✞ ☙ بهشت گمشده ☙ ✞
تاریخ:
جمعه 19 اردیبهشت 1399
زمان:
06:46 ب.ظ
موضوع: رمان جالبیات خبرها مسابقه ها عکس ها بیوگرافی
به بهشت گمشده خوش اومدی.. نمیتونی از اینجا فرار کنی، از سرنوشتت
_پوووف XD!
من_ کاناتو کون چرا خرابش میکنی تازه داشت خوب پیش میرفتಠ_ಠ
کاناتو_ مسخره بود...حس میکردم اگر کرم نمی ریختم نمیشد._.
ایاتو_ منم دوست دارم کرم بریزم !
من_ ای بابا :/ خب الان تازه وارد داره میبینه رفتارای شما بد اموزی داره براش :/
کاناتو_ من دست پرورده خودتم می چان ._.
من _ عه یادم نبود :/ XD اشکال نداره صبر کنین تازه وارد مون بیاد اشنا بشه بعد ^^ تازه وارد چان من میساکی ام ولی خب می و میسا هم بهم میگن ، هرطور راحتی ^^ این شیش تایی هم که میبینی برادرای ساکاماکی هستن که معرف حضورتون بودن فکر کنم
شو_ حس غریبی بهم دست داد با این حرفت می چان ._.
* سه قلوها _ هققققق ಥ_ಥ
من_باشه بابا عه :/ XD کارل سان بیا بچه هاتو جمع کن !!
کارل_ میبینی که کاردارم فعلا خاله شون تویی
من_ یا ِخدا :/ XD پسرای من گریه نکنین بچه ها خوبی باشین بیا تازه وارد رو راهنمایی کنیم بریم پی کارمون
شو_ باش._.( صدای خروپفش تا هفت کوچه آنورتر میرود)
ایاتو_ میساکی چه مادر مهربونی هستی تو ._.
من _ قربانتXD
-اهــــم اهــــم !!!
ایاتو_ اوه ریجی
* فرار میکند
ریجی_ چشه._.
من_ هیجان زده بود به گمونم
کاناتو_ نه دشوری داشت
من_ :// XD
ریجی_ باشــه-__-
تازه وارد-سان ، از اونجایی که خیلی به نظم اهمیت میدم لطفا به این قوانین گوش بده وگرنه مثل ایاتو میشی.
من_ عام لابد میپرسین ایاتو چیشد ، خب 1 هفته تو حیاط زندگی میکرد و ریجی سان خونه راهش نمیداد:/ XD
ریجی_ بله ،
خب :
1_ از اونجایی که اینجا کاملا به یه دیوونه خونه تبدیل شده خنده و شادی اجباریه^^
2_اگر از مطالبی که میزاریم خوشتون اومد و میل به اشتراک اون داشتین حتما ذکر منبع کنید چون براشون زحمت کشیده میشه ^^
3_ اگر انتقادی یا پیشنهادی دارید حتما بگین^^
4_ با تبادل لینک مشکلی نداریم و از اشنایی با دوستان جدید خوشحال هم میشیم ^^
عاره همین...خب من تایم عصرونه هم هستش برم ، خوش بگذره.
من_ اوهوم ^^
تازه وارد چان ، خوش اومدی ^^
دیدگاه : خوش اومدی !
آخرین ویرایش: جمعه 19 اردیبهشت 1399 07:53 ب.ظ
نظرسنجی
تاریخ:
دوشنبه 28 مهر 1399
زمان:
06:54 ب.ظ
عا عا یادم رفت یه چیزی رو بگم.__.
لطفا روح نبودنتون رو با شرکت در نظر سنجی جدید ثابت کنید تا به قول معروف با چاقو آتیش تون نزدم D:
دیدگاه : _
آخرین ویرایش: دوشنبه 28 مهر 1399 06:56 ب.ظ
های
تاریخ:
دوشنبه 28 مهر 1399
زمان:
05:43 ب.ظ
لی لی نقل و گل بریزید مدیر اومده (ノ°∀°)ノ⌒・*:.。. .。.:*・゜゚・*☆
خب خواستم مثلا فان وارد بشم نادیده بگیرید *گیف هم به منظور گل ریزان برای ورود وی بود مثلا:/ XD*
امیدوارم غیبت طولانی مدتم کسی رو ناراحت نکرده باشه چون شرایظم طوری بود که واقها نمیتونستم فعالیت کنم.
