رویاههایی که هیچ وقت به سرانجام نمیرسد.اه خدای من
دخـــــــــــــتـــــــــریـــــــــــ همــــــــــــیـــشه مشـــــــــــکــــــــــی پـــوشــــــ
.. شك نكن كه اگر هم از حالم بگویم، هیچ كس نمیفهمد. همین قدر بدان كه بـــه طــــرز خیـلی خیـلی تلخـــی آرامــم atefeh خـ ــدایـ
ــا… atefeh خدایا..من گرفتارسنگینی سکوتی هستم که گویاقبل ازهرفریادی لازم است خدایا..بامن حرف بزن.بامن که شکسته ترازواژه های شکسته وبیگانه ام. ای ترانه خاموش ...ای مسافرستاره پوش... خدایا اگرشادی بودم دروجودتمام انسانهای غمگین جای بازمیکردم وبرغم و غصه هایشان غلبه میکردم وآنهاراازانسانها ی...دورمیساختم که مانندخوره روح انسان رادرانزوامیخورند. اگرشادی بودم دردل کودکان معصوم وبی سرپرست می نشستم ومانع ورود هرقطع امیدی بردلهای لطیف ونازکشان میشدم. اگرشادی بودم مادران داغدیده وحسرت بردل جای بازمیکردم واجازه نمیدادم گاه غبارغم وگریه سراغ قلبهای پرعاطفه وصبورآنها بیاید. اگرشادی بودم تلاش میکردم درچهره پدران زحمتکش وپینه بدست خودنمایی کنم تاهرگاه خسته بادست خالی ازبیرون به خانه می آیند هیچگاه غم نداشتن وخجالتی رادرخودحس کنند. خدایا..میدانی خیلی خستم ..دستم رابگیر... خدایامحتاجم بتو...به نظرت... خدایا..........................کمکم کن atefeh دیشب بغض آسمان ترکید و صدای گریه اش شیشه ها را لرزاند... دیشب آسمان هم مثل من دلگرفته بود... رفتم تا در بقل باران بخوابم و اشکهایم را در زیر اشکهایش پنهان کنم... تا توانستم اشک ریختم اما... اما نتوانستم مثل ابرها بغضم را رها کنم... بغضی که روزهاست خفه ام می کند... نمی دانستم چرا ابرها می توانستند بغض شان را رها کنند اما من نمی توانستم... هرچه سعی کردم نشد... به ابرها خیره شدم... حالا دیگر می دانم چرا ابرها بغض شان رها شده بود... چون آنها همدیگر را در آغوش گرفته بودند... چون دوری شان به پایان رسیده بود و بعد از مدتی دوری همدیگر را به بقل کشیده بودند... این اشک شوق بود که از ابرها می بارید... این بغض تنهایی بود که با رسیدن ابرها به هم فراری شده بود... آخر در این تنهایی خفه می شوم... آخر این بغض مرا می کشد... ((بازم تنهایی... بازم یه حسرت... درد و سکوت و کابوس و وحشت... ... لعنت به چشمات... لعنت به این درد... سوز جدایی چشمامو کور کرد...)) atefeh atefeh دفتر خاطراتمو ، وا می کنم به یاد تو در میارم از آلبومم ، عکسای یادگاریتو عکسا تو هی می بوسمو ، زل می زنم به دفترم عشق تو مونده در دلو ، فکر تو مونده در سرم من هنوزم دوست دارم زنجیر قفل یاد تو ، از دل من وا نمی شه طفلکی قلب عاشقم ، فکرته هر جا همیشه بعد تو روزگار من ، خیلی به سختی می گذره فکر نکن عاشقت یه روز ، عشق تو از یاد می بره من هنوزم دوست دارم کاش خونه قلبمو باز، بیای چراغونی کنی کاش تو حصار زندگیت ، باز منو زندونی کنی کاشکی بیای مثل قدیم ، دست تو دستام بذاری قول بدی این بار که بیای ، باز نری تنهام بذاری من هنوزم دوست دارم atefeh خیالت همیشه هست . . . atefeh تو رو خواب دیدم بیا زود باش صداتو شنیدم بیا زود باش منو انتظارت داره میکشه بیبن میز چیدم بیا زود باش پر از انتظارم منو گوش کن چراغ غرورت رو خاموش کن ما از هم گذشتیم و داغون شدیم شب چشم به راهی و بی طاقتی به اندازه سال هر ساعتی نذار انتظارم نفس گیر شه بیا خواب من با تو تعبیر شه نگاه کن گلم ماه کامل شده چقدر حرف دارم نذار دیر شه در رو نبستم بیا زود باش چقدر بی تو خشتم بیا زود باش به عشقت نشستم بیا زود باش بیا زود باش... atefeh سلام خدا جون … میدونم ازم دلخوری ، میدونم چند وقته بهت سر نزدم ، میدونم چند وقته فراموشت کردم ! خدا جون میخوام واست از دلتنگیم بگم ، میدونم مثه همیشه سنگه صبورمی . دلم خیلی گرفته ، این بار نه از دور و بریهام ، نه از دنیا ، از خودم !! یه مدته حضورت توی لحظه های بودنم احساس نمیشه ! یه مدته بودنت توی زندگیم کمرنگ شده ! یه مدته از گناه ابایی ندارم ! یه مدته دیگه از سنگینی نگاهت شرم ندارم ! یه مدته توی مرداب زندگی غرق شدم ! یه مدته بنده ی ناسپاس شدم ! یه مدته مغرور شدم ! خدا جون نمیدونم چرا دیگه صدای اذونت آرومم نمیکنه ! یه مدته شنیدن صدای “الله اکبر ” اذونت مضطربم میکنه ! اضطراب از فاصله ی افتاده بین من و تو خدا جون … تو کمکم کن !! نذار از تو تهی بشم ، نذار با نبودنت بمیرم ! “دستمو بگیر، کمکم کن“ atefeh دیگه تحمل دوریش رو ندارم یه راهی پیش روم بذار... atefeh عشق یک واژه زلال است؛تو باید باشی قلب من زیر سوال است ؛تو باید باشی فال حافظ زدم آن رند غزلخوان هم گفت... زندگی بی تو محال است؛تو باید باشی... atefeh مــی دانـــی
اگـــر هنوز هم تورا آرزو می کنم
برای ِ بـی آرزو بودن ِ من نیستـــ !!
شــایـــــد
آرزویــی زیبـــاتــر از تـــ ــــو ســراغ ندارم
...!! atefeh
عاشقانه
همراه من گام بردارwalk
with me in love Talk to
me about به من
از آن بگو what
you cannot say to others كه
توان گفتنتش را به دیگری نداری Laugh
with me با من
بخند even
when you feel silly حتی
آنگاه كه احساس حماقت میكنی Cry
with me با من
گریه كن when
you are most upset آنگاه كه در اوج
پریشانی هستی Share
with me all the beautiful things in life تمام
زیباییهای زندگی را با من شریك باش Fight
with me در
كنار من against
all the ugly things in life با
تمام زشتی های زندگی ستیز كن Create
with dreams to follow me با من
رویاهایی را بیافرین تا به دنبال آنها برویم Have
fun with in whatever we do me در
شادی هرچه میكنم شریك باش Work
with me towards common goals
برای
رسیدن به آرزوهایمان یاری ام كن ...Walk
with me throughout life بیا با هم گام
برداریم در تمام زندگی atefeh
.
.
.
.
.
آدمـی کـه بـا صــد نفـر میپــره هـم دیگـه عشقـو تشخیـص نمیـده
این روزها هر كسی مرا میبیند، از حال و روز من میپرسد.
آســ ــمــ ـانـ ـت چـ ـه مـ ـزه
ایــ ـست؟
مـ ـن تـ ـا
بـ ـه حـ ـال فقـ
ـط زمـ ـین خــ ــورده ام
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم
و دردهایم را به گوش تو میرساندم... بدون تو عاشقی برایم عذاب است
میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم...
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم...
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود
میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی جزانتظار آمدنت ...
امـــا دیگــه بسِ ...
دلم خودت را میخواهد ، نه خیالت را . . .
عکسی در ابعاد سه در بی نهایت . . . !
Design By : RoozGozar.com |