پنجره احساس(دەلاقەوهەستی) ابرهابه آسمان تكیه می كنند، درختان به زمین و انسان ها به مهربانی همدیگر درباره وبلاگ به وبلاگ پنجره احساس (دەلاقەوهەستی ) خوش آمدید امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ داشته باشید. منتظر نظرات شما خوبان هستم. شهرام فیضی faizi.shahram@gmail.com مدیر وبلاگ : شهرام فیضی مطالب اخیر آرشیو وبلاگ نویسندگان شنبه 20 مهر 1392 :: نویسنده : شهرام فیضی
دیر زمانی است روی شاخه ی این بید مرغی بنشسته کو به رنگ معماست نیست هم آهنگ او صدایی رنگی چون من در این دیار تنها تنهاست گرچه درونش همیشه پر ز هیاهوست مانده بر این پرده لیک صورت خاموش روزی اگر بشکند سکوت پر از حرف بام و در این سرای می رود از هوش راه فرو بسته گرچه مرغ به آوا قالب خاموش او صدایی گویاست می گذرد لحظه ها به چشمش بیدار پیکر او لیک سایه روشن رویاست رسته ز بالا و پست بال و پر او زندگی دور مانده :موج سرابی سایه اش افسرده بر درازی دیوار پرده ی دیوار و سایه:پرده ی خوابی خیره نگاهش به طرح های خیالی آنچه در آن چشم هاست نقش هوس نیست دارد خاموشی اش چو با من پیوند چشم نهانش به راه صحبت کس نیست ره به درون می برد حکایت این مرغ آنچه نیاید به دل خیال فریب است دارد با شهرهای گمشده پیوند: مرغ معما در این دیار غریب است. سهراب سپهری
نوع مطلب : شعر، برچسب ها : شعر، سهراب سپهری، مرغ معما، لینک های مرتبط : پیوندهای روزانه پیوندها
آمار وبلاگ
|
||