عام خب خب خواستم چندتا چیز رو بگم :
1_ از اونجایی که وب بدبختم رو میدوستم و تا الان خیلی براش وقت و انرژی گذاشتم حیفم میاد رهاش کنم پس هر از گاهی پست میزارم. جالبه بدونید از تمام میلیاردها وبلاگی که داشتم تنها این موفق بود(⁄ ⁄•⁄ω⁄•⁄ ⁄)
2_مطالب متنوع گذاشته میشه اما راجب رمان باید بگم واقعا حس می کنم یه جاهاییش رو طوری خراب کردم که با پاک کردن شون هم دلم اروم نمیگیره(ノ_<、) خلاصه که فعلا با اون کاری ندارم شما هم ولش کنین.
در کل امیدوارم با خودم حرف نزده باشم و بقیه هم حال شون خوب باشه. اگر دوست دارید انگیزه بدین ممنون میشم در کنار بازدید نظر هم بدین کلی ماچ و بوس مراقب خودتون باشید سوییتا╰(*´︶`*)╯
هر کسی نظر بده و روح نباشه شب این عموهه میاد تو خوابش:
باعی!
دیدگاه : بیاین روح نباشیم و اعلام حضور کنیم!
آخرین ویرایش: دوشنبه 28 مهر 1399 06:13 ب.ظ
سخنان کلی مدیر خدابیامرزتون بعد از قرن ها =/
تاریخ:
جمعه 18 مهر 1399
زمان:
10:37 ب.ظ
خب اینم نظر سنجی که ۱۰۰ سال پیش گذاشته بودم و با روزی بالای ۱۰۰ تا بازدید برای وب این آمار نظر خیلی غیرمنطقی و دور از انتظاره یعنی عملا روح ها از وبم بازدید میکنن:'/
از این گذشته نظر هم که هیچی :''''/
واقعا بدم میاد کاری رو نصفه ول کنم سو تلاشم رو میکنم تا وب به اعماق خاک خورده تاریخ فرو نره :/
دیدگاه : نظرات
آخرین ویرایش: جمعه 18 مهر 1399 10:42 ب.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
موضوع: جالبیات خبرها
از اونجایی که الان خیلی بیکارم :/ XD براتون یه نظر سنجی this or that اوردم.
دیدگاه : شرکت میکنی ؟
آخرین ویرایش: یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 11:03 ق.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
موضوع: خبرها
سلام همگی امیدوارم حالتون خوب باشه و روز خوبی رو شروع کرده باشید ^^
دیدگاه : بیاین بیاین
آخرین ویرایش: یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 10:20 ق.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
بچه ها ، میهن بلاگ فقط داره برای من میپوکه یا برای شما هم اینطوریه :/ ؟
دیدگاه : پوکیدع ؟
آخرین ویرایش: جمعه 26 اردیبهشت 1399 12:10 ب.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
موضوع: جالبیات خبرها
جالبه حالا که من هستم شماها نیستین :/
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 10:27 ب.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
موضوع: رمان
ادامه مطلب
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: سه شنبه 23 اردیبهشت 1399 10:42 ب.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
موضوع: جالبیات فکت
خعب خعب
شوت به ادامه !
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 10:02 ب.ظ
نویسنده این مطلب: ♡me
اقا ، داشتم براتون مطالب جمع میکردم یه سوالی برام پیش اومد که ممکنه فکت باشه نمیدونم واقعا...
دیدگاه : ؟؟
آخرین ویرایش: - -
تعدادکل صفحات : 10 1 2 3 4 5 6 7 ...
دیدگاه : نظرات
آخرین ویرایش: جمعه 18 مهر 1399 10:42 ب.ظ
چالش:/ XD
تاریخ:
یکشنبه 28 اردیبهشت 1399
زمان:
10:48 ق.ظ
موضوع: جالبیات خبرها
از اونجایی که الان خیلی بیکارم :/ XD براتون یه نظر سنجی this or that اوردم.
اونایی که هشتگ میزنم باید بزارن تو وب شون و جوا بدن . بقیه هم اگر شرکت کنند که عالی میشه ^^ هرکسی هشتگ زد تو وب اون کسی که هشتگش کرده خبر بده ^^
این نظر سنجی راجب اینه که شما کدوم گزینه رو ترجیح میدین.
