LOVE OR RUIN تنهایی را دوست دارم در کلبه تنهایی ام در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد. درباره وبلاگ مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان برچسبها پیوندها آمار وبلاگ
A man with a gun goes into a bank and demands their money. مردی با اسلحه وارد یك بانك شد و تقاضای پول كرد. Once he is given the money, he turns to a customer and asks, 'Did you see me rob this bank?' وقتی پول ها را دریافت كرد رو به یكی از مشتریان بانك كرد و پرسید : آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟ The man replied, 'Yes sir, I see.' مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم. The robber then shot him in the temple , killing him instantly. .سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و او را در جا كشت He then turned to a couple standing next to him and asked the man, 'Did you see me rob this bank?' او مجددا رو به زوجی كرد كه نزدیك او ایستاده بودند و از آن ها پرسید آیا شما دیدید كه من از این بانك دزدی كنم؟ The man replied, 'No sir, I didn't, but my wife did!' مرد پاسخ داد : نه قربان. من ندیدم اما همسرم دید. Moral - When Opportunity knocks.... MAKE USE OF IT! نكته اخلاقی: وقتی فرصتی پیش میاد از آن استفاده كنید! نوع مطلب : داستان ، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، جملات عاشقانه، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، Peter was eight and a half years old, and he went to a school near his house.
پیتر هشت سال و نیمش بود و به یک مدرسه در نزدیکی خونشون میرفت. He always went there and came home on foot, and he usually got back on time, but last Friday he came home from school late او همیشه پیاده به آن جا میرفت و بر میگشت، و همیشه به موقع برمیگشت، اما جمعهی قبل از مدرسه دیر به خانه آمد. . His mother was in the kitchen, and she saw him and said to him, “Why are you late today, Peter مادرش در آشپزخانه بود، و وقتی او (پیتر) را دید ازش پرسید «پیتر، چرا امروز دیر آمدی»؟ “My teacher was angry and sent me to the headmaster after our lessons,” Peter answered ”"To the headmaster?” his mother said. “Why did she send you to him? پیتر گفت: معلم عصبانی بود و بعد از درس مرا به پیش مدیر فرستاد. مادرش گفت: پیش مدیر؟ چرا تو را پیش او فرستاد؟ “Because she asked a question in the class; Peter said, “and none of the children gave her the answer except me.” پیتر گفت: برای اینکه او در کلاس یک سوال پرسید و هیچکس به غیر از من به سوال او جواب نداد. His mother was angry. “But why did the teacher send you to the headmaster then? Why didn”t she send all the other stupid children?” she asked Peter مادرش عصبانی بود و از پیتر پرسید: در آن صورت چرا تو را پیش مدیر فرستاد؟ چرا بقیهی بچههای احمق رو نفرستاد؟ .”Because her question was, “Who put glue on my chair?” Peter said پیتر گفت: برای اینکه سوالش این بود «چه کسی روی صندلی من چسب گذاشته؟» Edit by Destiny نوع مطلب : داستان ، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، جملات عاشقانه، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، My world is a better place because of you دنیایم به خاطر تو جای بهتری است You were my strength when I was weak تو توانم بودی آنگاه که ناتوان بودم You were my voice when I couldn't speak صدایم بودی آنگاه که نمی توانستم سخن بگویم You were my eyes when I couldn't see چشمانم بودی آنگاه که نمی توانستم ببینم You saw the best there was in me تو تنها خوب ترین چیزهایی که در من بود ، می دیدی Lifted me up when I couldn't reach دست مرا گرفتی آنگاه که توان برخاستن نداشتم You gave me faith 'cause you believed به من ایمان دادی چرا که باور داشتی I'm everything I am همانم که هستم Because you loved me چون دوستم داشتی celen dion Edit & Translate By Destiny & Elmira نوع مطلب : عاشقانه، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، جملات عاشقانه، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، I was loved by you I was blessed because
