داســـتـا نـــهـای دلـنـشـــیــن صـــــادق درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان فضائل و سیره امام حسین (ع) : 575 - مردان كاروان اسارت بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم مردان كاروان اسارت عصر عاشورا همراه زنانى كه به اسارت گرفته شدند، امام على بن الحسن علیه السلام نیز بوده ، آن حضرت ، از فرط مریضى و بیمارى ، لاغر و رنجور و ضعیف شده بود، (مرد دیگر این كاروان ) حسن بن حسن مثنى بود، او در ظهر عاشورا براى عم و امام خویش امام حسین علیه السلام بسیار جانفشانى نمود، و بر تیغ شمشیر و زخم نیزه ها بردبارى كرد؛اما به علت جراحات بسیار كه بر پیكر مطهرش وارد شده بود ناتوان گشته و او را در حالى كه نیمه جانى داشت از میدان جنگ خارج نمودند. (643) ------------------------------------------------------------------------------ 643-لهوف سید بن طاوس ، ص 199 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 574 - توجه به خیام و نماز بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم توجه به خیام و نماز امام حسین علیه السلام در عین جنگ ، ناگریز است گاه گاهى از اهل حرم خبر گیرد. حال و احوال آنها را بپرسد، به آنان دلدارى و تسلیت دهد، در آنان آمادگى براى مصائب بعدى را فراهم سازد. از سوى دیگر او در خیمه بیمارى دارد، امام سجاد علیه السلام كه تمام روز عاشورا در حال بیمارى شدید و گاهى در حال اغماء است . هر چند گاهى سرى به خیمه او مى زد، با او سخن مى گفت : ودایع امامت را به او مى سپرد. آخر او امام بعدى است ، رئیس قافله اسیران است او باید رسالت خطیر بعدى را بر عهده گیرد. در عین حال ، وقت نماز است . او باید به نماز بایستد و در
میان مردم و در میدان جنگ نماز بخواند تا هم شبهه كفر و بى ایمانى را از
خود بزداید و هم به دیگران بفهماند كه نماز مهم است و در هیچ حالتى از
حالات حتى در بحبوبه جنگ ترك و فراموش نمى گردد. حتى در میان تیر و شمشیر و
حتى با چهره خونین . نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 573 - عزادارى پنج ساله بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم عزادارى پنج ساله در چند روایت آمده است كه : پس
از شهادت امام حسین علیه السلام بانوان بنى هاشم دیگر خضاب رنگ كردن مو
نكردند و سرمه نكشیدند و موهاى خود را شانه و از آشپزخانه آن ها بوى غذا
برنخاست و تا پنج سال به همین صورت بود تا اینكه عبیدالله بن زیاد ملعون
كشته شد و سر نحس و پلید او را مختار براى اهل بیت فرستاد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 572 - ارزش پیوند با پیامبر بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم ارزش پیوند با پیامبر حضرت رباب ، همان بانویى است كه حضرت سیدالشهداء علیه السلام در حق او اشعار معروفى را خوانده بودند، پس از اینكه حضرت سیدالشهداء علیه السلام به شهادت رسید، اشراف و بزرگان قریش از او خواستگارى كردند، اما او قبول نكرد و در پاسخ گفت : بعد از پیوند با خاندان پیامبر، با هیچ كس دیگر و خاندان دیگرى پیوند برقرار نخواهم كرد. و من بعد از امام حسین علیه السلام شوهر دیگرى نمى خواهم ! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 570 - وفادارى حضرت رباب بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم وفادارى حضرت رباب در تاریخ آمده است كه : حضرت رباب علیه السلام پس از واقعه كربلا، یك سال بیشتر زنده نبود، او در این مدت مرتب مشغول گریه و عزادارى بود و از زیر آفتاب به سایه نیامد، گویى كه بعد از اینكه دیده بود كه پیكر مطهر و پاك حسین علیه السلام برهنه ، در زیر آفتاب مانده است ، با خود قرار بسته بود كه هرگز زیر سایه نرود. اندوه رباب در فراق امام حسین (ع ) ابن اثیر در كامل گفته : حضرت رباب علیهاالسلام یك سال در كنار مزار مطهر امام حسین علیه السلام ماند، سپس به مدینه بازگشت و از شدت ناراحتى و اندوه ، وفات كرد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 