دلتنـــــــــگی تنها نصیب مـــــــــن بود از تمام زیبایـــــــــــی هایت . . . . خـــــــــــدایا
About
قمــــــــــار زندگی را
به کسی باختم که
تک دل راباخشت بریـــــــــد
جریـــــــــــمه اش
یک عمر حسرت شـــــد
باخت زیبایی بود...
یــــــــــــادش رفته بود
که من یارش هستم
نه حـــــــــــــــــــــریفش
یـــــــــاد گرفتم که
به دل ، دل نبنـــــــــدم
یـــــــــاد گرفتم از
روی دل حکم نـــــــــکنم
دل را باید بر زد
جایش سنگ ریخت
که با خشت تک بری
نــــــــــــــــــــــکنـــــــــــد...
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
دنیای عجیبی است؛ وقتی می خواهی گریه کنی، شانه ای نداری تا سر بر آن گذاری و غم دلت را زار زار اشک بریزی و وقتی شانه ای برای گریستن داری دیگر اشکی برای ریختن نداری، و نه حتی نیازی به ریختن اشک
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
باران! تو ای فراتر از همه ی وجود و ای پاک ترین مقدسات آسمانی امشب بر من ببار می خواهم امشب از تمام شبهای عمرم پاک تر بشوم.... بر من ببار می خواهم امشب آخرین شب دلتنگیم باشد.
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد، دیوانه هیچ نداشت و گریست، گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید، اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
قاصدک !
شعر مرا باور کن
برو آن گوشه باغ
سمت آن گل مست
و بخوان درگوشش
و بگو باور کن
یک نفر یاد تو را
دمی از دل نبرد.....
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
آنچه نامـش زنــــدگی بـود مارا کشــــت،،،من مـانده ام آنچه نامـش مـــــرگ است با ما چه میــــــــکند...
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
دست به صورتم نزن !
می ترسم بیفتد . . .
نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . .
سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . .
و باز من بمانم و تنهایی . . .
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
من به انداز چشمان تو غمگین ماندم و اندازه هر برق نگاهت نگران . . .
تو به اندازه تنهایی من شاد بمان . . .
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
میدانی تنهایی کجایش درد دارد ؟ انکارش !
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
گر بدانم نیستی ، غمی نیست ز تنهایی / اینکه هستی و تنهایم ، غم دارم
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
وقتی که تنهایی میاد ، حس می کنم که بی کسم
ثانیه ها نمی گذرن ، هیچ موقع فردا نمیآد
دلم دیگه زندگی رو با اینهمه درد نمیخواد
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
به هم میرسیم ۳ نفر میشیم
من و تو و شادی
از هم دور میشیم ۴ نفر میشیم
تو و تنهایی، من و خاطره
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم ، و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم
چون دیگر بعد تو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم . . .