https://nobitex.ir/signup/?refcode=201932
اینجـآ زمین اســتــ ...
رسـم آدم هـآیـش عجیـب اسـتــ ...
اینجـآ گـُم که بشـوی،
به جـای اینکه دنبـآلت بگردنــد،فراموشت میکـُنــند..
زیـآد که خوب بـآشه،زیادی میشـوی!
زیـآد که دم دسـت بـآشی،تکـراری میـشوی!
زیادکه بخندی برحسب دیوانگی میخوری
اینجافقط برای خودت زندگی کن
زیادکه بخندی برحسب دیوانگی میخوری
اینجافقط برای خودت زندگی کن
بر باد رفت در غم و حسرت جوانیم
بی آرزو چه سود دگر زندگانیم
موی سپید بر سر من تاخت ای دریغ
پیچید روزگار کفن بر جوانیم
گاهی به سوی مسجد و گاهی به میکده
ای عشق دربدر به کجا میکشانیم
چون شمع در سکوت شبستان انزوا
بگداخت جان ز حسرت بی همزبانیم
در خاکپای دوست فکندم سر از غرور
این است با فلک سبب سرگرانیم
ایکاش پای بند قفس بود جان من
تا وا رهد دل از غم بی همزبانیم
از زندگی ملولم و در خویشتن اسیر
ای مرگ همتی که ز خود وارهانیم
چون گردباد چند پیچم به پای خویش؟
ای روزگار از چه به سر میدوانیم
مانند لاله سر به بیابان نهد ز سوز
هر کس که بشنود غم سوز نهانی
مانند لاله سر به بیابان نهد ز سوز
هر کس که بشنود غم سوز نهانی
برچسب‌ها: اشعار شاعران بزرگ برای جوانی,
سر تا پایم را خلاصه کنند می شوم "مشتی خاک"
که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
" نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم
(دکترناصرکاتوزیان)که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه
یا "سنگی" در دامان یک کوه
یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس
شاید "خاکی" از گلدان
یا حتی "غباری" بر پنجره
اما مرا از این میان برگزیدند :
برای" نهایت" برای" شرافت" برای" انسانیت"
و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :
" نفس کشیدن " " دیدن " " شنیدن " " فهمیدن "
و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمید
من منتخب گشته ام : برای" قرب " برای" رجعت " برای" سعادت "
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:
به" انتخاب " به" تغییر " به" شوریدن " به" محبت "
وای بر من اگر قدر ندانم
أَللَّهُــــمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّــدٍ وآلِ مُحَمَّــدٍ وعَجِّــلْ فَرَجَهُــمْ
خــدایـــــا شکــرت
پشت هر کوه بلند، سبزه زارے است
پرازیاد خــ♥ـــدا و در آن باغ کسے می خواند:
که خدا هست، خدا هست، دگر غصه چرا؟!
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت
و ولایت، آقا امام رضا علیه اسلام مبارکباد.
بزرگترین اقیانوس جهان آرام است ،
پس آرام باش تا بزرگ شوى.
پس آرام باش تا بزرگ شوى.
آدمی را آدمیت لازم است؛
عود را گر بو نباشد، هیزم است ...
هیزم جهنمش کنید ..
شادی نماد زیستن آگاهانه است و نمایشی از سپاسگذاری
در برابر یزدان پاک ما وارث این تفکریم. شاد باش
و شاد زندگی کن که شادی امتداد خداست
بزرگوارترازاین باش که دلی رابشکنی
مهربان وملایم باش تاهم خودت اززندگی لذت ببری
وهم دیگران درکنارت آرامش داشته باشند
زندگی زیباست قدرش رابدان
مهربان و ملایم باش،
ادامه مطلب
ﺟﻤﻠﻪ ﺯﯾﺒﺎیی ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺩﺭ
ﺷﻬﺮ ﻧﯿﻮﯾﻮﺭک ﻧﻮﺷﺘﻪ شده:
ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺍﻻﺗﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ
ﮔﻮﮔﻞ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮد !
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎﺳت ...
لبخند بزنید ...
لبخند ؛ حتی زمانی که بر لبان یک مرده مینشیند ،
بازهم زیباست...
.مشو در پیچ و تابِ رنج و غم گم
به هر حالت تبسم كن، تبســـم
بــــــــــــــار خدایــــــــــــــا ...
من انسانم ، به آنگونه ای که تو آفریدی .
نمی توانم مثل فرشتگانت پاک و آسمانی باشم .
گاهی فریب می خورم و گاهی ناشکر می شوم
و گاهی خودخواهی وجودم را فرا می گیرد .
اما همیشه همیشه همیشه پشیمان می شوم
و به سوی تو باز می گردم چون آغوش تو همیشه باز است.
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما
الهی آمین
من انسانم ، به آنگونه ای که تو آفریدی .
نمی توانم مثل فرشتگانت پاک و آسمانی باشم .
گاهی فریب می خورم و گاهی ناشکر می شوم
و گاهی خودخواهی وجودم را فرا می گیرد .
اما همیشه همیشه همیشه پشیمان می شوم
و به سوی تو باز می گردم چون آغوش تو همیشه باز است.
خدایا ما را به راه راست هدایت فرما
الهی آمین
ایام فاطمیه (س)برهمگان تسلیت باد.
صندﻭﻕ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ:
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ
ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ: ﺟﻌﺒﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺁﻟﻤﺎﻥ: ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ، ﮐﭙﺴﻮﻝ ﺿﺪ ﺁﺗﺶ، ﺯﻧﺠﯿﺮ ﭼﺮﺥ
ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ: ﺟﻌﺒﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ، ﭼﺮﺍﻍ ﺧﻄﺮ
ﺍﯾﺮﺍﻥ: ﻗﻠﯿﻮﻥ، ﺯﻏﺎﻝ، ﻣﻨﻘﻞ، ﺑﺎﺩﺑﺰﻥ، ﯾﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻋﻮﺍ
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻭﺭﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ
آفتاب که می تابد،
پرنده که میخواند،
و نسیم که می وزد،
با خودم می گویم؛
حتما حال دوستانم خوب است
که جهان این همه زیباست.
معلم گفت فرزندم ببین بابا؛ بخوان بابا؛ بدان بابا؛
عزیزم این یکی بابا؛ پسر جان آن یکی بابا؛ همه صفحه پر از بابا؛
ندارد فرق این بابا و آن بابا؛
بگو آب و بگو بابا؛ بگو نان و بگو بابا
اگر بخشش کنی "با" می شود با "با"
اگر نصفش کنی "با" می شود با "با"
عزیزم این یکی بابا؛ پسر جان آن یکی بابا؛ همه صفحه پر از بابا؛
ندارد فرق این بابا و آن بابا؛
بگو آب و بگو بابا؛ بگو نان و بگو بابا
اگر بخشش کنی "با" می شود با "با"
اگر نصفش کنی "با" می شود با "با"
خــُـدآیــــآ
هَــمــینـطُــــوری
یِـــهـُویــــی
" شــُـــــــــکــْر "
هَــمــینـطُــــوری
یِـــهـُویــــی
" شــُـــــــــکــْر "
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
