شهید سید رضا پژوهی میرحسینی فرزند سید هاشم در سال1341درخانواده ای سید، مومن و متدین بدنیا آمد. پدرش را در سن 9سالگی ازدست داد. دوران ابتدایی و راهنمایی و مقطع متوسطه رادر شهر راین گذراند. برای اخذ مدرک دیپلم به شهرستان جیرفت (عنبرآباد) رفت . اوفرزندی مهربان و دلسوز برای پدر و مادر بود و اخلاق ایشان نظم و انضباط ، مهربانی و مظلومیت ایشان زبانزد تمام مردم راین بود. او فردی مومن و خدا ترس بود . با شروع جنگ تحمیلی به مدت 2سال در جبهه های جنگ حضور داشت . درسال 1365 در عملیات والفجر 5 ، منطقه شلمچه ، به فیض شهادت نایل آمد . مادرایشان بی بی ربابه رهبر میر حسینی بعد از 5 ماه از شهادت فرزندش از دنیا رفت و طبق وصیت ایشان ، درکنار مزار فرزندشهیدش در گلزار شهدای راین بخاک سپرده شد. بعداز رحلت مادر ، تنها یادگار این خانواده عزیز ، مرحوم سید علی ، پدر بزرگوارم داغ سنگین دوری پدر و مادر وسید رضا را تحمل کرد . پدر عزیزم هم در تاریخ 13 شهریور ماه 1389 بعد از 30 سال خدمت خالصانه و صادقانه به دانش آموزان این مرز و بوم ، در اثر سانحه تصادف دارفانی را وداع گفت . من سید عمید فرزند کوچک مرحوم سید علی بر خودم وظیفه دانستم گوشه ای از زندگی عموی شهیدم را به تحریر در آورم. از خداوند می خواهم ارواح مطهر این خانواده بزرگوار را بر سر سفره ابا عبدالله الحسین (ع) میهمان فرماید ومارا از شفاعت آن بزرگواران محروم نفرماید. سیدعمید پژوهی میر حسینی کلاس ششم ابتدایی مدرسه شهید شهاب حسین پور شهر راین کرمان.
در این باره روایت شده است که بانویی به نام «باهیه» از زنان وارسته و باکمال بود، او هنگام مرگش سر به آسمان بلند کرد و گفت: «ای خدای من! ای ذخیره من، ای مورد اعتماد من در زندگی و بعد از مرگ، مرا هنگام مرگ تنها نگذار، و وحشت قبر را از من دور ساز»
پس چون او از دنیا رفت، پسرش هر شب و روز جمعه، کنار قبرش می رفت، قدری قرآن می خواند و سپس برای او دعا و طلب آمرزش می کرد، و همچنین برای اهل آن قبرستانی که مادرش در آن دفن بود، دعا و استغفار می نمود.
از قضا آن پسر، شبی مادرش را در خواب دید و احوال او را پرسید، و مادر گفت: «پسر جان! مرگ، دارای سختی و دشواری های جانکاه است، ولی من هم اکنون بِحمدالله در برزخی هستم که فَرش شده، و با ریحان بهشتی خوشبو گشته و متکاهای بهشتی در آن نهاده شده است».
پسر گفت: مادرجان! چه حاجتی داری؟
مادر گفت: پسرم! هرگز در شب و روز جمعه، از زیارت ما و دیدار در کنار قبر ما، دریغ نکن، هنگامی که تو کنار قبرم می آیی و قرآن و دعا می خوانی، بسیار شاد می شوم، آن هنگام که به سوی قبر من می آیی، مردگان مرا مژده می دهند و می گویند: «ای باهیه! پسرت به سوی تو می آید»، من از مژده آن ها، شاد می گردم، مردگانی که در اطراف من هستند، نیز شاد می شوند».
پس از این ماجرا آن جوان (پسر باهیه) هر شب و روز جمعه کنار قبر مادرش می رفت، و پس از تلاوت چند آیه از قرآن، و دعا کردن، می گفت:
آنَسَ اللهُ وَحشَتَکُم، وَ رَحِمَ غُربَتَکُم، وَ تَجاوَزَ عَن سَیِئآتِکُم وَ تَقَبَّلَ حَسَناتَکُم: «خدا وحشت شما را با اُنس خود، برطرف سازد، و به غریبی شما رحم کند، و از گناهانتان بگذرد، و نیکی های شما را بپذیرد».
آن جوان گفت: شبی در خواب دیدم؛ جمعی نزد من آمدند و گفتند: «ما اهل قبرستان هستیم، آمده ایم از شما تشکر کنیم، و تقاضا کنیم که قرائت قرآن و دعا در کنار قبر ما را ادامه دهی و قطع نکنی».
1- منتخب التواریخ: 849.
2- عالم برزخ در چند قدمی ما: 216.
نماز
به نمــاز نگویید کار دارم،به کــار بگویید وقت نماز است!
***امام حسین(ع)درروز عاشورا زیر تیر های دشمن دستور به اقامه نماز اول وقت فرمودند ***
ادامه مطلب
میلاد با سعادت پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) و ولادت حضرت امام جعفر صادق (ع) مبارک باد
.: Weblog Themes By Pichak :.
مدیر وبلاگ: سید عمید پژوهی میر حسینی.
انگیزه من از ساخت این وبلاگ این بود که نام و یاد عموی عزیزم شهید سید رضا پژوهی میر حسینی و پدر بزرگوارم مرحوم سید علی پژوهی میر حسینی همیشه زنده و ماندگار بماند . ((جهت شادی روح این دو عزیز بزرگوار صلوات))