یادته وقتی خواستی دنیا بیای، خدا بدرقه ات کرد و . . . بهت گفت:جایی که میری بعضی مردم می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم، تو تنها نیستی. در کوله بارت عشق میگذارم که بگذری، قلب میگذارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم. خدا کنه از اونایی نباشیم که دل کسی رو بشکونیم،همه جا یادمون باشه خداهست،نا امید نشیم. خدا کنه تو قلبمون جز نیکی و عشق چیزی جای ندیم،خدا کنه باعث اشک ریختن کسی نشیم، و وقتی که بر میگردیم پیش خوب و مهربونمون از ما روی گردان نباشه.خدا کنه ...

 اسمش علی ـــه ، ۲ سالشه طفلی
چشم چپش نابینا شده…به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا گفتن باید آب زیر
چشمشو بکشیم و الّا میزنه به مغزش و زبونم لال میکشتش امّا اگه آب زیر
چشمشُ بکشن فاتحه ی صورتش خونده میشه …
رفقا،خواهرا،برادرا عاجزانه ازتون خواهش میکنم واسه شفای این طفل معصوم دعا کنید…به
قرآن راه دوری نمیره ممنون میشم اگه “هـــمــــتـــــون”بازنشر كنید تاافراد بیشتری دعا کنن
واسش...

خداییش دعا كنید بچه ها و بزارید تو وبتون بعد چند وقت اگه خواستید پاكش كنید خیلی خودخواهی اگه به خاطر اینكه به وبلاگامون ربطی نداره یا غمگینه یا قشنگ نیست نزاریمش و یه بچه ۲ ساله رو از دعاهای بقیه محروم كنید شاید خدا دعا هامون رو براورده كنه و زندگی یه ادم متحول بشه خواهــــــــــــــــــــــــــــش می كنم ازتون دوستای مهربونم هم دعا كنید هم بزاریدخواهـــــــــــــــــش.برای سلامتیش3تاصلوات بفرستین...اجرتون باخدا...

سلام بچه ها خوب هستین؟فرداقراره برم سرجلسه ی كنكور خیلی استرس دارم...وای میترسم...برام دعاكنید...

ممنونتونم.بای...فردا92/4/7ساعت7.30صبح

اللهم عجل و لیك الفرج



میلادآقامون مبارك...

سلام خوب هستیددوستان وبلاگی؟ خیلی دلتنگم ... اخه چندروزپیش دبیر فیزیكمون اقای حیدرزاد فوت شدن..اقای حیدرزاده توی مسافرت توشهرستان گرمسار ایست قلبی كردن وفوت شدن...وقتی یادخاطرهامون توی كلاس میوفتم دلم میسوزه خیلی دلم واسشون تنگ شده اقای حیدرزاده معلم خیلی خوب و دلسوزی بودن همه دانش اموزان دوستش داشتن.همیشه توكلاس برامون درس زندگی میدادحیف..نمیدونم چرا خداجونم داره گلچین میكنه...


یادمه جلسه های اخر كلاس فیزیكمون بود  اقای حیدرزاده داشت درس روتموم میكرد یه شكل فیزیكی كشیدتخته گفت تودفترتون رسمش كنید...منم داشتم میكشیدم شكلم خوب ازاب در نیومد یه ورق از دفترموپاره كردم تا بهتربكشمش اقای حیدرزاده گفت دیووونه شدی معصومه چراپارش كردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دفترتو برداربیار تا من برات بكشمش تا از من برات یادگارررری بمونه آقای حیدرزاده یادگاریت باهمه خاطرهات پیشم میمونه تا اخر عمرم نگهش میدارم. دلم واستون تنگ میشه حیف شما.