من فراموش نمیکنم
با کلی ذوق پست قبلی رو داشتم مینوشتم و وقتی خواستم دوباره ادیتش کنم دوباره رفتم توی سایت و فهمیدم...
خیلی روحیه ام خیلی قویه ولی الان دارم گریه میکنم من میدونستم اوضاع خرابه ولی نمیدونستم تا چه حد میدونستم شاید یه روزی وبلاگم بپره ولی میگفتم دوباره همینجا بلاگ میزنم وقتی همه کوچ کردن من توی میهن بلاگ موندم برام مهم نبود وبلاگ ارور بده پست هام ارسال نشن یا هر مشکل دیگه ای... الان میگن قراره سرورها خاموش بشن این خیلی ظالمانست این خیلی بی رحمانست این خیلی وحشتناکتر از پریدن وبلاگمه این یعنی میهن بلاگ قراره برای همیشه بسته بشه من واقعا نمیتونم اینو قبول کنم اینجا مثل خونه ام بود یه دلخوشی کوچیک حتی همون بازدید هایی که در اثر رفرش کردن صفحه بود هم حالمو خوب میکرد حتی وقتی نظرات خراب شدن من بحالم فرقی نمیکرد بهرحال وبلاگم یه متروکه است انتظار نداشتم کسی بیاد به چرت و پرتای من نظر بده یا طرفدار وبلاگم بشه ولی الان قراره وب خاموش بشه...
من اینطور تصور میکنم که صمیمی ترین دوستم کسی که بارها ترکش کردم ولی دوباره هرموقع ناراحت بودم میومدم سر یک بحث الکی و چرت و پرت رو باهاش باز میکردم ولی حالم باهاش خوب میشد و الان که یکسال و چندماه شده که من قهر نکردم من موندم و موندم و موندم تا الان که رفته توی کما میگن حالش دیگه خوب نمیشه و ۱۵ آذر قراره دستگاه هارو ازش بکشیم قراره به خواب همیشگی بره...
این پستِ خداحافظی یا تهدید نیست فقط خواستم بهت بگم هیچوقت فراموشت نمیکنم و اگه قراره به خواب همیشگی بری تا موقعی که دندونام سفید بشه مثله یک عقده توی دلم میمونی...
خیلی روحیه ام خیلی قویه ولی الان دارم گریه میکنم من میدونستم اوضاع خرابه ولی نمیدونستم تا چه حد میدونستم شاید یه روزی وبلاگم بپره ولی میگفتم دوباره همینجا بلاگ میزنم وقتی همه کوچ کردن من توی میهن بلاگ موندم برام مهم نبود وبلاگ ارور بده پست هام ارسال نشن یا هر مشکل دیگه ای... الان میگن قراره سرورها خاموش بشن این خیلی ظالمانست این خیلی بی رحمانست این خیلی وحشتناکتر از پریدن وبلاگمه این یعنی میهن بلاگ قراره برای همیشه بسته بشه من واقعا نمیتونم اینو قبول کنم اینجا مثل خونه ام بود یه دلخوشی کوچیک حتی همون بازدید هایی که در اثر رفرش کردن صفحه بود هم حالمو خوب میکرد حتی وقتی نظرات خراب شدن من بحالم فرقی نمیکرد بهرحال وبلاگم یه متروکه است انتظار نداشتم کسی بیاد به چرت و پرتای من نظر بده یا طرفدار وبلاگم بشه ولی الان قراره وب خاموش بشه...
من اینطور تصور میکنم که صمیمی ترین دوستم کسی که بارها ترکش کردم ولی دوباره هرموقع ناراحت بودم میومدم سر یک بحث الکی و چرت و پرت رو باهاش باز میکردم ولی حالم باهاش خوب میشد و الان که یکسال و چندماه شده که من قهر نکردم من موندم و موندم و موندم تا الان که رفته توی کما میگن حالش دیگه خوب نمیشه و ۱۵ آذر قراره دستگاه هارو ازش بکشیم قراره به خواب همیشگی بره...
این پستِ خداحافظی یا تهدید نیست فقط خواستم بهت بگم هیچوقت فراموشت نمیکنم و اگه قراره به خواب همیشگی بری تا موقعی که دندونام سفید بشه مثله یک عقده توی دلم میمونی...
