همه چیز راجب شیطان !!!!!!!!!

:. شیطان از فضایل على علیه السلام سخن مى گوید .:                                         
        بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ                      
                                                                                                                                                                                        از سلمان فارسى نقل شده كه گفت : روزى گذر شیطان به جمعیتى افتاد كه از على علیه السلام بدگویى مى كردند! در مقابل آنها ایستاد. جمعیت گفتند: كى هستى كه مقابل ما ایستادى ؟ جواب داد: ((ابومره )) هستم (لقب شیطان است ) گفتند: آیا سخنان ما را شنیدى ؟ گفت : اى بر شما! آیا على بن ابى طالب علیه السلام را كه مولاى شما است ، ناسزا مى گویید؟ آنها گفتند: از كجا دانستید كه ایشان مولاى ما است ؟ گفت : از قول پیامبر خود شما كه ((در غدیر)) فرمود: ((هر كس من مولاى او هستم ، على مولاى او است . خدایا! دوست بدار كسى كه على را دوست بدارد و دشمن بدار كسى كه على را دشمن بدارد.))(549)
آنها گفتند: آیا تو درباره او چنین مى گویى ؟ شیطان گفت : اى جمعیت ! كلام مرا بشنوید. من در میان طایفه جن دوازده هزار سال خدا را عبادت كردم . وقتى خداوند جنیان را هلاك كرد. من از تنهایى به خدا شكایت كردم . مرا به سوى آسمان دنیا بالا بردند. من در میان ملائكه دوازده هزار سال دیگر خدا را عبادت كردم ؛ در حالى كه خدا را تسبیح و تقدیس مى نمودم . ناگهان نورى كه همه جا را روشن كرده بود بر ما تابید. در اثر این نور همه ملائكه به سجده افتادند و گفتند: پاك و منزه است خدا. این ، یا نور ملك مقرب است یا نور نبى مرسل . ناگهان ندایى از جانب خداوند آمد كه : این نور نه از ملك مقرب است نه از پیامبر مرسل ؛ بلكه این نور پاك از على ابن ابى طالب علیه السلام است .(550)
درباره علاقه شیطان به حضرت على علیه السلام روایاتى وارد شده : روزى آن حضرت به شیطان گفت : اى ابو الحارث ! آیا براى قیامت خود چیزى ذخیره كرده اى ؟ گفت : یا على محبت و دوستى تو را.(551)
بلى شیطان هم ، حضرت على علیه السلام را مى شناسد و پى به مقام و مرتبه او برده است . در قیامت هم چشم امید به شفاعت او دارد.                                                                                                                                                                                            
:. حربه شیطان به خودش برگشت .:                                                     
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
   روزى حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام براى انجام كارى ، یكى از غلامان خود را صدا زد. شیطان او را وسوسه كرد كه جواب آن حضرت را ندهد. چندین بار او را صدا كرد، جواب نیامد! حضرت به جست و جو پرداخت . دید آن غلام پشت دیوارى دراز كشیده و مشغول خرما خوردن است .
آن حضرت فرمود: اى غلام ! مگر صداى مرا نمى شنیدى كه جواب نمى دادى ؟ غلام عرض كرد: چرا. فرمود: چرا جواب نمى دادى ؟ عرض ‍ كرد: یا على ! مى خواستم تو را به غضب آورم ؟!
حضرت على فرمود: من هم كسى را كه به تو دستور داد مرا به غضب آورى ، به خشم مى آورم . من شیطانى را كه به نام ((ابیض )) است و تو را وسوسه كرد تا جوابم را ندهى و من هم از سر خشم تو را مجازات كنم به غضب مى آورم .
سپس فرمود: ((انت حر لوحه الله )) من تو را آزاد كردم ، تو را براى رضایت خداوند متعال در راه او آزاد نمودم .(548)
شیطان نه این كه نتوانست آن حضرت را به غضب آورد بلكه ایشان شیطان را به غضب آورد و بر آن ملعون مسلط شد.
      
:. شیطان دشمنان على علیه السلام را معرفى مى کند                                                                                                         
    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ  
 
از انس بن مالك نقل شده كه : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم روزى با على علیه السلام بر در خانه نشسته بودند. پیرمردى پیش آمد به آن حضرت سلام كرد و رفت . بعد از رفتن او حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به على فرمود: یا على ! او را شناختى ؟ عرض كرد: یا رسول الله ! نشناختم . فرمود: آن شخص ابلیس بود. على عرض كرد: یا رسول الله ! اگر شناخته بودم با یك شمشیر او را از پاى در مى آورم و امت تو را از دست او نجات مى دادم .
ابلیس برگشت پیش على علیه السلام و گفت : یا على ! در حق من ظلم كردى . آیا نشنیده اى كه خداوند مى فرماید: ((و شاركهم فى الاموال و الاولاد)) به خدا قسم ! من در نطفه كسى كه تو را دوست داشته باشد، شركت نكرده ام و نطفه او پاك است .(546)
از جابر بن عبدالله نقل شده : مادر خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بودیم . ناگهان دیدم كسى در ركوع و سجده گریه و زارى مى كند. گفتیم : یا رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم ! این شخص چه نماز خوبى مى خواند! فرمود: او آن كسى است كه پدر ما را از بهشت بیرون كرد. على علیه السلام بى مهابا حركت كرد رفت او را گرفت و درهم فشار داد، به طورى كه دنده هاى راست او در چپش فرو رفت و فرمود: ((ان شاء الله )) تو را مى كشم .
شیطان گفت : تو نمى توانى مرا بكشى ؛ زیرا عمر و اجل من در پیش خدا معلوم است . چرا مى خواهى مرا بكشى ؟ هیچ كس دشمن تو نیست ، مگر این كه من جلوتر از پدرش نطفه ام را در رحم مادرش ریخته ام و در اموال و اولاد دشمنان تو شركت مى كنم .(547)
            
:. شیطان در روز عاشورا .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
شیطان لعین تصمیم گرفته كه انتقام خود را از اولاد آدم بگیرد. لذا در تمام اختلافات حضور پیدا مى كند، در تمام جنگ ها حاضر مى شود و جبهه دشمن را تقویت مى كند، فراریان را با حیله بر مى گرداند، به سوى میدان مى كشاند و آتش جنگ را شعله ور مى سازد.
یكى از آن جاها روز عاشورا بود كه تمام لشكریان خود را جمع كرده و به پایكوبى و رقص پرداخت . هر كس از لشكر امام حسین علیه السلام شهید مى شد، از خوشحالى فریاد مى زد و رقص مى كرد. هر كدام از لشكریا عمر سعد فرار مى كردند، شیطان به صورت یكى از سر كرده هاى لشكرها در مى آمد و سر راه شان را مى گرفت و آنان را به میدان بر مى گرداند. مى گفت : واى بر شما، این همه جمعیت و مردان شجاع ، از یك نفر تشنه و بى كس و مجروح گریزان شده اید! مردانگى و غیرت شما كجا رفت ؟! برگردید او را محاصره كنید، با ضرب شمشیر از پاى در آورید و اگر نمى توانید، او را تیر باران نمایید.
با حیله و نیرنگ لشكر را بر مى گردانید و شورى دیگر در جنگ ایجاد مى كرد. ولى آنها چون جراءت نمى كردند از نزدیك با امام حسین علیه السلام بجنگند از دور، آن قدر تیر به سوى آن مظلوم انداختند كه مانند مرغ پر در آورده بود. وقتى كه تیر سه شعبه زهر آلود بر سینه امام نشست و از پشت سر بیرون آمد، امام علیه السلام از بالاى اسب بر زمین افتاد. شیطان میان آسمان و زمین از خوشحالى فریاد زد و گفت : امروز كینه خود را بر سر اولاد آدم خالى كردم و انتقام خود را گرفتم . او مى كوشید تا لشكر زودتر كار حسین علیه السلام را تمام كند.(539)
زینب مى فرماید: وقتى ابن ملجم ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد، من آثار مرگ را در ایشان دیدم ، پیش رفتم و عرض كردم : اى پدر بزرگوار! ((ام ایمن )) حدیثى از براى من گفته است دوست دارم آن را از دو لب مبارك شما بشنوم . آن حضرت فرمود: اى نور دیدگان من ! حدیث همان است كه ((ام ایمن )) به تو گفته و برخى از مصیبت هاى كربلا و گرفتارى هاى آن روز را براى دخترش زینب بیان كرد تا جایى كه فرمود: زمانى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ما را به این حدیث خبر مى داد، فرمود:
یا على ! در آن روز، ابلیس با شیاطین خود، از شدت شادكامى در سرتاسر زمین پرواز مى كند و به شیاطین و هوادارانش مى گوید:
اى جماعت شیاطین ! شاد باشید كه انتقام خود را از فرزندان آدم گرفتم ، برترین بدبختى را براى آنها فراهم كردم ، جهنم را به آنها به میراث دادم ، مگر جماعتى كه دست به دامن این خانواده شوند و از آل محمد صلى الله علیه و آله و سلم یارى جویند.
اى شیاطین ! بر شما باد كوشش در راه ایجاد بدبینى به این خانواده ، كارى كنید كه به این خانواده و دوستان آنها دشمنى ورزند تا كفر و گمراهى در مردم استوار شود و یك نفر از آنها رستگار نگردد.
بعد از آن ، حضرت على علیه السلام به زینب فرمود: اى نور دیدگانم ! بى گمان ابلیس در این سخن راست گفت : با این كه كار او همیشه دروغ گفتن است ؛ زیرا مى داند هیچ عمل صالحى با داشتن دشمنى با شما فایده اى ندارد، هیچ گناهى با داشتن دوستى شما ضرر و زیانى به انسان نمى رساند، (مگر گناهان كبیره ) یعنى ، شیعیان شما به واسطه علاقه اى كه به شما دارند، اگر گناه و معصیتى نمایند و موفق به توبه شوند و گناهان خود را ترك نمایند ضررى متوجه آنها نمى شود.
و دشمنان شما، به واسطه دشمنى و عداوتى كه با شما دارند، اگر مانند جن و انس خدا را بپرستند، عبادات آنان سودى به حالشان نخواهد داشت .(5
              
:. شیطان در جنگ بدر .:
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
وقتى كه لشكر اسلام و مشركان در برابر هم صف بستند، و صف ها سامان گرفت ، ابلیس به صورت سراقه بن مالك نزد قریش آمد. قرآن در این باره مى فرماید:
-اى پیامبر! به یاد آر وقتى را كه ، شیطان كردار زشت آنا را در نظرشان زیبا نمود - و براى فریب دادن آن جاهلان به شكل پیرمردى در آمد - و گفت : من با قبیله خود شما را یارى مى دهم و كارهاى پلیدشان را به دید آنان آراسته گردانید.
و نیز افزود: هم چنین امروز - مسلمانان تاب مقاومت شما را ندارند - احدى بر شما غالب نمى شود، ((و قال لا غالب لكم الیوم من الناس و انى جارلكم )) و من امروز شما را امان دهنده ام و لشكرى بسیار از شیاطین را حاضر كرده و به كفار نشان داد و گفت : با این لشكر به كمك شما آمده ام و شما را پشتیبانم !.(531)
پرچم را به من دهید. سپس علم را به دست گرفت و از پیشاپیش لشكر حمله مى كرد. چون حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم چنین دیده دست نیاز به درگاه خالق بى نیاز بلند كرد و مشغول دعا و تضرع شد.
گفت : خدایا! اگر این ها كشته شوند، دیگر در این سرزمین كسى تو را نمى پرستد. جبرئیل نازل شد و گفت : یا رسول الله ! غمگین مباش ، خداوند مرا با هزار فرشته فرستاد. در همین هنگام ابر سیاهى با برق بسیار بر بالاى سر لشكر ظاهر شد حضرت ایستاد، مسلمانان صداى اسلحه از آن مى شنیدند، و آوازى شنیدند كه مى گفت : نزدیك برو اى هیزوم (هیزوم نام اسبى است كه آن روز جبرئیل بر آن سوار بود) چون ابلیس لعین جبرئیل امین را دید در حالى كه دستش در دست حارث بن هشام بود علم را از دست انداخت و به عقب برگشت كه فرار كند!
حارث گفت : اى سراقه ! كجا مى روى ؟ در چنین حالى ما را تنها مى گذارى ؟ ابلیس گفت : من مى بینم چیزى را كه شما نمى بینید. من نیروى عظیمى از فرشتگان آسمان را مى بینم و شما نمى بینید! و گفت : از شما بیزارم . از قدرت و غضب و عقاب خدا مى ترسم كه عقاب خداوند بسیار است .(532)
حارث به گمان آن كه سراقه است گفت : اى سراقه ! تو دروغ مى گویى . من چیزى نمى بینم ، مگر فرومایگان مدینه را. شیطان با دست خود بر سینه حارث زد و دست خود را از دست او بیرون آورد و گریخت . در پى او مردم هم گریختند.
مولانا این تكه تاریخ و فرار شیطان از ترس ملائكه را در قالب اشعارى بیان كرده است :
همچون شیطان در سپه شد صد یكم
خواند افسون كه اننى جار لكم
چون قریش از گفت او حاضر شدند
هر دو لشكر در ملاقات آمدند
دید شیطان از ملائكه اسپهى
سوى صف مؤمنان اندر رهى
ان جنودا لم تروها صف زده
گشت جان او زبیم آتشكده
پاى خود واپس كشیده مى گرفت
كه همى بینم سپاهى من شگفت
گفت : حارث از سراقه شكل هین
دى (533) چرا تو مى نگفتى این چنین
گفت : این دم من همى بینم حرب
گفت : مى بینى جعاشیش عرب
مى نبینى غیر این لیك اى تو ننگ
آن زمان لاف بود این وقت جنگ
دى همى گفتى كه پایندان شدم
كه بودتان فتح و نصرت دم به دم
دى زعیم الجیش (534) بودى اى لعین
وین زمان ، نامرد و ناچیز و مهین
تا بخوردیم آن دم تو و آمدیم
تو به تون (535) رفتى و ما هیزم شدیم
چون كه حارث با سراقه گفت : این
از عتابش خشم گین شد آن لعین
دست خود خشمین ز دست او كشید
چون ز گفت اوش درد دل رسید
سینه اش را كوفت شیطان و گریخت
خون آن بیچارگان زین مكر ریخت
چون كه ویران كرد چندین عالم او
پس بگفت انى برى منكم
كوفت اندر سینه اش انداختش
پس گریزان شد چو هیبت تاختش (536)
جبرئیل شیطان را دنبال كرد و به تعقیب او پرداخت تا به دریا رسیدند. در آب فرو رفت و گفت : پروردگارا! وعده ام دادى كه تا آخر دنیا زنده بمانم ، به وعده خود وفا كن ، اى خدا! مگر از مهلتى كه به من دادى پشیمانى ؟
عده اى از كفار كشته و عده اى اسیر شدند و بقیه هم به طرف مكه برگشتند. هنگامى كه به مكه رسیدند گفتند: سراقه ما را فرارى داد.
خبر به سراقه رسید، نزد قریش آمد. سوگند یاد نمود و گفت : من از جنگ شما با خبر نشدم تا وقتى كه خبر گریختن شما را شنیدم . من در آن جنگ اصلا حاضر نبودم .
وقتى مسلمان شدند، تازه فهمیدند آن كسى كه گریخت شیطان بوده كه به شكل سراقه در آمده و باعث شكست آنها شده است .(537)

نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 19 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز راجب جن ها!!!!!!!!!

ینکه وجود داره رو کسی نمیتونه انکار کنه. هم علمی اثبات شده هم تو کتاب آسمانی ما مسلمونا اومده. اما اینکه چقدر میتونه واسه آدمیزاد خطرناک باشه رو باید بدونیم ...
 

۱- جن جانوریست دارای شعور و فیزیکی غیر ارگانیک که از لحاظ شان وجودی از دید ادیان پایینتر از انسان و بالاتر از حیوان جای می گیرد در فرهنگ فارسی به آن دیو و در فرهنگ عرب به آن جن و در فرهنگ لاتین demon یاjinn نام گرفته است. جن به معنای چیزی است که پوشیده شده و منظور پوشیده ماندن او از حواس ماست.


۲- خصوصیات فیزیکی جن از دید انسان اعجاب آور است عنصر اصلی وجودی جن آتش است وبه علت نداشتن عنصر خاک در وجودش مانند بارباپاپا می تواند به هر شکل و اندازه ای تبدیل شود و بسیاری از چیزها را در یک آن جا به جا کند همچنین سرعت نقل مکان بسیار بالایی دارد می تواند مثلا ظرف 5 دقیقه فاصله بین لاهور و تهران را طی کرده و برگرد.


3- جن ابزار ساز نیست وبه علت خصوصیات فیزیکی منحصر بفرد قادر است در هر مکان و شرایطی زندگی کند وبرای همین به خانه و مسکن نیازی ندارد زیرا سرما و گرما و باد و بوران بر او کارگر نیست جن به وسایل حمل و نقل بی نیاز است و از اینجا می توان فهمید که جن ها دارای صنعت و تکنولوژی نیستند و شهر و کاشانه ای ندارند مکان معمول زندگی آنها کوه وجنگل و دشت است.


۴- جن مانند همه جانداران غذا مصرف می کنداما به مقداری بسیار کمتر از انسان.


۵-جن ها مثل انسان جنسیت ونر یا ماده دارندتولید مثل می کنند و تشکیل خانواده می دهند و به صورت جماعت زندگی می کنند و جامعه ندارند


۶- جن نسبت به انسان زیاد عمر می کند حدود 1000 سال به بالا .جن هایی که در سوره ی جن از آنها نام برده شده که وقتی اولین بار آیات قرآن را شنیدند از شدت ازدحام داشتند بر سر هم خراب می شدند احتمالا هنوز زنده اند جن ها مانند انسان داناونادان .فرمانده و فرمانبردار ارباب و بنده کافر و متدین شفیق و شرور دارند.وقتی که مردند از بین میروند و نیازی به قبر و گورستان ندارند.


۷- جن دارای عقل است اما نه عقل ابزار ساز و عقل فلسفی و خلاقیت هنری .عقل جن به معنای قوه ی ارزیابی امور روزمره یا همان عقل معاش و قوه تشخیص است به اضافه هوشی سرشار اعم از قدرت خواندن فکر و جستجو و یافتن گذشته و آینده.


۸- جن ها مانند انسان نامگذاری می شوند و دارای اسم و رسم و شهرت هستند دارای زبان خاص و قوه تکلم هستند و قادر به فهم زبان آدمیان


۹- معروف ترین جن ابلیس یا همان شیطان نام دارد که وصف حال او را شنیده اید که چون بسیار در قرب به حق کوشید به جایگاه فرشته های مقرب رسیداما چون حاضر به سجده بر انسان یعنی شریک قرار دادن بر خدا نشد از درگاه رانده شد!!!


۱۰- طبیعت بین جن و انسان فاصله گذارده است این پرده عبارت است از شان وجودی آنها و هراس طبیعی هر دو از هم .جن طبیعتا انسان را می بیند اما انسان جز در شرایط خاص قادر به رویت جن نیست.


۱۱- جن در شرایطی قادر به تسخیر انسان و انسان در شرایطی قادر به تسخیر جن است انسان مسخر شده را مجنون یا دیوانه یا دیو زده و جن تسخیر شده را موکل می نامند گویند خود جنیان بر سه قسمند دیو.جن وپری که از لحاظ مکانی مادون فرشته هستند.


۱۲- جن می تواند در مواردی تربیت شده به انسان خدمت کند چنین سنتی در میان جنگیران ایران و پاکستان وهند وجود دارد اما به طور کل نه بودا نه دالای لاما نه اولیا الله و نه عرفا و نه پیامبران هیچکدام به مدد خواستن از موجوداتی که مثل انسان خطا و اشتباه و گناه می کنند توصیه نکرده اند اما همگی وجود آنها را تایید کرده اند .


۱۳- جنیان مانند امواج رادیویی و ماهواره ای با ما هستند ظاهر نمی شوند اما حاضرمی شوند و بعضی از انها درخانه ها و بدن شخصیت های ضعیف رفت و آمد می کنند یکی از راه های دور کردن جنهای مزاحم خواندن و آویختن 4 آیه از قران است که با قل شروع می شوند و بسیاری ادعیه که درکتب مختلف وجود دارند.اماراه دورکردن انسان شرورچیست!؟!.


۱۴- جن ها بعضی از ما را به شکل همزاد و غیر همزاد دوست دارند و کمکمان می کنند همینطور جواهرات و اشیای قیمتی ما ازجمله انگشترهایی با نگین سنگ (مخصوصا عقیق)را بسیار دوست دارند (ومخصوصا اگر بر آن آیات و اوراد حک شده باشند) اگر دوستمان داشته باشندو سخنی باماداشته باشند بیشتربه خوابمان می ایند و دلسوزی خود را اعلام می کنند خیلی ازآنها خدمتگذار ارواح اولیا هستند و دست ماراگرفته اندو خیلی ها هم به کرداراکثرآدمیان اهل شیطنت.بیشتر آنها بی ضررند و مثل ما گرفتار این دنیا و درگیر و دار تقدیر خویشند.


۱۵- اما آنان که ماورای طبیعت و موجوداتش را باور ندارند چند دسته اند :کسانی که انچه که نمی بینند را باور ندارند اینها معمولا فقط آنتی تزقصه های جن وپری مادربزرگ ها هستند که حتی زحمت دانستن کوچک ترین اطلاعاتی جز نقد داستان گرمابه های تاریک وکوتوله های پاسمی و عروسی جن ها رابه خودشان نداده اند این تیپ آدمها از 7 سالگی که مادر بزرگه داستان های جن وپری را برای ترساندن و خواب کردنشان تعریف می کرده هنوز زیر لحاف هستند.و یا اینکه هارد دیسک کوچکشان از مسئله پر شده و دیگر تاب و یارای درک و پذیرش راز را ندارندمثل من چهارتا کتاب خوانده اند و تمام ماجرا را در همان چهارتا دیده اند.و گروهی که پوچ یا ابسورد هستند کسانی که خویش را منکرند چه رسد به ماورای خویش و گروه آخر کسانی که جنها دستشان می اندازند و در مجالس احضار ارواح در نقش یک روح برایشان شیرین کاری می کنند تا فردا در مدح روح کتاب چاپ کنند و جایزه بگیرند!


جن برای انسان از انسان خطرناک تر نیست همانطور که انسان برای کوسه از کوسه خطرناک تر است!(در تاریخ بشر حتی یک مورد مرگ انسان به دست جن گزارش نشده در حالی که فقط در دوره حکومت استالین 35 میلیون روس به قتل رسیدند آمار کشتار جنگ های مذهبی صلیبی و جنگ های جهانی و قومی و قبیله ای پیش کش) در حقیقت هیچ چیز هراس ناک تر و هوس ناک تر انسان نیست که به قول توماس هابز انسان گرگ انسان است.


۱۶- در کل و بدون در نظر گرفتن موارد خاص انها به ما کاری ندارند ماهم به آنها کاری نداریم ازدود و دم و سر و صداهای شهر و بوی فاضلاب و توالت فراریند مثل ما کارما و مکافات دارند و دست آخر اینکه در مجموع با تمام این اوصاف تفاوت اساسی با ما ندارند زیرا که : آنها هم رنج می کشند


نوشته شده در تاریخ پنجشنبه 19 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

متن اهنگ carry out از justin timberlake & timbaland

سلام دوستان . خوبید ؟

این دفعه میخوام متن اهنگ جدید وخیلی باحاله carry out  از جاستین تیمبرلیک(عشق من) و تیمبلند (justin timberlake & timbaland) رو براتون بذارم . این اهنگ توی البوم جدیده تیمبلند (shock value 2) ....اهنگش مثل همه اهنگ هایی که جاستین توش خونده   خیلی باحاله .......در ضمن این اهنگ در hot billboard100 رده ی 14 رو داره!!!!!


Baby, you’re looking fine
I have open one eye like aha
I take you home baby let you keep me company
You gimme some of you, I give you some of me
You look good, baby must taste heavenly
I’m pretty sure that you got it all recipe
So pick it up, pick it up, yeah I like you
I just can’t get enough I got to drive through



Cause is me, you, you, me, me, you all night
Had the job, way, foreplay
Before I feed you appetite



Let me get my ticket baby, let me get it loud
I can tell the way you like, baby, supersize
Holdon, you got yours, let me give mine
I aint leave until the (…)


Check it


Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until you
Gimme all
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until this
Light’s out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out



Number one, I take you to the number tree
That’s a whole out of you and a side of me
Now is a fool of myself to want you follow me
And if its room for dessert then I want a piece
Baby get my order right, no errors
I’m (…) you on the right areas
I can feed you, you can feed me
Girl, to live with that to me, come see me



Cause is me, you, you, me, me, you all night
Had the job, way, foreplay
Before I feed you appetite
Do you like it well done, cause I do it well
Cause im well(…) and if you couldnt tell
Now let me walk into your body until you hear me out
And turn me on, my baby, dont you cut me out


Say


Take my order cause your body like a
Justin Timberlake Carry Out lyrics found on http://www.directlyrics.com.com/justin-timberlake-carry-out-lyrics.html
Carry out
Let me walk into your body until you
Gimme all
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until this
Light’s out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out


What’s your name?
What’s your number?
I’m glad I came
Can you take my order?
What’s your name?
Girl, what’s your number?
I’m glad I came
Can you take my order?

Come over here (what’s your name?)
Come closer (what’s your number?)
I’m over here (I’m glad I came)
A little closer (can you take my order?)
Come over here (what’s your name?)
Come closer (what’s your number?)
I’m over here (I’m glad I came)
A little closer (can you take my order?)



Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until you
Gimme all
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until this
Light’s out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out


Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until you
Gimme all
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Take my order cause your body like a
Carry out
Let me walk into your body until this
Light’s out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out
Turn me on, my baby dont you
Cut me out

Dont you cut me out!

+ نوشته شده در  شنبه هفدهم بهمن 1388ساعت 23:35 

نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 18 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

تاریخچه وبلاگ نویسی

برای مایی که الان درجامعه ی مدرنی زندگی می کنیم که وبلاگ نویسی بسیار اهمیت یافته است شاید دانستن تاریخچه ی وبلاگ نویسی جذاب باشد. وبلاگ نویسی ای که الان در ایران حکم رسانه ی چهارم را دارد.قبل از اینکه وبلاگ نویسی شیوه ای مرسوم برای انتشار مطلب در دنیای اینترنت باشد، انجمن های مختلفی با شیوه ها و قوانین مختلفی برای این کار رایج بودند. وجود سیستم های راه اندازی انجمن های خبری مختلف از جمله Usenet و سرویس های مختلف آنلاین تبلیغاتی چون Genie از ابزارآلات رایج برای انتشار مطالب در اینترنت بودند.

۱۹۹۰-۱۹۸۳

Usenet بزرگترین سیستم راه اندازی انجمن خبری تا آن زمان بود که کاربران می توانستند با استفاده از آن گروههای مختلفی را راه اندازی کنند و اقدام به درج و انتشار خبر کنند. شاید بتوان گفت که مهم ترین سیستم برای انتشار اخباردر اینترنت همین Usenet بود.

۲۰۰۱-۱۹۹۴

شاید بتوان گفت که آغاز وبلاگ نویسی مدرن با پدید آمدن سیستم مدیریت محتوی online diary به وجود آمد. این سرویس که برای نوشتن خاطرات روزانه ساخته شد در سال ۱۹۹۴ توانست عنوان اولین سیتم مدیریت محتوی مدرن را ازآن خود کند.اولین صفحه ی اینترنتی ساخته شده توسط این سیستم، صفحه ای بود تحت عنوان Claudio Pinhanez’s “Open Diary” که برروی سایت دانشگاه MIT از سال ۱۹۹۴ تا۱۹۹۶ قرار گرفته بود. دیگر سرویس Online Diary شده بود مرکز توجه افراد مختلف برای نوشتن خاطرات روزانه شان . بیشتر افرادی که اقدام به انتشار خاطراتشان از طریق دنیای اینترنت می کردند روزنامه نگاران و نویسندگان مشهور بودند. در ابتدا به افرادی که در دنیای مجازی اقدام به “وبلاگ نویسی” می کردند، ژورنالیست می گفتند که بعدآ به Escribitionists (به همان معنی وبلاگ نویس و کسی که نوشته هایش را در فضای نت منتشر می کند) تغییر پیدا کرد.

اولین فردی که اقدام به وبلاگ نویسی مدرن برای درج خاطرات خود در فضای اینترنت کرد شخصی تحت عنوان Jastin Hall بود که در سال ۱۹۹۴ اقدام به درج خاطرات روزانه اش و همچنین گزارشات متعدد از کنفرانس های مختلف که در آن شرکت می کرد، می کرد.

همچنین در سال ۲۰۰۴ مجله ی نیویرک تایمز جاستین هال را به عنوان” پدروبلاگ نویسی شخصی” معرفی کرد.
از طرفی در همان سال فرد دیگری با نام Jerry pournelle با داشتن اینترنت پر سرعت! اقدام به انتشار خاطرات روزانه اش به فرمت های مالتی میدیا( علاوه بر فرمت نوشتاری) کرد. جری پورنل برای اولین بار در دنیای اینترنت اقدام به قرار دادن ویدئوها و عکس هایی از خود و زندگی اش و در دنیای وب کرد. اما نکته ی جالب در مورد این آقا این است که او از دستگاهی تحت عنوان Eye Tap برای انتشار زنده ی تصاویر به وبلاگش می کرد! این دستگاه که شکلش را در زیر می بینید وسیله ای است که مثل عینک آن را در چشم قرار می دهند، و دستگاه قادر است که تصاویر را چون چشم شما ضبط کند، و با امکاناتی که این آقا داشته است این تصاویر مستقیمآ به روی نت می رفته ! گویی کاربران به صورت آنلاین آنچه را که این آقا می دیده است را می دیده اند!
شاید بتوان گفت که آقای پورنرل بنیان گذار سبک نوینی از سایت ها بود که به صورت آنلاین خدمات ارائه می کردند. حتی هستند تعداد زیادی از سایت ها که با کمک دوربین های قابل اتصال به Wireless اقدام به راه اندازی شبکه ی آنلاین تلویزیونی می کنند.

از آن پس سایت هایی که وابسته به نهاد ها و یا کمپانی هایی بودند بخشی به وبلاگ ها اختصاص می دادند که جدیدترین اخبار را به وسیله ی آن منتشر کنند.

در آن زمان وبلاگ ها به وسیله ی ابزارهای ساده ای آپدیت می شدند یا اینکه مستقیمآ روی خود سایت مطالب نوشته می شد. با پیشرفت زمان نیاز به ابزاری ساده و در عین حال قدرتمند پدید آمد تا کاربران بتوانند به راحتی و به سرعت نوشته هایشان را به دنیای مجازی منتقل کنند. از آن پس بود که وبلاگ نویسی به معنای امروزی اش تعریف شد و با به وجود آمدن سایت های سرویس دهنده ی وبلاگ نویسی(چون بلاگر و یا بلاگفا!) و نرم افزارهای وبلاگ نویسی(چون وردپرس، مویبل تایپ و …) عملآ به دنیای وجازی پا گذاشت.

اصطلاح “Weblog” برای اولین بار در ۱۷ دسامبر ۱۹۹۷ توسط “John Barger” تعریف شد. همچنین اصطلاح “Blog” برای اولین بار توسط Peter Merholz، زمانی که “همینطوری”! کلمه ی Weblog را به دو کلمه ی We Blog! در سایدبار وبلاگش در آوریل ۱۹۹۹ تفکیک کرد، ایجاد شد.مدت کوتاهی بعد Evan Williams و Pyra Labs کلمه ی “blog” را هم به صورت اسم و هم فعل بکار بردند.(Blogging به معنی وبلاگ نویسی و ادیت نوشته ها در وبلاگ است دیگر!) و این شد که کلمه ی “blogger” را به کاربران سرویس وبلاگ نویسی که توسط پیر لب ساخته شده بود(blogger.com) نسبت داد.

با وجود شروع کند پدیده ی وبلاگ نویسی، از آن پس رشد وبلاگ ها بسیار سریع شد و سرویس های وبلاگ نویسی پس از اولین سرویس وبلاگ نویسی پشت سرهم راه اندازی شدند .ابتدا اجازه بدهید که نگاهی به اولبن ها در زمینه ی وبلاگ نویسی نوین بیاندازیم!

Open Diary: که برای اولین بار در سال ۱۹۹۸ راه اندازی شد و هزاران وبلاگ نویس از آن به عنوان سکوی انتشار خاطرات روزانه شان استفاده کردند. Open Diary اجازه ی کامنت گذاری به کاربران را می داد و به عبارت دیگر اولین سرویس وبلاگ نویسی بود که کاربران به وسیله ی آن قادر بودند در وبلاگ میزبانشان کامنت بگذارند.

Williams و Meg Hourihan که برای خالق سرویس وبلاگ نویسی بلاگربودند(بعدها در سال ۲۰۰۳ توسط گوگل خریداری شد).

۲۰۰۱-۲۰۰۴

شاید بتوان گفت این دوره دوره ای بود که وبلاگ نویسی بیشتر به عنوان یک فرهنگ شناخته شد و در میان مردن نفوذ زیادی کرد. یکی از اتفاقات جالب در این دوره تاسیس مدارس مختلف روزنامه نگاری بود که در آن به تفاوت های وبلاگ نویسی و روزنامه نگاری می پرداختند. کتاب های زیادی در این زمان در مورد وبلاگ نویسی منتشرشد که با استقبال زیادی نیز روبرو شد.

در این دوره بود که برای اولین بار وبلاگ نویسی به دنیای مجازی فارسی زبانان راه یافت. در سال ۲۰۰۱ اولین سرویس وبلاگ نویسس فارسی زبان به نام پرشین بلاگ راه اندازی شد و امسال جشن هشتمین سالگر راه اندازی این سرویس خوب در ۲۳ خرداد برگزار شد. البته باید بگویم از وبلاگ هایی که قبل از پرشین بلاگ به صورت شخصی راه اندازی شده بودند خبر ندارم، ولی مطمئنآ هر چه باشند در این دوره راه اندازی شده اند.

در همین دوره بود که سرویس های خوب دیگر وبلاگ نویسی فارسی زبان چون بلاگفا و بلاگ اسکای راه اندازی شد، و باعث که ایرانیان بازهم مثل همیشه از قافله عقب نمانند.

همچنین چون این دوران مصادف با اتفاق ۱۱ سپتامبر بود، فرکانس وبلاگ های سیاسی در ایالات متحده افزایش یافت و از آن پس وبلاگ ها به یار همیشگی و جدا ناشندی خبرگزاری ها برای روشن تر شدن و شفاف تر شدن اخبار تبدیل شد. دوران بلوغ وبلاگ نویسی در غرب داشت طی می شد و وبلاگ نویسی در ایران همچنان نوپا بود وبه عبارت بهتری تعداد وبلاگ های زرد بسیار بالا بود، از طرفی در این زمان وبلاگ های خوب زیادی هم راه اندازی شده اند که شاید مشهور ترین شان وبلاگ دوست داشنتی “دکتر مجیدی” با نام ” یک پزشک” بوده باشد که الان هم گل سر سبد وبلاگستان فارسی محسوب می شود. وبلاگ های قوی دیگری نیز در این زمان راه اندازی شدند که نویسنده به خاطر حافظه ی ضعیفش به خاطر نمی آوردشان(با عرض پوزش خدمت آن بزرگان).!

در این دوره بود که وبلاگ نویسی که شاید تحت عنوان Liveblogging شناخته شود در فرهنگ وبلاگنویسی غرب رواج یافت و وبلاگ نویسان زیادی اقدام به انتشار سریع وقایع در بلاگشان می کردند. ( که این خود مقدمه ی ایجاد سرویس های مکمل وبلاگ نویسی چون تویتر و … شد).

در هر صورت به طور خلاصه می توان گفت که این دوران، دوران رشد سریع وبلاگ نویسی در غرب بود.

از ۲۰۰۴ تا زمان حاضر

در این دوره وبلاگ ها به سرعت بر قدرت خود به عنوان یک رسانه ی قدرتمند افزودند و بسیاری از بزرگان سیاسی در وبلاگ ها اقدام به درج و انتشار نوشته های وبلاگشان می کردند.حتی در این زمان بود که رادیو مینه سوتا اقدام به پخش برنامه ای تحت عنوان ” وبلاگ نویسی در باره ی رئیس جمهور” کرد که در آن به بررسی تحلیل های وبلاگ نویسان در مورد رئیس جمهور می پرداخت.

در این دوران بود که وبلاگ های تخصصی تر پدید آمد و منابع عظیم اینترنت هر روز بزرگ تر می شد. دیگر وبلاگ ها آنقدر قوی شده بودند که روزنامه ها مطالب آنها را چاپ می کردند و با نویسندگان آنها مصاحبه می کردند. مجلات و روزنامه های معتبری چون تایم و گاردین و … هر سال به بررسی و معرفی برترین وبلاگ های سال می کردند. این سال ها مصادف با راه اندازی سایت های بزرگ و مشهوری شدند که نقش مهمی در انتقال اطلاعات واخبار در دنیای مجازی شدند سایت هایی چون “تک کرانچ” و ” هافینگتون پست” که یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی بسیاری از کاربران دنیای مجازی هستند.

همچنین این دوران مصادف با دوران بلوغ بسیار سریع وبلاگستان پارسی زبان بود. رشد بسیار سریع وبلاگ های با محوریت آی تی در اوایل این دوره به چشم می خورد. از طرفی با نمایان شدن قابلیت های بالای وبلاگ ها بسیاری از روزنامه نگاران و سیاست مداران اقدام به راه اندازی وبلاگ های مختلف کردند . با تغییر فضای سیاسی ایران فضای وبلاگ نویسی در ایران نیز پیشرفت قابل ملاحظه ای کرد و رشد وبلاگ های سیاسی بیش از پیش نمایان شد.

تا جایی این پیشرفت نمایان شد که دیگر به کاربردن ” هر وبلاگ نویس، یک خبرنگار” حرف گزافی نمی نمایاند.

با آرزوی پیشرفت هرچه بیشتر دنیای مجازی فارسی


Non-Existent آفلاین است  


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 18 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

بیوگرافی بهارآتیش

بهاره ملقب به آتیش متولد تهران و 19 ساله. بهاره از اون دخترایی که خرخون به تمام معنا بود. البته تا قبل از زمانی که با رضا پیشرو دوست بشه. تا دوم دبیرستان تمام درس هاش به خصوص ریاضی اش 20 بود

 اما بعد از اینکه با رضا دوست میشه درس هاش به قدری ضعیف میشه که به زور دیپلم رو با چندتا تجدیدی پاس میکنه. البته قرار بوده دوستی این دو به زودی بهم بخوره اما یه شب که رضا مست بوده از خود بی خود میشه و نمی فهمه چیکار می کنه و کاری که نباید بشه میشه و آتیش رو .... بعد اون موضوع دیگه بهاره گیر سه پیچ میده اگه با من نمونی آبروتو می برم. رضا توجهی نمیکنه و بهاره میره پیش سروش هیچکس شکایت. سروش هم رضا رو راضی میکنه که با آتیش بمونه. بعد یه مدت که باهم دوست صمیمی میشن آتیش گیر میده که من میخوام رپ بخونم و رضا بهش میگه رپ شوخی نیست و سیاست کثیفی داره و به درد تو نمیخوره آتیش قبول نمیکنه و میگه هرچی باشه من دوست دارم رپ بخونم و صدام قشنگه و استعداد خوبی دارم تو رپ و شبانه روز به رضا پیله میکنه تا اینکه پیشرو قبول میکنه. واقعا مثل یه آدم دلسوز شبانه روز رضا با آتیش کار میکنه و تمام فوت و فن های رپ رو بهش یاد میده. بعد از اینکه کاملا بهاره واسه رپ آماده میشه رضا باهاش یه اینترو میخونه که کارش میگیره حسابی و بعد از اون 2-3 تا آهنگ دیگه هم با پیشرو و تتلو میخونه و دیگه رسما معروف میشه. تو این گیر و دار یه آهنگ تکی میخونه که بیشتر معروفش میکنه. بعد این آهنگ غرور میگیرتش به شدت! چون آهنگایی که با پیشرو خونده بود نهایتا 300 نفر دانلود کرده بودن ولی آهنگی رو که خودش خونده بود 800 نفر دانلود کردن! بعدش یادش میره که تمام این شهرت رو مدیون رضاس و دیگه به پیشرو محل نمیزاره و رابطه شون بهم میخوره در صورتی که قرار بوده حتی به زودی نامزد هم بکنن!پیشرو هم تهدید میکنه که اگه یه آهنگ دیگه بخونی کاری میکنم از زنده بودنت پشیمون بشی و بهاره هم میدونسته که رضا به حرفی که میزنه عمل میکنه و حساب کار دستش میاد و یه سالی رپ رو ترک میکنه اما با اصرار دوستاش بعد یه سال یه آهنگ با 0912 خوند و بعدش به طرز عجیبی از رپ محو شد و حتی اسمش دیگه برده نشد. این طور که خودش گفته بود بعد این آهنگ قرار بود بازم مثل قبل و حتی بهتر از اینی که بود رپ رو شروع کنه. در حال حاظر هم کسی از آتیش خبر نداره که کجاست و چیکار میکنه. رضا هم بعد از اینکه با بهاره به هم میزنه و آهنگ داد بزن پیشرو رو که انتقاد به آتیش هست میخونه که بعد از این چیزایی که نوشتم این آهنگ رو گوش بدین تازه می فهمید که پیشرو چی میگه و جریان از چه قراراه



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 18 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: بیوگرافی خوانندگان،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

اسامی28بازیکن تیم مللی اعلام شده توسط کیروش

اسامی 28 بازیکن دعوت شده به اردوی تیم ملی



سرمربی تیم ملی فوتبال ایران 28 بازیکن را به اردو دعوت کرد.

 

 

به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، بازیکنان دعوت شده به نخستین اردوی تیم ملی باید روز دوشنبه مورخ 2 خرداد تا 12 ظهر با در دست داشتن گذرنامه در محل هتل اسپیناس خود را به کادر فنی معرفی کنند.


لازم به ذکر است با توجه به دیدارهای حساس تیم امید، تیم هایی که درگیر لیگ قهرمانان آسیا (ذوب آهن و سپاهان) و تیم هایی که در گیر مرحله یک چهارم جام حذفی هستند بازیکنی دعوت نشده و در مراحل بعدی از این بازیکنان این تیم ها دعوت می شوند.

اسامی بازیکنان دعوت شده به تفکیک باشگاه ها به شرح زیر است:

استقلال تهران: امیرحسین صادقی-پژمان منتظری-مجتبی جباری-آرش برهانی-ایمان مبعلی

تراکتورسازی: آندرانیک تیموریان-محمد ابراهیمی-محمد نصرتی-عباس محمدی

مس کرمان: قاسم دهنوی-مصطفی سیفی-مهرداد پولادی

استیل آذین: محمد غلامی-میلاد زنید پور

شهرداری تبریز: سعید دقیقی-میثم بائو

راه آهن: حسن رودباریان-بهادر عبدی

فولاد خوزستان: رضا نوروزی-علی حمودی

ملوان بندر انزلی: پژمان نوری-مهرداد اولادی

سایپا: عباس محمد رضایی

صبای قم: مرتضی کاشی

نفت آبادان: روح ا... عرب

شاهین بوشهر: عبدا...کرمی

پیکان: ابراهیم میرزاپور

شالکه آلمان: علی کریمی

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

بازتاب پیوستن مربی پرتغالی تیم ملی در رسانه های ورزشی جهان

پیوستن کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران بازتاب‌های متفاوتی در رسانه‌های مختلف جهان داشت…

پایگاه خبری ساکرنت پس از امضای قرارداد کارلوس کیروش با فدراسیون فوتبال ایران با اشاره به این موضوع در گزارش خود آورد: کارلوس کیروش که در تابستان گذشته به دلیل نتایج بد با تیم ملی پرتغال در جام جهانی از این تیم اخراج شد و پس از آن نیز به دلیل دخالت در کار ماموران کنترل دوپینگ، ۶ ماه محروم شده بود، امروز با عقد قراردادی ۳ ساله، هدایت تیم ملی فوتبال ایران را تا پایان جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل در دست گرفت.

ساکرنت در ادامه گزارش خود آورده است: با این حال محرومیت کیروش ماه گذشته لغو شد تا او با قراردادی به ارزش ۲ میلیون دلار در هر سال به همراه سه دستیارش هدایت تیم ملی ایران را در سه سال آینده بر عهده بگیرد. البته کیروش پیش از این در ماه فوریه به دلیل آنچه مخالفت اعضای خانواده‌اش عنوان کرده بود، پیشنهاد ایران را رد کرده بود.

ساکرنت در پایان همچنین با اشاره به کارنامه کاری کیروش آورده است: این مربی پرتغالی پیش از این به عنوان دستیار اول سر آلکس فرگوسن در منچستریونایتد و همچنین سرمربی رئال مادرید در فصل ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۳ کار کرده بود. کیروش همچنین در مقطعی مربی تیم‌های ملی امارات و آفریقای جنوبی بود.

اما سایت یورو اسپورت در تحلیل خود از پیوستن کیروش به تیم ملی فوتبال ایران آورده است: کیروش صبح دوشنبه وارد تهران شد تا صحبت‌های نهایی را با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران انجام دهد و پس از جلسه‌ای با حضور علی سعیدلو، رییس سازمان تربیت بدنی ایران، پیشنهاد این کشور را برای سرمربی‌گری ایران تا پایان جام جهانی ۲۰۱۴ پذیرفت.

یورو اسپورت نیز به ماجرای نپذیرفتن پیشنهاد تیم ملی ایران از سوی کیروش به دلیل مسائل خانوادگی در ماه فوریه اشاره کرده و در ادامه گزارش خود آورده است: تیم ملی فوتبال ایران در حال حاضر پس از سه قدرت بزرگ آسیا یعنی ژاپن، استرالیا و کره جنوبی در رده چهارم رنکینگ فیفا قرار دارد و البته انتقادهای زیادی نیز از مسئولان ورزش این کشور به خاطر ناکامی‌های اخیر شده است. تیم ملی ایران جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی را از دست داد و در جام ملت‌های آسیا نیز در مرحله یک چهارم نهایی با شکست مقابل کره جنوبی از دور مسابقه‌ها کنار رفت.

همچنین پایگاه خبری اسکای اسپورتس با اشاره به پذیرفتن پیشنهاد سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال ایران از سوی کارلوس کیروش در گزارشی آورده است: مربی ۵۸ ساله پرتغالی که پس از عملکرد ضعیف در جام جهانی به همراه پرتغال از این تیم اخراج شده بود امروز با حضور در ایران برای هدایت این تیم تا سه سال آینده به توافق رسید.

اسکای اسپورتس در ادامه آورده است: کیروش در بدو ورود به ایران گفته است مهم‌ترین هدف من بردن تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل است.

سایت خبری گاردین نیز در گزارشی به حضور کیروش در ایران اشاره کرد.

علاوه بر این پایگاه‌ها چند سایت معتبر دیگر نیز اخباری جداگانه از آمدن کیروش به ایران منتشر کرده و اشاره کردند که ماموریت اصلی کیروش بردن تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ است

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

اصلاحیه

با سلام و عرض پوزش مطلب همه چیز راجب کوروش ابتدا 1.و بعد2. وبعد3.را بخوانید

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز درباره کوروش کبیر3

زادگاه و افسانهٔ زایش کوروش بزرگ 

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند.



اتحاد سه دولت لیدی، بابل، مصر 

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آنزمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه‌ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس، پادشاه لیدی، نابونید، پادشاه بابل نو و آماسیس دوم، پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند.[۲۲]

تسخیرامپراتوری لیدی و آسیای صغیر 



کشور باستانی لیدی و پایتخت آن سارد

پادشاه لیدی (لیدیه) کرزوس بود. خواهر وی آریه نیس، با ایشتوویگو (آستیاک) ازدواج کرده و ملکهٔ مادها بود. کرزوس علاقهٔ فراوانی به توسعهٔ قلمرو خود داشت ولی دو سبب خاص او را در هجوم به کوروش تشویق می‌کرد، یکی به واسطهٔ اعتمادی بود که به نظر پیش گویان معبد، جهت پیروزی خود داشت و دیگری آنکه می‌خواست انتقام شوهر خواهر خود، ایشتوویگو (آستیاک) را از کوروش بگیرد.[۲۳]

پس از سقوط دولت بزرگ ماد، کرزوس در اندیشه فرو رفت که باید بجنگ تدافعی اکتفا کند یا به کوروش حمله برد، بالاخره بعد از مشورت با غیب گوها تصمیم به حمله گرفته شد و بنای تجهیزات را گذارده و با اسپارت داخل مذاکره شد و موافقت آنها را جلب کرد.

دولت بابل و مصر نیز چون از بزرگ شدن پارس سخت بیمناک بودند، مشغول به تجهیز کردن خود و آمادگی برای جنگ نمودند. سرانجام در سال ۵۴۹ پیش از میلاد، پادشاه لیدی به ایران حمله برده و ارتفاعات کاپادوکیه را که در قدیم پایتخت دولت قوی هیت‌ها بود، اشغال کرد. در پائیز آن سال جنگ سختی مابین لشکر لیدی و پارس روی داد. پادشاه لیدی به تصور اینکه پارسها جرئت تجاوز را در موقع زمستان، بخاک لیدی نخواهند داشت، قشون خود را مرخص کرد با این نیت که سال بعد قشون متحدین بابل و مصر هم خواهند رسید و کار پارس را خاتمه خواهند داد لیکن قشون ایران که تازه نفس و جوان بودند و تازه لذت فتوحات را کشیده بودند، از سرمای زمستان باکی نداشته تا سارد پایتخت لیدی پیش روی کردند و شاه لیدی، کرزوس مجبور شد، در نزدیکی پایتخت با آنها نبرد کند. دولت اسپارت که متحد لیدی بود، نتوانست بموقع قشونی برای کمک به لیدی بفرستد. در نهایت پایتخت لیدی سارد، به تصرف قشون ایران درآمد.

قبل از سقوط سارد کوروش به یونانیها تکلیف کرده بود که با او متحد شوند ولی آنها نپذیرفتند بنابراین پس از تسخیر لیدی دست کوروش باز بود که کار مستعمرات یونانی در آسیای صغیر را یکسره کند. در سال ۵۴۵ پیش از میلاد کوروش توانست، تمامی آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد.[۲۴]

 


آزادسازی اسیران یهودی در بابل 



پس از تسخیر بابل تمامی سرزمین‌هایی که مطیع آن بودند به اطاعت کوروش درآمدند. از آن جمله می‌توان فلسطین و شهرهای فینیقیه را نام برد. کوروش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل را که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند صادر کرده و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم خود را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.[۲۶] لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته‌است. در کتاب اشعیای نبی در باب ۴۵ آیهٔ اول کوروش را «مسیح» یعنی نجات‌دهنده خوانده و چنین می‌نویسد:

