طواف یار
در و دیوار شهرم خوب می دانند، تمام افتخار ما شهیدانند.

بزرگ مردتاریخ

جستجو
پیوند ها
لوگو دوستان

 پایگاه مقاومت بسیج نصر

در انتظار یار

اللهم عجّل لولیک الفرج


صفوف آهنین . . .

من یك یهودی ام . . .

http://tiktak-2.persiangig.com/labkhandhayekhaki/logo/belagtapelak.gif



سرافرازان
قافله شهداء


جنبش سایبری ضد صهیونیسم
جعبه حدیث


Image result for ‫رهبرم طلایه دار زیارت نرفته ها‬‎
.. آرام رفتم سجــــــده

تا سجده آخـــــر زیارتـ عـاشـورا را زمرمــه کنم

ـ تا سر بر مهر تربت گذاشتم
دلــم تــا ضریـــــح حضرت ارباب .ع. پر زد ..


ـ "اللهم ارزقنـــــا شفاعة الحسین یــوم الورود"

ـ اما شفاعت حضرت اربابــ .ع. وقتــی خواهد بود که
این خواسته ام را نیز خدای متعــآل قبول فرماید که:
"ثبت لی قدم صدق عندکــ مع الحسین و اصحاب الحسین "

ـ یعنی درستـــ جاپای کسانی بگـــذارم
که
هر چه داشتند فدای یار کردند ...
الذین بذلوا مهجهم ...

ـ ندایی از آسمان آمـــــد که می گفت:
ـ زیـــارتـ قبـــولـ ..


دل نوشت: امسال نائب الزیاره رهبرم


دل نوشت : حسین جان ممنونم بعد از یک عمر عاشقی قسمتم کردی اربعین کربلا باشم...

دوستان ما رفتیم حلال کنید...

همه رو دعا میکنم ان شاءالله...


نوشته شده در جمعه 21 آبان 1395 توسط جا مانده از قافله

خداحافظ ای ربّنای غروب
خداحافظ ای رزق و روزی ِ پاک
خداحافظ ای جمع ِ افلاک و خاک
خداحافظ ای لحظه های سحر
خداحافظ ای ماه چشمان ِ تر
خداحافظ ای بغض افطارها
خدا حافظ ای ماه ِ دیدار ها
خداحافظ ای ختم یاسین و نور
خداحافظ ای ماه ِ عشق و سرور
خداحافظ ای ماه رو راستی
خداحافظ ای بی کم و کاستی
خداحافظ ای قدر زلفت دراز
خداحافظ ای اشتیاق ِ نماز
خداحافظ ای لحظه های دعا
خداحافظ ای ماه ِ ارض و سماء
خداحافظ ای ماه ِ صبر و رضا
تو ای ماه آرامش مرتضی
خداحافظ ا ی گرمی آفتاب
خداحافظ ای خوابهایت ثواب
خداحافظ ای بهترین سرنوشت
تو پای مرا می کشی تا بهشت
خداحافظ ای ماه تقدیر من
سحرهای تو صبح تطهیر من
خداحافظ ای برکت سفره ها
خداحافظ ای ماه ِ خوب خدا


نوشته شده در سه شنبه 15 تیر 1395 توسط جا مانده از قافله

حسین جان

”شبِ جمعہ” است و شدم عازمِ این دریا مڹ...

ڪشش از جانبِ توسینه زدن ها بامن...

مادرت آمده درڪرب وبلا پس امشب...

مڪش از دستِ دلِ غم زدهٔ ما دامن...