ممنون میشم شرکت کنید ^^
#می_چان ^^ ( تویین*^*)
#نرسیا_چان *^*
#زهرابلوم_چان *^*
و خب بقیه که دوست دارن^^ هرکسی گذاشت بهم خبر بده تو نظرات همین پست ^^
یه چندتا نکته بگم ، میتونید یک یا دوتا سوال رو جواب ندین در صورتی که هیچ کدومشون گزینه مد نظرتون نیست. مثلا من سوال5 رو اینطوری کردم. راجب سوال یکی مونده به اخرم بگم هرکاری کرد نفهمیدم منظورش چیه جواب ندادم :/ XD
اینم نظر سنجی منه:
فقط آخری XD
منتظرتون هستم ، بوس بهتون ، بای !
دیدگاه : شرکت میکنی ؟
آخرین ویرایش: یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 11:03 ق.ظ
نظر سنجی قبلی ^^
تاریخ:
یکشنبه 28 اردیبهشت 1399
زمان:
10:10 ق.ظ
موضوع: خبرها
سلام همگی امیدوارم حالتون خوب باشه و روز خوبی رو شروع کرده باشید ^^
داشتم فابل هامو پاکسازی میکردم دیدم عه نظر سنجی قبلی رو نذاشتم الان براتون اوردمش :
با جفت اونایی که نه گفتن کار دارم با اوناییم که اره گفتن کار دارم XD اولا اونایی که نه زدن :
اورین که به کراش تون وفادار موندین XD من این حجم صداقت شما رو می ستایمXD
و اونایی که اره زدن :
شیطونا بیاین نظرات بگین چرا اره زدین XD
نمیدونم این طبیعیه یا نه ولی من برعکس فن گرل های اوتاکو به کو نظر یا حسی ندارم :/ XD چرا :/ XD ؟؟
دیدگاه : بیاین بیاین
آخرین ویرایش: یکشنبه 28 اردیبهشت 1399 10:20 ق.ظ
میهن بلاگ-_____-
تاریخ:
جمعه 26 اردیبهشت 1399
زمان:
12:09 ب.ظ
بچه ها ، میهن بلاگ فقط داره برای من میپوکه یا برای شما هم اینطوریه :/ ؟
دیدگاه : پوکیدع ؟
آخرین ویرایش: جمعه 26 اردیبهشت 1399 12:10 ب.ظ
#وعده
تاریخ:
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399
زمان:
10:02 ب.ظ
موضوع: جالبیات خبرها
جالبه حالا که من هستم شماها نیستین :/
امتحان دارین نه :/
واهایی برای منم احتمالا از هفته دیگه شروع بشه و فعالیت ندارم اون موقع احتمالا..ولی بعدش حتما میام^^
می چان
نرسی چان
و بقیه دوستان همکار و عوامل زیر آبی کجاییییین :/ XD ؟؟ بیاین بیرون دیگه
خعب فعلا نظرای پست های اخیر رو زیاد کنید تا بازم پست بزارم ^^
*براتون #وعده دارم *
اگر از پست های اخیر خوب استقبال بشه ، پستی به عنوان (( رفتار پسرا با شما اگر دوست دخترشون بودین )) میزارم ^^
پ.ن: قابل توجه تون اون پست چرتو پرت نخواهد بود :/ XD اصلا پایین یه نمونه میزارم :
* آیاتو*
.بدون اینکه به دلیل توجه کنیم ، ایاتو از اینکه کنارش نخوابی ناراحت و عصبی میشه !
.اگر وقتی بیدار میشه کنارش نباشی از اتاق وحشت زده میاد بیرون !
.ایاتو تموم خونه رو دنبالت میگرده تا بفهمه کجایی و پیشت باشه !
.بهت توجه میکنه و ازت تعریف میکنه و تو هم باید ازش تعریف کنی ! (عجب XD)
.اگه ببینه به کسی غیر از خودش اهمیت میدی با عجله تورو از اون فرد دور میکنه!
.وقتی میرین مدرسه ترجیح میده بری کلاس شخصی تا پنهانی نگاهت کنه !
.تو غذاشو میخوری و همش اذیتش میکنی ! ( :/ XD )
.دوست داره باهات بسکتبال بازی کنه*-*
.وقتی بهت میگه تو یه احمقی یعنی دوستت دارم *-*
با اینکه بارها اینو خوندم ولی خب بازم 5لیتر خون مماخ شدم XD این حجم کیوتی و پرفکت بودن اصلا برام قابل هضم نیست XD خب اینم یه نمونه از اونا. اینارو از خودم در نیاوردم و از یه سایتی پیدا کردم و ترجمه کردم که این عاداتشون منطبق با شخصیت هر کارکتره..خب تو خماریش ببمونین تا بقیه اش رو باتوجه به متن بالای پست بزارم XD فعلا
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 10:27 ب.ظ
قسمت 13 * رمان عاشقان شیطانی فصل 1 قسمت 3 *
تاریخ:
سه شنبه 23 اردیبهشت 1399
زمان:
09:47 ب.ظ
موضوع: رمان
paint it pretty* paint it all in red* Surrender
آن را قشنگ رنگ کن.همه را قرمز رنگ کن.تسلیم شو ،
Dream * a little dream until your dead
رویا.یک رویا کوچک تا زمان مرگت.
And yet again I find * as a resolve unwinds
و من قطعی تصمیم گرفتم که تصمیم بگیرم
To leave me cast away from grace
که مرا از زیبایی دور کند
Im left to face to truth* with all my thought reduced
تمام افکار من از بین رفت
To broken vows and wirnkled lace
پاره کردن عهد شکسته و تور چین افتاده
I have grown ti hate your smile* so pure and infantile
من بزرگ شدم تا از لبخند تو متنفر باشم.خیلی بچه گانه و پاکیزه ..
incomprehsibly naive
به طرز غیر قابل تصوری
But to resist it is a lesson in futlity
اما مقاومت در برابر آن یک درس بی معنی و پوچ است
once more than want of you* only you
یه بار بیشتر از تو میخوام* فقط تو
consumes my fantasies throught the night
خیالها را در شب از پای در میاورم
SO I cry* out your name*and I sigh*out in vain
پس اشک ریختم و آه کشیدم و اسمت را بر زبان آوردم و بیهوده خودم رو بهت نشون دادم
Another poem to losing my mind
یک شعر دیگر برای باختن ذهنم
paint in pretry * paint in all in red surrender*
آن را قشنگ رنگ کن ، همه را قرمز رنگ کن
Dream* a little dream until your dead
رویا ، یک رویا کوچک تا مرگت
Your tender lips are all I see
لب های لطیف و ظریف تو تنها چیزهایی هستن که میبینم
a crimson vision cirsing my destiny
تصویر خونین و خونین سرنوشت مرا نفرین کرد
Never ask a question
هیچ وقت سوالی پرسیده نشد
Never tell
هیچ چیزی گفته نشد
No yearning
هیچ اشتیاقی نداشت
Fall in love and you fall in to hell
عاشق شدیم و تو در جهنم سقوط کردی
Is there no terning back
آیا راه برگشتی هست؟
For no one know but god a bove
هیچ کس جز خدا نمی داند
MY LOVE
عشق من
شوووت بهه ادامهههه!!
ادامه مطلب
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: سه شنبه 23 اردیبهشت 1399 10:42 ب.ظ
*^* فکت پارت اول *^*
تاریخ:
سه شنبه 23 اردیبهشت 1399
زمان:
08:33 ب.ظ
موضوع: جالبیات فکت
خعب خعب
هلوو همگی امیدوارم خوب باشین ^^
بشتابید بشتابید که براتون فکت اوردم ، اونم فکتایی که پارت به پارت ناب تر میشن *^*
خلاصه ، برید ادامه بخونیدشون فیض ببرین XD سخنی گوهرباری هم داشتین در نظرات بگین >^<
شوت به ادامه !
دیدگاه : کامنت ^^ !
آخرین ویرایش: پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 10:02 ب.ظ
سوبارو
تاریخ:
سه شنبه 23 اردیبهشت 1399
زمان:
08:30 ب.ظ
اقا ، داشتم براتون مطالب جمع میکردم یه سوالی برام پیش اومد که ممکنه فکت باشه نمیدونم واقعا...
آیا ممکنه کریستا که مادر سوباروعه با کارل نسبت فامیلی داشته باشه ؟؟
شاید یکم باکاعانه به نظر بیاد ولی روش فکر کنین هرچی فهمیدین به منم بگین :/ XD
دیدگاه : ؟؟
آخرین ویرایش: - -
تعدادکل صفحات : 10 1 2 3 4 5 6 7 ...