساختمان را به ستاد فلانی داده بودم ! حتما فردای اعلام نتایج قیافه او و امثال او دیدنی بوده است.
شما در رفتار و گفتار ارزشهای اصیل انقلاب را به مردم یاداور شدید و رفته رفته نسیمی فراگیر قلب های اکثریت را به سمت شما متمایل کرد و حماسه ای به یادماندنی رقم خورد.
درست فردای پیروزی شما، ارتباط خود را با ستاد قطع کردم و همراه با بسیاری از مردم مشغول ادای نذرهای انتخاباتی شدم. از اینکه با وجود تمام تحقیرها و تخریب ها، مردی از جنس مردم با شعارهای اصیل انقلاب پیروز شده بود سر از پا نمی شناختیم.
درحالیکه حامیان واقعی شما یعنی مردم مشغول ادای نذرهای سنگین خود بودند، فرصت طلبان حرفه ای گویی که در ستاد های شما نذری می دهند، پشت درها قابلمه به دست صف کشیده بودند!
از اینکه می دیدم عزمتان را جزم کرده اید که نگذارید شیرینی پیروزی شما آلوده به مگسهای انتخاباتی شود واقعا لذت می بردم و به انتخاب خود می بالیدم. بگذارید همین جا اعلام کنم که به نظر من دولت اول شما متخصص ترین، سالم ترین، پرکارترین و مردمی ترین دولت انقلاب بوده است و اگر این اسم منفور نشده بود به واسطه خدماتتان در اقصی نقاط ایران جا داشت سردارسازندگی صدایتان کنند گرچه شما قطعا لقب سرباز سازندگی را بیشتر دوست می داشتید.
از همان ابتدا، ارتباط شما با حضرت آیه الله خوشوقت، این عالم ربانی و عارف قرآنی زبانزد شده بود تا جایی که شما حتی هیات دولت خود را نزد ایشان بردید و همچنین به یاد دارم در جلساتی هم که برای حلقه اصلی یاران همراه خود در زیرزمین دفتر کارتان - ساختمان سفید- تشکیل می دادید از ایشان برای وعظ دعوت می کردید.
هنوز حضور برخی اطرافیان شما، نه در افکار عمومی و نه حتی در بین خواص تبدیل به مساله نشده بود اما ایشان در نیمه دوم دولت اول شما قصد کردند در این باره شما را نصیحت کنند. گفتند که به شما پیغام دهیم که می خواهند شما را ببینند. من پیغام را از طریق منشی مخصوصتان به شما رساندم. چون می دانستم به شدت به حاج آقا علاقه مند هستید و دیده بودم که برخی اطرافیانتان از علاقه شما به ایشان سوء استفاده می کنند، به دلیل همان آلرژی ای که گفتم تمایل نداشتم از ارتباط من و حاج آقا مطلع شوید لذا با وجود اینکه مدام شما را می دیدم مستقیم پیغام را نرساندم. منشی متواضع و سختکوش شما تماس گرفت که "دکتر می پرسد حاج آقا قصد دارند تشریف بیارند یا من خدمت برسم؟" پیغام را منتقل کردم. جواب این بود که "هر طور آقای احمدی نژاد صلاح می دانند". منشی شما در تماس بعدی اعلام کرد "دکتر جمعه صبح منزل حاج آقا خواهند بود".
جهت همان ملاحظه ای که داشتم آن روز منزل حاج آقا نیامدم اما از دوستانی که بودند شنیدم که دیدار شما صرفا به احوال پرسی و مسایل بسیار کم اهمیت گذشته است. به محض خروج شما یکی از نزدیکترین شاگردان حاج آقا به ایشان می گوید رییس جمهور مملکت اینجا آمد ولی به هیچ یک از مطالبی که در نظر داشتید مطرح کنید حتی اشاره هم نکردید؟! و حاج آقا در جواب فرموده بودند: "دیدم فشارها و هجمه ها بر این بنده خدا بسیار زیاد است مناسب ندیدم من هم انتقاد کنم، توکلش به خدا و توسلش به اهل بیت بالا است، ان شاء الله همین ها کمکش کند و ایرادها را برطرف کند." با این جمله دهان حضار بسته شده بود و بعد باز مانده بود.
چند هفته بعد از این دیدار محضر آیت الله خوشوقت بودم و فهمیدم ایشان از مساله ای ناراضی است. گفتم "حاج آقا خوب چرا به آقای احمدی نژاد نمی گیید، حتما اگر بفهمند که شما راضی نیستید اصلاح خواهند کرد." با خنده فرمودند :" باور نخواهند کرد که من مخالفم هستم ! "
گفتم: "خوب من به ایشان منتقل می کنم و می گم نظر شما رو" با لبخند جواب دادند:" اگر می خواهی امتحان کنی بکن ولی قطعا ایشان خواهد گفت که دروغ می گویی !".
چند روز بعد درحالیکه در حیاط کنار دفتر کارتان قدم می زدید احتیاط کردم و بدون اینکه اشاره کنم راوی خود من هستم گفتم : " یکی از اطرافیان موثق آیه الله خوشوقت که من هم میشناسم می گفتند که حاج آقا از فلان مساله ناراضی است" و شما که فکر می کردید راوی فرد دیگری است بلا فاصله گفتید:"دروغ می گوید" و بعد ادامه دادید "آن روز هم که منزل ایشان رفته بودم این آقا مدام به بهانه پذیرایی می آمد و می رفت و آخر نگذاشت حاج آقا حرفشان را بزنند و ایشان را معذب کرده بود !"
آیت الله خوشوقت عبادت به خلق را بالاترین عبادت می دانستند و تلاش شما برای خدمت به مردم را می ستوند و کسانیکه از روی حسادت یا کینه توزی سنگ اندازی می کردند را مذمت می کردند، برای موفقیت دولت شما دعا می کردند و بارها و بارها دیگران را نیز به دعا برای موفقیت دولت شما تشویق می کردند.
اما هرچه بیشتر به پایان عمر دولت اول شما نزدیک می شدیم، نگرانی ایشان برای سرنوشت شما و دولت شما بیشتر می شد.
می فرمودند: "احمدی نژاد بسیار باهوش است و آفت زیرکی خود رایی است، او بسیار هم شجاع است و آدمهای شجاع اگر تهذیب نکنند دچار تکبر می شوند" و دعا می کردند از این آفات در امان باشید.
باز می فرمودند: "احمدی نژاد سخت اعتماد می کند ولی وقتی اعتماد کرد دیگر تمام است و کسی نمیتواند نظرش را عوض کند".
بعضا از پرکاری بیش از حد شما هم ابراز نگرانی می کردند و می فرمودند "کار بیش از اندازه به اصل لطمه می زند و اگر تعادل برقرار نشود ناخواسته ممکن است انسان دچار انحراف شود". در چنین شرایطی دولت اول شما پایان یافت و دولت دهم با ترکیبی کاملا متفاوت آغاز به کار کرد.
چون در دولت دوم شما احساس کردم در محافظت از شیرینی ها موفق نبوده اید و عزمتان برای دور کردن مگس ها مانند گذشته نیست، حاضر به ادامه حمل امانت نشدم اما چون می دانستم باوجود فراوانی اطرافیان پرمدعا در عمل تنها هستید تا معرفی کابینه چند هفته ای شبانه روز آنچه در توان داشتم انجام دادم (می دانم که شما از بسیاری از آن تلاش ها و اقدامات بی خبرید).
با وجود اینکه همکاری ما پایان یافته بود و امانتی بر دوش من نمانده بود، در دولت دوم هم هروقت قصد ملاقات با شما را داشتم با وجود تمام مشغله ها و گرفتاریهایتان، بزرگوارانه پذیرا بودید و نقدها و پیشنهادهای بنده را می شنیدید.
در سری جدید ملاقات ها، بعد از هر ملاقات اعضای دفتر شما و مهمان بعدی به شدت گله مند می شدند، چون معمولا وقت های شما را نیم ساعته می بستند و دیدارهای ما معمولا زودتر از یک ساعت و نیم پایان نمی یافت.
آقای مشایی هم مانند بسیاری دیگر از اطرافیان شما بارها از آقای خوشوقت درخواست ملاقات کرده بودند که موافقت نشده بود، اما یک بار که آقای مشایی در یک برنامه زنده در شبکه چهار حاضر شده بودند حاج آقا به بنده فرمودند: "من دم خروس را دیدم".
من خود نیز به شخصه بسیاری از رفتاری های آقای مشایی را نیز مصداق بارز سالوس نمایی و زهد فروشی می دانم.
افسوس که شما گرفتار آفت ذکاوتتان شدید و توصیه حکیمانه و مشفقانه رهبر فرزانه انقلاب را قلبا نپذیرفتید و عملا رعایت نکردید و شد آنچه نباید می شد.
من در هیچ یک از ملاقت های دور دوم، به توصیه اکید آیت الله خوشوقت حرفی از مهندس مشایی نمی زدم. اما به عنوان یکی از کسانیکه قلبا شما را دوست داشتم و عقلا تحسین تان می کردم، روز به روز احساس می کردم که از مسیری که خود احیایش کرده بودید دورتر و دورتر می شوید.
خدا نگذرد از کسانیکه با حسادت های کودکانه و عداوت های جاهلانه، آتش لجاجت را در شما برافروختند و در شعله های این آتش و آزمون سختی که برای شما رقم خورد برخی دستاوردهای شما از بین رفت تا جایی که دشمنان به شما چشم طمع دوختند.
خدا از آنها نگذرد و از اطرافیان نا اهلی که در آتش لجاجت شما دمیدند و از اعتماد خالصانه و پاکی که به آنها کرده اید به جای آب هیزم ساختند.
رییس جمهور محبوب نهمین دولت انقلاب،
اگرچه آیه الله خوشوقت از سرنوشتی که برای شما احتمال می دادند شدیدا نگران بودند، اما مدام می گفتند که "دعا کنید دولت ایشان ختم به خیر شود، ایشان نیتش خدمت است ولی گرفتار شده ، ان شاء الله خدا ایشان را به خط رهبری برگرداند و عاقبت به خیر کند."
یک بار هم فرمودند: "اگر ایشان که هدفش خدمت است بداند که در اثر تبعیت از ولایت چه توفیقاتی برای خدمت، فراتر از همه خدمت هایی که در گذشته داشته برای او رقم خواهد خورد، قطعا برخواهد گشت"
برادر بزرگوارم،
ناگفته درباره برخی اطرافیان دور و نزدیک شما بسیار دارم، اما شما ثابت کرده اید که نسبت به خطای آن دسته از اطرافیانی که در سپر اطمینان شما وارد نشده اند بی ملاحظه و سریع اقدام می کنید و این حسن را بسیاری از مدعیان و منتقدان تند و تیز امروز شما ندارند.
شما تنها چند روز مانده به پایان دولت قبلی، برخی وزرا را عزل کردید، امیدوارم این توفیق را پیدا کنید تا در این واپسین روزها، با تجدید نظر در برخی اعتمادهایی که کرده اید همه معادلات را برهم بزنید و امید بدخواهان را به یاس مبدل کنید.
خداوند دعای عالمان حقیقی دین و مردم مظلوم این سرزمین را در حق شما به اجابت برساند و آخرین گام های دولت دهم را برترین و شایسته ترین و دشمن شکن ترین آنها قرار دهد. آمین
طبقه بندی: عمومی، سیاسی، مذهبی،
برچسب ها: آیت الله خوشوقت،
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سر دبیران نشریات دانشجویی۱۳۷۷/۱۲/۰۴
طبقه بندی: ولایت فقیه و ولی فقیه، سیاسی، عمومی،
برچسب ها: امام خامنه ای، مصلحت، حقیقت، وبنوشت حکمت،
طبرسی مینویسد: متوكل سخت در تلاش بود تا شخصیت امام را نزد مردم پایین آورد. (1)
مسعودی مورخ مشهور نمونهای از برخوردهای امام با متوكل را اینگونه آورده است:
به متوكل گزارش دادند كه در منزل امام هادی(علیهالسلام) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیانش به او وجود دارد. او دستور داد تا عدهای از سربازان و مأموران - نابهنگام و غافلگیرانه - به منزل امام هادی (علیه السلام) حمله برند. وقتی وارد خانه شدند، ایشان را در اطاقی كه زیرانداز آن از شن و ماسه بود تنها یافتند، در حالی كه در را بر روی خود بسته، لباسی پشمینه بر تن كرده، روپوشی بر سر انداخته و آیاتی از قرآن در مورد وعد و وعید را زمزمه میكرد.
"كجا رفت آن چهرهها كه با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آنها پردههای گرانبهای نازك آویخته بودند. هنگامی كه این سؤال از آنها میشود، قبرهایشان از طرف آنها جواب میدهد: آن چهرهها هم اكنون محل آمد و شد كرمهای لاشخوار شدهاند."
حضرت هادی(علیه السلام) را در همان حال نزد متوكل آوردند. وقتی امام هادی(علیه السلام) به مجلس متوكل وارد شد، او جام شرابی در دست داشت، متوكل آن حضرت را در كنار خود جای داد و پیالهای به طرف او گرفت و گفت: بنوش. امام عذر خواست و فرمود: گوشت و خون من تا به حال با شراب آلوده نشده است. آنگاه متوكل خواست تا آن حضرت شعری كه او را به وجد و نشاط آورد برایش بخواند. امام فرمود: كمتر شعر میخوانم. اما متوكل اصرار ورزید و آن حضرت این اشعار را برایش خواند:
باتوا علی قلل الأجبال تحرسهم غُلْبُ الرّجال فما تنفعهم القلل
و استُنزلوا بعد عز من معاقلهم فأودِعوا حُفَراً یا بئس ما نزلوا
ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا أین الأساور والتّیجان و الحُلَل
أین الوجوه التی كانت منعّمة من دونها تضرب الأستار و الكلل
فاصفح القبر عنهم حین سائلهم تلك الوجوه علیها الدود تنتقل
قد طال ما أكلوا دهراً و قد شربوا و أصبحوا الیوم بعد الأكل قد أكلوا
و طالما عمرّوا دوراً لتحصنهم ففارقوا الدور و الأهلین و انتقلوا
و طالما كنزوا الاموال و ادّخروا فخلّفوها علی الأعدأ و ارتحلوا
أضحَتْ منازلهم قفرا معطّلة و ساكنوها إلی الأجداث قد رحلوا
"بر بلندای كوهها شب را به سحر آوردند، در حالی كه مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس میدادند، ولی آن قله كوهها برایشان سودی نبخشید."
"از پناهگاههایشان پایین كشیده شدند و در زیر خاك سیاه قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامت برگزیدند."
"پس از آن كه در قبرهای خود قرار گرفتند، فریادزنی بر آنها بانك زد: كجا رفت آن بازوبندها، كو آن تاجها، و كجاست آن زر و زیورها."
"كجا رفت آن چهرهها كه با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آنها پردههای گرانبهای نازك آویخته بودند."
" هنگامی كه این سؤال از آنها میشود، قبرهایشان از طرف آنها جواب میدهد: آن چهرهها هم اكنون محل آمد و شد كرمهای لاشخوار شدهاند."
عمل ناپسند دیگری كه متوكل انجام داد این بود كه امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبیل وزیران و امیران، نیروهای نظامی و دیگر اطرافیان، لباسهای فاخر بپوشند و خود را در بهترین شكل و قیافه بیاراید و مانند دیگران در ركاب متوكل - كه سوار بر اسب حركت میكرد - پیاده راه برود.
"عمرهای دراز، خوردند و آشامیدند و اكنون پس از آن همه عیش و نوش، خود خوراك كرمها شدهاند."
"چه بسیار كاخها ساختند كه آنها را در برگیرد، ولی سرانجام آن كاخها و عزیزان خود را واگذاشتند و در گذشتند."
"چه بسیار اموالی كه روی هم انباشته كردند، ولی آن را برای دشمنانشان بر جای گذاشتند و زندگی را بدرود گفتند."
"عاقبت نشیمنگاههای آنان به ویرانی گرایید و به حال خود رها شد و ساكنان آن كاخها به سوی قبرهایشان شتافتند."
امام هادی(علیهالسلام) با این اشعار، تمامی حاضران را تحت تأثیر قرار داد؛ حتی شخص متوكل از كثرت گریه صورتش خیس گردید. آنگاه خلیفه دستور داد بساط شراب را برچینند. سپس دستور داد امام را با احترام به خانهاش بازگردانند. (2)
عمل ناپسند دیگری كه متوكل انجام داد این بود كه امام را واداشت تا مانند رجال دربارش از قبیل وزیران و امیران، نیروهای نظامی و دیگر اطرافیان، لباسهای فاخر بپوشند و خود را در بهترین شكل و قیافه بیاراید و مانند دیگران در ركاب متوكل - كه سوار بر اسب حركت میكرد - پیاده راه برود. تنها كسی كه از پیاده رفتن در برابر خلیفه مستثنی بود، "فتح بن خاقان" وزیر كینهتوز وی بود كه او نیز مانند متوكل سواره میرفت. این وضع، برای امام بسیار دشوار و غیر قابل تحمل بود. به دنبال همین ماجرا بود كه آن حضرت به خواندن "دعأ المظلوم علی الظالم" توسل جست.(3)
متوكل همچنین اصرار داشت تا امام در مجالس بزم او حضور داشته باشد و طبیعی است كه از این طریق بهتر میتوانست آن حضرت را - كه امام شیعیان و پیشوای پاكمردان بود - تحقیر كرده و از دیدهها بیندازد و پیروان او را از اطراف ایشان پراكنده سازد، چنان كه متوكل خود اعتراف داشت: مقاومت امام مانع از آن گشته كه بتواند او را در بزم شراب حاضر كند.(4)
امام هادی علیه السلام در سامرا از چنان شخصیت والا و عظمت روحی برخوردار بود كه همگان در مقابل ایشان فروتنی نشان میدادند و ناخواسته در برابرش تواضع كرده و برایش احترام ویژهای قائل بودند. (5)
متوكل در آخرین روزهای زندگی خود تصمیم گرفت آن حضرت را به شهادت برساند. ابن ارومه میگوید: در آن روزها به سامرا رفته بودم. دیدم متوكل امام هادی(علیهالسلام) را به دست سعید حاجب سپرده و میخواهد به قتل رساند؛ اما متوكل دو روز بعد - همانگونه كه امام پیشگویی كرده بود - شبانه مورد حمله تركان قرار گرفت و در خانهاش - در حالی كه در بستر خود آرمیده بود - به قتل رسید. بدین ترتیب امام از چنگال وی رهایی یافت.(6)
سرانجام امام هادی علیه السلام پس از تحمل مرارتهای بسیار برای حفظ و ترویج اسلام ناب در سوم رجب سال 254 هجری به شهادت رسید.
مرقد مطهر این امام همام در سامراء كنار فرزندشان امام حسن عسكری علیه السلام مامن شیعیان و عاشقانشان میباشد.
پینوشتها:
1- اعلام الوری، ص 438.
2- مروج الذهب، ج 4، ص11.
3- مسندالامام الهادی(علیهالسلام)، صص 191-186.
4- كشف الغمه، ج 2، ص 381.
5- همان، ج 2، ص 398.
6- همان، ج 2، ص394
منبع:تبیان
طبقه بندی: عمومی، قرآن و حدیث، مذهبی، اخلاق،
برچسب ها: امام هادی(ع)، امام علی النقی(ع)،