سلام علیکم
دوسال هست که به وبلاگم سر نزده بودم و کلی تار عنکبوت گرفته
یه یک ساعتی نشستم و نظافت زدم
لابلای اون همه کامنت چشام دنبال کامنت خاصی بود ولی ندیدمش
احتمالا یادش رفته بیاد و برام کامنت بزاره
ههههه توی اثر تکنولوژی بهونه ایی نداریم چون میشه راحت با یک تلفن یا یک پی ام از حال طرفت جویا بشی
هجده سالم بود که نوشتن همین وبلاگ رو به همین ادرس شروع کردم و الان ده سال از اون موقع میگذره
خدایی تا حالا شده برید به عکس های گذشتتون نگا بندازید؟
عکس هایی که عین سادگی قشنگن
ولی الان نمیدونم شاید حس میکنم زندگی ها پر شده است از ریا ، تظاهر، خودنمایی و ....
حتی انقدر بد شدیم که پیش خدا هم تظاهر میکنیم
خدایی که از دلمون خبر داره
بقولی پیش قاضی و ملق بازی؟
یک زمانی فک میکردم ادم میتونه به هر طریقی شاد زندگی کنه
ولی الان نمیدونم چرا نمیشه
و هر کسی گفته بدون پول هم میشه زندگی کرد احتمالا بی پول نبوده که این حرف رو زده
ادمی وقتی شکمش گشنه باشه چطور زندگی براش معنی پیدا میکنه؟
انسان وقتی سیر میشه تازه زنده میشه تا زندگی کنه
عمری را در پی یافتن لقمه ای حلال گذرانیدیم
غافل ز آن که لقمه در دست بزرگان بود و بس
بقولی آن که دندان دهد نان دهد
امیدمون فقط به خدا
الهی انسان های فاسد رو از حکومت اسلامی دور نگهدار
و چقدر زیبا گفته سهراب
در فرودست انگار، کفتری میخورد آب.
یا که در بیشه دور، سیرهیی پر میشوید.
یا در آبادی، کوزهیی پر میگردد.
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان، میرود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان،
بیگمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا، میکند روشن پهنای کلام.
بیگمان در ده بالادست، چینهها کوتاه است.
مردمش میدانند، که شقایق چه گلی است.
بیگمان آنجا آبی، آبی است.
غنچهیی میشکفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود، آب را میفهمند.
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم.
برچسب ها:
زندگی ادامه دارد،
زندگی چیست،
آب را گل نکنیم،
سهراب سپهری،
اختلاس،
فیش حقوقی،