
سلام من ستایش هستم :) مدیر وب :) .gif)
قصدم از ایجاد این وبلاگ صرفا جهت زدن حرفاییه که نمیتونم به هرکسی بگم:) و ثبت خاطراتم 
قانون خاصی نداریم ، عشق کن اینجا خونه خودته :).gif)

بیوگرافیـ منــ :)
اسمـ رو کهـ گفتمـ بالا :)
از علایقمـ همـ کهـ :
عاشقــ کتابمـ :)
عاشقـ غذا و خوراکیـ :)
&
عاشقـ شیرینجاتـ و بستنیـ :)
اگر کاریـ باریـ ،دردلیـ چیزی داشتینـ ، در کامنتها در خدمتمـ :) 


در طول تاریخ درد ها از یک جنس بودند.
کلماتی که برای توصیف درد و رنج بشر استفاده میشود حتی اگر مطعلق به هزاران سال پیش هم باشد ،می تواند درد امروز را توصیف کند
سوال اینجاست که
چرا
تعصب وجود دارد
ظلم و ستم وجود دارد
اختلافات قومی ملیتی وجود دارد
چرا دین و تفرقه وجود دارد
چرا هنوز ارتش وجود دارد
سرباز وجود دارد
چرا
آزادی فردی وجود ندارد
چرا هویت فرد وابسته به جامعه و اطرافیانش است
چرا ماهیت حقیقی وجود ما بی ارزش است
ما فکر می کنیم که آزادیم
حتی در جهان اول نیز آزاد نیستیم
ما در بند های مختلف اسارت دست و پا میزنیم
بند های بانک و قسط
بندهای نژادی
بندهای عقیدتی
بندهای فرهنگی
و مهم تر از همه بندهای فردی
ما حتی در ذهن خود هم آزاد نیستیم
در بند بندهای تنیده شده توسط خودمان و دیگران
تا به حال از خود پرسیده ای
پس آزادی کجاست؟
آزادی چه رنگیست؟
طعم آزادی چیست؟
و
من چگونه رها می شوم؟
*رزم آوران نور*



