سلام مامانا....سلام باباها
کوچولوی کلاس اولی دارین....؟!!!!
دلتون شور می زنه....؟شما استرس دارین....!!!
به حرفای من خووووب گوش کنین و عمل کنین....
اول تمام دلشوره و نگرانی تونو برای خودتون نگه دارین که حسابی بی مورد و یکم خنده داره
درسته قرار کوچولوتون پا بذاره دنیای جدید... اما شما نباید نگرانیتونو نشون بدین چرا؟؟؟
چون اولین اثر نگرانی شما رو کودک شماست...نگرانی شما رو دلبندتونم اثر میذاره و
ترسم میره سراغ عزیزتون و اعتماد به نفسشو کم می کنه....
پس اصلا نگران نباشین ...شاد باشین و خوشحال...
حالا باید عزیز دردونه رو آماده کنین برای مدرسه...
چند آهنگ زیبا و قشنگ کودکانه میذارم...صبحا کودکتونو با آهنگ از خواب بیدار کنین
تو رو حیه فرزندتون خیلی تاثیر داره...
حتما عادتش بدین به صبحانه خوردن اول صبح
همه اعضای خانواده سر سفره بشینن و باهم صبحانه بخورین تجربه ای تازه میشه
برای کودکتون چون مطمئنم تا الان کوچولوی شما تا 9 یا10 صبح خواب بوده و صبحانشو
تنها می خورده...
حالا بازی با بازی و قصه و رفتن در نقش دوست هم سال کودکتون ویا عروسک
از نگرانی های کودکتون مطلع بشین و اونارو بر طرف کنین یا اگه نگرانیش به مدرسه و مربیان
مربوط میشه حتما نگرانی فرزندتون رو به معلم مربوطش در اول مهراطلاع بدین.
نذارین خاطره مهر مهربان برای فرزندتون با اشک همراه باشه...
اینم لینک چند آهنگ زیبا از سایت موسیقی
طبقه بندی: آموزشی،
برچسب ها: کلاس اولی، دانلود آهنگ، توصیه های، اول مهر،
بوی پاییز داره میاد...
برگ درختا زردشده...هوا کمی سرد شده...کلاغا رو درختا....
آخ ببخشید جو گیر شدم
شهریور داره به نیمه میرسه و من هر روز بیشتر بوی مهربانی رو حس میکنم
این روزا پدر مادرایی در دنیای واقعی به من سر می زنن که یک کوچولوی اولی دارن
دیروز مامان بابایی اومدن پر از استرس...
مامان با دلهره می گفت خانم مهدوی بچم میره کلاس اول...
من:خوب.....
مامان :فک کنم میترسه...
من:یه نگاه به کودک ...یه نگاه به مامان
فرزندش لبخندی پراز مهربانی رو لبش بود چشماش برق می زد
به مامان گفتم فک نکنم ...بچت نه استرس داره و نه می ترسه ....
این خودتی که می ترسی و استرس داری...
یکم خودشو جمع و جور کرد و گفت....خداییش زود فهمیدین ...دارم از ترس سکته
می کنم ...گفتم از ترس چی مگه بچت مهد کودک نرفته مگه بار اول که ازت داره جدا میشه
گفت نه....از ترس اینکه داره میره کلاس اول....
مگه کلاس اول ترس داره....
مامان: نه از اینکه دوست دارم بچم شاگرد اول باشه بعد شاگرد اول نباشه و....
من دستی زدم به پیشونیم و گفتم خدااااااااااااااااایا من چه کنم با این مامانا
مامانای کلاس اولی از امروز بامن همرا ه باشین
طبقه بندی: دل خودم، مناسبت ها،
برچسب ها: کلاس اولی، پاییز، اضطراب والدین،
سلام به دوستان همیشه همراهم
ماه رمضونم اومد
ماهی که من واقعا عاشقشم
تک تک لحظاتشو دوست دارم و تک تک لحظاتش برام پراز نور و عشق
انگاری خدا این ماهو گذاشته که آدما از روزمره گی های خودشون دور بشن و
تجربه کنن بهترین لحظاتی رو که می تونن داشته باشن
تو ماه رمضون که روندزندگی من به کلی عوض میشه
وقت آزاد تر و بیشتری دارم
مخصوصا این چند سال که ماه رمضون تو تابستونم هست
اومدن این ماه پر برکتو بهتون تبریک می گم و براتون آرزوی بهترین ها رو دارم
طبقه بندی: مناسبت ها،
برچسب ها: کلاس اولی، رمضان،
این روزا حسابی درگیر یک جنگ درونی شدم
البته جنگ به اون شکلی که شما فکر می کنین نه
یکم جنگ....
جنگ بین قولی که دادم و یک پیشنهاد ایده آل
من سر قولم موندم با اینکه حسابی همه به عقایدم خندیدن....
یکی از بهترین دوستام که همین چند دقیقه پیش باهاش صحبت کردم بهم گفت بزرگ تر از تو سر قولش نمی مونه...
تو چرا ....؟؟
اما منم بهش گفتم من معلم من باید سر قولم باشم که بتونم به دانش آموزامم یاد بدم
بهم خندید و مثل همیشه بهم گفت از دست تو کلاس اولی....
من سر قولم هستم و پیشنهادی که احتمال خیلی زیاد دوباره تکرار نشه رو رد کردم
نمی خوام یک سال تمام عذاب وجدان زیر قول زدنم اذیتم کنه...
من سر قولم هستم....
طبقه بندی: دل خودم،
روز یک شنبه بعد از ظهر ما جشن پایان سال داشتیم
طبق معمول همه خوشحال من...
دور شدن از بچه ها برام خیلی سخت....خیییییلی
فسقلی های کلاس من یک سرود که با آهنگ اجرا کردن،نمایشنامه مرغابی ها و لاک پشت و
دکلمه و.... اجراکردن
آخر سرم طبق معمول من اشکشونو در آوردم
هییییعی ...تموم شد....انگاری همین دیروز بود که از مدرسه پسرونه می ترسیدم و کلا دو دل بودم....
اما چقدر زود تموم شد....
امسال برای من سالی پر از تجربه بود...
سالی پراز خاطره شیرین...
**الان میبینی سرو کله آقای کوشافر یهو پیدا میشه و میگه دیدی پسرا از دخترا بهترن....
**وچون عکس گذاشتن برام یکم سخته.......در اولین فرصت عکسارو میذارم
طبقه بندی: من و فسقلی ها،
سلام
ناراحتم....
دلم برای وبم تنگ شده...
دلم برای دوستای بلاگفایی هم تنگ شده
از هیچ کدومشون خبر ندارم
دلم براشون خییییلی تنگ شده
دلم برای گوشه کنار وبم....
برای احظه هایی که اونجا بودم و می خندیدم تنگ شده
دلم برای مهرتابان...یار دبستانی...یارمهربان ...تلالواندیشه...خیال پرواز ...آقامعلم....کیذقان وکلبه الفبا
نغمه مهر و....
که همیشه حال همو می پرسیدیم تنگ شده
من دلم تنگ شده اونم خییییییلی
طبقه بندی: دل خودم،
یک سلام خردادی
مدتیِ که بلاگفا حسابی با همه قهر کرده و صفحه مدیریتش باز نمی شه
و نمی تونی وبتو به روز کنی ....خوب من هم تصمیم گرفتم که نقل مکان کرده و بیام اینجا
تا بتونم دوباره تو فضای مجازی از کلاسم بگم و دوباره با فسقلی های کلاس اولی حرف بزنم و
برای ماماناشون کلی بازی....
امروزم یک تولد اتفاق افتاد...تولد میهن بلاگ من....وب کوچولوی من....
تولدت مبارک وب کوچولوی من....سعی می کنم بهت برسم و یک وب خوشگل بشی....
تازه دوستایی دارم که حسابی به من کمک می کنن تا تو زودتر راه بیفتی
برای همه دوستای خوبم آرزوی بهترین هارو دارم