کنارم بمان

دلم زیبایی را گدایی میکند.ظهور کن که تشنه ام!!

بعله نخند تا کتک نخوری بخندی کتک میخوری
حالا خواستی بخندیم بخند دیگه چیکارت کنم حرف گوش کن نیستی که ظ
خب اون خوابمو که تااز خواب پریدم تعریف کردم براتون بعدم باز خوابیدم باز خوابای چرت وپرت دیدم و یقین کردم که روحم دوباره مث موقه کنکور مضطربه خاک توو سرش کنن!دوباره وقتی بیدار شدم خسته بودم انگار نه انگار کل شبو خواب بودم!نمیدونم توو خواب این روح شریفم کدوم گورستونی میره من اینقد خسته میشم!!بعد نماز رو جانمازم خواب رفتم!ولی این بار خواهرشوور نیومد سراغمانالبته بازم خواب دیدما ولی چون خوب بود به این نتیجه رسیدم که خواهرشوور نیس!خواب دیدم پزشکی قبول شده بودم تازه از کلاس اومده بودم خوابگاه با دوستام داشتم برنامه میریختم بریم بگردیم!تازه شیطونیای سرکلاسمم واسشون تعریف میکردم!یه تاپ کرمی پوشیده بودم باشلوار لی قهوه ای سوخته!خیلیم لاغر شده بودم با اندام خودم توو خواب خیلی کیف کردم تصمیم گرفتم به طور جدی یه برنامه لاغریاسیون بریزم!دم ظهر امیررضا برام کلی شکلات آورد منم الکی بهش گفتم بذار واسه امشب که میخواییم بازی کنیم بخوریم هرکاری کرد من نخوردم ولی خودش یه دونشو خورد بقیشم گذاشت واسه امشب!!
دارم کتاب قماربازو میخونم ولی دوسش ندارم!فقط میخوام تمومش کنم تااون کتابی که جواد عموطالب بهم قول داده رو ازش بگیرم بخونم اینو بدم اون بخونه!این کتابو از سعیده خاله فاطمه گرفتم!
کمرم همچنان شدیدا درد میکنه لگنمم خیلی درد میکنه نمیتونم زیاد بشینم:/خیلی بد خوردم زمین:(خدا نسیبتون نکنه:(
یادمه پارسال که اومدم از تخت بیام پایین پام گیر کرد به پتو با کاسه زانوهام سقوط آزاد کردم و نرفتم دکتر دوستم دعوام کرد:/اول واسه اینکه حواسم پرته بعدم واسه اینکه نمیرفتم دکتر:/این بشر هم فقط بلد بود منو دعوا کنه:/والا اگه شماره بابامو داشت من هرروز باید توو بیمارستان میبودم:/مخصوصا وقتایی که کلیه درد داشتمو هیچی نمیگفتم!!
گفتم کلیه یادم باشه فردا برم آزمایش بدم:)
چن تاعکسم میخوام واستون بذارم ولی فعلا حال ندارم آپلود کنم!!

نوشته شده در یکشنبه 7 شهریور 1395 ساعت 06:16 ب.ظ توسط سنجاب شکمو نظرات |


 Design By : Pichak