پدرش
مشهدی حسن کلاهدوز، به کلاهدوزی و پوستین دوزی اشتغال داشت و با خانواده
خود یک کارگاه قالی بافی را نیز اداره می کرد. در همان مکان علی اصغر و
برادر کوچک ترش جعفر، بتدریج با طرح و رنگ آشنا شدند و تمایل و توانایی
بسیار در نقاشی از خود نشان دادند.
وی
تحصیلات ابتدائی را در تبریز گذراند و به همراه برادرش تحت تعلیم استاد
میرمصوّر ارژنگی، از نقاشان سرآمد تبریز و دانش آموخته نقاشان روسی و نقاشی
واقع گرا، به آموختن نقاشی پرداخت.
سپس
در ۱۴-۱۳۱۳ همراه برادر خود – جعفر- و به سفارش و توصیه میرمصوّر، تبریز
را به بهانه آموزش نقاشی و کسب علم از محضر استادان مدرسه صنایع مستظرفه،
با کالسکه به قصد تهران ترک کرد.
مدرسه
صنایع مستظرفه (هنرهای زیبای کنونی) آن زمان که هنوز دانشگاه در ایران
تأسیس نشده بود، حکم دانشگاه را داشت و نقاشانی مانند علی محمد حیدریان-
حسین خان شیخ و اسماعیل آشتیانی، از اساتید آن روزگار بودند.
حضور
او در تهران مقارن با اوج نقاشی کمالالملکی و شاگردان اوست. آموزش دیدگان
این مدرسه که در شهرهای دیگر به تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه – از روی شکل
مدرسه پایتخت – روی آوردند، از پی اندیشه کمالالملکی، رو به واقع گرایی و
طبیعت نگاری آورد.
در حقیقت با نوعی
نقاشی که بیش تر به معنابخشی و ارتباط همگانی نزدیک بود، عنوان نقاشان سبک
کلاسیک «از نوع کمال الملکی» نام گرفتند؛ و این در شرایطی بود که با به
پایان رسیدن قرن و شروع قرن جدید، هویت جهان سوم به دو شقه قبل (کلاسیک) و
اکنون (نو – مترقی – جدید) تبدیل شده بود.
در
مدرسه نقاشی تبریز نیز میرمصوّر و دیگران تأکید داشتند که نقاشی به منزله
تغییر چیزها یا از چهره انداختن چیزها نیست، بلکه مجازی کردن حقیقت بیرون
از تابلو است، تا جایی که شخصیت درون تابلو- که غالباً نیز باید تهیدست و
فقیر باشد- نفس کشیدنش به نظر آید و در حقیقت، اشیا آن چنان به جلوه گری
درآیند که گویی قابل استفادهاند.
این
نوع آموزهها در نوجوانی، علی اصغر را خبره کپیکاری و به عینه کشیدن دنیای
بیرون بر بوم کرد، آن چنان که در نخستین روزهای حضور در پایتخت توانست در
نقاشخانه «جهان نما» مشغول به کار شود.
این
نقاشخانه از اولین تابلوسازان سردر مغازههای لوکس تهران بود، و به واسطه
رفیع حالتی نیز پردههای نمایش نامههای گراند هتل و چند محل نمایش دیگر را
سفارش میگرفت.
علی اصغر علی رغم کار
در نقاشخانه، به سرعت وارد جریانات هنر نقاشی در پایتخت میشود. حسین شیخ،
که جوانترین معلم مدرسه مستظرفه است، روزهایی از هفته را در کافه قنادی
لاله زار با شاگردان و نقاشان جوان دیگر مجلسآرایی میکند.
با شناخت حسین شیخ، علی اصغر وارد هنرستان هنرهای مستظرفه میگردد و از همو -که عکاسی خبره و درجه یک نیز هست- عکاسی میآموزد.
