مدینه
 
عشق یعنی لافتی الا علی عشق یعنی رهبرم سید علی
نویسندگان
لینک دوستان
لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری همراه رهبر




برادرانم شهید گمنام اند....... نام من شد بسیجی فعال

خیلی دلم میخواست وبلاگم به نام شهیدی تبرک بشه

دلم گفت شهید گمنام





[ جمعه 22 خرداد 1394 ] [ 08:07 ب.ظ ] [ فاطمه ]
نظرات


به بهانه نیمه شعبان و ولادت امام زمان ع

مولایم ما را ببخش که یک عمر چه کودکانه نشستیم و انتظار کشیدیم تا صدای شلیک یک توپ ، نوید آمدن بهار را سردهد.

ای صد افسوس که تو بهار بودی ومن بی تو هر فروردینم دی بود و نمی دانستم.

صادق (ع) آل محمد(ص) فرموند: که نوروز و اول بهار روزی است که ما توقع فرج حضرت مهدی (عج) را داریم.

کودک که بودم پدرم جمعه ها صبح درب خانه را آب و جارو می کرد تا اگر مولا از آن حوالی عبور کند ...

و نو روز هر باره این حس را در من زنده می کند

مردمی را می بینم که سراسر شوق و شورند ، خانه تکانی می کنند و لباس های نو برتن...

اما برای چه ؟ برای که ؟

اینان منتظرند تا بهار شود ؟

سالهاست می اندیشم که هنگام بهار مگر چه می شود که اینگونه به هم می ریزیم ، مهربان می شویم، به سراغ هم می رویم و از همه مهمتر منتظر می شویم...

انتظار ...

سالهاست به لحظات سال تحویل و یک دقیقه ای که قبل از حلول سال نو همه ساکتند و نفس ها را در سینه حبس می کنند می اندیشم!

و هر ساله هیچ اتفاقی نمی افتند!!!

کجایی ای ربیع الأنام و نضره الأیام

نمی دانم ، شاید از گذشته به ایرانیان اینگونه آموختند تا رزمایش ظهور برگزار کنند ...

وصد افسوس که ره گم کردیم و انتظار خورشید را کشیدیم و حال آنکه تو خود خورشید بودی و ما ندانستیم.

ای کاش دقایقی تمام نفس ها برای تو حبس می شد و همه با هم زمزمه می کردند دعای عهد و ندبه و فرج را ...

و ای کاش هفت سین مان را در جمکران می گستردیم

و در آن به جای سفره ، "سجاده ای" می انداختیم به گستردگی زمین...

و"ستاره ای" از آسمان به زیر می کشیدیم به یاد تو...

و "ساعتی" برای شمار ثانیه هایی که بی تو گذشت

و "سدر" را به یاد سدره المنتهی مصطفی (ص) بر سجاده می ریختیم!

و "سیصد و سیزده سرباز" و "سلاحی" به نشان پایبندی بر سوگندی که با تو بسته ایم تا خونی که در رگهایمان است نذر تو باشد که چه نیکو در عهد آموختیم بسراییم " شاهِراً سَیْفی ، مُجَرِّداً قَناتی، مُلَبِّیاً دَعْوَهَٔ الدّاعی فِی الْحاضِرِ وَ الْبادی " و با شمیشر آخته ، و نیزه برهنه ، پاسخ گویان به ندای آن خواننده بزرگ در شهر و بادیه ایم.

و سین ششم سجاده مان را از خدا می خواهیم تا "سرمه" کشد چشمانمان را به وصال دیدارش... و شنوا سازد شنوایی مان را به نوای انا المهدی...

اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَهَٔ الرَّشیدَهَٔ ، وَ الْغُرَّهَٔ الْحَمیدَهَٔ وَ اکْحُلْ ناظِری بِنَظْرَهٔ منِّی اِلَیْهِ

و سین هفتم را نیز من بر این سجاده می نشانم " سلام علی آل یاسین".

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجه ابن الحسن العسکری (عج) که صد البته نزدیک است.




[ سه شنبه 11 اردیبهشت 1397 ] [ 09:42 ب.ظ ] [ فاطمه ]

خواهی که ببینی رخ پیغمبر


رابنگر رخ زیبای علی اکبر رادر


منطق و خلق و خوی او می بینی


با دیده ی جان محمدی دیگر را







[ جمعه 7 اردیبهشت 1397 ] [ 08:47 ب.ظ ] [ فاطمه ]



داستان ملاقات امام زمان(عج) با مرد آهنگر

ماجرای حضور امام زمان(عج) در بازار و ملاقات با مرد آهنگر را در اینجا بخوانید.

امام زمان(عج) گرچه از چشمان ما غایب هستد، اما حضور دارند و از احوال ما آگاهند، و هر کسی قادر به دیدار ایشان نخواهد بود، مگر آنکه رضایت حضرت را جلب نماید؛ در ادامه داستانی از دیدار امام زمان(عج) با فردی آهنگر را بخوانید.

شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم».

 اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد.

 پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم».

 

للّهمّ عجّل لولیّک الفرج




[ جمعه 7 اردیبهشت 1397 ] [ 08:45 ب.ظ ] [ فاطمه ]
سوم ،چهارم و پنجم شعبان ، به ترتیب مصادف با

میلاد بزرگ سالار شهیدان، امام حسین (ع) ؛

 علمدار كربلا، ابوالفضل العباس

و حضرت امام زین‏ العابدین علیه السلام.



 با ولادتتان ، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد،

شهامت رنگ گرفت.-با ولادتتان، زلال ترین تقوا از

چشمه سار وجود جوشید و موج ، موجودیت یافت .
عشق در کلاستان، درس می خواند

و آفرینش از روح تان جان گرفت ...


بر شیر خدا و نسل شیرش صلوات

بر فاطمه و پور دلیرش صلوات

میلاد حسین است و ابافضل و علی

بر شاه و ولیعهد و وزیرش صلوات




سالروز میلاد امام حسین (ع)،

حضرت ابالفضل و امام سجاد

رو به همه دوستان تبریک میگم. مارو هم دعا کنین.





[ جمعه 31 فروردین 1397 ] [ 10:57 ب.ظ ] [ فاطمه ]


کلنا عباسک یا زینب


ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج از تلاطم یم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه

ما را شهید میر و علم آفریده‌اند

ما را به اعتبار عنایات فاطمه

 گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

بهر بریدن سر اولاد عمروعاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید !

زین روز شیعه عده کم آفریده‌اند

دجال ها و حرمله ها را مهاجم و …

… ما را ” مدافعان حرم ” آفریده‌اند

سید علی خامنه ای پیر عشق گفت:

” فریاد را علیه ستم آفریده اند ”




رهبر انقلاب در دیدار با خانواده های شهدای مدافع حرم فرمودند: «حقیقتا هـم شهدای شما، هم خانواده ها، پدران، مادران و فرزندان آنان، حق بزرگی بر گردن همه ملت ایران دارند. این شهدا امتیازاتی دارند:

یکی این است کـه اینها از حریم اهل بیت در عراق و سوریه دفاع کردند و در این راه به شهادت رسیدند.

امتیاز دوم ایـن شهدای شما این اسـت کـه اینها رفتند با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی کردند این دشمن می آمد داخل کشور… اگرجلویش گرفته نمی شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و بقیه اسـتانها با اینها می جنگیدیم و جلوی اینهـا را می گرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن، انقلاب اسلامی فـدا کردند.

امتیـاز سـوم هـم این است کـه اینهـا در غربت بـه شهادت رسیدند. این هـم یک امتیـاز بزرگی اسـت. این هـم پیش خدای متعال فرامـوش نمی شود.»





[ دوشنبه 27 فروردین 1397 ] [ 08:57 ب.ظ ] [ فاطمه ]

یا رحمت للعالمین جبریل می خواند تو را

ای منجی کل بشر بیرون بیا از این سرا

تو شهریار عالمی تا چند در غار حرا

ای یوسف مصر وجود از چاه تنهایی درآ


عید مبعث بر همگان مبارک



مبعث به آرامی جریان دارد و غار حرا، لحظه‌های شکوهمندی را به تماشا نشسته است. لحظه‌هایی که فرشتگان گرانقدر و ملائک مقرب درگاه باریتعالی برای درک آن مشتاق هستند و صف در صف جبرئیل را همراهی می‌کنند.
حرا در کناره مکه و مکه در سکوت و ظلمت فرو رفته است. محمد(ص) از آسمان نور می‌جوید. مدت‌ها بود که می‌آمد تا با خدای خود خلوت کند و  امشب آسمان به فرش نزدیک شده است تا اوج روح فرشیان را با مقیاس‌های آسمانی بسنجد و ناتوان است و «اقرا بسم ربک...» زمین را می‌لرزاند.
دقایقی می‌گذرد تا محمد صلی الله علیه و آله آرام و قرار یابد و رسالت را با جان و دل بستاند؛ و آنگاه و اینک تنها امین زمینی‌ها نیست؛ او امین آسمانیان شده است. او امین وحی الله، امین خداوند است و این بار، امانت، آیه‌های روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. به قلب او سخن‌ها ریخته‌اند و او را به سمت قومی جاهل و نادان فرستاده‌اند. محمد باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آن‌ها را نیز در این معجزه سهیم کند.
او «رحمة للعالمین» است. امین خدا از کوه پایین می‌آید و خداوند، از جلوه ذات خود بر روی زمین، می‌بالد به فرشتگان و از پنجره‌های آسمان، عرشیان، سرک می‌کشند تا بار رسالت را بر روی دوش خیرالمرسلین ببیند؛ و امین خدا با گام‌های استوار، به سمت خانه در حرکت است. عطر آیه‌های روشن آسمان بر لبانش جاری است. قلبش از معارف آسمان و زمین آکنده است. روحش از پله‌های آسمان بالا رفته است و درجه‌های روشن نور را بی پروا از زیر گام هایش می‌گذراند. عظمت انسان مشهود است بر اهل آسمان و زمین. روشنی، تازه تولد یافته است در کوچه پس کوچه‌های داغ مکه و آیه‌ها از زبان انسان، آهنگ دیگری دارد؛ آهنگ عبودیت، آهنگِ «وحده لا اله الا هو»، «قولو لا اله الا الله تفلحوا» و گویی زمین است که مبعوث شده است و بار آسمان اینک بر دوش زمین است. زمین، استوار، آسمان را بر دوش دارد. زمین، مرکز ثقل آفرینش است و محمد صلی الله علیه و آله، معجزه خاتم و این است معنای بعثت.





ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرورست
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات







[ جمعه 24 فروردین 1397 ] [ 03:08 ب.ظ ] [ فاطمه ]


•⇦ هیچ چیزی را بی جـواب نگذار


✔ جـواب ســــــــــــــــــلام را باسلام بده
✔ جـواب تشڪــــــــــــــــر را با تواضع
✔ جـواب ڪینـــــــــــــــــه را با گذشت
✔ جـواب بــــــــے مهـــــری را با محبت ...

☘️ جـواب دروغــــــــــــــــــ را با راستۍ
☘️ جـواب دشمنـــــــــــــــے را با دوستۍ
☘️ جـواب خشـــــــــــــــــم را به صبورۍ
☘️ جـواب ســـــــــــــــــــرد را به گرمۍ

◥ جـواب نامــــــــــــــردی را با مردانگۍ
◥ جـواب پشــــت ڪــــار را با تشویق
◥ جـواب بـــــــــــــےادب را با سڪوت
◥ جـواب نگـــاه مهـــربان را با لبخند

✾ جـواب لبخنــــــــــــــــد را با خنده
✾ جـواب دل مـــــــــــرده را با امید
✾ جـواب منتظـــــــــــــــر را با نوید
✾ جـواب گنـــــــــــــــــــاه را با بخشش

♦♦♦◄ هیچ وقت هیچ چیز و هیچ ڪس را بی جواب نگذار،
مطمئن باش هر جوابی بدهی،
یڪ روزی، یڪ جوری، یڪ جایی به تو باز گردد...



[ دوشنبه 20 فروردین 1397 ] [ 06:34 ب.ظ ] [ فاطمه ]

ما آدم ها در تمام لحظاتی که تصور می کنیم به خدا نزدیکتریم و احتمال استجابت دعاهایمان بیشتراست او را از ته دل صدا کنیم و منتظر باشیم اتفاق غیرمنتظره یا معجزه ای رخ دهد تا بفهمیم دعایمان مستجاب شده و خداوند پاسخ ما را داده است!



دام لطف خداوند را دریابید

همه ما در دوره هایی از زندگی ممکن است احساس غم و دلتنگی و تنهایی کنیم و با اینکه می دانیم خداوند رحمان و رحیم است و هرگز ما را رها نمی کند باز آرامش و شادی واقعی را در دل نداشته باشیم. شاید سعی کنیم هرگاه به یاد خدا می افتیم و دلمان می شکند و یا هرگاه باران می بارد یا هنگام اذان می شود و در تمام لحظاتی که تصور می کنیم به خدا نزدیکتریم و احتمال استجابت دعاهایمان بیشتراست او را از ته دل صدا کنیم و منتظر باشیم اتفاق غیرمنتظره یا معجزه ای رخ دهد تا بفهمیم دعایمان مستجاب شده و خداوند پاسخ ما را داده است!
اما چیزی که نمی دانیم این است که باور و تصور ما از ذات اقدس الهی، دعا و اجابت اشتباه است.

