ما نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سرمان پرواز نکنند
اما
میتوانیم نگذاریم روی سر ما آشیانه بسازند...
چی شد دیدی که دیگه بی تو هیچی برام نمونده
فهمیدی که من فقط با تو میخندیدم
دیدی که از وقتی تنهام گذاشتی چقدر پژمردم
اما هنوزم روی دیوار اتاقم رزهای سفید خشک شده مونده
عزیزم هنوز شبها به یاد تو بی قرارم
ببین جای نوازش دستات چقدر خالیه
بازم دلم گرفته
دیگه خسته ام ازین زمونه و آدماش
همه غصه های دلم رو دیدی و شمردی
اما بازم رفتی و تنهام گذاشتی
شعر از ستایش
فقط مونده خاطره و تنهاییش
ازاون عشق آتیشی موندنی
فقط مونده شعراوترانه هاش
ازاون بهونه های نیمه شب
فقط مونده آسمون و ستاره هاش
ازون دلتنگیهای تنگ غروب
فقط مونده خورشید ش و بس
ازون همه احساس تو
فقط مونده یه قلب پر از ترک
ازون قرارهای پنهونی
فقط مونده شاخه گلهای خشک من
ازون دلواپسی های وقت سفر
فقط مونده یه جاده پر پیچ و خم
ازون همه حال و هوای لحظه دیدار
فقط مونده یه مشت سوال بی جواب
ازون همه قول و قراروانتظار
فقط مونده یه عمر رفته بر باد ... شعر از ستایش
واسه چشای بارونیم چتر میشی
میدونم یه روز میای
واسه پاره تنم که ازم گرفتیش عشق ابدی میشی
میدونم یه روز میای
واسه روزایی که نبودی غصه دار میشی
میدونم یه روز میای
واسه دلی که شکستی تکیه گاه میشی
میدونم یه روز میای
واسه تنگ غروبایی که قلب عاشقمو شکستی چاره میشی
میدونم یه روز میای
اما دعا کن اون روزا
زخم دل من ازین بزرگتر نشه تا
واسه عشقت که دیگه باورم داره جایی داشته باش ...
شعر از ستایش
ای زمین سرد خاکی یه رد پا از اون بهم برسون
تا کی باید مسیر اومدنت و تنهایی برم و بیام ...تا پیدات کنم
با یه لبخند سرد چین و چروکهای صورتم رو پوشوندم
گریه های شبونه دیگه دریای دلم رو سیراب نمی کنه
پرنده های کوچه تنهایی
یکی یکی پر زدنو تو آسمون بی کس ام دنبال تو می گردن
بازم هوای چشمای عاشقم بارونیه
عزیزم دیر کردی
اضطراب و اشتیاق لحظه دیدار
شده یه بغض کهنه تو صدام
بعد این همه سال انتظار
به اعتراف این دل بی پناه
میگم عزیزم دوستتت دارم بیا
بیا و کم کن این فاصله هارو برام
شعر از ستایش
صدای بارون میاد
ناودون داره میخونه
عطر گلهای پونه
پیچیده توی کوچه
دلم چه بی قراره
چرا آروم(طاقت)نداره
دنبال یه نگاست که
بمونه باز کنارش
واسه صدای خستش
بشه گیتار و سازش
می شینم پشت شیشه
با یه سبد گل یاس
با خواهش و التماس
میخوام که از خدا من
غریبه آشنا شه....
غریبه آشنا شه
دریا همیشه از من گله مند است
چون به وسعتش مهربانی ات را به رخش میکشم ...
دوست داشتن شاید همین باشد
بی بهانه یادکردن ...
همسر عزیزم روزت مبارک
تنها خدا می داند
"بهترین"در زندگانیت چگونه معنا می شود ...
آن را برایت آرزو می کنم .
آن لحظه که فکرش را نمیکنی
کسی در دور دستها
خاطره خوبیهایت را ورق میزند ...
بیادتم ...! اما شاهدی ندارم
جز خدا و
کوچه پس کوچه های خلوت دلم !
بهشت فضاییست چند وجب در چند وجب!
بین بازوهای کسی که دوستش داری ...!
گاهی وقتها فقط پرواز مهم نیست
امنیت آشیانه مهم تر است ...
دوستت دارم تا آخرین نفسم...
صدای بهم خوردن بال پرستوها می آید
انگار آمدنت نزدیک است
لمس بودنت به تعداد قطره های اشکم مبارک ...
رفتی !
اما چه بگویم هیهات
زیر آن دره آرام و عبوس
تو ندانی که من آنروز غروب به چه حالی بودم ...
صدای بهم خوردن بال پرستوها می آید
انگار آمدنت نزدیک است
لمس بودنت به تعداد قطره های اشکم مبارک ...
اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست ...
"چارلی چاپلین"
Template By : Pichak |