مهدی مطلّبی

حول و حوش ساعت 4 بعد از ظهر بود که بعد از کلی عجله بالاخره ماشین را استارت زدم و افتادم تو اتوبان تهران-قم. همیشه این تجربه را داشته ام که اگر کارها را برای دقیقه 90 بگذارم، شاید مشکلی غیر مترقبه پیش آید و کار خراب شود ولی کو گوش شنوا؟! قصه آمدن به هیئت برای ما هم شده از همین سنخ. شب عید غدیر بود و بنا بود مراسم هیئت مکتب الشهداء در منزل حاج اکبر امانی برگزار شود. البته فکر نمی کردم که دیر به مراسم برسم اما قصه ترافیک میدان جهاد -سابق- آن هم در شب عید را می باید از قبل پیش بینی می کردم.

علی رغم همه تذکرات به تیم اجراییِ جدیدِ هیئت درباره حضور به موقع و عدم غیبت، در طول مسیر چهار نفر از دوستان در پیامک های جداگانه مراتب تاخیر و بعضاً‌ غیبت خود را برایم فرستادند که اگر تاکید دین بر حفظ آبرو نبود می گفتم که برادر امیری، اخوین صمدیان و مسعود عطایی از جمله ایشان بودند(!!!) استرس بزرگتر آن جا بود که امیرحسین که مسئول برگزاری قرآن و احکام بود عذر تقصیر خواسته بود و باید به جایش برنامه را اجرا می کردم و این ترافیک شده بود قوز بالا قوز.

ساعت جلوی داشبورد که عدد 18:00 را نشان داد زنگ موبایلم به صدا درآمد. حسین محمدی بود. با نگرانی که از ته صدایش واضح بود از من پرسید که کی می رسم. من هم دلداری اش دادم که در راهم. بگذریم از این که مسیر اتوبان را در بعضی نقاط با عقربه سرعت شمار 160 کیلومتر پیمودم و تذکرات پیاپی خانواده برای کاهش سرعت موثر واقع نشد و البته همه این ها -اگر خدا قبول کند(!!)-برای رسیدن به مجلس اهل بیت(ع) بود.

حالا ساعت 18:34 را نشان می داد و من ماشین را چند درب آن طرف تر هیئت پارک کرده بودم و با عجله وارد شدم. بعد از سلام و ماچ و ... یک راست و بدون فوت وقت پشت رحل و قرآنی که روبروی منبر بود نشستم و شروع کردم به خواندن قرآن. جمع خوانی که تمام شد نوبت تفسیر رسید. تلاوتمان رسیده بود به آیات سجده نکردن شیطان بر آدم در سوره بقره. من هم همین سر رشته را گرفتم و دقایقی سر مستمعین را به درد آوردم.-خدا قبول کند!- بعد از دقایقی در حین صحبت، برادر و دوست گرامی ام حجت الاسلام یاسر ماهری با سلام و علیکی گرم وارد مجلس شد و پشت یکی از رحل ها نشست. من هم جهت خیر مقدم، از جمع صلواتی گرفتم و عرایضم را به پایان رساندم و از ایشان جهت سخنرانی دعوت کردم.

دو اتفاق جالب و تصادفی من و بقیه را متعجب کرد. یکی اینکه من و حاج آقای ماهری تقریباً‌ لباسمان با هم ست شده بود و دیگری این که ایشان هم بحثشان را با همان جریان سجده نکردن شیطان بر آدم آغاز کردند و همه این ها نشان از قرابت ما در عالم ذر داشت(!!)

حاج یاسر در شب عید غدیر به نکته مهم و محوری در امر ولایت اهل بیت(ع) اشاره کردند و آن هم این که ولایت آمده تا دینداری مان دل بخواهی و از سر حب نفس نباشد. همان چیزی که باعث شد تا شیطان از درگاه خداوند رانده شود. تسلیم ولی شدن یعنی کنار گذاشتن دینداری های من درآوردی و دل بخواهی که پشتوانه ای جز هوای نفس ندارد. بحث زیبا و عمیقی بود و الحق که فیض بردیم.

