همه چی از همه جا
محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمیخورد
|
|||
چهارشنبه 17 خرداد 1391 :: نویسنده : sahar
این پست فقط برای اینکه شما هر نظری برای بهتر شدن وبلاگ دارید برام بذارید
حتی اگرم انتقادی دارید برام نظر بذارید شما با این کارتون می تونید به بهتر کردن وبلاگ کمک کنید از همتون ممنونم نوع مطلب : برچسب ها : چهارشنبه 4 مرداد 1391 :: نویسنده : maral
بعضی وقت ها از بس که اوضاع بر وفق مراد نیست، خودمان را با چیزهایی پیش پا افتاده مقایسه می کنیم و ناراحتیم که چرا حداقل مثل آنها نشدیم. مثلا می گوییم قبض برق هم نشدیم، چند نفر از ما بترسن … نمونه هایی از این دست را بخوانید… - ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه! - قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم! - موبایل هم نشدیم، روزی هزار بار نگامون کنی! - پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن! - آهنگ هم نشدیم، دو نفر بهمون گوش کنن! - مانیتور هم نشدیم ازمون چشم برندارن! - کلاه هم نشدیم حداقل باعث سرگرمی ملّت باشیم! - ته دیگ هم نشدیم که واسطه رسیدن بهمون کلی صبر و سعی و تلاش کنن! - خودکار هم نشدیم که علم و دانش به دست خودمون نوشته بشه! - کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کله مون بکشن! - صندلی هم نشدیم چهار نفر بهمون تکیه کنن! - مدیر بانک هم نشدیم بریم کانادا خونه ۲ میلیاردی بخریم هدیه بدیم به دخترمون! - آبدارچی بانک هم نشدیم ۱ میلیارد بزنیم به جیب! - بزم نشدیم یه علفی چیزی به دهنمون شیرین بیاد! - آفساید که خوبه یه خطای ساده هم نشدیم قدِ یه کارت زرد ازمون حساب ببرن… اه - بیل گیتس هم نشدیم که ۵۰۰ دلار در ثانیه درآمدمون باشه - لواشکم نشدیم که یکی برامون ضعف کنه… - فرزند آخرم نشدیم که هر چی خواستیم مامان بابامون برامون بخرن! - فرزند آخر هم نشدیم که با داداش بزرگمون بریم بیرون دور بزنیم و حالشو ببریم! - به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی حالا این یه نمره هم بده دیگهههههههههه، یه نگاه عاقل اندر دیوانه کرد، دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون! استادم نشدیم شخصیت کسی رو خرد کنیم! - مامور راهنمایی رانندگی هم نشدیم موقع امتحان گرفتن از زنا کلی بخندیم! - زمبه هم نشدیم حداقل سگارو نگرانمون باشه… - تام و جری هم نشدیم زندگی مون سرتاسر هیجان باشه - نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه - نوزادم نشدیم یکی بغلمون کنه - شریعتی هم نشدیم هر چی جملات قصاره نسبت بدن به ما - ای کی یو سان هم نشدیم آب دهن بمالیم کف کلمون، همه چی حل شه! - چاقو هم نشدیم تا حداقل اینجوری بتونیم تو دل کسی بریم - قاصدک هم نشدیم، پیام رسان و سنگ صبور عشاق شیم - عینک آفتابی هم نشدیم دنیا رو از دید بقیه ببینیم - فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه - گوشواره هم نشدیم آویزون ملت شیم - معادله هم نشدیم، کلی آدم دنبال این باشن که بهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن - کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم - ماکسیما در افغانستان حدود ۶ میلیون تومانه، افغانی هم نشدیم بتونیم ماکسیما بخریم! - مارک آنتونی هم نشدیم جنیفر لوپز رو طلاق بدیم - ای خدا … بامزی هم نشدیم بچه ها عکسمون رو بچسبونن روی کتاب و دفترشون - مگس تسه تسه هم نشدیم ملت رو بخوابونیم - توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر به خاطرمون خودکشی کنن - بوم نقاشی هم نشدیم یکی بیاد رومون ۴ تا درخت و ۲ تا دونه پرنده بکشه، قیمتی بشیم واسه خریدن مون سر و دست بشکونن - گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده - کبری هم نشدیم تصمیم هامون رو تو کتاب ها بنویسن - کوزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم - دریاچه ارومیه هم نشدیم دورمون حلقه انسانی تشکیل بدن نوع مطلب : برچسب ها : شش حرف و چهار نقطه ! کلمه کوتاهیه . اما معنیش رو شاید سالها طول بکشه تا بفهمی ! تو این کلمه کوچیک ده ها کلمه وجود داره که تجربه کردن هر کدومش دل شیر می خواد! تنهایی ، چشم براه بودن ، غم ؛غصه ، نا امیدی ، ***جه رو حی ،دلتنگی ، صبوری ، اشک بیصدا ؛ هق هق شبونه ؛ افسردگی ،پشیمونی، بی خبری و دلواپسی و .... ! برای هر کدوم از این کلمات چند حرفی که خیلی راحت به زبون میاد و خیلی راحت روی کاغذ نوشته میشه باید زجر و سختی هایی رو تحمل کرد تا معانی شون رو فهمید و درست درک شون کرد !!! متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد... و قبل از همه ی اینها متنفرم از انتظار ... از انتـــــــــــــــــــــــــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
نوع مطلب : برچسب ها : با مردی كه در حال عبور بود برخورد کردم:
- اووه !! معذرت میخوام...
- من هم معذرت میخوام ,
دقت نکردم ...
ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : یکشنبه 11 تیر 1391 :: نویسنده : sahar
نمی توانم از عشقم برایت بگویم این است داستان من آوازی عاشقانه خواهم خواند تنها برای تو خواهم خواند گرچه هزاران فرسنگ دوری امااین احساس نیرومند است نزد من بیا مرا چشم انتظار مگذار شبی دیگر بی تو اینجا باشم دیوانه خواهم شد دیگری نیست هیچ کس دیگری نیست هیچ عشق دیگری نمی تواند جای تو را بگیرد یا با زیبایی تو برابری کند همچنان خواهم خواند تا روزی که ترا با آواز عاشقانه ام افسون کنم این لحظه کجایی عشق من ؟ من ترا اینجا می خواهم تا در آغوشم بگیری قلب مرا که می تپد و به نرمی زمزمه می کند دریاب می خواهم که ترا در آغوش بگیرم ترا نزد خود می خواهم نزد من بیا مرا چشم انتظار مگذار نوع مطلب : برچسب ها : تصمیمش رو گرفته بود ... ولی قبل از اینکه تصمیمش رو عملی کنه ؛ کبریتی زد ، صدای روشن شدن گوشش ، و بوی گوگرد مشامش رو پر کرد ... در افکار خودش بود که نگاهش بر چوب کبریت لاغر اندامی لغزید که آتش از سرش به جونش افتاده بود و هر لحظه به انگشتهاش نزدیک می شد ... به خودش گفت مشکلی نیست و تکرار کرد : من مقاومت می کنم ... مقاومت می کنم ... مقاومت می ... ناگهان فریادی کشید و چوب کبریت رو بر زمین انداخت ... به خودش گفت : متاسفم ؛ من تحمل آتش ندارم . منصرف شد . نوع مطلب : برچسب ها : ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد. صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود... نوع مطلب : برچسب ها : سه شنبه 6 تیر 1391 :: نویسنده : sahar
تصاویر غم انگیز و دردناک برای دیدن عکس ها روی ادامه مطلب کلیک کنید.
توجه: اگه اعصابتون خورد میشه و دلشو ندارید لطفا عکس ها رو نگاه نکنید و فحش هم ندید.ممنون ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : سه شنبه 6 تیر 1391 :: نویسنده : sahar
یکشنبه 4 تیر 1391 :: نویسنده : sahar
سلام بجه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! از همتون معذرت میخوام که نتونستم به وبم تو این جند روز رسیدگی کنم ولی امروز اومدم با کلی مطالب جدید و قشنگ امیدوارم خوشتون بیاد نوع مطلب : برچسب ها : چهارشنبه 31 خرداد 1391 :: نویسنده : sahar
باز باران٬ با ترانه
میخورد بر بام خانه خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟ پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟ خاطرات خوب و شیرین كوچه ها شد، کوی بن بست در دل تو٬ آرزو هست؟ کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز یاد باران رفته از یاد آرزوها رفته بر باد باز باران٬ باز باران میخورد بر بام خانه بی ترانه ٬ بی بهانه شایدم٬ گم کرده خانه نوع مطلب : برچسب ها : چهارشنبه 24 خرداد 1391 :: نویسنده : maral
بند بند تنم باز میشد... نوع مطلب : برچسب ها : میدونی ادمها چرا وقتی بزرگ میشن دیگه با مداد نمی نویسند !!!
نوع مطلب : برچسب ها : متاسف شدم وقتی مردی مـُـرد...!!هنگامی که زنش را ، در حال زنا دید...!! و متاسف شدم وقتی ،پسری، معشوقش را به خاطر پول ، از دست داد...!! نوع مطلب : برچسب ها :
چرا بغل کردن حس خوبی به آدم میده ؟چون در سمت راست بدن قلب وجود نداره و اونجا خالیه ولی وقتی کسی رو که دوست داری بغلش میکنی قلبش اون جای خالی رو پر میکنه و انگار که تو صاحب دو تا قلب شدی ! نوع مطلب : برچسب ها : |
درباره وبلاگ
نكنه یادت رفته باشه یه روز روزگاری بود واسه شب های بیكسیت عاشق بی قراری بود نكنه كه وقتی نبودم دل به كسی باخته باشی دلی كه بهت دادم نكنه دور انداخته باشی مدیر وبلاگ : sahar مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ
نویسندگان
پیوندها
eshghogham
اشک های یک دختر ناراحت احسان خواجه امیری کوروش بزرگ بهترین انتخاب 100cc چرک نویسا و دلنوشته های ذهنم دنیای دختر و پسر ها خونه ی بروبچه ها آسمان آبی اشک ها و لبخندها پولک احساس یک عاشق دلتنگی هام خاطرات چوکن بامرام خراجی عشق قشنگیه ؟ ***دلتنگیام*** یار دبستانی من یه خورجین خاطره نفس ماهی اضافه کاری های یک خودکار قرمز بی رنگ بهترین قالب های وبلاگ همه پیوندها پیوندهای روزانه
آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز : بازدید دیروز : بازدید این ماه : بازدید ماه قبل : تعداد نویسندگان : تعداد کل پست ها : آخرین بازدید : آخرین بروز رسانی : |
||