توجهتان را به داستانی از کتاب مثنوی جلب می کنم:

كسی بوده كه هر شب با خودش ذكر الله می گفته تا این كه یك روز شیطان به دلش میندازه كه آخه ای مرد پر حرف تو كه این همه الله میگی آیا تا به حال لبیكی از جانب خدا شنیدی ؟ مرد اون شب دلش از این فكر شكست و سرش رو گذاشت و بدون ذكر گفتن خوابید .
در خواب شخصی دید كه بهش گفت: ای مرد چرا امشب ذكر نگفتی و خوابیدی؟ مرد جواب داد كه چون هر چی الله میگم جوابی از جانب خدا نمی شنوم می ترسم كه خدا منو از درگاه خودش رونده باشه ... اون شخص بهش جواب داد كه خدا میگه؛ 
گفت آن الله تو لبیك ماست                  مستی و آن سوز و دردت پیك ماست

اگه شما هم خدا رو صدا می كنید و منتظر جوابید اگه دلتون شكسته و هر روز و شب صداش می زنید اما جوابی نمی شنوید بدونید كه همین صدا زدناتون! همین خدا خدا گفتناتون! یه جوابه از طرف خدا .... خودش فرموده است: أَمَّن یجُیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)

همین كه تو نگران عشق خداوندهستی این دام لطف خدا برای تو هستش و زیر هر یارب تو لبیك هاست. اما كسی كه نادان هستش گرچه این دعا کردن و الله گفتن براش كار سختی نیست دستوری هم برای این دعا كردن نداره و خدا هم شرایطی رو فراهم كرده كه نیازی به این دعا كردن نداشته باشه

در همه عمرش ندید او درد سر                  تا ننالد سوی حق آن بدگهر

درد آمد بهتر از ملك جهان                        تا بخوانی مر خدا را در نهان


شما برای خدا عزیزی


خواستم بگم ...

اگه شما هم خدا رو صدا می كنید و منتظر جوابید اگه دلتون شكسته و هر روز و شب صداش میزنید اما جوابی نمی شنوید بدونید كه همین صدا زدناتون! همین خدا خدا گفتناتون! یه جوابه از طرف خدا .... خودش فرموده است:أَمَّن یجُیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ (62- نمل)
[آیا آن شریكان انتخابى شما بهترند] یا آنكه وقتى درمانده اى او را بخواند اجابت مى كند و آسیب و گرفتاریش را دفع مى نماید؟
قید «اضطرار» براى این است كه در حال اضطرار، دعاى دعا کننده از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست؛ زیرا تا آدمی درمانده و مضطر نشود، دعایش آن واقعیت و حقیقتی كه در حال اضطرار دارد را ندارد ... و باز فرموده است وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان (سوره البقرة ،آیه 186): و چون بندگان من از تو سراغ مرا می  گیرند بدانند که من نزدیکم و دعوت دعاکنندگان را اجابت می کنم البته در صورتی که مرا بخوانند ؛" ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ "(سوره مومن آیه 60): با دعا کردن خودتان را مورد اجابت من قرار دهید.
همین كه دوستش دارید و وقت و بی وقت یاد و ذكر حق از ذهنتون میگذره بدونید خدا اون رو به دلتون انداخته خدا شرایطی رو فراهم كرده كه شما در خوشی و ناخوشی به یادش باشید چون شما رو دوست داره و چون شما براش عزیزید.

کلام آخر

ما انسان ها گویی بر نخستین پله های نردبانی قرار گرفته ایم که خداوند در بالاترین پله آن است. ما از جایگاه پایین خود با افق دید محدودی که از نیازها و مصالح زندگی خود داریم مرتب خداوند را صدا می زنیم که این را به من بده و آن را از من بگیر اما او که از بالا ما را میبیند بهتر میداند واقعا به چه چیزی احتیاج داریم. ممکن است یک ماه یا ده سال دیگر بفهمیم که حق با او بوده است ! اما متاسفانه در چرخه ی این درخواست ها و به دست نیاوردن ها و نفهمیدن هاست که ایمان و آرامش خود را از دست می دهیم چرا که در این چرخه محصور شده ایم و از حقیقت بزرگتر و مهم تر که بالا رفتن از این نردبان و رسیدن به مبدا آرامش و هستی است، غافل شده ایم. در حالی که اگر در همان ابتدا فقط خود او را بخواهیم و غیر از او چیزی را طلب نکنیم، با بالا رفتن از پله های نردبان تکامل، اسرار هستی برایمان آشکار می شود و از حصار نیازها ومحدودیت های زندگی بشری رها می شویم و در آن زمان است که آرامش و شادی مطلق را درک خواهیم کرد... .
و در آخر اینکه شاید لازم باشه اینم بگم كه ضمن ذكر و یاد خدابه یاد داشته باشید
بی جهاد و صبر كی باشد فرج
اگه می خواهید فرجی تو كارتون حاصل بشه هم به یاد خدا باشید هم تلاش كنید و هم صبر داشته باشید.


منابع: 
سایت در محضر علامه طباطبایی 
سایت حوزه






[ شنبه 18 فروردین 1397 ] [ 09:39 ق.ظ ] [ فاطمه ]

زیبایی مرد در فصاحت زبان اوست

حضرت محمد (ص)

 

*******سخنان بزرگان*******

 

سخن را زیوری جز راستی نیست

جامی

 

*******سخنان بزرگان*******

 

آینده را ما می سازیم مگر از دیروز تا امروز را نساخته ایم

حسین بهزاد

 

*******سخنان بزرگان*******

تنها نعمتی که به رنج زیستن می ارزد آزدی است

محمد حجازی
 

*******سخنان بزرگان*******

به زیبائی بیاندیش ، نه برای انگیزش ، که در جهت تعالی
زیبائی به هر جا آرامش می آورد ، چه دست ساز انسان چه طبیعی

پاول ویلسون

 

*******سخنان بزرگان*******

از زندگی خود لذت ببرید
بدون آنکه آنرا با زندگی دیگران مقایسه کنید

کندورسه

 

*******سخنان بزرگان*******

 

یکی از ناشناخته ترین لذت ها در زندگی حرف زدن با خویشتن است

فرانسیس رواتر

 

*******سخنان بزرگان*******

 

تا از عادت پرستی بدر نیائی و دست برنداری ، حقیقت ورز نشوی

عین القضاه همدانی




[ چهارشنبه 15 فروردین 1397 ] [ 08:07 ق.ظ ] [ فاطمه ]




ساقه های نیلوفری از پایه های عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند، تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند. درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بالْ گستره آسمان ها را پوشانیده اند و جبرائیل و میکائیل و اسرافیل حلقه خانه کعبه شدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکیِ عاشقان به سوی او می آیند و گیسوان سیاه شبْ به یُمن وجود او گل خنده های نقره ای را در میان آبشار آسمانی اش تقسیم می کند؛ چرا که امشب علی علیه السلام می آید!…






آرامشم را با تو می یابم

علی جان، پنجره دلم را به روی صحن وجود آسمانی ات می گشایم و خویش را اسیر کمند شوق آفرین عشقت می کنم، ای هم زبانِ بهترین دقایق حیات، با تو سخن آغاز می کنم که پیاله حیاتم را، ساقی بزم شورانگیز خیال تو لبریز ساخته، و خاکستر وجودم را آتش عشق تو بر باد داده است. علی جان، درخشش طلیعه با شکوه وجود تو از پشت کوهسار چشمان همیشه مشتاق ما، شکوفایی گل های آفرینش را برایمان به ارمغان می آورد، آن گاه که نم نم باران لطیف مهر تو بر صفحه دلمان جاری می شود. نسیم مهرورزی با تو، در آسمان قلبمان وزشی آرام از سر می گیرد و عطر دل انگیز کوچه باغ های آرام اندیشه مطهّرت را به ما هدیه می کند. علی جان، در کلاس مهر تو، گل های سرخ باغ دل بستگی شکوفا می شود و عطر بنفش سادگی و خلوصت، هم دم نفس های زندگی، به روح پرتلاطم انسانی ات آرامش می بخشد.





ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است

جان من، جانان من، روح و روان من علی است

تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی

شکر لله حاصل عمر گران من علی است




[ جمعه 10 فروردین 1397 ] [ 09:53 ب.ظ ] [ فاطمه ]

خدا بیامرزه پدران آسمانی رو


پدران همه اونایی ک آسمانی شدن


برای شادی روحشان صلوات...


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم..


              جاتون تو بهشت بابا های مهربون






[ چهارشنبه 8 فروردین 1397 ] [ 11:59 ب.ظ ] [ فاطمه ]



بوی جان می آید اینک از نفس های بهار


دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار


با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”


با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”


شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید


تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .





[ سه شنبه 29 اسفند 1396 ] [ 10:43 ب.ظ ] [ فاطمه ]


اگر دل تان را غسل تطهیر دهید، دل تکانی کنید و پاک شوید

بی شک بهار دلتان همیشه زنده می ماند و

زمستان لنگان پای می شود و از آمدن واهمه می کند.

این بار به پا خیزید برای دل تکانی!!

چکمه های زمستانی و لباس های گرم و پشمی تان را در آورده اید

چون بهار دل انگیز در راه است.



طراوت بهار را به خانه دلتان دعوت کنید:

بهار پشت در خانه تان است؛

فقط کافی است پنجره ها را بازکنید و باد و هوای
بهاری را به خانه تان دعوت کنید.

جلوی پنجره بایستید و کمی نفس عمیق بکشید.
با هر نفس، درونتان را تخلیه کنید.

طراوت و تازگی را با هر دم به شش هایتان بفرستی
د و با هر بازدم بوی رخوت و سستی زمستان وجودتان را خارج کنید.



از همین امروز تصمیم بگیرید نگاه تان را تغییر دهید،
داشتن ها و نداشتن ها را با بودن ها و نبودن ها معنا نکنید.

تلاش کنید به قسمت پر لیوان آب نگاه کنید نه به قسمت خالی آن.
در یک کلام، به آرامش بهار برسید تا زیبایی درون شما به مانند
زیبایی بهار به بیرون تراوش کند.

بخندید و بخندید و بخندید و باز به مشکلات بخندید،
چون بهارید و قصد دارید رو سیاهی زمستان روزگارتان
را با زغال های خاکستر شده برای همیشه بسوزانید.

فقط باید یاد بگیرید از همین امروز، مثبت فکر کنید.



غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن، دلت را بتکان…

اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند…

فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش…

قاب کن و بزن به دیوار دلت…

دلت را محکم تر اگر بتکانی…

تمام کینه هایت هم می ریزد و تمام آن نامردی های بزرگ…

همه حسرت ها و آرزوهایت…

باز هم محکم تر از قبل بتکان…

تا این بار همه آن بی معرفتی ها هم بیفتد…

حالا آرام تر، آرام تر بتکان…

تا خاطره هایت نیفتد…

تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟

خاطره، خاطره است…باید باشد، باید بماند…



کافیست؟؟

نه، هنوز دلت خاک دارد…

یک تکان دیگر بس است…

تکاندی؟

دلت را ببین… چقدر تمیز شد… دلت سبک شد؟

حالا این دل جای همان عشق است…

همان عشق معروف…

همان که دلت را لرزاند…

آری جای “او“ست…

دوباره دعوتش کن…

این دل مال “او“ست…

همه چیز ریخت از دلت،

همه چیز افتاد و حالا…

حالا تو ماندی و یک دل…

یک دل و یک قاب تجربه…

یک قاب تجربه و مشتی خاطره…

مشتی خاطره و یک “او”…





[ سه شنبه 29 اسفند 1396 ] [ 12:53 ق.ظ ] [ فاطمه ]


گل آرید و گل ریزید ماه رجب آمد / انگار که بر باده خورانش طرب آمد

گل بویید و گل جویید که باز هم / هنگامه غفران الهی رجب آمد . . .



ماه رجب فصل روئیدن جوانه های عاشقانه زیستن

و ماه شست و شوی دل و جان از زنگارهای

گناه و غفلت،و آماده شدن برای ورود

به ضیافت الله اعظم است.

حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.


التماس دعا



[ دوشنبه 28 اسفند 1396 ] [ 07:07 ق.ظ ] [ فاطمه ]

بهار حقیقی ظهور حضرت مهدی(ع) است


امام زمان(عج) احیاگر جان‌های مرده است و همانطور که بهار موجب احیای طبیعت می‌شود آن امام بزرگوار نیز اجتماع را که بر اثر ظلم و فساد مرده است، احیا می‌کند و جامعه فاسد را به جامعه صالح تبدیل می‌کند.
بهار وجود امام زمان(عج) بعد از سختی‌ها و فتنه‌ها ظهور می‌کند زمانی که بسیاری از انسان‌ها، مستضعفان و مومنان از ظلم‌ها، فتنه‌ها و پلیدی‌ها در رنج و عذاب هستند ، منجی بشریت می‌آید و آرامش، آسایش و زندگی زیبا را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد از این رو ظهور حضرت مهدی(ع) را به بهار حقیقی تشبیه کرده‌اند.
آری موعود، همان بهار دل‌انگیزی است که هستی به دنبال زمستانی طولانی به انتظارش نشسته است و بهاری از جنس نور و معنویت به همراه می‌آورد.
اگرچه عید نوروز با مژده فرارسیدن بهار به خانه‌هایمان سر می‌زند اما عید حقیقی، با آمدن مهدی موعود(ع) آغاز می‌شود، زمانی که عدل و داد  زمین را در بر می‌گیرد و خانه ستم فرو ریزد، آری بهار طبیعت مقدمه‌ای برای باور بهار دل است، بهاری که آمدنش با ظهور منجی آغاز می‎شود.
آری، آری، آری آن بهار حقیقی خواهد آمد و ما بی‌صبرانه چشم انتظار رسیدن آن هستیم.





[ جمعه 25 اسفند 1396 ] [ 02:08 ق.ظ ] [ فاطمه ]

دلم تنگه واستون


سلام دوستای گلم فک کنم بیش ازیک سال میشه

 که نیومدم اینجا  دلم واسه دوستای قدیمی و

 واسه اون روزا چقد تنگ شده 

هر جا هستین خوب و خوش و سلامت باشین

ایشالله بازم در کنار هم روزای خوبی داشته باشیم





[ پنجشنبه 24 اسفند 1396 ] [ 10:02 ب.ظ ] [ فاطمه ]











[ پنجشنبه 24 اسفند 1396 ] [ 09:45 ب.ظ ] [ فاطمه ]

مولای من ! می خواهم امروز با شما حرف بزنم چرا که اعتقاد دارم ،یَسْمَعونَ کَلامی ،

پس ای آقای مهربانی ها ! در آغار سلام علیکم ،

 نه تنها از طرف من بلکه ، عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات ،

چرا که می دانم یُرَدَُون سْلامی.

یابنَ
 الصَّراطِ المُسْتَقیم ! امروز می خواهم عهدم را با شما تجدید کنم ،

عهدی که بارها آن را شکسته اما،اما هربار به دنبال فرصتی بوده ام که دوباره آن را تجدید کنم .

یابنَ البُدورِ المُنیرَه ! به من هم حق بده که گاهی تو را فراموش کنم

چرا که عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری ،

 اما با همه ی وجودم اقرار می کنم تو را دوست دارم .

یابنَ یس وَ الذَّاریات ! به من هم لیاقت بده در چنین روزی دستانم را بالا برم و

 از خدای بخواهم عَجّلْ لَنا ظُهورَه ، چرا که معتقدم ، نَریه قریبا .

یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه ! هرچند گاهی دیگرانی که شما نمی پسندیدید را ، یاری نمودم ، دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم ،

 اما می خواهم که : اللهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه .

یابنَ النَبإ العَظیم ! هر چند گاهی زیبایی های دنیا چشمانم را خیره کرده است ، اما

 به من معرفت بده که بدانم که زیبایی تویی و همواره بخواهم : اَللهمَ الرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه .

اما ای امام المنتظَر ! از امروز و در تمامی لحظات و ساعت ها تا پایان عمرم از تو

می خواهم عهد و بیعتی را که برگردنم است را حفظ کنم ،

 عهدی که لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا .... ان شا الله




[ جمعه 1 بهمن 1395 ] [ 10:08 ق.ظ ] [ فاطمه ]



برچسب ها: ولایت فقیه،
[ چهارشنبه 29 دی 1395 ] [ 08:50 ق.ظ ] [ فاطمه ]



انسان ست دیگر گاهی خسته می شود آنقدر خسته که وقتی به خودش نگاه می اندازد شرمش میگیرد که مگر من چقدر تحمل دارم!!!!
خود را بی خیالی میزنی و ماسک لبخند را روی صورتت میگذاری در حالی که پشت این لبخند مصنوعی کوهی از سنگ غم شده ای!!!!
داری میشکنی ولی به روی خودت نمی آوری!!!!خسته ای ولی نمی خواهی دیگران بفهمند...
به قول عزیزی هر چقدر از درون بشکنی و صدایت در نیاید و هیچ کسی صدای شکستگی ات رو نشنود بدان ترک هایی که روی دلت هست ترک عمیقی ست!!!
و ای کاش می شد بچه می ماندم و الان خود را بیخیال و صبور جلوه نمی دادم...
و تنها رویای شیرینم یک درخت بادکنکی بود...




[ یکشنبه 26 دی 1395 ] [ 03:14 ب.ظ ] [ فاطمه ]


دلم کمی هوای لطیف میخواهد

فقط کمی ...

کمی عطر زعفران ،

کمی رزق حضرتی ،

چند رج تسبیح شاه مقصود ،

و چند دانه فیروزه شیخ شوشتری ...

دلم ... حرم میخواهد 

فقط کمی ...

یک کُنج میخواهد از نوع ایوان مقصوره برای گفتگوهای خصوصی ...

راستش ، دلم عشق میخواهد ... 

اصلاً دلم یک امام میخواهد ... 

همه را انکار میکنم ، دلم تو را میخواهد ...

امام من ...

دستان ِ تهی ام را دخیل پنجره فولادتان میبندم

نمی گویم راه نشانم دهید ...

دستانم گرفته و در راهم آورید ....


 

از درد کهنه ای که مداوا نمیشود
یا میشود گلایه کنم یا نمیشود
اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح
لطفت نگو که شامل ماها نمیشود
ای من فدای پنجره فولاد چشمهات
از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟
یوسف ترین عزیز !مرا تا خودت بخوان
هرچند این غریبه زلیخا نمیشود
امضاء : کسی که با همه ی ریزنقشی اش
در بیکران چشم شما جا نمیشود





برچسب ها: مذهبی،
[ پنجشنبه 23 دی 1395 ] [ 06:06 ق.ظ ] [ فاطمه ]



فاطمه معصومه (س) كیست ؟

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و القاب ایشان " معصومه" ، " كریمه اهل بیت" ،
" ستّی" ، و " فاطمه كبری" است.پدرش حضرت موسی بن جعفر (ع)
 و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا (ع) است.(1)


از ولادت تا هجرت حضرت معصومه :


آن حضرت اوّل ذی القعده سال 173هـ . ق در مدینه منوّره به دنیا آمد.

و در سنّ28 سالگی در روز دهم(2)یا دوازدهم (3)ربیع الثانی سال 201هـ . ق

در شهر قم از دنیا رفت.


ادامه مطلب

[ یکشنبه 19 دی 1395 ] [ 08:02 ب.ظ ] [ فاطمه ]



سلام خدمت دوستان خوبم

ممنونم ازهمه کسانی که توی این موقعیت سخت بنده حقیر را تنها نگذاشتن و با دعاهای خوبشان یاریم دادند ازهمه شما عزیزان معذرت میخواهم که نمیتوانم به وبلاگ هایتان سر بزنم و جواب نظرهاتون را بدهم ان شاء الله با برگشتن سلامتی همسرم دوباره به همه دوستان عزیزم سر خواهم زد و از مطالب های خوبتان استفاده خواهم کرد بازهم از همه شما عزیزانم التماس دعا دارم و برایتان بهترین آرزوها از درگه حق تعالی دارم





[ یکشنبه 19 دی 1395 ] [ 09:00 ق.ظ ] [ فاطمه ]



تو باید هزار متر جلوتر خط رو نگه داری...
✔ دیدبانی، آقا
✔ تخریب، آقا
✔ شناسایی، آقا
✔ دشمن‌شناسی، آقا
✔ نگهبانی، آقا
✔ تک‌تیرانداز، آقا
✔ خمپاره‌چی، آقا

اینجوری که آقا خسته میشه ...

♥ اللهم احفظ قائدنا مرجعنا و ولینا امام خامنه ای ♥





[ شنبه 18 دی 1395 ] [ 03:00 ب.ظ ] [ فاطمه ]



 پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)




[ جمعه 17 دی 1395 ] [ 09:41 ب.ظ ] [ فاطمه ]

تعداد کل صفحات : 14 :: 1 2 3 4 5 6 7 ...

درباره وبلاگ

الهی ضعیفان را پناهی ؛

قاصدان را بر سر راهی ؛

مومنان را گواهی ؛

چه عزیز است آنکس که

تو خواهی!

الهی هر که ترا شناسد ؛

کار او باریک و

هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .

الهی توانائی ده که در راه نیفتیم

و بینائی ده که در چاه نیفتیم .

الهی بر عجز خود آگاهم و

بر بیچارگی خود گواهم ؛

خواست خواست توست ؛

من چه خواهم .

خواجه عبدالله انصاری

...............................
سید علی

میرما

«سیدعلی خامنه ای»است

نعمت ماپاکی این آینه است

مابه سیمای«سیدعلی»

مه دیده ایم

مادراین آیینه الله دیده ایم

«حکم»اومیزان به

هرچه راستی است

غیرازاین رفعت تمامی

کاستی است

دست دردستتان

هم گل کاشتیم

ما امامی چون«خمینی»داشتیم

پاک وروشن مثل قلب آینه است

آن«امام»امروزنامش«خامنه ای»است

شرحی عشق ملت هاست - او-

غایت عشق«بسیجی»

هاست - او

مابه فکر«جاه»و«جوفه»نیستیم

یاعلی!مااهل«کوفه»نیستیم

عشق دونقش است دریک آینه

ترجمه کردم:«خمینی»

-«خامنه ای»
آمار سایت
بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
بروز رسانی :
امکانات وب

بنر کاروان صادقیه



سفارش

سفارش کد بارشی

احکام دختر و پسر

معبر شهدا1

لوگوی وب حدیث عشق

لوگوی متحرک پایگاه دارلصادقیون

کد لوگوی متحرک حیدر امیر حق

کد لوگوی پایگاه حفظ حیاو عفت

لوگوی متجرک کاروان صادقیه

کد لوگوی وبگاه مذهبی مادر ارجمند بی بی ام فروه س

کدلوگوی متحرک ما با ولایت زنده ایم1

کد وبگاه اغیثینی

لوگویارمنتقم></a></p><!--finish logo cod off http://www.yaremontaghem.blogfa.com/ --> 
et 

<p align= کد لوگوی_متحرک_بانو_نفیسه

بنر جدید تبلیغاتی معبر شهدا

وبلاگ جنگ نرم

.:نشان از بی نشان:.

گردا سایبری خیبر

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات