فاجعه....
فاجعه آن هنگام اتفاق افتاد
که دروغ مان را راست پنداشتیم
و با گذر زمان آب و تابش را بیشتر کردیم
بصورتی که خودمان هم باورمان شد که راست میگوئیم
اینگونه بود که سادگی ی زندگی را به چالش کشیدیم
و به دست اندازهای خود ساخته انداختیم
و دیگر نتوانستیم از حوادث تلخ بعدی ی آن جلوگیری کنیم
زندگی چقدر سخت شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
که دروغ مان را راست پنداشتیم
و با گذر زمان آب و تابش را بیشتر کردیم
بصورتی که خودمان هم باورمان شد که راست میگوئیم
اینگونه بود که سادگی ی زندگی را به چالش کشیدیم
و به دست اندازهای خود ساخته انداختیم
و دیگر نتوانستیم از حوادث تلخ بعدی ی آن جلوگیری کنیم
اکنون از هم می پرسیم؟
زندگی چقدر سخت شده است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طبقه بندی: اشعار حمید ثابتی،
برچسب ها:اشعار حمید ثابتی، فاجعه، رقص برف، زندگی، دروغ،
[ پنجشنبه 20 فروردین 1394 ] [ 06:48 ب.ظ ] [ love of god ]
[ برگ پاییزی() ]