...... حرفهای دل بنده کوچولو .....
گفت: کسی دوستم نداره. می دونی که چه قدر سخته؟؟؟ این که کسی دوستت نداشته باشد؟ تو برای دوست داشتن بود که جهانو ساختی. حتی تو هم بدون دوست داشتن …
خدا هیچی نگفت.
گفت: به پاهام نگاه کن! ببین چقدر چندش آوره. چشم ها رو آزار میدم. دنیا را کثیف می کنم. آدما از من می ترسن. مرا می کشند. برای این که زشتم. زشتی جرم منه.
خدا هیچ نگ...فت.
گفت: این دنیا فقط مال قشنگاس. مال گل ها و پروانه ها. مال قاصدک ها. مال من نیست.......
خــدا گفت: چرا، مال تــــــو هم هست.
خدا گفت: دوست داشتن یک گل، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندانی نیست.
اما دوست داشتن یک سوسک، دوست داشتن " تــــو " کاری دشوار است.
دوست داشتن، کاری ست آموختنی و همه کس، رنج آموختن را نمی بره.
ببخش، کسی را که تــــو را دوست نداره، زیرا که هنوز مومن نیست....
زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته، او ابتدای راهه.
مومن دوست می دارد. همه را دوست می دارد.
زیرا همه از من است و من زیبایم، چشم های مومن جز زیبا نمی بینه. زشتی در چشم هاست.
در این دایره، هر چه که هست، نیست الا زیبایی ...
آن که بین آفریده های من خط کشید شیطان بود. شیطان مسئول فاصله هاست.
حالا قشنگ کوچکم! نزدیک تر بیا و غمگین نباش.
قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست ... :(