حضور
پتگر با شاگردان دیگر در گروه گردیهای حسین شیخ، از اتفاقات مهم هنر
نقاشی در دهه دوم قرن جدید در تهران است. علی اصغر پس از گذران چندسال در
مدرسه با کسب مدرک مراحل عالی آموزش، از آن جا فارغالتحصیل میشود.
او
در عین حال که حرمت استادان را پاس می داشت، از نظام آموزشی و شیوه تدریس
محافظه کارانه آن ها چندان خرسند نبود، لذا به محض دریافت مدرک لیسانس به
اتفاق برادرش جعفر، اولین کلاس آزاد نقاشی در ایران را درخیابان نادری-
کوچه نوبهار- در سال ۱۳۱۹ پایهگذاری کرد، که بعدها محل دیدار بسیاری از
هنرمندان شد. از جمله:
اسماعیل
آشتیانی، علی اکبر صنعت زاده، حسین خان شیخ، صادق چوبک، منوچهر ویشکایی،
وارطانیان، منوچهر شیبانی، جلیل ضیاپور، جعفر شریعتمداری (درویش)، صادق
هدایت، نوشین، سیمین بهبهانی، سیمین دانشور، رهی معیری، پروین اعتصامی،
شین پرتو، شهریار، نیما، و بزرگ علوی شد.
به
علت حضور او به عنوان معلم در هنرستان بانوان، دختران تهرانی به آموزشگاه
آزاد او هجوم آوردند. کارگاه او را نیز اولین کلاس آزاد نقاشی بانوان در
ایران میدانند؛ و با توجه به سال تأسیس (۱۳۱۹) او را باید از جمله اولین
خدمت گزاران به فرهنگ بانوان در ایران جدید دانست.
فروغ
فرخزاد، کلارا آبکار، شوکت شقاقی، بهجت صدر، منیژه مساعد، ژینوس هاشمی،
مهربانو زندشاهی و هنرمندان بسیار دیگری نیز در کلاس پتگر آموزش میدیدند.
کودکان مارالان تبریز
۱۳۲۰-۲۵- تبریز، بازار صاحب الامر (رنگ و روغن ۱۸۰*۱۲۰)
۱۳۲۲- خیابان سرچشمه (رنگ و روغن، ۱۱۰*۸۲)
یکی از معروفترین آثار (ا- پتگر)، که با محله گازران و - بازار صاحب الامر ، ۳ اثریست که به روایتی مردم نگارانه قلمداد شده است.
در
همان کارگاهی که اصغر و جعفر با هم در طبقه دوم خانه در سرچشمه اجاره کرده
بودند و در زمانی که اصغر در حال کار روی تابلوی سرچشمه بود،
جعفر در گوشه دیگری از اتاق پیرمردی را مدل کرده بودند و در حال ساخت تابلوی رفوگر بودند.
۱۳۲۳- محله گازران – تبریز (رنگ و روغن، ۱۱۰*۸۲)
(ا- پتگر) پراکنده به مدت ۵ سال روی این تابلو کار کرده اند.
بین
۱۳۱۲-۱۴ تا ۱۳۱۸ که او در مدرسه صنایع مستظرفه تهران درس میخواند، هر سال
تابستان همراه با جعفر برادرشان به تبریز و خانوادهشان سر میزدند.
(تابلوی
بازار صاحب الامر هم در طی این سفرها تحقیق و به تصویر کشیده شده است).
ظاهراً (ا- پتگر) از حدود ۱۳۲۲-۲۳ دیگر به تبریز بازنگشتند، تا ۱۳۴۷
که با ایراندخت ستوده آخرین سفرشان به تبریز- و اولین سفر ایراندخت به آنجا- را انجام دادند.
در
۱۳۲۰، علی اصغر و جعفر نام فامیلی خود را از برادران اکبری به پتگر تغییر
دادند و او تخلص (ا- پتگر) را برگزید. پیش تر در کلاسهای تاریخ تمدن،
«پتگر» این کلمه فارسی پهلوی را از استادش کسروی شنیده بود، که به معنای
تصویر و تصویرگر است.
در حقیقت کار حرفهای او نیز از ابتدای دهه ۲۰
شروع شد. ا- پتگر از ۲۰-۱۳۱۹ تا ۱۳۲۴ آثاری با آبرنگ و رنگ روغن به شیوه
کمال الملک و شاگردانش به وجود آورد.
در
دهه ۲۰ نیز او را نقاشی کمکار میبینیم؛ (۵۸ تابلو درحال حاضر وجود
دارد)، چون به موازات اداره نقاشخانه، سمت معلمی در هنرستان بانوان را نیز
دارد. این هنرستان، که پیش تر با نام «هنرستان نسوان» شناخته میشد،
وابسته به مدرسه صنایع قدیمه بود و مهمترین هنرمندان قرن جدید را از میان
دختران تهرانی، به جامعه هنر شناساند.
سبک
کار علی اصغر پتگر تا سالها تحت تأثیر هنر کمالالملک و آشتیانی است. ولی
درعین حال وی از نخستین کسانی بود که طرز قلم زدن شاگردان کمال الملک را
رها کرد و به شیوه ای متفاوت با شیوه های گذشته روی آورد و از قلم های درشت
تری استفاده کرد.
اصولا شیوه کارش بیش
تر ریشه در تعلیمات میرمصورارژنگی داشت و از آن جا که میرمصور در روسیه
تعلیمات هنری دیده بود، روش قلم زدن و رنگ آمیزی اش با مکتب شدیدا آکادمیک
کمالالملک تفاوتهای قابل توجهی داشت.
بعدتر با تأکید جلیل ضیاءپور، به شناخت شاخه مهمتری از نقاشی کلاسیک دست مییابد و شیفته عالم رنگ در نزد رپین میشود.
رپین،
که از نمایندگان برجسته نقاشی رئالیسم انتقادی روس است، تأثیری شدید بر
پتگر میگذارد، آن چنان که تا سالهای آخر عمر همچون رپین، رنگهای قهوهای
تیره استفاده میکرد و حتا همچون رپین، به دنبال نقاشی تک چهره (پرتره) از
کسانی بود که همچون شخصیتهای آثار داستایوفسکی، چهرههایی پر از درد و
رنج و یأس داشتند.
استاد
علی اصغر پتگر در ایام هنرستان بانوان است که با دختر خلیل ستوده (مدیر
مدرسه آمریکایی – ۱۳۱۲ – پدر منوچهر ستوده، محقق و ایران شناس) آشنا
میشود، و در ۱۳۲۳ با ایراندخت ستوده ازدواج میکند. (دامادهای خلیل ستوده
از عجیبترین بستگان در آن زمان پایتخت به شمار میرفتند، چرا که دیرتر
خواهر ایراندخت، با جلیل ضیاءپور، که دشمن مسلم نقاشی کمالالملکی شناخته
میشد، ازدواج کرد.
زندگی در خانه
ستوده و دیدارهای پی درپی و مجادلاتی که مابین این دو به وجود میآمد، علی
رغم این که دلخوریها و دعواهایی خانوادگی و ایدئولوژیک به وجود میآورد،
هیچ گاه باعث نشد در ساختمان اندیشه تک روانه هر یک خللی به وجود آید).
نامی،
نیما، میترا و مانی ، حاصل این ازدواج هستند. او، نامی و نیما را که
هنرجویانی نوجوان بودند به دستیاری گرفت و تدریس و تعلیم نقاشی را به آنان
آموخت. به حق پتگر، پرکارترین و پرشاگردترین مدرس زمان خود بود. بسیاری از
اساتید نسلهای بعدی، از شاگردان او هستند.
او
در ۱۳۳۰ محل کلاس خود را (که در ۱۳۲۳ از خیابان نادری، کوچه نوبهار، به
منوچهری منتقل شده بود) تغییر داد و مستقل از برادرش جعفر، در خیابان ولی
عصر، چهارراه جمهوری (سهراه شاه، نبش کوچه سیمرغ سابق) شروع به کار کرد.
در
ابتدا به سبک کلاسیک گرایش داشت و همچون هر تازه کاری در نقاشی به دقایق و
ظرائف اثر میپرداخت و اصول آکادمیک و دانش اولیه طراحی و نقاشی را
وفادارانه اجرا میکرد. البته در خلال این وفاداری به اصول، میتوان به
حضور خلاقانه و بدعت گذارانه او در کمپوزیسیونها، نورها و تقسیمات صفحه و
حسی که به کار میبخشید و آن را منحصر بفرد میکرد، اشاره کرد.
پس
از این به ناتورالیسم متمایل شد، ولی کارهای او از لحاظ سوژه، رئالیستی
محسوب میشوند. سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹ ــ بحبوحه ورود مکتب های جدید هنری به
ایران ــ دوره طبع آزمایی های پتگر و آفرینش آثاری به سبک های امپرسیونیسم
و اکسپرسیونیسم بود. آثاری که در آن زمان به نحو بارزی نوآوری به شمار می
آمد، ولی پتگر به واقع گرایی بازگشت.
در
آثار او شخصیتهای اصلی، بیش تر مردم زحمت کش همچون کارگران، پیشه وران،
دایهها، پیش خدمتان و انسانهای دورهگرد و بیخانمان هستند که از نظر
هنرمند بار سنگین خدمات انسانی و اجتماعی را به دوش می کشند و مظلومانه به
حیات پر مشقت، ولی پر از صفا و صمیمیت خود ادامه میدهند.
استاد
علی اصغر پتگر هرگز حقارت و غبار فقر را در چهرهٔ آنان رقم نزد، بلکه
همواره خرسندی و قناعت و سلامت و فقر توام با استغنای درونی آنان را در
آثار خود تاکید می کرد و در این رابطه از رنگ آمیزی درخشان و شاداب و گرمای
حیات بخش آفتاب تهران، برای رساندن منظور خود کمک میگرفت.
پتگر
تا حدود زیادی از طوفان موج های نو و مدرن پرهیز میکرد. این پرهیز
آگاهانه او از حرکتهای مدرن، تا حدود زیادی ریشه در باورهای شخصی او نسبت
به هنر و رسالت هنری او داشت و اساساً تکلیف دیگری، جز آنچه غرب به آن
میاندیشید، برای هنر قائل بود.
در
سال ۱۳۴۲ هشتاد اثر خود را که مربوط به دورههای متفاوت کار هنری اش بود،
در آتلیهٔ خود به نمایش گذارد. این نمایش که هم زمان با دومین بینال ایران
بود، در محافل فرهنگی و ادبی بحث برانگیز شد و باعث شد که تماشاگران و
منتقدان آثار نقاشی، در قیاس بین آثار به نمایش گذاشته شده در بینال و آثار
پتگر، مقالاتی نوشتند.
هنرمندی برادران پتگر
در سال ۱۳۴۹ همسرش ایراندخت را از دست داد. دو فرزندش مهرزاد و شهرزاد، حاصل ازدواج دومش را در نیمه دوم زندگیاش پرورید.
از
سال ۱۳۵۵ کلاسهایش را که در چهار راه جمهوری بود، به نامی و نیما واگذار
کرد و برخی از شاگردانش را در منزلش تعلیم داد. در این سالها بیش تر به
غزل سرائی پرداخت و کتاب اشعارش به نام «رنگین کمان» را در سال ۱۳۶۰ به چاپ
رساند.
وی از سال ۱۳۶۷ از بیماری قلبی
رنج میبرد. در روز پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۷۱ در سن ۷۹ سالگی آخرین کلاس
نقاشیاش را به علت بیماری تعطیل کرد و در عصر همان روز به علت سکته قلبی
درگذشت.
» لینک مطالب مشاهیر آذربایجان (127)
» لینک مطالب میراث،تاریخ،صنایع دستی آذربایجان (233)