نکته جالب جلسه این بود که دوباره مثل سال گذشته به خاطر ناهماهنگی های پیش آمده پیامک هیئت برای خواهران هم رفته بود در حالی که منزل حاج اکبر آمادگی برای پذیرش خواهران را نداشت و فقط یک اتاق برای خواهران در نظر گرفته شده بود. در میان جلسه هم دائم خواهران وارد می شدند و من دست به دعا برداشته بودم که مبادا جا کم بیاید.

بعد از سخنرانی نوبت مداحی شده بود و حاج محسن میکروفن را به دست گرفت و با یک رباعی صلوات مجلس را شروع کرد و سریع وصلش کرد به شور تا اندکی از یخ جلسه آب شود. اما هنوز گرم نشده بود که مداح مدعو، کربلایی سید محمدحسین خاتمی که انصافاً نفس گرمی دارد وارد شد و با اصرار حاج محسن پشت میکروفن حاضر شد و مدحش را با شعری زیبا شروع کرد:

تا ملائک همگی دور علی چرخیدند

حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

حاجیانی که همه منتظر حق بودند

در بر احمد مختار علی را دیدند

با نفس های علی باز خدا ساخت بهشت

چون که از برکت حیدر همه را بخشیدند

مثل نقلی روی دستان پر از لطف نسیم

اختران را طرف عرش خدا پاشیدند

تا که دستان علی را به هوا بُرد نبی

دست او را همه ی آینه ها بوسیدند

آسمان ها همگی خم شده و مثل زمین

روی خود را به کف پای علی ساییدند

زائرانی که ز اخلاص به او رو کردند

کوثر از دست خود فاطمه می نوشیدند

یا علی بود که از عرش خدا می بارید

نور مولا به سر ثانیه ها می بارید

عاشقان تو علی دل که به دریا بزنند

این محال است که در شیعِگی ات جا بزنند

بارها خواستهٔ قلب بهشت این بوده

مثل ایوان تو در جنّت الاعلی بزنند

عده ای که رخ ایوان شما را دیدند

قید دیدار جنان حین تماشا بزنند

قصد کردند ملائک همه در عید غدیر

پرچم عشق تو را بر سر دل ها بزنند

امر و دستور خدا بوده که باید عالم

بوسه بر خاک در حضرت مولا بزنند

کاش می شد بشوم فرش حریم تو علی

تا که زوّار تو بر فرق سرم پا بزنند

مردمانی که به دنبال خدا می گردند

باید آقا که در بیت شما را بزنند

از غدیر تو به معراج رسیدیم علی

کوثر از دست تو یک جرعه چشیدیم علی

بعد هم شوری زیبا گرفت و مجلس را به پایان برد. بعد از دعا مجید صمدیان میکروفن را به دست گرفت و متنی که به یاد مهمان این فصل هیئت شهید تندگویان انتخاب کرده بود با زیر صدای زیبایی که محمد احمدی پخش کرد اجرا نمود که به نوبه خود زیبا و دلنشین بود.

در پایان جلسه ضمن تشکر از مستمعین بود که خبری بسیار دل انگیز به گوشم رسید و من هم داغِ داغ آن را پشت میکروفن اعلام کردم. خبر تولد حاج اکبر امانی در سن 62 سالگی. تولد حاج اکبر مصادف شده بود با عید غدیر و اعلام این خبر لبخند را بر لبان همگان به زیبایی نشاند. ضمناً‌ سفرنامه اردوی شمال هیئت که در مرداد 92 برگزار شد و به قلم حسین محمدی و با کار هنری مجید صمدیان چاپ شده بود با قیمت ناقابلی بین مخاطبین توزیع گردید.

خانواده امانی اکرام را با توزیع شام در شب عید به اتمام رساندند و مردم را با دست پر از مجلس امیرالمومنین(ع) بدرقه نمودند.

تیم اجرایی هم با مدیریت خوب مسعود همه وسایل را در چند دقیقه جمع کرده و با ماشین حسین محمدی همه را منتقل نمودند.

والسلام

محمد حسین امیری

اولین جلسه در اولین ماه از اولین فصلِ شش ماهه ی دوم سال حماسه ی سیاسی و اقتصادی، با موضوعی کاملاً سیاسی:«نرمش قهرمانانه». سخنان اخیر حضرت آقا درباره ی این منش سیاسی و سفر پرزیدنت روحانی به نیویورک و ماوقعی که در این سفر به وقوع پیوست، ما را به سمتی برد که از این موضوع سخن به میان آوریم. تحلیل هایی که حجت الاسلام مطلّبی بیان می نمود، فکر شده، مستند و قابل تامل بود. تحلیل هایی درباره سفر روحانی، قیاس نرمش قهرمانانه با صلح حدیبیه، بحث دیدار خصوصی آقا با روحانی چند ساعت قبل از سفر و چند نکته درباره تغییر مولفه های قدرت و این که امروز ایران در قدرتمندترین دوره زمانی خود تا به امروز قرار دارد. بحث ها  به خوبی مطرح می شد و تا آن جایی هم که من به اطرافیان نظر کردم، تقریباً همه از بحث راضی بودند، فارغ از این که موافق رای سخنران بودند یا نه. خلاصه سخنرانی دلچسب و به جایی بود و مشخص بود حاصل زحمات فراوان است.

اما قبل از سخنرانی و قبل از بیان احکام و قبل از قرائت قرآن، باید به تزئینات اشاره کرد. دوستان اجرایی حدوداً از ساعت 4 به منزل آقای شریعتی آمده بودند و مشغول نصب پارچه ی سیاه و سیستم صوت و تصویر بودند. هر چند سیستم تصویر، علی رغم تلاش فراوان دوستان ِ مجریه و آقا مرتضی شریعتی به ثمر ننشست، اما هم مداح هم سخنران و هم همه بچه ها اذعان داشتند که صدا بسیار عالی بود و کمترین ایراد را داشت و آقای محمد احمدی در اولین تجربه اش در پشت فرمانِ صوت همه را راضی نمود. برنامه ی 6 ماهه ی دوم نیز که به همت آقای عطایی تدوین شده بود، چاپ شد و در دسترس مخاطبین عزیز قرار گرفت.

 بعد از تزئینات قرائت دسته جمعی قرآن و تفسیری کوتاه از سوره ی حمد توسط آقا امیر حسین صمدیان. پس از آن هم خود آقا امیرحسین احکامی درباره تقلید بیان کرد. پس از آن چای و بعدش سخنرانی. عهده دار روضه هم حاج آقا مطلّبی بود و بعدش آقا محسن مطلّبی سینه زنی را شروع کرد به میانداری حاج آقا امانی و مجید صمدیان.

در همین بین بود که من و علی آقا کاظمی به سرعت به سراغ تدارکات برای شام رفتیم. عدس پلوی درجه یک به همت حاج خانم مطلّبی. گروه کودکانِ هیات گرد هم به رهبری فرشید و فرشاد، به یاری  ما در امر تدارکات شام آمدند.

همه ی برنامه های تیم اجرایی- به جز تصویر – اجرا شد و اولین جلسه ی تیم اجرایی جدید در حد معقول و مقبولی برگزار گردید. باشد که این رویه ادامه یابد. 

هیئت مکتب الشهداء در ادامه برنامه کارگاه های علمی آموزشی و پس از برگزاری کارگاه امام شناسی مقدماتی در بهمن 1391 در شهر مشهد مقدس قصد دارد تا دوره دوم این کارگاه را با عنوان «کارگاه امام شناسی متوسطه» و با حضور اساتید حوزه علمیه قم در تاریخ 20/5/92 لغایت 25/5/92 در یکی از شهرستان ها برگزار نماید.

دوره مخصوص برادران و رده سنی 17 تا 35 سال می باشد.

مهلت ثبت نام تا تاریخ 2/5/92 می باشد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید با شماره 09198186993 برادر امیری تماس حاصل فرمایید.

حجت الاسلام والمسلمین احمدی

شب شهادت امام هادی(ع)

اردیبهشت 1392

برای دانلود سخنرانی ایشان اینجا را کلیک کنید.