569 - نوحه خوانى حضرت رباب بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم نوحه خوانى حضرت رباب هنگامى كه در مجلس ابن زیاد نگاه حضرت رباب علیه السلام بر سر بریده امام حسین علیه السلام افتاد، بى تاب شده ، سر مبارك را برداشت ، در آغوش كشیده و آن را بوسید، در كنار خود گذاشت و اینگونه نوحه خوانى كرد كه : وا حسناه فلا نسیت حسینا اقصدته اسنه الاعداء غادروه بكربلا صریعا لا سقى الله جنبى الكربلاء نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 566 - كارزار وهب بن جناح بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم كارزار وهب بن جناح ظهر عاشورا وهب بن جناح كلبى وارد میدان جنگ شده و كوشش فراوان و جهاد بسیارى كرد، وهب ، همسر و مادر خویش را نیز به همراه خود به كربلا آورده بود، پس از آن كه مقدارى جنگید، نزد مادر و همسرش آمده و خطاب به مادر گفت : مادر جان ! آیا از من راضى شدى ؟ مادر وهب گفت : از تو راضى نخواهم شد، تا آن كه جان خویش را در راه حسین علیه السلام فدا نمایى ! همسر وهب گفت : وهب ! تو را به خدا قسم مى دهم كه مرا به مصیبت فراقت مبتلا مساز! مادر وهب گفت : پسرم ! به حرف همسرت گوش مده و به میدان نبرد برو و در ركاب پسر دختر پیامبر جهاد كن تا در روز قیامت جدش شفیع تو(640) گردد شهادت وهب وهب بازگشت و به حدى جنگید كه دستانش از پیكر جدا شد، در این حال ، همسرش عمود خیمه را برداشته ، به سوى او رفته و مى گفت : پدر و مادرم فدایت شوند! در راه یارى و دفاع از حریم پاكان و حرم رسول خدا صلى الله علیه و آله جنگ نما. وهب ، نزد همسرش آمده و او را به سوى خیمه زنان برد، زن وهب دامن او را گرفته مى گفت : من هرگز باز نمى گردم تا همراه تو كشته شوم امام حسین علیه السلام با دیدن این صحنه فرمودند: خداوند در عوض یارى و حمایتى كه از اهل بیت من مى كنید به شما جزاى خیر دهد، اى زن ! خدا تو را بیامرزد، پیش زنان حرم برو! زن با شنیدن فرمان امام به خیمه ها بازگشت و وهب به جنگ ادمه داد تا آن كه به درجه رفیع شهادت رسید رضوان الله علیه . (641) تشكر و قدردانى از ام وهب مرحوم مجلسى مى نویسد كه : عبدالله بن عمیر و مادرش ام وهب نصرانى بودند كه به دست امام حسین علیه السلام مسلمان شدند، این جوان وقتى با اجازه امام به میدان آمد 24 نفر از شجاعان سپاه عمر سعد را كشت و 12 نفر از سواران را زخمى كرد. آنگاه اطراف او را گرفته او را اسیر كردند و نزد عمر سعد بردند، عمر سعد با شگفتى گفت : چقدر شجاعت و قدرت تو سخت است سپس او را شهید كردند و سر بریده او را به طرف خمیه زن ها پرتاب كردند. مادرش سر را به طرف لشگریان یزید انداخت ، عمود خیمه را گرفت و حمله كرد و 2 تن از سربازان را كشت ، در این لحظه حساس امام دخالت كرد و اظهار داشت : برگرد كه مادر وهب ! خداوند قطع نكند امید تو را. (642) ------------------------------------------------------------------------------ 640-لهوف سید بن طاووس ، ص 145 641-همان ص 145 642-فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، دستى ، ص 196 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 563 - احضار زهیر بن قین بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم احضار زهیر بن قین عده اى از افراد دو قبیله بنى فزاره و قبیله بجیله نقل كرده اند كه : ما همراه زهیر بن قین از مكه خارج شده و رو به سوى شهرمان مى رفتیم ، (كاروان ما در پى كاروان حسینى حركت مى كرد و) هر جا كه امام علیه السلام اقامت مى كرد و منزل مى گزید، ما كمى عقب تر مى رفتیم و در طرفى دیگر منزل مى كردیم . در یكى از منزلگاه هاى بین راه امام حسین علیه السلام آن جا اقامت گزیده بود ما نیز ناچار شدیم كه در نزدیك آن حضرت منزل كنیم ، مشغول غذا خوردن بودیم كه دیدیم قاصد امام حسین علیه السلام سوى ما مى آید، او نزدیك ؟ ما آمده سلام نمود و گفت : اى زهیر بن قین ! ابا عبدالله مرا به سوى تو فرستاده تا به تو بگویم كه نزد او بروى . با شنیدن این پیام ، همه ما لقمه هایى عذایى كه را كه در دست داشتیم انداختیم و چنان بى حركت و بهت زده شدیم كه گویى پرنده اى بر سر ما نشسته . (637) زن زهیر مشوق شهادت زن زهیر (دیلم دختر عمرو) رو به زهیر كرده و گفت : سبحان الله ! پسر پیغمبر قاصد را نزد تو فرستاده (كه پیش او بروى ) و تو دعوت او را رد مى كنى . برو ببین چه مى گوید؟ زهیر پس از شنیدن سخنان همسرش ، خدمت امام علیه السلام رفت ، دیر نپایید كه با صورتى نورانى و خندان بازگشت ، دستور داد كه خیمه هایش را بكنند و آن را در نزدیكى خیمه امام حسین علیه السلام بر پا نمایند، پس از آن به زنش گفت : من تو را طلاق دادم ؛زیرا دوست ندارم كه تو در راه من دچار بلاى شوى ، من قصد دارم كه همراه امام حسین علیه السلام رفته و جسمم را فدایش نموده و روحم را سپر بلاى او كنم . سپس اموالى را كه متعلق به همسرش بود، به او داده و او را به یكى از پسر عموهایش سپرد تا نزد خاندانش برگردد. (638) وداع زهیر با خاندانش زن زهیر برخاست ، شروع به گریستن نموده و با زهیر خداحافظى نمود (و در حقیقت دعا نموده ) و گفت : خداوند یار و یاورت باشد! و هر چیزى را كه خیر تو در آن است ، برایت پیش آورد. خواهش من از تو این است كه در روز قیامت (شفیع من گردى ) و نزد جد حسین علیه السلام مرا نیز به یادآورى پس از آن زهیر به همراهان خویش گفت : هر كس از شما كه مى خواهد همراه من باشد بیاید، والا این آخرین دیدار من با شما مى باشد. (639) ------------------------------------------------------------------------------ 637-لهوف سید بن طاووس ، ص 103638 -همان ماخذ
639-همان
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 562 - نقش زنان در عاشورا بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم نقش زنان در عاشورا ظاهرا تمام زنانى كه نقشى داشته اند در جهت خوب بوده است ، نظیر زن (زهیر بن القین ) و زن (عبد الله بن عمیر كلبى ) (ام وهب ) و رباب دختر امرء القیس (همسر امام ) ایضا زنى از قبیله بكر بن وائل براى این زن ها رجوع شود به (بررسى تاریخ عاشورا) سخنرانى هشتم ، ص 164. ایضا اواخر انصار الحسین بحث هایى جالبى در این زمینه از نظر جمع آورى (636) دارد. ------------------------------------------------------------------------------ 636-حماسه حسینى ، ج 3، ص 380 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : بخش دوم : شیر زنان عرصه عاشورا فضائل و سیره امام حسین (ع) : 561 - سه گونه نقش زنان بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم سه گونه نقش زنان زن در تاریخ سه گونه نقش داشته و یا مى توانسته است داشته بادش : یكى اینكه شیى ء بوده و گرانبها و در نتیجه منفى محض و در ردیف قاصران بودن ، بى نقشى بوده در ردیف اشیاء گرانبها، و آن همان منطق كنج خانه و خدمت به مرد و زاییدن و شیر دادن ، بدون آنكه استعدادهاى روحى او رشد كند، بدون اینكه تعلیم و تربیت واقعى بیابد و شخصیت پیدا كند (مى باشد كه ) هر چه دست و پا شكسته تر بهتر و گرانبهاتر، هر چه بى زبان تر بهتر و گرانبهاتر، هرچه بى خبر تر گرانبهاتر و بهتر، و هرچه بى اراده تر بهتر، هر چه نا آگاه تر بهتر، هرچه اسیر تر و مسلوب الاراده تر بهتر، و هر چه منفعل تر و بى هنر تر بهتر. یعنى از سه اصلى كه شخصیت انسانى انسان را تشكیل مى دهد: آگاهى ، آزادى ، خلاقیت ؛هر چه نداشته باشد بهتر ولى در این نقش ، زن ملعبه فرد مرد هست ، اما ملعبه جامعه مردان نیست . نقش دوم این است كه اساسا تفاوت مرد و زن را ندیده بگیریم ، و هر گونه حریم را كه احترام زن بسته به او است برداریم و زن را مورد دستمالى و بهره بردارى كامل قرار دهیم ، فاصله و حریم را به كلى از میان ببریم . در این نقش ، شخص بوده و عامل تاریخ ، اما بى بها و نقشش بیشتر در جهت فساد تاریخ بوده است به عبارت دیگر زن در آن نقش تا حدى عزیز و محبوب و گرانبها بود، اما ضعیف ، یك ضعیف گرانبها و یك شى ء گرانبها و در نقش دوم یك (شخص ) بود اما شخص بى بها. نقش سوم و یا مكتب سوم آن است