بازی زندگی زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد هرروزی که میگذره بیشتر حسرت خوشیای قبل رو میخورم. ترسناک ترش اینجاس که فردا حسرت امروزمو قراره داشته باشم . نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : نم نم بارون ، بوی کاهگل ، ی لیوان قهوه داغ ، صدای یاکریم ، ریختن قطره های بارون از گلدونا روی زمین و کارگاه گلدوزی و ارامش... فکر کنم بتونم تو همین لحظه بمیرم ... نوع مطلب : من، برچسب ها : لینک های مرتبط : عادتها قرار نیس همیشه کارای خاص و سنگینی باشن.عادت ممکنه چک کردن گوشی تو راه خونه ، لبخند قبل خواب ، حاضر شدن سر تایم مشخص باشه. حتی همین عادتای ساده و مسخره هم ترکشون سخته . تازه اگه مجبورت کنن و ازت بخوان که ترک کنی سخترم میشه . اگه بدون دلیلم باشه که میتونه یه سلاح به حساب بیاد. سلاح فرسایشی روحی !... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : واسه تو یه حرفه سادس واسه اون شاید اثرش از بمب اتمم بیشتر باشه.خیلی راحت تر از زخم جسمی میشه زخم روحی ایجاد کرد.ولی چون این چشمای دروغگو نمیبینه ، کسیم پیگیرش نمیشه. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : هروقت به اخرش فکر نکنی ، آخرش به اولش فکر میکنی .... همیشه میگم این شعارا و سبک زندگیا واسه بقیه اس نه من. مشکلا ،دردسرا، پیشنهادا و.... . ولی گاهی زندگی اونقد پیچیده میشه که سر نخ زندگی از دست ادم در میره. به اولش که هیچی ؛ دیگه حتی به قبل از بوجود اومدنشم فکر کنی فایده نداره . آخرش فقط یه چیز نصیبت میشه : ی ذهن مشغول و درهم. یه سبک زندگی استرسی و بی خوابی شبونه و مشکلایی ک ندونی از کجا میشه شروع به حلشون کرد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : بعضی وقتا تو فکرمون برای ایندمون برنامه میریزیم. گاهی اونقدر شرایط سخت میشه که میایم تو فکرمونم خودمونو محدود میکنیم و به حداقلا برای ایندمون قانع میشیم که همین باعث پیشرفت نکردنمون میشه. قدیمیا میگفتن مواظب حرف و فکرات باش .شاید یهو فرشته آمین بغلت بود و بعد حرفت آمین بگه و براورده بشه.جدیدیا میگن کائنات انرژی خودتو بهت برمیگردونه.....
پس بیاین حتی توی فکرامون تویه شرایط سخت زندگیمون خودمونو محدود نکنیم. به کم فکر نکنیم و واسه خودمون بالابالاها جایگاه در نظر بگیریم. نوع مطلب : زندگی، برچسب ها : لینک های مرتبط : باهاش رودرواسی دارم اره باو تو رو درواسی گیر کردم قبول کردم تو رو درواسی نشد بهش نه بگم نمیدونم این رودرواسیایی ک این چن وخته زندگیمو پیچیده کرده واقعا رودرواسیه یا عدم اعتماد ب نفس یا ترحم... هر کوفتی که هست واقعا داره نابودم میکنه.دیگه داره جوری میشه بخاطر بقیه و خوشایندشون جورچینامو میچینم نه خودم. شایدم چون همه این اتفاقا فقط مختص ب خودم نی یکم برام سخته.بلاخره من یه طرف ماجراهام و طرفای دیگم ادمای دیگه.شاید بخاطر لطفایی ک بهم داشتن و کمکاشون تو شرایط بحرانی باید کوتا بیام تا نمک ب حروم حساب نشم..... چقد قضاوت در مورد خودم سختتر از در مورد دیگرانه.واسه دیگران خیلی راحتتر حکم میدما.اینجور وختاس ک کلهم دچار یاس فلسفی میشم ک چجور اصن من قضاوت کردم درموردشون؟؟چطور ب خودم همچین اجازه ای دادم... و من اینگونه در یک لوپ گرفتار شدم. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چجوری میشه دوست و از بدخواه جدا کرد؟؟ چجوری میشه دوستیه خاله خرسه رو فهمید؟ چجوری میشه بهشون بفهمونی دخالت نکنن بعضی وقتا چقد توضیح یه سری بدیهیات سخت میشه نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : الان دقیقا وسط اون روزاییم که برای دیقه به دیقه اش برنامه داشتم... نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یك دریچه كه از آن به ازدحام كوچه ی خوشبخت بنگرم فروغ فرخزاد مدیر وبلاگ : نگار مطالب اخیر موضوعات
آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
نویسندگان صفحات جانبی برچسبها آمار وبلاگ
|