جمعه 10 فروردین 1397 10:37 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA-
هرماینی و سانی: سلاااام!
هرماینی: چطورید؟
سانی: خوبید؟
هرماینی: در هر صورت شما جواب ما رو نمی دید. اصل مطلب...
سانی: به ذهن های مهارنشدنی خوش اومدید!
هرماینی: وسط حرفم نپر. به ذهن های مهار نشدنی خوش اومدید. ما وارد فاز دو شدیم. من و سانی این وبو درست کرده بودیم برای خوره های کتاب، ولی تصمیم گرفتیم برای همه ی فن ها بازسازیش کنیم.
سانی: فن های اهنگ! اوتاکو ها! گیمرا! کیپاپرا! نرد ها! اونایی که خیلی فیلم میبینن! و کلا گیک های هرچیزی.
هرماینی: اگه نمیدونید بدونید گیک یعنی خوره حالا خوره هر چیزی میتونه باشه.
سانی: مثلا جدا از فندوم های بزرگ، مثلا من و هرماینی گیک نقاشی هستیم!
هرماینی: اره تو این وب ارت و هرچی هست هم میزاریم!
سانی: حالا راجب به ادرس وب.
هرماینی: ما میخوایم مثل کتاب جنیفر چمبلیس برتمن کتاب بازی بکنیم. برید دکمه ها اگه میخواید بخونید نحوه بازی رو.
سانی: من از مدرسه متنفرم.
هرماینی: البته از خود خانم برتمن هم اجازه گرفتیم.
سانی: و اجازه داد!
هرماینی: وینگاردیوم له ویوسا! حالا باید چی بگیم؟
سانی: باید قوانین رو بگیم.
هرماینی: نه نه اصلا وقت اون نیست... بزار ببینم، الان باید قوانین رو بگیم.
سانی: منم همینو گفتم.
هرماینی: اینقدر چرت و پرت نگو. خب قانون اول...
سانی: الهه آتنا در هر کاری بهترین است و تو هرگز هرگز هرگز نباید غیر از این بگویی.
هرماینی: اممم... آره، همون. قانون دو. توهین نکنید به هیچ عنوان. فرقی نمیکنه به یه شخصیت توهین کنید یا به سانی.
سانی: اگه به من توهین کنن که میزنم تو دهنشون.
هرماینی: نه لطفا خشن نشو. قانون سوم، از مطالبی که خودمون میزاریم(متنش نقدش هر چی) کپی نکنید. ولی مثلا اگه ترجمه کردیم منبع بزنید.
سانی: قانون چهارم، حالتون خوب باشه تا همیشه!
هرماینی: مطمئنی؟
سانی: تو مطمئن نیستی؟
هرماینی: بیخیال. خب تموم شد.
سانی: یعنی چی؟؟ لیستا باید همیشه 5 تایی باشن، 4 تایی که نمیشه.
هرماینی: خب قانون پنجم... اممم برید برقصید.
سانی: خب تمومید! راستی نویسنده می پذیریم.
هرماینی: اهان راست یه نشر اینترنتی هم داریم به اسم نشر نداریم! که توش میتونید داستان بنویسید و اینا.
اینم آرمش:
(در دست طراحی)
سانی: اینم لوگوی وبمون:
(در دست طراحی بازم)
هرماینی: اینم لینک ها:
هرماینی: خب هورا تموم شد!
سانی: همیشه سانی و فراتر از بی نهایت!
هرماینی: ما فوق العاده ایم!
سانی: من عقربم!
هرماینی: خدافظ!
زندگی یک بازیست و کتاب ها بلیط هایش هستند.
گریسون گریسولد
دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: سه شنبه 2 مرداد 1397 09:48 ب.ظ
سه شنبه 20 شهریور 1397 01:55 ق.ظ
نویسنده : ♫..Hermione..♫ خب میخوام یه انیمه دیگه هم معرفی کنم
چارلوت خیلی انیمه معروفی نیست
و خیلیم کوتاهه
13 قسمته (یادتونه فیری تیل 277 قسمت بود هنوزم یک سومش نیومده :/ )
ولی به هر حال خیلی قشنگه
اوپنینگشم خیلی قشنگه
------------------------------------------------------------------
راجب به یه پسریه به نام یو اوتوساکا که یه قدرت عجیبی داره میتونه بدن مردم روو 5 ثانیه تسخیر کنه حداقل اینطور به نظر میاد... البته تو اون پنج ثانیه بدن خودش هوشیاریشو از دست میده اینم بگم که از این قابلیتش برای تقلب استفاده میکنه :/...
ولی انگار یو تنها کسی نیست که قابیلت عجیبی داره...
----------------------------------------------------------------------
دیدگاه ها : نظر داده شده آخرین ویرایش: سه شنبه 20 شهریور 1397 01:59 ق.ظ
جمعه 9 شهریور 1397 07:10 ب.ظ
نویسنده : ♫..Hermione..♫
خب این پست درخواستیه
سریال خیلی نمیشناسم ولی فیلم زیادددد
بستگی داره بخواید به چه ژانری فیلم ببینید
مثلا من خودم اکشن دوست دارمممممممم
ولی الان چند تا فیلم دراما خوب معرفی میکنم
من خودم به شخصه خیلی طرفدار فیلم دراما نیستم ولی این چند تا به نظرم خیلی قشنگن
-----------------------------------------------------------------------
دزد کتاب the book thief : این فیلم نسباتا قدیمیه ولی از فیلماییه که من واقعااااااا دوستشون دارم و خیلی به دلم نشسته یه فیلم فوقالعاده قشنگ پر از احساساته داستان یه دختر بچه به اسم لیسل توی که توی زمان هیتلر زندگی میکنه و به شدت به کتاب خوندن و نوشتن علاقه منده ولی همه جیز اونطوری که به نظر میاد پیش نمیره...
---------------------------------------------------------------------------------------
پلی به ترابیتیا a bridge to terabithia : این فیلمم باز به نسبت قدیمیه ولی خیلی قشنگه برگرفته از کتاب پلی به ترابیتیا نوشته شده زندگی پسری که بعد دوست شدن با همکلاسی دخترش زندگیش تغییر کرد با تصور کردن و ساختن دنیایی دور از واقعیت
---------------------------------------------------------------------------------------------
tomorrow land : این فیلم هم بی نظیرههههههههه یکی از بهترین فیلم هایی که تاحالا دیدم البته ژانر این یکی فانتزیه نه درام بالایی هم ترکیبی از هر دو
اینجا داریم از یه دنیای دیگه حرف میزنی دنیایی که مردمش پا به پای مردم ما زندگی میکنند ولی با زمینی پاک تر تکنولوژی پیشرفته تر و زندگی قشنگ تر دنیایی که توسط بهترین مهندس ها پزشک ها و هنرمند ها ساخته شده و دختری به اسم کیسی با یک سنجاق سینه خاص راه رفتن به این دنیا رو پیدا میکنه
------------------------------------------------------------------------------------------------
خب اینم معرفی فیلم (فعلا سه تا بسته :/ ) من خودم به شدت این سه تا فیلم رو دوست دارم به نظرم واقعا ارزش دیدن دارن
دیدگاه ها : خوشم میاد موی همشونم بلونده :/ آخرین ویرایش: سه شنبه 13 شهریور 1397 12:45 ق.ظ
سه شنبه 16 مرداد 1397 02:26 ب.ظ
نویسنده : PERSEPHONE ارسال شده در: معرفی کتاب ,
خب میرسیم به کتاب موردعلاقم*-*
اسمش هست درباری از خار و رز a court of thorns and roses. خلاصش میشه اکوتار acotar. دربار -و خار و رز- هم صداش میکنن خیلی وفتا. نوشته سارا جی ماس( J maas) که مجموعه دیگش تاج و تخت شیشه ایه . من اکوتار رو بهش ترجیح میدم البته. کتاب دومش درباری از مه و خشمه. a court of mist and fury
acomaf اکومف. کتاب سوم هم درباری از بالها و نابودی wings and ruin. که میشه acowar. کتاب 3.1 هم چند وقت پیش اومد که frost and starlight که معنیش میشه درباری از یخبندان و نور ستاره.
خب. فضای داستان: داستان توی یه دنیای دیگه رخ میده. کتاب فانتزیه کاملا. دنیایی که جادو توش هست. و اینکه یه سریا پری هستند و یه سریا انسان عادی و یه سریا یه چیزی فراتر از پری که اگه بگم اسپویل میشه. یه توضیحاتیو قبل از تعریف کردن کتاب میگم که اگه کسی نخواست ادامه نده.
کتاب برای بچها نیست. روی خود کتاب نوشته برای سنهای کم فروخته نشه. حدالقل سنی که باید داشته باشین 13 عه و توصیه میکنم زودتر از 14 سال نخونین چون کتاب اول چندان نه ولی کتاب دوم و سوم ترجمش به حدی سانسور شده که صفحات از نصف هم کمتر شدن. صحنه هاش خیلی زیادن و اصلا مناسب سن کم نیستن. کتاب یک رو توصیه میکنم فارسیشو بخونین که بفهمین چی به چیه مخصوصا اگه زبانتون ضعیفه ولی کتابای دو و سه رو به هیچ وجه فارسیشو نخونین البته سوم ترجمه نشده هنوز. انگلیسی دومش خیلی راحته و سبکش خیلی عاشقانست ولی کتاب سوم به مراتب خیلی سخت تره و حوصله سر بره کمی. 3.1 رو هنوز نخوندم چون تازه اومده. همین.
خب گفتم ک یسریا پری اند ولی نه اون شکلی ک تو کارتوناست و اصلا بچگونه نیست. پری ها یه موجوداتی اند که از ادما قوی ترند و جادو دارن و ی سریا مثلا تغییرشکل میدن و یه سریا بال دارن و این حرفا. شخصیت اصلی یه دختر(یادم نیست 17 بود یا 19 ساله ) به اسم فِیره feyre که دو تا خواهر داره و مادرش چند سال پیش مرده و باباش پاهاش کار نمیکنن. قبلا پولدار بودن ولی کل پولشونو دادن برای درمان مادرش و فقیر شدن و تنها منبع پولشون فایره(وای!)ست که شکار میکنه و بزور پولشون رو میده و خواهرای لندهوورش میشینن تو خونه و غر میزنن که هیزم بشکن چون ناخونای من خراب میشه و فیره ازهردوشون کوچیکتره. نستا و الین اسماشونه. بعد پری ها قبلا حمله کردن و همه از پری ها میترسن. خونه اینا هم کنار مرز با پری هاست و فیره از جنگل مرز شکار میکنه. ینی هرلحظه ممکنه اون پریای ترسناک رو ببینه. یه روزی یه گرگ میبینه و از چشماش حدس میزنه که اون پری باشه. ولی در هرصورت میزنتش و میکشتش. بعد میره و پوستشو گوشتشو میفروشه و تو همون بازار دوست پسرشو میبینه و باهاش میره یه کاری کنن(اره خودتون میدونین) فکر کنم همون شب وقتی داشتن از اون گوشتا میخوردن یه پری که قیافش خیلی وحشتناکه و شبیه دیو هاست میاد و درو میشکونه و میاد تو و میگه کی دوست منو کشته؟ باباش میگه من . ولی خب باور نمیکنه. خواهراش میگن فیره(مطمئن نیستم ولی به همین عوضی ای بودن) . دیوه هم میگه تو قرارداد بین انسانها و پریا رو شیکوندی و من باید طبق اون بکشمت. بعد اینم میگه که نهه توروخدا و نمیدونستم و این حرفا ولی قبول نمیکنه. اخرش پریه میگه باشه نمیکشمت ولی تا اخر عمرت باید بیای با من زندگی کنی. اینم بدبخت قبول میکنه. بعد یه راه طولانی ایو ک نصفشو بیهوش بود میرن و میرسن به یه قصری. بعد میبرتش تو سالن غذا خوری و میشینه و یهویی دادامممم... دیوه میشه یه پسر مو بلوند برنزه خوشگل (با سیکس پک و این حرفا) که یه نقاب زده . یه بشکن میزنه و میز غذا پر میشه از کلی غذای خوشمزه. یه یاروی دیگه میاد تو که اونم خیلی خوشگله.
خب دیگه بقیشو نمیگم. فیره میمونه اونجا و نمیدونه چ کنه چون اونا طوری رفتار نمیکنن که بردشه ولی بین اونا خیلی خنگه چون اونا پری اند. بعد هیچکسم هیچی نمیگه ک چرا اونجاست و قراره چی بشه. شاید کمی بد تعریف کردم. ولی باید بخونین حتما.
بعد فکر کنین که اونجا یه قصره که پشتش حوض یونیکورن بلاد هست. ینی خون تک شاخ. رنگشم همین رنگای هولوگرامیه...
بزارین بگم که نگران نباشین... اگه ال جی بی تی این، گرانجین، ایمو این، پاستل گاث این، هرچی هستین خوشتون میاد
اگه عاشقانه دوست دارین عاشقش میشین دیگه چون منکه از کتابای عاشقانه متنفرم عاشق اینم..
کتاب اولش فوق العادست ولی قشنگی داستان تو کتاب دومه.
اکومف فوق العادست اصلا تو کلمه جا نمیشههههه....ووی...
همین دیگه
نمره من از 5: 10
لینک گودریدز: https://www.goodreads.com/book/show/16096824-a-court-of-thorns-and-roses?ac=1&from_search=true
عکس جلد کتاب:
نویسنده:سارا جی مااس.
دیدگاه ها : comMenTs آخرین ویرایش: سه شنبه 16 مرداد 1397 06:15 ب.ظ
دوشنبه 15 مرداد 1397 02:33 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- ارسال شده در: معرفی کتاب ,
سلااام.
خب نبودم پست نذاشتم ببخشید.
مهم نیست.
اومدم با معرفی مجیستریوممم.
نوشته هالی بلک(نویسنده اسپایدرویک) و کاساندرا کلیره.
از اسپایدرویک جذاب تر(حوصله سر نبر) بود به نظرم.
واقعا از مجموعش خوشم اومد.
خلاصه رو همینجا میگم:
داستان راجب یه پسری به اسم کاله توی دنیای ما زندگی میکنه با فرق اینکه جادوگر ها هم هستن(یجورایی مثل هری پاتر فقط انگلیسیش witch و wizard نیستن بلکه mage) که یه پدر داره و مادرش فوت شده و پدرش همیشه بهش گفته که باید از جادو و جادوگرا دوری کنه.
گفته که اونا خیلی خطرناکن.
و هر سال میج ها کسایی رو که به نظرشون میرسه قابلیت جادویی دارن به یه ازمونی دعوت میکنن(مستقیما نمیگن جادوگری فقط بعضیا راجب اینکه واقعا ازمون برای چیه میدونن مثلا من تورو دعوت میکنم بیای برا هنرستان ازمون بدی درحالی که ازمون مربوط به ریاضیه).
کال هم میدونه چون باباش بهش گفته دیگه. بعد پدرش بهش میگه تا میتونه تو ازمون گند بزنه و با اینکه رتبه اخر میشه اما یکی از اساتید قبولش میکنه و کال چاره نداره و میبرنش به مجیستریوم.
و ماجرا خیلی بیشتره و مجبورن با یه دشمن سر و کله بزنن.
فقط بهرته خودتون بفهمین تا من بگم.
حالا اگه خواستین بگید بگم.
ژانر: فانتزی- ماجراجویی- مرموز
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: دوشنبه 15 مرداد 1397 02:48 ب.ظ
دوشنبه 8 مرداد 1397 09:19 ب.ظ
نویسنده : ♫..Hermione..♫
خب گفتیم که موضوع وبو کردیم همه فندوما
نمیتونم خودمو کنترل کنم و این پستو نزارم
من تا حالا 4 تا انیمه دیدم
4 تاشون بی نظیرنننن
میخوام یکیشونو معرفی کنم که هنوز تموم نکردم
فیری تیل
که 277 قسمته و 9 تا اوا داره و دو تا فیلم و هنوز تموم نشده البته
خب این تو یسری از مردم جادوگرن و یسریا نیستن جادوگر ها گروه های مختلفی تشکیل دادن که میتونن توش کار کنن و چیزای جدید یاد بگیرن و اینا ماجرا درباره یه پسری به اسم ناتسو هست که عضو گروه فیری تیله و بسیار کله شق البته و جادوش یجورایی اتشه یا بهتر بگم اتیشو میبلعه و باهاش حمله میکنه (خب یکم پیچیدست) اهان ناتسو یه دختری به اسم لوسی رو میبینه که خیلی دوست داشته بره عضو فیری تیل شه و ایشون یه مشت کلید داره که از طریقشون ادمایی از یه دنیای دیگه رو برای کمک ظاهر میکنه (اینم یکم پیچیدست) هیچی دیگه ناتسو لوسی رو میبره توی گروهشون عضو میکنه و از اینجاس که ماجراهاشون شروع میشه
این نشان فیری تیلیه که همه اعضا تتوش میکنن اینم یه عکس از ناتسو که بسی دوستش دارم *^*
دیدگاه ها : میدونم خیلی جوگیر شدم .-. آخرین ویرایش: دوشنبه 8 مرداد 1397 09:34 ب.ظ
یکشنبه 7 مرداد 1397 02:56 ب.ظ
نویسنده : PERSEPHONE هرکسی که داره این رو میخونه،توجه کنید، باید حتما قسمت قبلی کتاب قصر آبی رو خونده باشید و جواب سوالم رو داده باشید تا بتوانید از این پست لذت ببرید. خب، گفتم که اگه یه سال از زندگیتون مونده بود چیکار میکردین و چجوری زندگی میکردین؟
خب بزارین من برای خودم رو بگم: من اول از همه مدرسه رو کنسل میکردم.
بعد میرفتم و موهامو آبی میکردم
بعد که موهامو آبی کردم ، میرم و عشقمو پیدا میکنم(تا قبل از اینکه اون رو پیدا کنم این قسمت میشد میرفتم و یکیو پیدا میکردم که عاشقش شم.)
(اگه کسیو پیدا نمیکردم همونجا خودکشی میکردم ولی اگه میافتم بقیه رو انجام میدادم)
با اون میرفتم آمریکا رو میدیدم هرجوری شده
تو یه فستیوال تابستونی شرکت میکردم
اونایی که این بلاها رو سرم آوردن رو میگرفتم میزدم و بهشون میگفتم چقدر ازشون متنفرم
میرفتم یه شرط بندی بزرگ میکردم سر یه کارت بازی بزرگ
تو یه مهمونی باحال با پارتنرم شرکت میکردم
بعد که مطمئن شدم بدون تجربه کردن اینا و یه سری چیزایی که گفتنش اینجا زشته، نمیمیرم، بقیه سال رو کنار اون میگذروندم و در خوشحالی میمردم:")
خب نکته این کارام چیه؟ من از روزی که این فکر به سرم زد نتونستم آروم بنشینم:
من نمیدونم کی میمیرم!!!!
خب ببینین، درسته من 15 سالمه، قصدی هم برای خودکشی ندارم و یسری از کارایی که قبلا توی لیستم بود رو تجربه کرده ام، ولی هنوز خیلیاش مونده. ولی ... اگه فردا افتادم تو استخر و غرق شدم چی؟ اگه فردا تصادف کردم چی؟ اگه یه مریضی سخت گرفتم چی؟ اگه یه عروس دریایی نیشم زد چی؟ بعد جالبتر از اون: حتی ممکنه وقتم از یک سال کمتر باشه. به این فکر کنین. من میمیرم بدون اینکه هیچکدوم از اونا رو تجربه کرده باشم. دلیل تمام ناراحتی هام اینه. دلیل بد اخلاق بودنم.
حرفم راجع این تموم شد. به حرفام فکر کنین. شما نمیدونین کی میمیرین. اگه کسیو دوست دارین بهش بگین. اگه کاریو دلتون میخواد انجام بدین ولی روتون نمیشه انجام بدین. فکر کنین بهش.
بریم سراغ داستان والنسی. ادامه مطلب یه خلاصه ای از بقیه داستان گذاشتم. ولی اگه دوست دارین بدونین والنسی تو اون سال چیکار کرد کتابو بخونین
آخر داستان دیدگاه ها : comments آخرین ویرایش: یکشنبه 7 مرداد 1397 03:13 ب.ظ
شنبه 6 مرداد 1397 08:59 ب.ظ
نویسنده : ♫..Hermione..♫ نارنیا کتاب خیییلی معروفیه
احتمالا همتون خوندینش البته
ولی خب یه معرفی کوتاه میکنم
نارنیا 7 جلد هستش
خواهرزاده جادوگر
شیر کمد و جادوگر
اسب و ادمش
شاهزاده کاسپین
سفر کشتی سپیده پیما
صندلی نقره ای
اخرین نبرد
----------------------------------------------------------------------------
البته اینم بگم که خواهرزاده جادوگر و اسب و ادمش داستان اصلی رو دنبال نمیکنن
چهار تا خواهر و برادر یعنی لوسی و ادموند و پیتر و سوزان بخاطر جنگ مجبور میشن از خونشون برن اونا توی خونه جدیدشون یه کمد عجیب پیدا میکنن که راه پیدا میکنه به یه دنیای دیگه دنیایی که توش حیوانات حرف میزنن و جادو وجود داره و اونا باید با یه جادوگر که عملا نارنیا رو تسخیر کرده و همه جا رو به یخ پوشونده مبارزه کنن
-------------------------------------------------------------------------------------
خب اره موضوعش یکم تکراری به نظر میاد ولی نارنیا عملا یکی از اولین کتاب ها در ژانرش بوده که خیلی از نویسنده ها به دنبالش وارد دنیای جادو و جادوگری شدن و به نظر من واقعا فوق العادست و فیلمشم ساختن البته فقط فیلم این سه تا کتابو ساختن:
شیر کمد و جادوگر
شاهزاده کاسپین
سفر کشتی سپیده پیما
صندلی نقره ای
بقیشو نمیدونم میسازن یا نه راستش
دیدگاه ها : بگووووووووو :)))))))) آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 09:09 ب.ظ
شنبه 6 مرداد 1397 03:55 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- سلااام.
کابوک رو تمومیدمم.
البته چند روز پیش.
الان وسط the war i finally won هستم.
از شخصیت اصلیش متنفرم.
حالا بیخال اون فعلا بریم سراغ کابوک.
خب کتاب قشنگی بود برخلاف فکرم.
اولش یکم حوصله سربر بود ولی خیلی خوب تموم شد.
تهش گریه دار بود.
البته به نظر من:{
خب برید ادامه که کتاب خیلی قشنگی بود.
اهان اهان فیلمشم بیست و یک دسامبر میره رو پرده.
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 04:27 ب.ظ
شنبه 6 مرداد 1397 10:45 ق.ظ
نویسنده : PERSEPHONE
اگه بهتون بگن یه سال دیگه میمیرین اون یه سال رو چطور میگذرونین؟
های.
یاسی ام.
خب ببینین، کتاب قصر آبی همونطور ک گفتم از کتابای موردعلاقه منه. میخوام یه توضیحی راجعش بدم و بگم چرا.
م.ن: اسپویل نمیکنم. توضیحاتم کلش چهل صفحه کتاب هم نمیشه. اسپویل رو بعدا توی ادامه مطلب میزارم که اگه کسی کتابو نمیخواد بخونه و فقط دوست داره بدونه اخرش چی میشه بره بخونه.
قصر آبی دراقع یه کتاب کلاسیک عاشقانست. ولی من قسمت کلاسیک عاشقانش مورد توجه و علاقم نیست.
داستانش راجع یه دخترس به اسم والنسی. والنسی 29(فکر کنم) سالشه و هنوز ازدواج نکرده.و توی یه خانواده و خاندان با تعصب زندگی میکنه که همه چیشون همیشه سر نظمه و فکر های سطح پایینی دارند و...
بزارین ی ذره راجع خاندانش توضیح بدم: اول خانوادش...اون پیش مادر و دختر عموش فکر کنم زندگی میکنه. اونا راهرو ها رو هر روز جارو میزنن با اینکه تمیزه، هر روز لحاف میدوزن با اینکه کلی دارند، هر روز صبحونه یه چیز ثابت میخورن که والنسی ازش متنفره.
والنسی همیشه همیشه بهش گفته شده که زشته. موهاش کم پشتن و نمیتونه مثل دختر عموش اولیو باشه که یه دختر خوشگل و پولداره و میتونه با پولش لباسای خوشگل بپوشه و موهاشو مدلای خوشگل درست کنه. والنسی همیشه همیشه حرف بقیه رو گوش داده. وقتی که ازش خواستن ک از اولیو معذرت خواهی کنه با اینکه اون کاری نکرده بوده معذرت خواهی کرده. همیشه همیشه همه مسخرش میکردن سر کارای مسخره ای ک تو 3 سالگیش انجام داده. یا سر زشتیش یا پیردختر شدنش.
و خاندانش سر هرچیزی جشن میگیرن و هرسری والنسی باید با تنفر به حرفای حوصله سربر بقیه بگوشه ... هرسری چرت و پرتاشونو گوش کنه که پشت سر هرکسی که نمیشناسنش حرف بزنن و والنسی رو مسخره کنن و جوک های بی مزه بگن.
تا اینکه یه روزی میاد ک والنسی قلبش میگیره. اون روز رفته بوده کتابخونه تا کتابای جان فستر رو بگیره و بخونه. اجازه نداره کتابای رمان بخونه ولی کتابای عملی و مذهبی اشکال نداره. کتابای جان فستر هم با نگاه فلسفی به طبیعت نگاه میکنن و مامانش فکر میکنه علمیه. تو اون یه نوشته ای میبینه که میگه ترسه که زندگی رو نابود میکنه. تصمیم میگیره بره دکتر ولی نه اون دکتری که خانواده اش همیشه میرن پیشش و فامیلشونه. یه دکتر دیگه. میره مطب دکتر و اونجا دکتر معاینش میکنه ولی وقتی میخواسته نتیجه رو بگه زنگ میزنن میگن بچش تصادف کرده و بدو بدو میره بیرون و پرستار ب والنسی میگه ک نتیجه رو واسش میفرستن.
یه هفته صبر میکنه و هفته بعد ک میره نامه هاشونو بیاره میبینه جواب رو پست کردن. یواشکی میبرتش ب اتاقش و باز میکنه نامه رو. و توش نوشته که فقط یه سال دیگه زنده میمونه. بیماری قلبی ای که داره خیلی نادره و بزودی میمیره. نباید هیچ استرسی بهش وارد شه وگرنه ممکنه سکته کنه. و والنسی تو عمرش خوشحال نبوده تا بحال.
تا همینجا میگم...
اگه بهتون بگن یه سال دیگه زنده این... اون یه سال چیکار میکنین؟همون زندگی خسته کننده و عادیتونو ادامه میدین؟ همون روز زندگیتونو پایان میدین؟ میرین و کلا یه کار جدید میکنین؟
حتما حتما میخوام ازتون که بهم بگین اون یه سال رو چطور میگدرونین و اگه کسی خواست من هم بهش میگم برای خودمو. اگه هم خواستین خصوصی بفرستین ولی حتما بگین. یه پست دیگه دوباره میزارم که ربط داره به کامنتایی که شما میزارین و میگین ک اون سال رو چطور میگذرونین. حتما حتما بگین. ادامه ی کتاب رو هم توی همون مطلب میزارم که اگه کسی خواست بخونه بدونه والنسی اون سال رو چطور گذروند... بعد هم میگم که چرا اسم کتاب قصر آبیه.
ریویوی من توی گودریدز از این کتاب: (باید اول فالوم کنین که باز شه واستون)
ژانر: عاشقانه-کلاسیک
امتیاز من به این کتاب: 5 از 5
ویرایش: بچها..ی نکته ای. منظورم این نیست که کدوم کارو حتما انجام میدین...منظورم اینه که فکر کنین جای والنسی این و بهتون میگن سال دیگه تمومه. اون سال، همونجوری که قبلا بود میگذره؟ چ میدونم مسابقه ایو حتما شرکت میکنین؟ عاشق میشین؟ چ کاریو حتما امتحان میکنین؟ به چ کسی یه چیزیو حتما میگین؟ دیگه تو اون تخت نمیخوابین؟ هرجور شده میرین یه کشور خاصیو میبینین؟؟ کلشو با خانوادتون میگذرونین؟ بالاخره اگه یکی قرار باشه بزودی بمیره هیچکس مجبورش نمیکنه تکالیفشو انجام بده یا نمیگه بهش که نمیتونه با دوستاش حرف بزنه!
دیدگاه ها : اون یک سال رو... آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 09:11 ب.ظ
چهارشنبه 3 مرداد 1397 08:33 ب.ظ
نویسنده : PERSEPHONE های!!!
من یاسی هستم!
و به نظر میاد ادمین جدید این وب!!!
اگه منو میشناسین، خب خوشبختم که اینجا میبینمتون.
و اگه نه، از آشناییتون خوشبختم! خوشحال میشم بیشتر آشنا شیم!
مجموعه ی موردعلاقه ی من درباری از خار و رز عه،نوشته ی سارا جی مااس که آذرباد ترجمه کرده ولی ترجمش خوب نیست.
فیلم موردعلاقمم دایورجنته که کتابشم از کتاب های موردعلاقمه.
نشر موردعلاقم باژه، بعدش ویدا و بعدش آذرباد.
خواننده موردعلاقم هم هالزیه.
کتابهای دیگه ی موردعلاقم هم: قیام سرخ، شش کلاغ، گریشا و دایورجنتن.
از ژانر های دیگه هم کتاب قصر آبی.
همین.
دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: چهارشنبه 3 مرداد 1397 10:06 ب.ظ
چهارشنبه 3 مرداد 1397 12:40 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- ارسال شده در: معرفی کتاب ,
سلاااااااام!
معرفی پرسی جکسون رو اوردم که خیلی باحاله!
مجموعه اول کمپ هف بلاد کرونیکلز!
به نظر من البته.
ولی یه توضیح کوچولو، این وب رو فندومی کردیم ولی فوکوس من هنوز روی کتابه بیشتر.
حالا بیخیال.
کتابای ریک ریوردان عالیین.
اول 5 جلد پرسی جکسونه بعد 5 جلد قهرمانان المپ بعد 3 جلد آپولو همزمان باهاش 3 جلد مگنس چیس.
یسری خورده کتابم داره که ترجمه نشدن.
حالا بپرین ادامه که خیلی فوق العادس.
پ.ن: جلداش خدایی خیلی افتضاحه فن ارت میزارم.
پ.پ.ن: من عاشق این عکسمممم.
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 11:15 ق.ظ
دوشنبه 1 مرداد 1397 08:32 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- ارسال شده در: معرفی کتاب ,
سلااااام.
دارم کابوک رو میخونم.
چرا تموم نمیشه؟
چرا نمیترسم؟
یچیزی هست اینه که از کتابایی معمایی میترسم ولی کلا این کتابایی که ژانر وحشت هستن اصلا:/
خب به نظر من این مجموعه یکی از بهترین مجموعه هاییه که خوندم.
اصلا هم افسرده کننده نیست پیازداغش رو زیاد میکنن.
من خودم خیلی احساساتی ام ولی نه خب به نظرم گریه اور و اینطور چیزا نیست.
خیلی هم از نویسندش خوشم میاد.
همون بچه های بدشانس یا ماجراهای ناگوار خودمونه.
در ضمن فیلمم داره که فیلمش خیلی خوب بود از روی سه تا کتاب اولش ساختن.
سریالم داره ماله نتفلیکسه ولی من ندیدم:|
تصویرگرش هم برت هلکوییسته یکی از بهترین تصویرگرایی که میشناسم.
فکر نکنین خیلی تصویریه ها.
خیلی کم داره.
خب حالا برین ادامه.
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 11:15 ق.ظ
دوشنبه 18 تیر 1397 11:28 ب.ظ
نویسنده : ♫..Hermione..♫ ارسال شده در: معرفی کتاب ,
منم اومدم کتاب های های مورد علاقم رو معرفی کنم
shatter me یا همون "خردم کن"
خب بفرمایید ادامه
ا د ا م ه م ط ل ب دیدگاه ها : بگووووووووو :)))))))) آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 11:15 ق.ظ
شنبه 19 خرداد 1397 12:14 ب.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- ارسال شده در: معرفی کتاب ,
سلام.
اومدم با ردی پلیر وان.
فیلمشم امسال اسپیلبرگ داد بیرون.
هنوز ندیدم نمیدونم چجوریه. کتابش که خوب بود دوست داشتم.
خب کتاب جالبی بود. برید ادامه.
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 11:16 ق.ظ
شنبه 5 خرداد 1397 11:42 ق.ظ
نویسنده : -JUSTYASNA- ارسال شده در: معرفی کتاب ,
سلام.
اومدم با یه معرفی.
این نظر من راجب به کتابه.
دقت کنید من.
شاید شما نظر دیگه ای داشته باشید.
خب برید ادامه.
ادامه مطلب دیدگاه ها : نظرات آخرین ویرایش: شنبه 6 مرداد 1397 11:16 ق.ظ
تعداد کل صفحات : 2
1 2