کی بارون میاد؟؟؟
ارسال شده در: Diary ،
فکرکنم نزدیک سه ماهه از خونه بیرون نرفتم و همش خونه ام و درس میخونم. روحیم خیلی بد شده و دوهفته اس دارم برنامه های هواشناسی رو چک میکنم و برنامه ریزی میکردم روزی که قراره بارون بیاد منم پیاده روی برم. طبق برنامه هواشناسی امروز ظهر تا عصر باید بارون میزد و من همش پشت پنجره بودم ولی دریغ از یک قطره بارون... ولی بجاش هوا خنک و ابری بود کلی به مامانم اسرار کردم بریم بیرون میگفت خسته ام یا حوصله ندارم، بابامم گفت کار دارم و آخرسر دست به دامن داداشم شدم:
+این خواهر بدبختتو نمیبری پیاده روی؟
و آره... چون مزاحم فیلم دیدنش شدم خیلی محترمانه پرتم کرد بیرون و گفت کار دارم (از کی تاحالا سریال دیدن کار مهمیه؟) خلاصه محبت خانوادگی اوج میزنه... اینقدر که هیچکس برای ربع ساعت مسئولیت منو به عهده نمیگیره ببرم بیرون یکم قدم بزنم من حتی به اینکه دو دقیقه با ماشین قر بخوریم و سریع بیایم خونه هم راضیم ولی حوصله همینم ندارن فکنم از اثرات قرنطینه است. اگه بارون اومد این دفعه به مریم میگم ببرم پارک امیدوارم اون قبول کنه :(
و آره... چون مزاحم فیلم دیدنش شدم خیلی محترمانه پرتم کرد بیرون و گفت کار دارم (از کی تاحالا سریال دیدن کار مهمیه؟) خلاصه محبت خانوادگی اوج میزنه... اینقدر که هیچکس برای ربع ساعت مسئولیت منو به عهده نمیگیره ببرم بیرون یکم قدم بزنم من حتی به اینکه دو دقیقه با ماشین قر بخوریم و سریع بیایم خونه هم راضیم ولی حوصله همینم ندارن فکنم از اثرات قرنطینه است. اگه بارون اومد این دفعه به مریم میگم ببرم پارک امیدوارم اون قبول کنه :(
ستاره ای برای من / The star and I
ارسال شده در: The star and I ،
قشنگ دهنم پاره شد از ظهر بعد از کلاسم کلی نشستم پای ادیت آخرش امدم پست کنم دیدم نه نتها پست جدیدم ارسال نمیشه بلکه اون قبلی ها رو هم منتشر نشدن! و من همچنان میخوام توی این میهن بلاگ کوفتی بمونم خلاصه نمیدونم قراره چه بلایی سروبلاگم بیاد قصد کوچ ندارم فقط تا زمانی که این خرابه درست بشه (که فکرنکنم بشه) هرموقع قسمتای جدید رو آماده کردم توی کانال خوشگلم میزارم فعلا بای
خیلی سختمه...
ارسال شده در: Diary ، School ،
خیلی دلم میخواد مثل بقیه روزی ۸ ساعت درس بخونم ولی زندگی روزه مره که توی تابستون بهش عادت داشتم هنوز ولم نمیکنه و اون عادتی که یادگیری توی مدرسه داشتم داره درس خوندنو برام سخت میکنه... واقعا خیلی سخته توی مجازی درس بخونی و یادنگیری و مجبور باشی یادبگیری چون در آینده یک کنکوری داری که قراره سرنوشت و آیندتو تعیین کنه
قسمت بدش اونجاس که خواهرم برمیگرده میگه عهه اینطور که خیلی بهتره! تو قبلا ۶ صب پامیشدی مثله جنازه میرفتی مدرسه تا ۳ ظهر دوباره جنازه و خسته و گشنه و کثیف برمیگشتی! خب اره ولی این چیزی بود که شماها میدیدین و بنظرتون سخت بود ولی از نظر من فقط هفته اول سخت بود.. واقعا کلی کمبود خواب داشتم و این وضعیت به مدت یکسال ادامه داشت ولی.. میدونین دیگه... عادت میکردم بلاخره زندگی دانش اموزی همینه! درعوض این سختی ها من کلی توی مدرسه خوش میگذروندم درسمم میخوندمو مهم تر از همه درسمو توی مدرسه یادمیگرفتم ولی الان واقعا وضعیت بدی هست ایکاش واکسن کرونا بیاد هرچی زودتر به زندگی عادی برگردیم
ستاره ای برای من / The star and I
ارسال شده در: The star and I ،
احساس میکنم چشمام دارن از حدقه بیرون میزنن ولی رکورد زدم! یک چپتر توی سه ساعت شاید کمتر کلین و ترجمه و تایپ کردم... این چپتر و بعدیش خیلی گوگولین برین از اینجا بخونین چون ترجمه نشده. من یکی که کاملا مشکل ستاره با ریاضی رو درک میکنم قشنــگ تا استخونام باهاش احساس همدردی میکنم من یک هفته قبل و بعد از امتحان ریاضی افسردگی میگیرم چون واقعا ازش بدم میــــاد و یک خبر...
یک صفحه کلین کردن و تایپ fx رو ریکورد کردم بزودی توی چنل میزارم. بله درست خوندین چنل! قصد ندارم کلی مانهوا و وبتون آپدیت کنم فقط همین دوتا مانهوا بیشتر آپدیت نمیکنم هدفم از این کار فقـــط تفریحه و برای کسایی که این کار رو دوست دارن آموزش بزارم البته درست کردن کلیپ و آپلود کردن دوتا مانهوای خوشگلم یکم زمان میبره پس هیچ پستی نذاشتم ولی بزودی.. آیدی چنل: @llwoderlandll
(هرموقع ادیت چپتر 5 تمام توی همین پست آپلودش میکنم)
آموزش مجازی
ارسال شده در: Diary ، School ،
با اینکه چشمام ضعیفه و برای دیدن تابلو مشکل داشتم همیشه آخر کلاس مینشستم و اصلا فعالیت کلاسی نداشتم بیشتر تمرکزم رو امتحانای کتبی بود جوری که معلم هام آخر سال میگفتن: عع؟ مطمعنی دانش آموز منی؟ ... امسال برای اینکه نمره بگیرم باید فعالیت کلاسی کنم مخصوصا امسال که آموزشای مجازی سختگیرانه تر شدن... اوایل با روشن کردن میکروفونم مشکل داشتم تکالیف یادم میرفت... معلم سریع تخته رو پاک میکرد و من جا میموندم و اسکرین ریکوردرم صدا ضبط نمیکرد همش منفی میخوردم و بدتر از همه من هیچ چیزی یاد نمیگرفتم و این بیشتر استرس بهم وارد میکنه که امتحان مستمر رو تقلب کنم ولی امتحان پایانی حضوریه من چطور امسال رو پاس کنم؟ (بقیه درس ها رو میتونم خود خوانی کنم ولی درسای محاسباتی واقعا نمیتونم)
یعنی هرچقدر پارسال با زرنگ بازی و تقلب نمره گرفتیم امسال از حلقمون بیرون میکشن ! فکرکنین معلم زیست اومد نزدیک ۱۰ تا تست و ۵ دقیقه وقت داد که کسی نتونه تقلب کنه! حتی از بیشتر بدانید هم سوال داده بود -_- من مشکلی برام پیش نیومد چون خونده بودم حالا شاید برای اطمینان بیشتر یه نگاه به کتاب هم مینداختم ولی همه مثل من نبودن ...
نمیدونم چرا فکر میکنن که خیلی وقت آزاد داریم که مثلا معلمم جزوه می نویسه از روش تدریس میکنه بعد میگه"جلسه بعد همینو میپرسم تمرینای صفحه x تا دو ظهر وقت دارید توی شاد واسم بفرستید"
ترس از پرسش، کمبود وقت و خواب و.. تمام مدت دارم جزوه پاکنویس میکنم از طرف دیگه برای خوندن وقت کم میارم. الان نسبت به اول کمتر اذیت میشم چون دارم عادت میکنم به اینکه خودم باید بخونم و چند برابر تلاش کنم شاید بتونم یکی دوتا تمرین حل کنم که ممکنه جوابم غلط باشه
وقتی واسش مهم نیست..
ارسال شده در: Diary ، School ،
بلاخره مدارس شروع شدن... معلم هامون جدیدن...
ولی اون قدیمی ها که خیلی ازمون زخم خوردن و عقده ایی بازی میکردن
تدریسشون رو خیلی بیشتر دوست داشتم تا این معلمای جدید!!!
تصور کنین که یه معلم بی وجدان داشته باشی
که واسش مهم نباشه درسو یاد گرفتی نگرفتی و اینکه اون معلم درس ریاضی باشه...
خیلی روی مخه نه؟ ببینید ما روزای شنبه و یک شنبه ریاضی داریم:
شنبه اومد یک جزوه یادآوری از پارسال برامون فرستاد
که نصفش رو تدریس کرد(حالا یادآوری زیاد مهم نیست)
بعد ساعت یازده شب تدریس درس یک رو کامل میزاره
میگه برای فردا صبح که کلاس داریم تمرین هارو حل کرده باشین!
یک شنبه بجای حل تمرین از درس دوم شروع کرد!
عزیزم داری چیکاری میکنی؟ این همه عجله واسه چیه؟ تو یکسال وقت داری اینارو باهامون تمرین کنی!
ستاره ای برای من / The star and I
ارسال شده در: The star and I ،
این وبتون خوشگلمون بعد از یک عمر تازه هفته پیش چپتر جدیدش اومد این چپتر راجب گذشته و خانواده سینان هست یه چپتر تپل! قشنگ سه روز داشتم کلین و ترجمه اش میکردم! اگه شروع نکردین حتما بخونین گرافیک، نقاشیش، داستانش عالــــیه! چپترای اولیه اینجاست
روزی روزگاری...
ارسال شده در:
توی این یک سال 55تا پست گذاشتم
قبلا گقتم ولی اولین وبلاگم توی بلاگفا بود
پس منم پاکش کردم بعد از اونم کلی وب با اسمای مختلف توی میهن بلاگ داشتم
یادمه موقعی که میخواستم وب بزنم
با خودم فکر میکردم وبم کلی طرفدار پیدا میکنه کلی کامنت گیرم میاد
خیلی خنده داره یعنی قشنگ چی انتظار داشتم چی شد!
بیشتر پست بزارم بیشتر به وباتون سربزنم
Girl Wash Your Face
ارسال شده در: Text ، Book ،
"صورتت را بشور دخترجان"
من شروع آسانی نداشتم. اگر صادقانه بگوییم کلمه ای برای توصیف بخش زیادی از کودکی ام به کار میبرم "تکان دهنده" است. خانه ما آشفته بود، با لحظه هایی زیادی خوب و لحظه هایی زیادی بد. مهمانی های بزرگی پر از دوست و آشنا برگزار میشد که بعدش جیغ و دعوا و گریه بود.سوراخ هایی به اندازه مشت در دیوار ایجاد میشد و بشقاب ها کف آشپزخانه می شکست. پدرم اضطرابش را با خشم کنترل میکرد و مادرم با هفته ها در رختخواب ماندن. مانند بیشتر بچه هایی که به شکل مشابه بزرگ شده اند، نمیدانستم نوع دیگر خانواده ای وجود دارد. چهارده ساله بودم که برادر بزرگم رایان خودکشی کرد. من چهارمین و آخرین بچه بودم و تا آن موقع تا حد زیادی با نادیده گرفتن جهان بیرون از خانه ی خودم زندگی ام را گذرانده بودم. اما وقتی رایان مرد خانه ما که از قبل آشفته و مشکل دار بود از هم پاشید. اگر زندگی قبل از رایان سخت بود، بعد از آن تحمل ناپذیر شد. من درهمان یک روز بزرگ شدم وسط غم و ترس و سردرگمی از مرگ رایان، متوجه حقیقتی فوق العاده شدم: اگر میخواستم زندگی ام بهتر از آنچه باشد که در آن بدنیا آمده بودم، باید خلقش میکردم.
Rachel Hollis
How to clean or type part 1
ارسال شده در: Comic ،
نسبت به قبلا کسایی که مانگا و مانهوا میخونن خیلی زیاد شدن برای همین کلی گروه ترجمه و... هم تشکیل شده که کلی زحمت میکشن و رایگان یا پولی اون ترجمه در اختیار بقیه میزارن. (تقریبا چهار ماه) توی گروهای ترجمه مختلف بودم ولی یکسری مشکلات جسمی برام پیش اومد که بیرون زدم.واقعا فضای خوب و فان داره میتونین با اعضای گروهتون دوست بشید. میدونم خیلی ها هستن که میخوان گروه ترجمه خودشون رو بزنن یا دوست دارن که یاد بگیرن چطور کلین و تایپ کنن؟ پس تصمیم گرفتم یکسری اطلاعات خودم رو درمیون بزارم احتمال کامل نباشه ولی هرچیزی رو بلد باشم کامل توضیح میدم...
ببینید کلا کار سختی نیست ولی واقعا باید براش خیلی وقت و حوصله بزارین! اگر یک نفر هم بخواد ترجمه کنه بعدش کلین و تایپش رو بزنه... "فقط یک چپتر ولی با کیفیت بالا حداقل 4 ساعت زمان میبره!" حالا اگه تعداد افراد بیشتر باشه یا عوامل دیگش... این زمان کم و زیاد میشه مثلا مانهوای چینی ترجمه ش سنگین هست ولی وبتون ها چون صفحاتشون زیاده کلین و تایپش طول میکشه...
فتوشاپ: اپلیکیشنی برای گوشی نمیشناسم چون خودم برای تایپ و کلین از فتوشاپ استفاده میکنم. از این سایت دانلود کردم (چون سیستمم قدیمیه نسخه پرتابل 2018 رو دارم)
ترجمه: خیلی راحت میتونین با گوگل ترنسلیت هر زبانی رو ترجمه کنین
مخصوصا گفتگو ها خیلی مهم هستن باید ترجمه تون روون باشه!
متن به اندازه ای بزرگ نباشه که از بالن بیرون بزنه و کوچیک هم نباشه.
متن وسط باشه(این خیـــلی مهمه! وقتی متن وسط نیست من کلی حرص میخورم)
برای sfx ها (همون صداها و... "شکستن" "ناز کردن" "لبخند" "چشم غره") حتما استروک داشته باشه.
فونت ها بخش مهم تایپ کردن و باتوجه به تغییر احساسات، فونت هم باید تغییر بکنه:
تیتر و فرناز- برای قسمت هایی که راوی حرف میزنه یا کادر مربع داریم
مروارید- برای موقعی که حرف خنده دار میزنه یا ناز میکنه
هما و طاها- برای موقعی که خل و چل بازی درمیاره و افکاری که داخل بالن دایره ایی هستن
کودک- همه جا میتونید ازش استفاده کنید ولی بیشتر داخل گفتگوی عادی کاربرد داره
افسانه- وقتی داره داد میزنه یا بلند صحبت میکنه و بیشتر هم برای تایپ sfx استفاده میشه!
لوتوس- وقتی یک sfx از توی مانگا کلین نشده باشه معنیش رو با این فونت و سایز کوچیک پایین عکس میزاریم
این قسمت اول بود اگر مشکلی داشت یا چیزی جا افتاده بود بگید
Death bed
ارسال شده در: Music ،
Powfu - Death bed
When I leave this Earth
Hoping you'll find someone else
'Cause yeah, we still young there's so much we haven't done
Getting married, start a family
Watch your husband with his son
I wish it could be me
But I won't make it off this bed
I hope I go to heaven
So I see you once again
My life was kinda short
But I got so many blessings
Happy you were mine
It sucks that it's all ending
Riverdale
ارسال شده در: Movie ، Introduction ،
اصلا باورم نمیشه!
کلی این مدت پست نزاشتم ولی به طرز عجیبی بازدید ها رفته بالا...
ولی خب یکی بگه به چه امیدی پست بزارم آخه؟
(کلا میزارم یه فصل کامل ریلیز بشه بعد میبینم...)
تازه یه عالمه کاپل توی فیلمه و اهم اهمی داره (سریال آمریکاییه دیگهه)
ژانرش یکم ترسناک، معمایی، مدرسه ای و تقریبا میشه گفت عاشقانس
Final fantasy XY
ارسال شده در: Game ، Animation ، Introduction ،
-یه زمانی یه خواهر کوچولو داشتم توی حمله امپراطوری کشته شد، نتونستم نجاتش بدم...
اون موقع مثل الان کاری از دستم برنمی اومد نتونستم آینده ای که لایقش بود رو بهش بدم
+مطمعنم خواهرت هم برای تو آینده خوبی میخواست... همه برای خانوادشون همین رو میخوان!
نیفلهایم یه امپراطوری پیشرفته هست که کل دنیا و تسخیر کرده بجز لوسیس!
این دوتا امپرطوری سالها در جنگ بودن تا نیفلهایم پیشنهاد صلح میده...
بعد از پایان انیمیشن ادامش همون بازی FINAL FANTASY XV هست
لونا از بچگی نوکتیس دوست داشته و نیکس هم وظیفش بود که محافظ لونا باشه
کلا ایکاش یجور دیگه تمام میشد حتما ببینین...
pause
ارسال شده در:
میدونم هیچکس نمیخونشون ولی چیز دیگه ای برای تنبیه به ذهنم نمیاد