زندگی را
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖ
ﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎ
ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖ
ﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ
ﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ
ﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ
ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ . . .
وقتی شوهرتان به خانه می آید...
با خودتان قرار بگذارید که هیچ مسئله ی ناخوشایندی را در 90 دقیقه ی اولِ ورود همسرتان به خانه ، به او نگویید. آسمان که به زمین نمی آید! این همه ساعت ، از صبح، مشکل را در دل خود داشته اید تا او به خانه برگردد و به او بگویید، یکی دو ساعت دیگر هم رویش!
برای مردی که از سرِ کار بر می گردد، هیچ چیز مهمتر و خوشحال کننده تر از شما نیست، در حالیکه با لبخندی بر لب و فنجانی چای منتظر بازگشت او بوده اید!
هـرروز که از خواب بــیدار میشوم... می بینم
هــنوز امروز است؛
وفردا نیامده است...
فـردا
واژه ای بیش نیست...
هرچه که هست امروز است...
امروزتان قشنگ... امروزتان عاشقانه...
امروزتان شاد... امروزتان پر از نگاه خدا...
خدا ابـر رو بـه گریـه میـاره
تـا گلها بخنـدن، پس هر وقت بـارون آمـد
یـادت نـره بـخنـدی . . .
آیا احساس می کنید همه زندگی شما شده نگرانی برای درست کردن مسایل و رویدادهای اطراف تا مبادا مساله ای پیش باید و رابطه شما و شریک عاطفی تان از این که هست، بدتر شود؟ شما به عنوان یک زن نگران از دست دادن مرد خود هستید؟ آیا حتی زمانی که در کنار هم هستید را به فکرهای منفی و اینکه در آینده چه می شود؟ یا چرا کمتر به من زنگ می زند؟ چرا مثل قبل همدیگر را نمی بینیم؟ سپری می کنید؟
ادامه مطلب