كه شخص گرانبها باشد و آن به دو چیز وابسته است : یكى رشد استعدادهاى خاص انسانى یعنى علم ، اراده ، قدرت ابتكار و خلاقیت و دیگرى دورى از ابتذال ، و مورد بهره گیرى مرد بودن ، پس رشد استعدادها و در عین نگه داشتن حریم در این مكتب ، حریم و نه محبوبیت و نه اختلاط است از این رو یك تاریخ ممكن است مذكر محض باشد و تاریخ دیگر ممكن است مختلف باشد و به واسطه اختلاط پلید باشد، و یك تاریخ دیگر ممكن است مذكر مؤ نث باشد اما به این نحو كه مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش و زن در مدار خودش پس گاهى زن عامل مؤ ثر در تاریخ نیست ، گاهى عامل است امام مختلط و در حقیقت بازیچه مرد، و گاهى عامل است اما در مدار خودش زن در تاریخ مذهبى طبق تلقى قران كریم عمل مؤ ثر بوده است یعنى تاریخ مذهبى قرانى مذكر مؤ نث است - یعنى انسانى است - اما با حفظ مدارهاى خاص به هر یك ، به عبارت دیگر (مذنث ) است زوج است . (635)
635-حماسه حسینى ، ج 3، ص 348 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 560 - فداكارى در میدان و تبلیغ در خارج میدان فداكارى در میدان و تبلیغ در خارج میدان سیدالشهداء و اصحاب و اهل بیت او آموختند تكلیف را، فداكارى در میدان ، تبلیغ در خارج میدان همان مقدارى كه فداكارى حضرت ، ارزش پیش خداى تبارك و تعالى دارد و در پیشبرد نهضت حسین علیه السلام كمك كرده است ، خطبه هاى حضرت سجاد علیه السلام و حضرت زینب علیهاالسلام هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاءثیر داشته است . آنها به ما فهماندند كه در مقابل جائر، در مقابل حكومت جور نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند در مقابل یزد، حضرت زینب علیهاالسلام ایستاد و آن را همچون تحقیر كرد كه بنى امیه در عمرشان همچون تحقیرى نشنیده بودند (631)و صحبت هایى كه در بین راه و در كوفه و در شام و اینها كردند و منبرى كه حضرت سجاد علیه السلام رفت (632)و واضح كرد به اینكه قضیه ، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست . یعنى ما را بد
معرفى كرده اند، سیدالشهداء را مى خواستند معرفى كنند كه یك آدمى است كه در
مقابل حكومت وقت ، خلیفه رسول الله ایستاده است حضرت سجاد علیه السلام این
مطلب را در حضور جمع فاش كرد و حضرت زینب علیهاالسلام هم . تكلیف ماها را
حضرت سیدالشهداء معلوم كرده است .در میدان جنگ از قلت عدد نترسید، از
شهادت نترسید. هر مقدار كه عظمت داشته باشد مقصود و ایده انسان به همان مقدار باید تحمل زحمت بكند. حضرت سیدالشهداء از كار خودش به ما تعلیم كرد كه در میدان وضع باید چه جور باشد در خارج میدان وضع باید چه جور باشد و باید آنهایى كه اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه بكنند و باید آنهایى كه در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بكنند كیفیت مبارزه را، كیفیت اینكه مبارزه بین یك جمعیت كم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، كیفیت اینكه قیام در مقابل یك حكومت قلدرى كه همه را در دست دارد با یك عده معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایى است كه حضرت سیدالشهداء به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالى مقدار او هم فهماند كه بعد از اینكه آن مصیبت واقع شد باید چه كرد، باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ باید همانطورى كه زینب سلام الله علیها در دنباله آن مصیبت بزرگى كه تصغر عنده المصائب (633) ایستاده و در مقابل كفر و در مقابل زندقه صحبت كرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان كرد و حضرت على بن الحسین علیه السلام با آن حال نقاهت ، آن طورى كه شایسته است ، تبلیغ كرد. (634) ------------------------------------------------------------------------------ 631-رجوع كنید به اللهوف على قتل الطفوف - سید بن طاووس ، ص 181، همچنین با اندكى تفاوت در احتجاج - ابو منصور طبرسى ، ج 34، ص 34 - 36 632-رجوع كنید به : كامل بهایى - عماد الدین طبرى ، ص 300، 301 633-مصیبتهاى دیگر در كنار آن كوچكند 634-صحیفه نور، ج 17، ص 59 - 60 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 559 - رشد زینب در حادثه كربلا بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم رشد زینب در حادثه كربلا
یكى از زنان اسلام كه مایه افتخار جهان است زینب كبرى علیهاالسلام است ، تاریخ نشان مى دهد كه حوادث خونین و مصایب بى نظیر كربلا زینب را به صورت پولاد آب دیده در آورد، زینبى كه از مدینه خارج شد با زینبى كه از شام به مدینه برگشت یكى نبود، زینبى كه از شام برگشت رشد یافته تر و خالص تر بود، حتى آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور كرده با آنچه در خلال ایام كربلا در زمانى كه هنوز برادر بزرگوارش زنده و مسولیت به عهده زینب گذاشته نشده بود، از زینب ظهور كرد فرق دارد. (630) ------------------------------------------------------------------------------ 630-بیست گفتار، ص 167 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 556 - اى یزید! این كنیز را به من بده ! بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم اى یزید! این كنیز را به من بده ! مردى از اهل شام در مجلس یزید نگاهش به فاطمه ، دختر امام حسین علیه السلام افتاد و گفت : اى امیر مؤ منان ! این كنیز را به من بده ! فاطمه در این حال به عمه اش زینب علیهاالسلام (پناهنده شده و) گفت:عمه جان ! یتیمى ام كافى نیست كه باید كنیز هم بشوم ! حضرت زینب علیهاالسلام فرمودند: نترس ! این بدكار نمى تواند كارى بكند! (627) این كنیز كیست ؟ مرد شامى گفت : این كنیزك كیست ؟ یزید جواب داد: این فاطمه دختر حسین علیه السلام است ! و آن یكى ، زینب ، دختر على بن ابى طالب است ! مرد شام پرسید: آیا منظور تو حسین پسر فاطمه است ، و منظورت از على ، پسر ابو طالب است ؟ یزید گفت : آرى ؟! (628) یزید خدایت تو را لعنت كند! مرد شامى در پاسخ یزید اینگونه گفت : اى یزید! خدا تو را لعنت كند! آیا خاندان پیامبر را به قتل رسانده و فرزندانش را اسیر مى كنى ، به خدا سوگند، من گمان كردم اینان اسیران رومى هستند! یزید گفت : به خدا سوگند، تو را نیز به آنها ملحق مى كنم . سپس دستور داد سر او را بزنند، پس گردنش را زدند. (629) ------------------------------------------------------------------------------ 627- لهوف سید بن طاووس ، ص 253 628- لهوف سید بن طاووس ، ص 253 629- لهوف سید بن طاووس ، ص 253 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 555 - زینب با تریبون دشمن سخن گفت ! بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم زینب با تریبون دشمن سخن گفت ! هر جریانى بالاخره به یك فلسفه اى براى پریشانى و حمایت احتیاج دارد جنگ تبلیغاتى آنجا است كه فلسفه ها با هم مى جنگند. اهل بیت ، یكى از آثار وجودیشان این بود كه نگذاشتند فلسفه اقناعى دشمن پا بگیرد. كار دیگرشان این بود كه از نزدیك ، به وسیله خود دشمن توانستند با مردم تماس بگیرند، در صورتى كه قبلا آحاد و افراد جرات تماس نداشتند زینب از تریبون دشمن در حقیقت جنگ را تا خانه دشمن كشیدن است . (626) ------------------------------------------------------------------------------ 626-حماسه حسینى ، ج 3، ص 355 نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : فضائل و سیره امام حسین (ع) : 554 -معجزه اى از حضرت زینب بــســـم الله الـــرّحــمـــن الــــرّحــیــم معجزه اى از حضرت زینب عده اى از دشمنان این سخن
حضرت زینب علیهاالسلام را جزو معجزات آشكار آن حضرت مى دانند كه از زمان
سلطنت و فرمانروایى دیالمه تا امروز پرچم عزادارى حسینى همه ساله در شرق و
غرب برپاست و مشاهده مى شود كه شیعیان در ایام عاشورا چقدر بى تاب و بى
قرار هستند و همه شهرها مشغول نوحه خوانى و عزادارى و بر سر و سینه زدن و
لباس مشكى پوشیدن و سایر لوازم سوگوارى هستند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : آمار وبلاگ
امکانات جانبی |