نیک بخت بودم چون دوستم داشتی You were my strength when I was weak تو توانم بودی آنگاه که ناتوان بودم You were my voice when I couldn't speak صدایم بودی آنگاه که نمی توانستم سخن بگویم You were my eyes when I couldn't see چشمانم بودی آنگاه که نمی توانستم ببینم You saw the best there was in me تو تنها خوب ترین چیزهایی که در من بود ، می دیدی Lifted me up when I couldn't reach دست مرا گرفتی آنگاه که توان برخاستن نداشتم You gave me faith 'cause you believed I'm everything I am به من ایمان دادی چرا که باور داشتی همانم که هستم Because you loved me You were always there for me چون دوستم داشتی همواره در اختیارم بودی the tender wind that carried me نسیم پرمهری که مرا با خود می برد The light in the dark shining your love into my life چراغی در ظلمت که نور عشق تو بر زندگی ام تاباند You've been my inspiration through the lies you were the truth تو الهام بخش من بوده ای در میان دروغ ها ، حقیقت بودی Edit & Translate By DESTINY & Elmira نوع مطلب : عاشقانه، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، جملات عاشقانه، Successful People
انسانهای موفق They look for and find opportunities where others see nothing. فرصت هایی را می بینند و پیدا می کنند که دیگران آنها را نمی بینند. They find a lesson while others only see a problem. از مشکلات درس می گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می بینند. They are solution focused. روی راه حل ها تمرکز می کنند. They consciously and methodically create their own success, while others hope success will find them. هوشیارانه و روشمندانه موفقیت شان را می سازند، در زمانی که دیگران آرزو می کنند موفقیت به سراغ شان آید. They are fearful like everyone else, but they are not controlled or limited by fear. مثل بقیه ترس هایی دارند ولی اجازه نمی دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند. They ask the right questions – the ones which put them in a productive, creative, positive mindset and emotional state. سوالات درستی از خود می پرسند. سوال هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می دهد. Edit By Destiny نوع مطلب : آموزنده، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، جملات عاشفانه، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، Imagine! Even if it is hard to imagine تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته A world where each person is truly fortunate جهانی که هر شخصی توو اون خوشبخت خوشبخته world where money race, and power have no place جهانی که تو اون، پول و نژاد و قدرت جایی نداره A world where riot police is not the answer to the calls for unity جهانی که توو اون جواب همصدایی ها، پلیس ضد شورش نیست no nuclear bombs, no artillery, and no bombardments نه بمب هسته ای داره، نه توپ خانه نه خمپاره Everybody free, totally free همه آزاد آزادن No one in pain, no pain همه بی درد بی دردن Imagine a world with no hatred, no gunpowder جهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت No cruelty of arrogant, no fear, no coffin بدون ستم خودکامه ،بدون وحشت و تابوت Imagine a world filled with smile and freedom جهانی رو تصور کن؛ پر از لبخند و آزادی Full of flowers and kisses! Filled with up growing and improvements پر از گل و بوسه، پر از رشد و پیشرفت Imagine! Even if it is a crime to imagine so تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه Imagine a world where prison does not exist in reality تصور کن جهانی رو که توش زندان درحقیقت وجود نداره Where all wars of the world are included in The Ceasefire Treaty تمام جنگهای دنیا مشمول آتش بس شدن A world where nobody is ‘The Boss’ of the world جهانی که تووش هیچکس آقای عالم نیست People are all equal مردم همه باهم برابرند Motherland would mean the entire world وطن یعنی همه دنیای دست نخورده
Imagine you could be the interpretation of this dream تصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویا Edit & Translate By DESTINY نوع مطلب : زیباترین جملات، آموزنده، برچسب ها : متن انگلیسی، جملات انگلیسی با ترجمه ی فارسی، شعر انگلیسی با ترجمه ی فارسی، جملات عاشفانه، داستان انگلیسی با ترجمه ی فارسی، انگلیسی با ترجمه، زیباترین جملات، |
||