نوشته شده در پنجشنبه 10 تیر 1395 توسط جا مانده از قافله
بار الـــها ...
چمــــران نیستم که برایت زیبــا بنویسیم ...
همــــــت نیستم که برایت زیبـــا شهید شوم ..
آویـــــنی نیستم که برایت زیبــــا تصویر گری کنم ...
متوســلیان نیستم که برایت زیبـــا جاوید شوم...
بابایـــی نیستم که برایت زیبــــا پرواز کنم ...
پرنده ی پرشکسته ای هستم که نیاز به مرهــمی دارد ...؛
-----------------------------------------------------
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم


نوشته شده در پنجشنبه 10 تیر 1395 توسط جا مانده از قافله

رمضان پر برکت از راه رسید
و
مدافعان حرم اهل بیت(علیه السلام) در جهاد و حماسه اند
و
شهدا در جایگاه رضایت خدا و نزد اهل بیت رسولش « عند ربهم یرزقون »

و

من در حسرت......

راستی خوردن حسرت روزه را باطل نمی کند؟

نوشته شده در جمعه 28 خرداد 1395 توسط جا مانده از قافله


اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است

محمد علی بهمنی"


نوشته شده در جمعه 28 خرداد 1395 توسط جا مانده از قافله

دلم بد جور هوای اون شبـــــــــــی رو كرده كه هركسی رو به كسی می سپارند...

یكی را به شیطان...

دیگری را به نَفْس...

یكی را به حسین بن علی،تا داغدار غربت او شود...

بعضی را هم به عباس...

و گروهی را هم فاطمه زیر چادر خاكی پناه میدهد...

بسیاری را هم مهدی برای راه خویش انتخاب میكند...

.

.

.

ولی یه سوال...؟؟؟!!

ما قراره برا كدومش هزینه شیم...؟؟

مقدار ما در كدوم قیمت مقدار میشه...؟؟

.

.

.

یه دعا میكنم! فقط اون آمینشو درست و درمون بگی ها...

خـــــــــدایا ما رو تا شب قدر امسالت زنده و سلامت نگهدار ...

تا بازم بیام در خونت!واسه یه گدایی درست و درمون ...باشه...

 

              دعایمان كنید...

                                             فقط همین! و دیگر هیچ...

 

                                                                                                  صلوات



نوشته شده در پنجشنبه 27 خرداد 1395 توسط جا مانده از قافله


سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش! و سلام بر اندوه های دل آنان كه به

 سوغات بر مزار كشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند. به شوق زیارت صحن و سرای جان

 فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!



و اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین (ع) روز بسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش. و در مقام حسین (ع) همین بس كه در زیارت اربعینش خطاب به جدشان محمد مصطفی (ص) و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) و مادر گرامیشان فاطمه (س) میگوییم كه خداوند عزاداری شما را در رثاء حسین (ع) قبول فرماید.


سلام

دلتنگم ... دلتنگ جایی که بودم و شاید در تمام این بودن ها، اونقدر گیج و از خود بیخود بودم که نفهمیدم دقیقا کجا هستم...

تازه همچین شب هایی که همه بهم زیارت قبول میگن میفهمم کجا رفتمو برگشتم ...

و حالا دلتنگ اون دیارم ... برای من، فقط در کنار حضرت اربابم هست که آرام می گیرم

و حالا که به دیار خود برگشتم زمین و آسمان برایم روضه ی دلتنگی می خواند...


روزها گذشت از سفری پر از دلدادگی چه زود گذشت این 13 روز در جوار ارباب دلتنگ تک تک ثانیه ها هستم

نوشتن بس سخت است اما برای ثبت لحظات ناب زندگی می نویسم آذر ماه امسال بهترین خاطرات رقم خورد

امسال بحمدلله سال پر برکتی بود زیارت آقا امام رضا(ع) در دهه کرامت و روز عرفه و همچنین زیارت خواهرشون حضرت معصومه (س)

راهیان نور و بودن کنار بچه هایی که حس های ناب داشتن هر کدوم از روایت شهدا حال و هواشون دیدنی بود

بخصوص برگشت از شلمچه و معراج شهدا انقلابی توی دل تک تک شون بوجود آورد شکر الحمدلله

بلافاصله بعد از راهیان نور و کربلای ایران هم که بحمدلله کربلای معلی قسمت شد خداروشکر

خدایا هر ساله قسمت کن اربعین پای پیاده روانه کوی دلدار باشم ان شاءالله

دلم پر از .....


دل نوشت:

دلم دارد جان می دهد و زجر می کشد ....


پی نوشت: 

حسین جان ...

طبق عادت، من نمازم را شکسته خوانده ام

در خیالم که هنوز کرب و بلا هستم حسین ...



نوشته شده در جمعه 20 آذر 1394 توسط جا مانده از قافله

"بسم رب الشهدا"

سلام...

       فردا دارم میرم راهیان نور

                       

                         دلم از حالا مثه این کبـــــوتر پر کشیده اونجا....

                 اگه اومدم که هیچی, ولی اگه برنگشتم حــــــــــــلالم کنید...



نوشته شده در شنبه 11 بهمن 1393 توسط جا مانده از قافله



بالاخره ما هم راهی شدیم...

از دلم تا حرم

چند روزی پیاده روی مانده است؟

"گریه کنان حسین خواهیم آمد کربلا"

هنگام عبور از قتلگاه...

زینب سجاد را به شما آرام کرد...

من را که آرام خواهد کرد...

اربعین نزدیک است...



یکی از جاهایی که میرم لب فرات ولی نه مثل همه برای ملامتش بلکه برای نوازشش...

چون فرات شیعۀ علی بود

برای همین محاصره اش کردند

تا خود را به پسر علی نرساند...


دل نوشت : حسین جان ممنونم بعد از یک عمر عاشقی قسمتم کردی اربعین کربلا باشم...

دوستان ما رفتیم حلال کنید...

همه رو دعا میکنم ان شاءالله...


نوشته شده در جمعه 7 آذر 1393 توسط جا مانده از قافله








ای غــدیــر تــو دیــگــر یــک بــرکــه ی خــامــوش نـیــسـتی.تــو مــادر اقــیــانــوس هــای جـهــانــی. . .



غدیر، سفره ای است که برای تمامی گل ها پهن کرده اند.
غدیر، گلبانگ عاشقانه و جاودانه هستی است.

غدیر، یک اتفاق ساده نیست؛ یک گزینش رحمانی است.
غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛
رمزی است بین خدا و انسان.

غدیر، گل همیشه بهار زندگی است.
دریایی بی کرانه است؛ جاری بر جان های پاک و اندیشه های تابناک.

غدیر، تجلی خواست خالق، روح آفرینش، برانگیزاننده ستایش
و دست های بلندی است که انسان خاکی را به افلاک می کشاند.

غدیر، ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه است.
غدیر، برکت همه احساس های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی است.

در غدیر بود که تیرگی ها فراری شدند و نورانیت محض، خودنمایی کرد.
در غدیر بود که قیافه ایمان، تماشایی شد و شاخه های عشق،
بر تن ایمان رویید.

در غدیر بود که درخت هستی، به کمال رسید.
در غدیر بود که قرابت انسان با خدا آشکار شد.

در غدیر بود که نیلوفر عشق، بر گرد محور زمین پیچید.
در غدیر بود که جوانه جاودانه ولایت عاشقانه، سر برکشید.


عید کمال دین، سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت امیر المومنین امام علی علیه السلام تهنیت باد.








نوشته شده در یکشنبه 20 مهر 1393 توسط جا مانده از قافله
با یاد خدای قدر

واژگان را در تو گم کرده ام ای ماه خوبی ها..!!

صدای دلربای انتظار و عطر دلنشین دعای سحر مرا به استقبال لغتی می بردکه در وازه نمی گنجد “روزه”وچه مقدس است این کلمه ی وصف ناپذیر !!

احوال مرا در این ثانیه های تکرار نشدنی فقط روزه دارانی درک می کنند

که طعم شیرین هنگامه ی آسمانی را با طعم شیرین دستپخت دعای سحر در آمیختند و گرسنه تر از زمان قبل تشنه ماندند و تشنه تر.
واینک سراپا نیازم را با دو دست که در آغوش آسمان سپرده ام برای
خدای بی نیازی ها التماس میکنم .
وباران روزه داری از سر رو روی من می بارد و غرق دعایم کرده است و مرا بیش از بیش
دلشیفته ی این ماه آسمانی ساخته است.
خدایا صدف های عاشقی ام با تو به نیایش نشسته است و
چه شیرین است ,شیرین,فقط شیرین ,طعم شیرین عبادت.
واقعا، واقعا تنها کسی که در این روزمرگی مرا درک میکند
روزه دار به روزه نشسته ی تشنه است و بس.
و چه صدایی است وقتی پدر به ختم قرآن نشسته است و دانه های تسبیح مادر برای خاطر
تشنگی اش به صدا در می آیند گویا این صدا هم روزه است و
داد میزند (اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)
در آخر آن ) وعجل فرجهم( را داد تر می کشد تا همه بدانند قداست این لحظه ها را .

و من که به دنبال هر عقربه ی ساعتی می گردم تا زمان را متوقف کنم و به یاد همه ی خاطراتم
جشن تولد برپا کنم اینک تولد در تولد است.

آری تولد ماه خدا !! تولد روزه ..تولد رمضان و چندمین سالگرد عاشقی ام بر سر سفره ای که

صدای اللهم آذینش بخشیده.
روزه دار بر خود ببال که فقط تو میتوانی درک کنی بزرگی شادمانه ام را ,برای جشن تولد این
ماه که همیشه شب چهارده است ,به زیبایی ماه کامل .
دلم میخواهد برای این تولد با واژگانم جشنی بر پا کنم تا همه بدانند چقدر شادمانم ولی نمی یابم
,واژه ای را نمی یابم ,جدا ناتوانم در ادای شادمانی ام,که جشن درونم را
فقط تو خواهی شنید ای روزه دار!!
ودر این دقیقه ی پر از خدا عطر مستی آور (ربنا) فضای افطار
را پر کرده است و صدای طنین انداز موذن با خرمای با صلوات متبرک شده

در آمیخته و دعاها مستجاب میشود …

روزه ات قبول ای روزه دار!!

اللهم عجل الولیک الفرج



نوشته شده در چهارشنبه 25 تیر 1393 توسط جا مانده از قافله
ماه ریزش گناهان آمد

ماه <span 
style='background-color:yellow'>رمضان</span>

 

گردش روزها ما را در آستانه حلول ماه رحمت و مغفرت الهی قرار داد. ماهی كه سالكان و عاشقان كوی دوست آداب و مناسك ماههای رجب و شعبان را به امید و هدف ورود به ماه رمضان آن هم با پاكیزگی روح و روان به جا آورده اند ونفس و جان و روح خود را برای ضیافتی مهیا ساختند كه در آن میهمانی به جای طعام چرب و شیرین و نوشیدنی های گوارا از وارد شوندگان با غفران و رحمت و دیدار وجه یار پذیرایی می كنند. آنان اندرون را از طعام و شراب تهی داشتند تا در آن ،نور خیره كننده وجه میزبان را مشاهده كنند و با دوست فارغ از قیل و قال عالم ملك و زدوبندهای حیوانی خلوت كنند و از خرمن معرفت الهی خوشه هایی را بر گرفته و توشه و آذوقه بقیه سال خود قرار دهند.

در قدیم آنگاه كه عرب نام ماههای خود را تعیین می كرده ، دقت داشت كه آن ماه با چه زمانی مقارن است و به آن مناسبت نامگذاری می كرد.آنان زمانی ماه رمضان را نام نهادند كه اوج گرمای تابستان مستقیم شعاع خورشید بر زمین بود. به این دلیل آن را رمضان خواندند چون رمض یعنی تابش شدید خورشید بر زمین و صلاه الرمضان یعنی نماز ظهر.

ماه رمضان با مسمایی است زیرا محور نامگذاری این ماه توسط عرب ، با توجه به شدن گرما و سوختن و داغی زمین بوده است. در ماه رمضان هم سوختن هست ، سوختن گناه و پاك شدن انسان از آن.

ماه <span 
style='background-color:yellow'>رمضان</span>

از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پرسیدند : چرا به ماه رمضان ،ماه رمضان گفته اند؟ فرمود : زیرا “ امرض الله فیه ذنوب العباد ” یعنی خدا در آن ماه گناهان بندگانش را می سوزاند و می ریزد. به طوری كه بنده با خروج از ماه مبارك رمضان آنگونه پاك می شود كه گویا تازه از مادر متولد شده است. ماه رمضان ماه صبر خوانده شده است زیرا مسلمانان با روزه داری صبر و استقامت خود را د راین ماه به نمایش می گذارند و یكی از مصادیق صبر در قرآن كریم روزه است. رمضان یكی از اسماء الهی نیز می باشد علیهذا در آداب خواندن این ماه تأكید شدهاست كه به ماه رمضان نگویید “ رمضان ” چون نام خدا را در اذهان تداعی می كند؛ بلكه بگویید “ ماه رمضان ”.

ازمیان ماههای الهی كه در میان عرب و غیر عرب نامگذاری شده ، تنها نام ماه رمضان در كتاب الهی مذكور شده است. ذكر این ماه با تجلیل فراوان در قرآن و به یادآوردن عبادت و اهمیت خاص آن نشانه عظمت این ماه می‌باشد . اهمیت این ماه از جنبه‌های مختلف مورد توجه خداوند است كه پرداختن به آنها  مجالی مستقل می طلبد.             

محمد ناصر حسینی علایی


نوشته شده در شنبه 7 تیر 1393 توسط جا مانده از قافله


تیــــــک تــــــــاک شعبان در راه است
تیک و تاک ساعت ها غوغایی به پا کرده اند که نمی توان دیگر آن ها را خاموش و آرام کرد و به سکوت وا داشت و ما با این تیک تاک های بی قراری چه کنیم،
ما با این قلب هایی که نا منظم می زنند و از غم هجران تو به این روز افتاده اند،

چه کنیم؟
ما با این خاطرات تلخ که نوشتنش رنج آور است و ننوشتنش، عذاب آور، چه کنیم؟
ما با تاریخ چه کنیم؟

تاریخی که ما را غمگین می کند، تاریخی که ما را از فردای ما می ترساند، ما با این رنگ های هول ناکی که در تاریخ ثبت شده است، چه کنیم؟
ما چه کنیم با خود تنهای مان که در میان انبوه ای از انسان های تنها آرامیده ایم، ولی آرام نگرفته ایم؟
ما چه کنیم و تنها تو می توانی بگویی که ما چه کنیم و به کدام دریچه، دل مان را بیاویزیم و از کدام سو، به استقبال بهار برویم
و تنها تو می توانی بگویی که عادلانه زیستن چگونه است و چه لذتی دارد بدون تبعیض زندگی کردن و چگونه می توان بهای جان آدمی زاد را ارتقا داد و ارزان نفروشیم جان مان را در این سرایی که جان آدمیزاد روز به روز ارزان می شود.
بگو که ما سراپا گوشم و جز شنیدن راهی نداریم و تو باید بگویی تا ما بشنویم که دیگر نمی خواهیم از زبان دیگران بشنویم عدالت چیست و عادلانه زیستن چگونه ممکن است.
می خواهیم از زبان تو بشنویم که کی به مقصد می رسیم و کی می توانیم خودمان را آزاد ساریم از این بندهایی که هر روز نو می شود و همه جان مان را پوشانده اند.

آی تقویم ها که ورق ورق تان، پر از انتظارهای کوچ و بزرگ است،
 میدانیم شعبان در راه است

ای زمان که می گذری، ولی به چشم نمی آید گذشتنت، آری ماه رجب همه تمام شد...شعبان در انتظار است ماه تو ...
ای لحظه ها که نرم و آهسته می آید و نرم و آهسته می روید، ولی بر روی دوش انسان منتظر، بار سنگین انتظار را می افزاید.
ای انسان که روزها را می بینی که چگونه می گذرد و گرد پیری را می بینی که چگونه بر قامتت می نشیند و پنجره ها را می بینی که چگونه اسیر دست توفان است و راه ها را می بینی که در سیطره غبارها هستند و دشت ها را می بینی که سبزی شان را قرض گرفته اند و بیایان ها را می بینی که از خست،
بذری را در دل خود راه نمی دهند،

مرگ را می بینی که داس به دست،

همواره بیدار است و جان ها را می بینی که روز به روز ارزان می شود،
ای انسان که نمی دانی در دفتر خاطرات کدام خاطره شیرین و شاد را بنویسی و نمی دانی باید برای رسیدن از کدام راه بروی و نمی دانی که همراه و هم پا نمونه یافت نمی شود و همه بازیگرانی بیش نیستند در صحنه زندگی،
ا
ی انسانی که تنهایی و تنهایت را می بینی و به رو نمی آوری و خودت را به راهی می زنی که از یاد ببری تنهایت را، ای انسانی که... .
آی چه قدر در این روزگار سخت و طاقت فرسا،

انسان بودن دشوار است و اهریمنی زیستن، آسان

مهربانم! قدم‏هایت، جاده‏های شب را می‏شکند
. نامت، ذکر مقدسی است که از دهان فرشتگان می‏تراود. مولایم!
آفتاب‏گردان‏ها از دست‏های روشن تو،
  التماس دعا
دارند و کوه‏ها، با تمام استواری‏شان به شمشیر عدالت تو پشت گرم‏اند و زائران تو، نه تنها در سامرای سبز که تو را در تمام خاک جست‏وجو می‏کنند.

مهدی جان امید ما به شعبان است...




تو می‏آیی؛

روزی برای پایان اندوه و ختمی بر پاره کتابِ تنهایی.
تو می‏آیی؛

انتهای صبوری تمامی جمعه‏ها.

مقدم تو، اشک‏باران!



فرا رسیدن ماه پرفیض و ماه پر فیض میلاد امامان امام حسین (ع) و امام سجاد (ع)


و حضرت صاحب الامر (ع) و میلاد خجسته حضرت ابوالفضل (ع)


و حضرت علی اکبر ابا عبدالله (ع) بر تمام شیعیان مبارک باد


سلام بر شعبان و اعیادش ،

  سلام بر حسین و عباسش ،
سلام بر سجاد و سجده هایش ،

  سلام بر علی اکبر و جوانی اش
و سلام بر نیمه شعبان وظهور مولودش...

آغاز ماه رسول اعظم (ص)، ماه شادی آل الله مبارک باد.







نوشته شده در جمعه 9 خرداد 1393 توسط جا مانده از قافله
♥•٠·
سفارش‌ مى‌كنم به خواندن
سوره «یس» بعد از نماز صبح هرروز یك‌مرتبه،
سوره «نباء» (عم یتسائلون) بعد از نماز ظهر،
سوره «عصر» بعد از نماز عصر،
سوره «واقعه» بعد از نماز مغرب و
سوره «الملك» بعد از نماز عشاء؛

و تأكید ‌می‌كنم بر مداومت كردن به آنچه یادآور شدم،
زیرا من شخصاً روایت‌ مى‌كنم این روش را از استادان بزرگوار خود،
و بارها نیز تجربه آموخته‌‌ام.

حضرت آیت‌الله مرعشی‌ نجفی


نوشته شده در جمعه 9 خرداد 1393 توسط جا مانده از قافله
(تعداد کل صفحات:44)      1   2   3   4   5   6   7   ...  

مقام معظم رهبری

درباره سایت
آمار سایت
Blog Skin
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات