طنز تو طنز درباره وبلاگ سلام. خوبین؟ من ali ام. 18 سالمه. مطالبی که واستون میذارم بیشتر طنزن و امیدوارم خوشتون بیاد. حتما حتما نظر بذارین. واقعا خوشحال میشم. راستی ممکنه یه وقت پیش بیاد و مطلب جدید آپ کنم ولی زمان خاصی نداره. خب دیگه برین حالشو ببرین. مدیر وبلاگ : ali موضوعات مطالب اخیر نویسندگان پیوندهای روزانه آمار وبلاگ
توجه توجه! این پست ثابته و پست های جدید از زیر این پست ظاهر میشن
سلام به همه ی بازدیدکننده های گلم بیشتر مطالب من طنزن و گاهی مطالب غیرطنز هم میذارم این وبلاگ قوانینی داره و باید رعایت بشن: 1. هر پستی رو که میخونی باید نظر بذاری 2. به نظرسنجی وبلاگ هم برو و نظر خودتو بده 3. اگه به وبم اومدی و خواستی تبادل لینک کنی منو به اسم وبم بلینک و بگو تا با چه اسمی بلینکمت نوع مطلب : اخبار، برچسب ها : قانون بیومکانیک نیوتن : نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
نوع مطلب : طنز، برچسب ها : عاقا میگم یه سوال از این گوشی جدیدا مثل m9 یا s6 میشه تو آینه عکس سلفی گرفت یا فقط باید آیفون باشه؟ :)
نوع مطلب : طنز، برچسب ها : درسته که حق ارمیا نبود که اول شه ولی طلا مال نقی بوددددددد، تو مشتش بودددددد
نوع مطلب : طنز، برچسب ها : فک و فامیلمون: سلام خوبی؟
من: مرسی شما خوبی؟ + مرسی منم خوبم،تو چطوری؟ -هی منم بدم نیستم،ی نفسی میره میاد،دیگه چه خبر؟ + منم خوبم،تو خوبی؟ - آره منم خوبم،راستی خانواده خوبن؟ + فدای تو،سلام می رسونن،مامان بابا خوبن؟ -آره اوناهم خوبن درگیر کار و بارن،اصله حالت چطوره؟ +هی بدک نیستم،تو چی کارا می کنی؟ - منم خوبم،دیگه می گذرونیم،چه خبرا از خودت؟ +مرسی،تو چیکارا می کنی؟ -منم خوبم فدای تو،کاری نداری؟ +نه قربونت برم خیلی خوشحال شدم -منم همینطور،خدافظ +منم خوبم خدافظ نوع مطلب : طنز، برچسب ها : اگر تابحال لااقل یک بار به کشورهای خارج سفر کرده و خرید کرده اید.
کسانی که با کارت های اعتباری از فروشگاه های خارج خرید می کنند چند نکته را مشاهده خواهند نمود : 1. دستگاه های کارت خوانی که در فروشگاه ها هستند، علیرغم کوچکی دستگاه های مزبور دارای دو دیواره کوچک به ارتفاع ده سانتیمتر هستند تا حتی الامکان اجازه ندهد نفر پهلویی، شماره رمزی که فرد میزند را مشاهده کرده و متوجه شود. 2. دستگاه های کارت خوان نه پهلوی فروشنده، که در دسترس و نزدیکتر به محلی هستند که خریدار قرار دارد. 3. هیچ فروشنده ای از شما درخواست نمیکند که کارت خود را در اختیار او قرار دهید. این موضوع جرم است. 4. مهمتر اینکه خریداران بشدت پرهیز دارند که کارت خود را در اختیار هرکس خصوصاً یک فروشنده فروشگاه قرار دهند. خریداران هرگز چنین نمی کنند. 5. مهمتر از همه اینکه: هرگز امکان ندارد یک فرد و خصوصاً یک فروشنده از شما بخواهد رمز خصوصی تان را به او بگویید. اما در ایران همه نکات فوق متفاوت است ! اول اینکه: دستگاه های کارت خوان (POS) دیواره و لبه هایی برای دور ماندن چشم اطرافیان از رمز افراد ندارند. دوم اینکه: دستگاه های کارت خوان بطورکلی در اختیار و خدمت فروشنده هستند و نه خریدار و بیشتر داخل گیشه فروشنده هستند بنوعی که اصلا دست خریدار به آن نمی رسد. سوم اینکه: فروشندگان با کمال خونسردی کارت شما را درخواست می کنند و جالب اینکه اگر از دادن کارت خودتان خودداری کنید، اینطور بنظر می رسد که کار غیر عادی انجام داده اید. چهارم اینکه: برای خریداران ایرانی امری کاملاً عادی است که کارت خودشان را براحتی و بدون هیچ حساسیتی در اختیار دیگران همچون فروشندگان قرار دهند. پنجم اینکه: خریداران ایرانی بقدری با فروشندگان فروشگاه ها خودمانی و اهل یک خانواده هستند که حتی رمز خصوصی شان را در اختیار فروشندگان قرار می دهند و مهمتر اینکه در حضور دیگران نیز با صدای بلند رمز خود را اعلام می کنند بطوریکه نه تنها فروشنده که همه حاضران کنار آن گیشه هم رمزشان را می شنوند. نوع مطلب : سرگرمی، فرهنگی، اخبار، برچسب ها : سوال: با توجه به اینکه یکی از دلائل اثبات دعوی، اقرار است آیا بنده می توانم با استناد به اقرار شفاهی شوهرم
مبنی بر اینکه « خر بوده که به خواستگاری من آمده » او را تحویل باغ وحش بدهم؟ پاسخ: بله که می توانید؛ اتفاقا مسئولین باغ وحش هم از اینگونه خرها که بصورت داوطلبانه غذای شیرها و کروکودیل ها می شوند به شدت استقبال می کنند! * * * * * * * * * * * * * سوال: با توجه به اینکه مهریه همسر من حدود 500 میلیون تومان است ولی دیه او فکر کنم یه 90 میلیونی باشد لذا به نظر شما بهتر نیست که به جای پرداخت مهریه اش با خودرو از روی او رد شوم و سپس دیه اش را بپردازم؟ پاسخ: مسلم است که بهتر می باشد فقط نباید فراموش کنید که گاهی عزرائیل هم از پس برخی زنان بر نمی آید پس به نفعتان است پس از رد شدن از روی همسرتان، مجددا دنده عقب گرفته و چندبار رفت و برگشت از رویش رد شوید و جهت محکم کاری چندتا دستی و تیکاف هم روی جسدش بکشید سپس با اورژانس تماس بگیرید! * * * * * * * * * * * * * سوال: یکساعت پیش، عاقد از طریق اینترنت و چت روم، در حال جاری کردن صیغه عقد دائم من و پسر مورد علاقه ام که در شهر دیگری زندگی می کند بود که درست در لحظه ایکه من می خواستم جواب بله را بدهم بواسطه خرابی خطوط، دیسکانکت شدم. حالا تکلیف صیغه نیمه کاره ما چیست؟ پاسخ: شما فقط باید بروید و دعا کنید که در فاصله دی سی شدن تا کانکت مجددتان، هیچ دختری از دخترانیکه در اد لیست یاهوی پسر مورد علاقه تان حضور دارند، آن نشده و پی امی حاوی لفظ « بله » برای او نفرستند وگرنه عجالتا باید باز هم سال ها صبر کنید تا شاید دوباره تقی به توقی بخورد و یکنفر حاضر به ازدواج اینترنتی و آنلاین با شما گردد. * * * * * * * * * * * * * سوال: به موجب ماده 179 قانون مدنی، شکار کردن موجب تملک است پس چرا آقای قاضی پسران پولداری که توسط من شکار شده اند را به تملک من در نمی آورد؟ پاسخ: مقصود از شکار، استفاده از تیر مخصوص کمان یا تیر اسلحه می باشد و استفاده از سلاح چشم و تیر نگاه جهت شکار شامل این ماده نمی شود. مضافا اینکه شکار شامل حیوانی می شود که ذاتا حیوان است نه انسانی که با دیدن چشم و ابروی شما خر شده! * * * * * * * * * * * * * عبدا... . ج از تهران : من یک دانشگاه خیلی بزرگ با شعب فراوان در سراسر کشور دارم و می خواستم آن را کلا وقف کنم . آیا این کار امکان پذیر است ؟ پاسخ : آقای ع . ج نشان به آن نشان که اول هر ترم مجبورم می کردی پدرم را عین درخت توت آنقدر بتکانم تا پول شهریه از جیب ها و بلکه حلقومش بریزد بیرون ، از ارائه مشاوره رایگان به شما معذورم * * * * * * * * * * * * * * نازنین . ل از مشهد : دختری هستم 25 ساله ؛ بمدت 6 ماه به عقد پسری درآمدم که بعدا فهمیدم من را فقط بخاطر ثروت میلیاردی پدرم می خواسته و بهمین دلیل هم از او جدا شدم . حالا می خواستم ببینم تکلیف هدایای میلیونی که در دوران عقد برای او خریدم چیست ؟! پاسخ : بدلیل حساسیت پرونده ، آدرس می دهم که حضورا به دفترم مراجعه فرمایید تا در خصوص اموال میلیاردی و هدایای میلیونی و ازدواج و آینده مان بطور خصوصی گفتمان نماییم!! نوع مطلب : طنز، فرهنگی، سرگرمی، برچسب ها : علی
مظاهری !!!!! ...
(عنوان، توضیح، کاریکاتور و منبع از خبرآنلاین) علی مظاهری قهرمان بوکس کشورمان قربانی ناداور آلمانی و تیم داوران ژوری شد و درحالی که او مدام حمله می کرد ، حریف کوبایی اش را به عنوان پیروز راهی مرحله بعد کردند. ( طرح از حسین صافی ) هر کی موافقه بیاد یه نظر بده نوع مطلب : عکس، فرهنگی، برچسب ها : بچه مایه دارم که نبودی
اخلاقتم که گند دماغه به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم ! یکی از دوستام توی دانشگاه عاشق یه دختره شده بود که کاپشن آبی میپوشید ... هوا گرم شده بود دختره بعد از عید اون کاپشنو دیگه نپوشید دوستم گمش کرد!!! یه خانوم همسایه داریم که هر وقت میخواد پارک دوبل کنه من با نیم کیلو تخمه میشینم تو تراس نیگاش میکنم ... اصن یه وضعیه هااااااااا به عشق در نگاه اول اعتقاد داری ؟ یا دوباره از جلوت رد شم ؟ یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ، چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟! گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟ شنگول میگه : کیه ؟ گرگه میگه : منم آقا گرگه … شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن … میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ، الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟ دو تا جمله خفن دارم نه حسین پناهی گردن میگیره نه دکتر شریعتی! موندم چیکارش بکنم؟؟؟ اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدی نه غمی ، نه زنی ، نه شوهری ، نه بدهی ،نه دردی ! بدون دیشب تو خواب مردی ! روحت شاد و یادت گرامی ! نوع مطلب : طنز، عاشقانه، اس ام اس، سرگرمی، برچسب ها : خوردنی باشد: مثل عسل
ساعات مختلف روز: مثل پگاه، سپیده، سحر اسم جک و جونور باشد! اعم از پرنده: مثل پرستو، درنا… حشره: مثل پروانه چهارپا: مثل غزال اسم علف باشد: مثل ریحانه، پونه و… اسم مکان باشد: مثل صحرا، دریا، خاور، ایران خیس باشد: مثل شبنم، دریا، ساحل، باران و کلا هر اسمی تو این مایه ها باشد اسم دختر و در غیر این صورت اسم پسر می باشد ... !!! نوع مطلب : طنز، فرهنگی، سرگرمی، برچسب ها : آقا ما 7 سالمون بود اون موقع ویدیو خدایی بود واسه خودش یه شب ما به اتفاق خانواده نشستیم فیلم (( سوپر من )) و نگاه کردیم بعد از تماشای فیلم حال عجیب غریبی داشتم هم سنو سالای من درک میکنن حالمو !!! احساس قدرت میکردم احساس می کردم که منتخب بودم و خبر نداشتم ... خلاصه رفتیم تو حیاط تاب سواری تاب و روندیم و روندیم تا سرعت رسید به 140 بلند شدم ایستادم و مدل سوپرمن که دستاشو مشت می کرد و پرواز میک رد شدم و چشمام و بستم و رفتم ........ چشمام و که باز کردم خودم و رو تخت بیمارستان دیدم و خانواده محترم به همراه بچه های محل و تعداد کثیری از هوادارا همه دورم حلقه زده بودن .... سرتون و درد نیارم واسه اینکه به زندگی عادی برگردم 1 ماه تحت مراقبت های ویژه بودم و بعد از اون تا سالها تو محل و در و همسایه و فامیل ملقب به (( امیر سوپر من )) بودم * * * * * * * * * * * پدر بزرگم خیاطه یه روز تعریف میکرد که یه گدا اومد مغازه منم گفتم پول ندارم اونم گفت پس شلوار بده :ندارم :پس کت بده :ندارم میگه یه نگاهی بهم کرد گفت پس مغازه رو ببند با هم بریم گدایی من:l اون:) * * * * * * * * * * * چند هفته پیش یه فکری به ذهنم رسید خودم خیلی باش حال کردم برنامه ای رو که اجرا کردم این بود. اول یک برنامه تغییر صدا dl کردم که صدامو تغییر بدم و باهاش صدا مجری رادیو در بیارم . خلاصه سوالارو با صدای اوون یارو پرسیدم بعد خودم جواب سوالاشو با صدای خودم دادم سوالا هم در مورد این بود که مثلا من یه اختراع مهم کردم... خلاصه این فایل آماده شد و ریختم رو گوشیم رفتم پیش خانواده گفتم رادیو ساع ت 3/5 بام مصاحبه کردن بابام هنگ کرد و می پرسید برا چی آخه؟ گفتم حالا می بینید دیگه ساعت 3/5 شد با FM transmitter اجراش کردم رادیو آوردم و گذاشتم رو اون موج آقا بابام بنده خدا بدجور شوکه شد (اینم بگم از این چیزا استفاده نمی کنه سنش بالاس) آخرش اشک شوق می ریخت می گفت بابا فرمول این چیزیو که ساختی به کسی نگی ... * * * * * * * * * * *
پشت فرمون بودم داشتم از یه کوچه تنگ رد میشدم که یهو یه ماشینه از پارکینگ اومد بیرون مجبور شدم وایسم تا اون بره (چون ماشینش نصف کوچرو گرفته بود)، رانندش یه دختره بود... پیاده شد از ماشین که بره در پارکینگ رو ببنده منم وایساده بودم که بیاد بشینه تو ماشین راه بیوفته منم حرکت کنم... یهو دیدم دوست دخترم داره زنگ میزنه!!! گوشیو برداشتم گفتم جانم؟؟؟ گفت کجایی؟؟ گفتم تو خیابون... دوست دخترم: دروغ میگی، پس چرا صدا خیابون نمیاد؟؟ یه بوق بزن ببینم؟؟ منم یه بوق زدم یهو اون دختره راننده اون ماشینه که از پارکینگ اومده بود بیرون داد زد که : واایــــسا دیگــــــــه گل پسر الان در رو میبندم میام... دوست دخترم: ااااااای کثااافت بیشرف صدای کی بود؟؟؟ با کدوم ... خانومی رفتی تو خونه که داره در پارکینگو میبنده بیاد؟؟؟ خیلی آشغالی دیگه زنگ نزن به من عـــــوضی... * * * * * * * * * * * پسر عمم با یه دختره دوس شده بود فک کنم اولین بارش بود؛ میخواستن برن کافی شاپ؛ بهم اس داد گفت چی بخوریم که هم باکلاس باشه هم ارزون؛ من فینگلیش اس دادم moz bastani (موز بستنی) بخور؛ رفته بود هرکافی شاپی پرسیده بود بهش خندیدن گفتن نداریم؛آخرش فهمیدم میگفته موز باستانی دارین؟ یعنی اینا لکه ننگ فامیلنا نوع مطلب : طنز، برچسب ها : وقتی یک سالم شد پدرم ۳۰ سالش بود یعنی سنش ۳۰ برابر من بود
وقتی من ۲ ساله شدم پدرم ۳۲ ساله شدیعنی ۱۶ برابر من وقتی من ۳ ساله شدم پدرم ۳۳ ساله شد یعنی ۱۱ برابر من وقتی من ۵ ساله شدم پدرم ۳۵ ساله شد یعنی ۷ برابر من وقتی من ۱۰ ساله شدم پدرم ۴۰ ساله شد یعنی ۴ برابر من وقتی من ۱۵ ساله شدم پدرم ۴۵ ساله شد یعنی ۳ برابر من وقتی من ۳۰ ساله شدم پدرم ۶۰ ساله شد یعنی ۲ برابر من می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم !!! نوع مطلب : طنز، فرهنگی، سرگرمی، برچسب ها : |
||