مشهد
شب عیدبود.داشتم بادوستم دردودل میڪردم اس میدادیم.
یهودلم ر؋ـت حرم امام رضاوزدم زیرگریـہ بـہ دوستم میگـ؋ـتم:
ازاول تابستونـہ انتظارحرمومیڪشم ولی نمیریم. اقانمی خوادمنو
ڪاش میشدبرم چون تادوسال دیگـہ در๛ من هست ؋ـڪ نڪنم بتونیم بریم سـ؋ـر.
دلم حرم میخواد.دلم صحن اقارومیخواد.دام ڪبوتراشومیخواد
دلم میخوادچشام بـہ ضریح بیو؋ـتـہ وزاربزنم.
دلم میخوادبرم توحرمش باهاش دردودل ڪنم
دعاڪنم.اتمام حجت ڪنم واسـہ خیلی چیزا
ڪاش میشداونجاباشم دلم پیش اقاس
همینجوری ڪـہ پیام میدادم بهش گریـہ میڪردم.
اونم گریـش گرفت وباهم سلام دادیم بـہ امام رضا.دلداریم میدادمیگـ؋ میری انشالله.
انقدگریـہ ڪردم ڪـہ خوابم برد.
صب مامانم اومدگـ؋ ساڪتوببندمیریم مشهد
اصلاباورم نمیشد.اصلاقرارنبودبریم
سرہ یـہ ساعت وسایلاروجم ڪردیموراـہ اـ؋ـتادیم اصلالازم نیس بگم چقددددذوق مرگ شدم داشتم بال درمیاوردم
مشهدڪـہ رسیدیم ر؋ـتیم خونـہ عمواینا.همون ڪ باهاشون میریم مساـ؋ـرت همیشه.شب ر؋ـتیم خونـہ بابای زنعموڪـہ سیده.بعداومدیم خونـہ ؋ـیلم نگاڪردیم.بعدهمـہ خوابیدن منومهدی خوابمون نمیومد.
گـ؋ بیااحضارنگاڪنیم (میدونین ڪـہ ترسناڪ ترین ؋ـیلم جهانه).
بعدنشستیم جلوتلویزیون ؋ـیلموببینیم
-مهدی
- هوم
-من میترسم ولی
- نـہ بابا تر๛ ندارہ
.
.
چندثانیـہ بعد
.
- مرضیههههـہ غلط کردم منم میترسم
خخخخخخخخخخ تازہ ؋ـڪ ڪن ؋ـیلم هنوزشروع نشدہ بودهیچی دیگـہ بیخیال شدیم
ساعت نـہ پاشدیم.
صب ساعت یازدہ حرڪت ڪردیم انقدتراـ؋ـیڪ بودیڪ ونیم رسیدیم حرم.
واردصحن ڪـہ شدیم گریم گر؋ـت.این بیداری بود.
بـہ همین زودی صداموشنیدودعوتم ڪرد
خیلی توحرم گریـہ ڪردم خیلی نمازودعاخوندم.
ارامش عجیبی بود.همون چیزی ڪـہ میخواستم.انگارڪولـہ بارگناهاموازرودوشم برداشت.ح๛ میڪردم پاڪ شدم.
بهترین زیارتی بودڪـہ توعمرم ر؋ـتم.خیلی چیزاروسپردم دست خودش وخیالم راحت شدوهمین بهم ارامش میداد
.درحدی جوگیرشدہ بودم ڪـہ نمازظهروعصرموبایدشڪستـہ میخوندم ولی ڪامل خوندم بعدڪـہ اومدم خونـہ ؋ـهمیدم خخخخ
اصن تویـہ حال هوای دیگـہ بودم.
زیارت تموم شدمیخواستیم بریم ڪـہ ماشین عموتوپارڪینگ خیابون شیرازی خراب شد.باباوعمووایسادن ڪـہ تعمیرڪاربیاد بقیمون ر؋ـتیم بازارمرڪزی واسـہ من چادربخریم.
تمام مغازہ های بازارمرڪزیوڪـہ چادرداشتن ر؋ـتیم.سـہ تامغازہ بودتوهرڪدوم یـہ مدل انتخاب ڪردہ بودم گیرڪردہ بودم.
چادری میخواستم ڪـہ استین داشتـہ باشـہ ڪاپ داشتـہ باشـہ جلوش زیپ دارباشـہ وقتی ادم میپوشـہ شبیـہ پنگوعن نشـہ چاق نشون ندہ پایینشم راستـہ باشـہ زیپشم خیلی بالانباشـہ ڪـہ شبیـہ اردڪ شی
چادرخودم دانشجوییـہ ایستش خیلی خوبـہ امااون مشخصاتی ڪـہ میخوام توش نیست.بعدمشڪل اینجابوڪـہ لبنانی این مغازہ بااون مغازہ ؋ـرق میڪردڪامل.یامثلاچادرای دیگه.
ی خانومـہ اومدتومغازہ چادرش خیلی خوشگل بودگـ؋ـتم مدلش چیـہ گـ؋ زینت.
برگشتم مغازہ سرم ڪردم.خوب بودایستش عالی بودهمـہ مشخصاتی ڪـہ میخواستموداش امااستیناش ی جوری بود.مث ساق دستـہ بعدیـہ چیزی میو؋ـتـہ روش بـہ پسرہ گـ؋ـتم نـ؋ـروشیش تادہ دقیقـہ دیگـہ ؋ـڪراموبڪنم گـ؋ میزارم ڪناربرات.
خودم میگـ؋ـتم لبنانی مامان میگـ؋ زینت.بعدازدہ دیقـہ ر؋ـتم ؋ـروختـہ بود.
یـہ چهل دیقـہ علاـ؋ـمون ڪردتایڪی دیگـہ اورد.منم اندازہ تمام مشتریااذیتش ڪردم
همـہ ی چادرای مغازشوپوشیدم.بعدمیخواستم بخرم گـ؋ـتم یباردیگـہ ڪویتی بدہ بپوشم
پسرہ نشست وسط مغازہ سرشوگر؋ گـ؋ واااااااااای
ڪشتی منوووووووووووو چقدوسواسی بخردیگـہ همونو.نمیارم اصلا
بعدڪـہ ر؋ زینتوبزارہ توڪیسـہ پارچـہ ای،من روبـہ مامانشون وپشت بـہ اون بودم داشتم اداشودرمیاوردم.
چقدوسواسی نمیارم اصلا
یهوجلومونگاڪردم اینـہ سرتاسرمغازہ بودداشت ازتواینـہ نگام میڪردمیخندید
بعدڪـہ مامان داشت حساب میڪردگـ؋ـتم خب دیگـہ سـہ سال دیگـہ میام میخرم باز
گـ؋ دقیقاچـہ روزی میای من نیام مغازہ خخخخ بعدهی نگام میڪردچشمڪ میزد
بعدمهدی دیدش چشم غرہ ر؋ـت بهش اینجوری وایساده بود
بعدپسرہ سرشوتڪون دادیعنی بـہ توچـہ مثلاتوچیڪارہ ای
بعدمهدی اخماش ر؋ توهم تاخوا๛ یـہ چیزی بگـہ پسرہ گـ؋ توداداششی؟مامانم گـ؋ ارہ هموخواهربرادرصدامیڪنن اماپسرعموشه.
قیافه مهدی
حالاهی هموبدنگامیڪردن تاوقتی ازمغازہ دراومدیم خخخ قیافه هاشون اینجوری بود
من اون وسط اینجوری بود.
میخواستیم بریم گـ؋ چهارتامشتری بیادتومغازم مثل تووسوا๛ باشـہ من مغازموحراج میزنم جمع میڪنم خخخ
بندہ خداااا.انقددلم سوخت براش وقتی میخواستیم ازمغازش بیایم بیرون گـ؋ـتم حلال ڪنین دیگـہ ببخشیداذیتم شدین.اصلاعذاب وجدان گر؋ـتم شدید
همون شب چهاربارر؋ـتیم مغازش ح๛ وابستگی پیداڪردہ بودم بـہ مغازش
مهدیم غر زد غر زدددددددددددددددددبعدبـہ زنعمومیگـ؋ مامان چادردردسردارہ خریدش
من زن مانتویی میخوام چادری نمیخوام خخخدیگـہ ؋ـرداصبشم ڪـہ اومدیم شهرخودمون.
ارادت داشتم به اقاامام رضا
اماوقتی دیدم انقدزوصداممومیشنوه ودعامومستجاب میکنه ارادتم بی نهایت شد
دعاکردم همگیو
السلام علیک یاامام خوبی ها
♥ چهارشنبه 22 شهریور 1396 ساعت 02:28 ب.ظ توسط :) نظرات()