✗ احـساسِ مـــُرده ✗

ژیــانم بــی " تــو " زوخاوَه ....


آנҐ خـــوب قصـــﮧ هاے مــכּ !!

נلتنگت شــנه اҐ ....

حجمش را مے خواهـــے ؟

  " خـــــנا " را تصــور ڪــכּ ...





[ 1392/08/17 ] [ 16:21 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

بعضیا


بعضیا هستـלּ دیگـﮧ با هیچے حال نمیکنـלּ

کـﮧ دیگـﮧ حتے حوصلـﮧ نالیدלּ از بدبختیاشونم ندارלּ

دیگـﮧ مث سابق اهل رفیق بازے نیستـלּ

دیگـﮧ مث سابق کسے تحویلشوלּ نمیگیره

دیگـﮧ مث سابق دورشوלּ شلوغ نیست

دیگـﮧ حوصلـﮧ تفریح و خوشگذرونے ندارלּ

کــَلـَشونو کردלּ تو کار و زندگے تکرارے خودشوלּ

همش تو دنیاے مجازے پرسـﮧ میزنـלּ

کم میخوابـלּ

قهوه شونو تلخ و بی مزه میزنـלּ

آهنگاے بے کلام گوش میدלּ

بعضیا هستـלּ کـﮧ دیگـﮧ انگار نیستـלּ ، پوچـלּ ...

حس میکنـלּ آخریـלּ بازمانده ایـלּ کره خاکے اלּ

حس میکنـלּ هر پنج تا حسشوלּ فلج شده

نـﮧ بو میکشـלּ ، نـﮧ لمس میکنـלּ ، نـﮧ میبینـלּ ، نـﮧ میشنوלּ ، نـﮧ طعمے حس میکنـלּ ...

بعضیا هستـלּ " مث مـלּ " ، " مث تو" کـﮧ انگار دارלּ بـﮧ سوختـלּ آخریـלּ کبریت زندگیشنوלּ تماشا میکنـלּ ...








[ 1394/02/14 ] [ 13:03 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]


وقتی می شود فاصله گرفت، بیهوده نمی جنگم !

چرا باید جنگید برای چیزهایی که نمی توانی تغییرشان دهی؟!

وقتی می شود لحظه های عمرت را با آدمهای خوب بگذرانی؛

چرا باید آنها را صرف آدمهایی کنی که با بی حرمتی کردنشان،

برای نبودنت، برای خط زدنت تلاش می کنند؟!

جنگیدن همیشه خوب نیست!... این را می گویم چون خیلی جنگیده ام!...

جنگیده ام تا شاید چیزی را عوض کنم !...

این روزها، از هرکسی که رنجم می دهد و یا

آرامشم را برهم میزند، فاصله می گیرم!...

از آدمهایی که حرمت دل دیگران را نگه نمی دارند فاصله می گیرم!...

با آنها نباید جنگید، باید گذشت....

به آسمان زل میزنم و ایمان دارم ؛

کسی که دلتنگ آسمان باشد، برای رنج های زمینی دلگیر نمی شود!...

این را مدام تکرار می کنم و از کنار برخی آدم ها می گذرم ....


[ 1394/02/1 ] [ 13:40 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]


فقط ما نیستیم که زخم خورده ایم ؛ همه آدم ها زخم خورده اند ...

به هر کس که نگاه میکنم ؛


آن که دوستم دارد ، آن که میخواهد سر به تنم نباشد ...


به رنگ آمیزی لباس هایشان که نگاه میکنم،


به نگاهشان که گیر کرده بر لیوان چایی


یا پک هایی که به سیگار میزنند ،


به خنده هایشان وقتی که از یادآوری خاطره ای به وجد می آیند ...


به دور شدنشان ...


به محو شدنشان در انتهای خیابان و کوچه زندگی ام ...


همه شان زخم خورده اند ...


انسان بی زخم نیست ؛ انسان ، تنها مدارا میکند ...


مدارا میکند تا بلکه زخم هایش را فراموش کند ...


اما فراموش نمیشود ...







[ 1394/01/25 ] [ 13:45 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]


وقتے کــﮧ یــﮧ نفر ✗ مـُـرבه ✗ باشــﮧ ،

בلیل نمیشــﮧ کــﮧ آבم בیگــﮧ ✗ בوستش نـבاشتــﮧ باشــﮧ ... ✗

مخصوصا موقعے کــﮧ √ اوלּ شخص √

هزار בرجــﮧ √ بهتر √ از آבمهایے باشــﮧ کــﮧ زنـבه هستـלּ ..!!





[ 1393/09/22 ] [ 13:04 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

:((



کمبود خواب
    با یک روز مرخصی حل می شه!

    کمبود وقت
    با مدیریت زمــان.

    سایر کمبود ها نیـــز علاجی داره
.
.
.
.
.
.
    با کمبود دست هایت چه کنــم ؟!





[ 1393/08/18 ] [ 12:26 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

:)))


کلاه قرمزی : آقای مرجی، شما میدونستین عباس آقا غیر از شهین خانوم یه زن دیگه هم داره ؟؟

مجری : زندگی مردم به ما چه ربطی داره ؟؟!!

کلاه قرمزی : بله منم دیدم به ما مربوط نمیشه رفتم به یکی گفتم که بهش مربوط میشد !!

مجری : کی ؟؟

کلاه قرمزی : شهین خانوم !!

مجری : بچه مگه تو فضولی؟! اگه زندگیشون خراب بشه میتونی خودتو ببخشی ؟؟

کلاه قرمزی : مگه من مثل شمام که پدر مارو در میاری تا ببخشیمون ؟! سه سوت خودمو میبخشم تازه به خودم جایزه هم میدم !!

مجری : اصلا کی به تو گفت عباس آقا یه زن دیگه داره؟!

کلاه قرمزی : امروز کله عباس آقا رو دیدم ، دوتا فرق داشت.. میگن هرکی سرش دوتا فرق داشته باشه دوتا زن میگیره ...

مجری : بچه این حرفا همه ش الکیه !!

کلاه قرمزی : اتفاقا خودمم شک کرده بودم ، اگه اینجوری بود شما با اون فرقی که رو کله ت داری باید حرمسرا راه مینداختی ...!!!



[ 1393/06/14 ] [ 10:55 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

قو ها


قو ها پرندگان زیبا و از مخلوقات خارق العاده خداوند هستند که به سبب تک همسری در طول عمر به سمبل عشق و وفاداری در بسیاری از فرهنگ ها تبدیل شده اند ...

اما نکته متمایز کننده این پرندگان این است که در مورد مرگ آگاهی دارند.

قو ها در طول عمر خود هیچ صدایی تولید نمیکنند و تنها در نزدیکی لحظات مرگ، به گوشه ای دنج پناه برده و آوازی زیبا به عنوان اختتامیه عمرشان عاشقانه میخوانند که با اتمام آواز جانشان را از دست میدهند..

برخی محققین معتقدند قو در لحظات مرگ به محل اولین جفتگیری خود مراجعت کرده و آنجا آخرین آواز خود را سر میدهد و این " آواز قو " به معنی آخرین لحظه های عمرش است ...

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزلها بمیرد

گروهی برآنند که این مرغ شیدا

کجا عاشقی کرد ، آنجا بمیرد

شب مرگ از بیم آنجا شتابد

که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم

ندیدم که قویی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد

شبی هم در آغوش  دریا بمیرد




[ 1393/06/13 ] [ 13:58 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

:)))



مجری : تو خجالت نمیکشی معدلت 15 شده ؟؟

پسر عمه : نه !!

مجری : پسر آقای اکبری 20 شده ؟!

پسر عمه : میدونی آقای اکبری واسه بچش پلی استیشن خریده ؟؟

مجری : چه ربطی داره ؟؟

پسر عمه : هروقت شما عین آقای اکبری شدی منم عین بچش میشم !!!

مجری : خب من اونقدر پول ندارم !!!

پسر عمه : خب منم اونقدر مخ ندارم !!!





[ 1393/06/13 ] [ 13:42 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]



پس کـــِـــی تابستون تموم میشه ؟؟؟


:|


[ 1393/06/12 ] [ 15:48 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

نظر سنجی 14





من همیشه مدرسه دولتی

یادش بخیــــر 


[ 1393/06/12 ] [ 15:30 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

مــَن ..!



عروسک ها هرگز نمے خنـدنـد ...

نمے گــرینـد ...

حرف نمے زننـد ...

قهر نمے کــننـد ...

دوست نمے شونـــد ...

بازی نمے کننــد ...

اما خوب اداے همـﮧ چیز را در مے آورنــد ...

و" مــَن " تنها یک عروسکــــــــــــــم !!!





[ 1393/05/17 ] [ 14:08 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]


حالــــَم خـوب اَست امـــا در حـــالت خـُـنثـــــــــی به سـَـر مـــیبرم. . !

نـــــــــــــــــــه خوشحـــالم ..!

نـــــــــــــــــــه ناراحــــــــــــــت..!

افســــــرده هم نیـستــَم..!

خنثـــــــی و بیــخــــیال...!

حال این روزهــــایم را دوست دارم ..!

نگــــران نیـستــــــم..!

دلــــهره نــــــــــدارم...!

اما یک جـــــــــــای کار میلنــــــگـــَد..!

هـَـــنوز درگـــیر خـــودم هـَســـــتـَم...!





[ 1393/05/12 ] [ 11:57 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

خستـــﮧ امـــ...



خستـــﮧ امـــ
...از صبور ے خستـــﮧ امـــ...

از فـــــریآנ هایـے كـﮧ נر گلــــویم خفـﮧ مانـנ...

از اشک هایــے كـﮧ قــآه قــآه خنـנه شـנ...

از حرف هآیــے كـﮧ زنـנه بـﮧ گور گشت נر گورستان נلـــــــــمــ...

آسآن نیست נر پس خنده هآے مصنوعـے

گریـﮧ هآے נلــــت را נر پشــت هــــــــزاران נروغ پنهآن كنـے...

كآش زنـנگـے من هم مثل נوست נآشتن هآے تـــو كوتـــــــآه بوנ...





[ 1393/05/11 ] [ 14:48 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]



ﻫﯿﭽﮑﺲ، ﺑﻌـנ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧــﻤُﺮנﻩ  ،

 ﺍﻣّـﺎ ...

 ﺧﯿـﻠﯿـﺎ ﺑﻌـנ ﺍﺯ ﺧﯿـﻠﯿـﺎ ، נﯾـﮕـﮧ ﺯﻧــנﮔـے ﻧـﮑـﺮנﻥ !





[ 1393/04/29 ] [ 12:20 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

دیالوگ های ماندگار







" شاید درهای زندان به روی شما بسته شده باشد، اما درهای رحمت خداوند همیشه به روی شما باز است و این قدر به فکر راه های دررو نباشید.
خدا که فقط متعلق به آدم‌های خوب نیست، خــدا، خـدای آدم‌های خـلاف‌کار هـم هــست و فقط خداست که بین بندگانش فرقی نمی‌گذارد، فی‌الواقع خداوند: (end) لطافـــت (end) بخشش (end)بیخیال‌ شد (end)چشم‌پوشی و (end) رفاقت است…! "


استاد پرویز پرستویی

فیلم مارمولک




[ 1393/04/29 ] [ 12:03 ] [ Sahar ] [ نظرات() ]

.: تعداد کل صفحات 19 :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ ... ]