« خداوند به مسیح خود یعنی کوروش که دست او را گرفتم تا به حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازه‌ها دیگر بسته نشود، چنین می‌گوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و مکان‌های ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین را شکسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج‌های ظلمت و خزائن مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من، یهوه، که تو را به اسمت خوانده‌ام خدای اسرائیل می‌باشم. به خاطر بندهٔ خود یعقوب و برگزیدهٔ خویش اسرائیل، هنگامی که مرا نشناختی تو را به اسمت خوانده‌ام و ملقب ساختم. من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم، هنگامی که مرا نشناختی. تا از مشرق آفتاب و مغرب بدانند که سوای من احدی نیست. پدید آوردندهٔ نور و آفرینندهٔ ظلمت.(آیهٔ ۸) [۲۷]  »

در مورد رهایی قوم یهود از اسارت بابل، در کتاب دوم تواریخ ایام، باب ۳۶ آیات ۲۲ و ۲۳ چنین نوشته شده‌است:

« خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آن را مرقوم داشت، کوروش پادشاه پارس چنین می‌فرماید. یهوه خدای آسمان‌ها تمامی ممالک زمین را به من داده‌است و او مرا امر فرمود که خانه‌ای برای وی در اورشلیم که در یهود است، بنا نمایم.[۲۸]  »

مانند همین مضمون نیز در کتاب عزرا باب اول آیات اول تا چهارم آمده‌است. اشعیای نبی نیز در باب ۴۴ آیه ۲۸ چنین می‌نویسد:

«

(خدا) دربارهٔ کوروش می‌گوید: که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به انجام خواهد رسانید و (خدا) دربارهٔ اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و دربارهٔ هیکل که بنیاد نو، نهاده خواهد گشت. [۲۹]

 »

روایت‌های مختلف دربارهٔ مرگ کوروش 


نوشتار اصلی: مرگ کوروش بزرگ

مرگ کورش در سال سی‌ام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتاده‌است. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

هرودوت می‌نویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر می‌نماید نقل می‌کنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد، کشته شدن کوروش و شکست لشگریانش بود. هم چنین هرودوت ادامه می دهد : پس از مرگ کوروش ملکه ماساژت ها امر کرد سر کوروش را در تشت پر از خونی انداخته آنگاه خطاب به سر گفت: تو که از خونخواری سیر نمی شوی اکنون چندان از این خون بخور تا سیر شوی.[۳۰]


بروسوس (مورخ کلدانی) در ۲۸۰ پیش از میلاد آورده‌است که کوروش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شده‌است.

از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی آمده‌است که کوروش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیک‌ها (به انگلیسی: Derbike) به او وارد آمده بود، کشته شده‌است. آنها فیل‌هایشان را رها کردند، اسب کوروش رم کرده و کوروش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیک‌ها متحد بودند، زوبینی به ران او انداخته‌است و کوروش را به خیمه‌اش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز درگذشته‌است. [۳۱]

اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکاها بوده‌اند نشان می‌دهد که آخرین جنگهای کوروش با طوایف سکاها بوده‌است اما بعید به نظر می‌رسد که وی در این جنگها کشته شده‌باشد. مخصوصاً در روایت هرودوت بسیار بعید می‌رسد که باقیماندهٔ سپاه شکست خورده توانسته باشند، جسد بدون سر او را برای دفن به پاسارگاد بیاورند.[۳۲] طبق روایت‌های گزنفون و استرابون این جنگ‌ها به کشته شدن کوروش منجر نشده‌است و وی به مرگ طبیعی وفات یافته‌است. احوال زندگی کوروش از بسیاری جهات، در روایات مربوط به کیخسرو، در شاهنامه منعکس شده‌است و لااقل این نکته را تأیید می‌کند که در سنت‌های ایرانی، وی نیز مانند کیخسرو، باید به مرگ طبیعی وفات یافته‌باشد. [۳۳] در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمی‌توان ترجیح داد.[۳۴]

استرابون جغرافیدان معروف می‌نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده بود:

« ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر. [۳۵]  »

منشور حقوق بشر کوروش



معاون دبیر کل سازمان ملل متحد، شاشی تارور، در مقابل نمونه بدلی استوانه کوروش، نیویورک

استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده‌است که در تاریخ ۱۸۷۸ میلادی، در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل، کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود را با اهالی بابِل، پس از پیروزی شرح داده‌است.

این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به بسیاری از زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد. نمونهٔ بدلی این استوانه، در مقر اصلی سازمان ملل، در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.

این منشور ارزشمند در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ طی مراسمی رسمی از طرف موزه لندن به ایران قرض داده شد، که آن را برای بازدید عموم در موزهٔ ایران باستان در معرض نمایش قرار دادند و در تاریخ ۲۷ فروردین سال ۹۰ به لندن بازگردانده شد.[۳۶]

ذوالقرنین 

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد.[نیازمند منبع]

شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.[۳۷] در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین می‌گفتند که شرق و غرب مال او بود.

یادمان‌ها

ایران
در دیگر نقاط جهان


سلف:
ایشتوویگو (آستیاگ) شاه ماد
کرزوس شاه لیدیه
نبونعید پادشاه بابل نو

کوروش بزرگ
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد.

جانشین:
کمبوجیه دوم



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز درباره کوروش کبیر2

واژهٔ کوروش 

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:

دکتر شهبازی معتقد است کورش به معنی خورشید است. او در کتاب راهنمای جامع پاسارگاد می‌گوید بر اساس سنتی که کتزیاس یونانی ناقل آن بوده‌است و پلوتارخ ذکر کرده، کلمهٔ کوروش را ایرانیان با کلمه خورشید انطباق داده بودند (در زبان ایرانی خورشید «هُوَر» تلفظ می‌شد که امروزه خور=هور می‌گوییم) یعنی خورشید را مظهر و نمادی برای کوروش می‌دانستند و جالب اینکه آرامگاه کوروش دلیلی برای تایید این روایت (که اغلب مورد تردید بوده‌است) باقی نهاده و آن شکل خورشیدی است که بر پیشانی آرامگاه او، بالای سردر اتاق آرامگاه، حجاری کرده‌اند.[۱۳]

تبارنامه کوروش بزرگ 

 
 
 
هخامنش
شاه پارس
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
 
 
چا ایش پیش
شاه پارس
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
آریارامن
فرماندار پارس
 
کوروش یکم
شاه انشان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
آرسام
فرماندار پارس
 
کمبوجیه اول
فرماندار انشان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
ویشتاسپ
شاهزاده
 
کوروش دوم
شاه ایران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داریوش یکم
شاه ایران
 
کمبوجیه دوم
شاه ایران
 
بردیا
شاهزاده
 
آرتیستون
شاهدخت
 
رکسانا
شاهدخت
 
آتوسا
ملکه
 
 
 


تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی)، حکومت کرده بودند. کوروش دربارهٔ خاندانش، بر سفالینهٔ استوانه‌ای شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است.

اینکه چه وقایعی روی داده که پارس‌ها عیلام را تسخیر نموده و شاخه‌ای از سلسلهٔ هخامنشی را در آنجا برقرار کرده‌اند، معلوم نیست. احتمال می‌رود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال ۶۴۵ پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارس‌ها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده بود، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده‌باشند.[۱۴]

هخامنش سر سلسلهٔ این دودمان است که در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، میزیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسلهٔ هخامنشی دوشاخه شده و کوروش یکم شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شد. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و ارسام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند.[۱۵]

کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا، دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

داریوش بزرگ در کتیبه بیستون نیز این مطلب را تأیید می‌کند، زیرا شاه مزبور می‌گوید، من نهمین شاه از سلسلهٔ دوگانهٔ هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسپ چون پدر داریوش بزرگ به عنوان شاه حکمرانی نکرده‌است.)[۱۶]


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات