حسرت عشق *دوستان نظر یادتون نره...*
| ||
خدایا …!! از تو دلگیرم … گفته بودی حق انتخاب داری پس چرا انتخابم درکنار دیگریست؟ روح پر درد مرا چه کسی پاسخ گفت ؟ که کنون بی تابی برده است روح و جانم همه را باز هم دلم می خواهد بنویسم باز هم از کوچه پس کوچه های دلتنگیم نجوائی به گوش می رسد و باز هم بر جانم خنجر می زند می دانی دگر نور امیدی نمی یابم و دیگر شبها با دیدن ستاره ها,ستاره امیدی در درونم نمی درخشد, دیگر صبح ها با دیدن لبخند گلها لبخندی بر لبم نمی نشیند ولی هنوز با دیدن باران غرق باران دلتنگیم می شوم و می بارم.
خسته ام خسته از همه کس وهمه چیزحتی از نفس کشیدن.......... امروز عقربه های ساعت حادثه را برایم به تصاویرکشیدند:اکنون من با خاطرات نقش گرفته ام زندگی را با آه سردی می نوازم! بیا به اسارت دلم با حرفت نوازشی کن مهر بانم............. منتظرم............
دلم گرفته خسته شدم از این زندگی.یاد عشقم افتادم بدجور دلم گرفته.داغونم.اونی که یه روزی جونشو واسه من میداد حالا تصمیم داره با یکی دیگه ازدواج کنه. من هنوز منتظرش بودم یه روز برگرده پیشم.البته خودش هیچ تقصیری نداره. من هنوز دوسش دارم .برام دعا کنین بتونم طاقت بیارم. دوستای گلم منو ببخشید یه مدت نمیتونم مطلب بزارم. دلم خیلی گرفته... این روزا تا بارون میاد میزنم بیرون از خونه میرم قدم میزنم نمی دونم چه مرگمه شاید دلتنگم شایدنگرانم شایدم غمگینم یا شایدم تنهام نمیدونم ولی فکر کنم خیلی داغونم چون... بارون قطع میشه , ولی هنوز صورت من خیسه!!!!!! از خدا پرسیدم:خدایا چطورمی توان بهتر زندگی کرد؟ با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو! ایمان را نگهدار و ترس رابه گوشه ای انداز! شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن! زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید. دلـــــم براے تــو کــه نه, ولـ ــے َبرای روزهــای باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده براے تــو که نه ، ولے برای "مواظِـ ـب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده براے تـــو که نه ، ولے برای نگاهـ ـے که تا پیچ سَرکوچه تعقیبم میکرد تَنـگــ شده براے تـــو که نه ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده راستش !براے اینها که نه . . . برای خودت ...دلَم خیــلے تَنـگــ شده.. یه جایی هست که دیگه خسته میشی وکم میاری از اومدنها و رفتنها ازدل شکستنها جایی که فقط میخوای یکی باشه یکی بمونه و نره واسه همیشه کنارت باشه من الان اونجام
توکجایی؟؟؟
سلام دوستای گلم.یادتونه بهتون گفتم کاردانی به کارشناسی کنکوردارم.ساعت 19 امروزجوابش اومد. من قبول شدم خیلی خیلی خوشحالم به نام سلطان قلبم! به نام عشق! به نام تو *** دستان مرا بگیر:حسرت نمی گذاردفراموشت کنم وعشق مانع ایست
قلبی!وتنها نگاه تو میتواندمانع از این مرگ شود........... و می خواهم در کنارم باشی : کنارم بمانی: بگذار این حسرت به واقعیتی تبدیل شود در کنارت بودن را احساس کنم! دوستت دارم!!!!!!!! بازهم با رگه هایی از اضطراب در دل می گذرم از کنارت کاش دزدان عاشقی را از وجودم می ربودند
تا دگر محتاج چشمان سیاه او نباشم
آن کسی که سالها دردام چشمانش مراافکنده بود
دیدمش عشق را تعارف به یک بیگانه کرد
عشق را آلوده کرد !!!
ترسم از آن است فرصت
تمام شود و شاهنامه زندگیم به پایان رسد و او نفهمد که امید زندگیم بود ترسم که هرگز نفهمد که
شانه هایش میعادگاه آرامشم بود و آغوشش معنای زندگیم ترسم,آری ترسم که روزهجران فرارسد و من همچنان غرق سکوت باشم و سخنان دل بی تابم برای همیشه در خواب فرو روند و هرگز نفهمد... عاشق ؛ كم است؛ سخن عاشقانه؛ فراوان.... محبوبی در كار نیست. اما!!! مطربان ولگرد؛به آسانی؛از خوبترین محبوبان خویش؛ و غیبت ایشان؛ فریاد كشان و مویه كنان سخن می گویند. دیگر كلام عاشقانه ؛دلیل عشق نیست؛ و آواز عاشقانه خواندن؛دلیل عاشق بودن……. امروز بعد از مدتها با ترس و دودلی، پا توی خیابونی گذاشتم كه برای آخرین بار از هم جدا شدیم. خیابونی كه با نگاهم بدرقت كردم و دعای خیرم را بدرقه راه طولانی و پر خطرت كردم. خیابونی كه ازش گذشتی و رفتنت را به تماشا نشستم. رفتنی كه نمی دونستم دیگه برگشتی نداره. نمی دونم الان كجا هستی و چه می كنی.... نمی دونم اصلا این نوشته را می خونی یا نه.... می دونم ممكنه خنده دار باشه، برای كسی كه نمی دونی نوشته هات را می خونه یا نه ، بنویسی.... امروز دوباره به گذشته ها قدم گذاشتم، گذشته های شیرینی كه خیلی زود تموم شد و حالا من و موندم و خاطرات تلخی كه از رفتنت باقی مونده.... امروز یكبار دیگه سرمای غریب تنهایی را با تمام وجود لمس كردم. امروز یكبار دیگه به ردپای غبار گرفته ای كه روزی با بوسه هام، گلبارون كرده بودم، نگاه كردم. امروز دوباره صدای خش خش تكه های عشقمون را زیر پاهات حس كردم. امروز خیابون، همون خیابون بود. درختها همون درخت بودند اما تو نبودی، نبودی.... جشمهایی كه روزگاری در بدرقه ات می گریست، امروز طاقت نیاورد، بارید و بارید اما در انتظاری تلخ و بیهوده.... بارید و بارید. |
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |