پست ثابت


من اگر عاشقانه مینویسم


نه عاشقم، نه معشوق کسی


فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند


در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها


فقط تمرین آدم بودن میکنم!


همین..


[ سه شنبه 9 دی 1393 ] [ 12:47 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

یکسال گذشته

سلامممم خدمت دوستای عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه
دقیق نمیدونم چند وقته نبودم اما فکر می کنم بیشتر از یکسال باشه
نشسته بودم درس میخوندم ذهنم مشغول بود یهو یاد اینجا افتادم...
یادش بخیر یه زمانی چقدر می اومدم و میرفتم اینجا اما اینقدر درگیر شدم کلا یادم رفت بیام الانم که اومدم یادم نبود رمزو همینحوری زدم درست دراومد
ازتون میخوام برام دعا کنید بشدت محتاج دعا هستم
منم دعاتون میکنم
دوستتون دارم
موفق باشین
خدانگهدار


[ شنبه 13 خرداد 1396 ] [ 03:12 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

حمید مصدق

چه کسی خواهد دید 
مردنم را بی تو؟
بی تو مُردم،مُردم
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا ، با تو ، چه کسی می گوید؟
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ... روی تو را ، کاشکی می دیدم !
شانه بالا زدنت را ... - بی قید -
و تکان دادن دستت که : - مهم نیست زیاد -
و تکان دادن سرت را
 که : - عجیب ! عاقبت مُرد؟
افسوس
کاشکی می دیدم !
من به خود می گویم : 
چه کسی باور کرد ... 
جنگل جان مرا ، آتش عشق تو خاکستر کرد ... ؟

حمید_مصدق


[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 11:28 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

پاییز

بازهم پاییز دارد می آید

وصدای خش خش برگ ها زیر پای عابرین

بازهم صدای غرش آسمان

و باریدن ابرها!

وبازهم غروب های پاییز ودل گرفته من

و قدم زدن در زیر باران روی برگ های پاییزی...!
ax asheghane 8



برچسب ها:نوشته خودم،
[ شنبه 28 شهریور 1394 ] [ 11:29 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

آرزوهای دود شده

مثل دود سیگار

همه ی آرزوهایم را

دود شده در هوا

می بینم...



برچسب ها:نوشته خودم،
[ چهارشنبه 18 شهریور 1394 ] [ 09:33 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

هعی

این روزها

به سختی نفس میکشم

دکتر میگوید

ریه هایت مشکل دارد

نمی داند که

خاطرات وبغض ها هستند

که راه تنفسم را بسته اند...




برچسب ها:نوشته خودم،
[ سه شنبه 10 شهریور 1394 ] [ 10:17 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

قلب شکسته

گاهی

چنان قلبت را میشکنند

که خودت متوجه نمی شی

انقدر بد میشکنند

که وقتی بی حسی اش از بین رفت تازه متوجه میشوی

تو ماندی

ویک قلب شکسته



برچسب ها:نوشته خودم،
[ یکشنبه 1 شهریور 1394 ] [ 08:40 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

میمیری در حالی که زنده ای

آدم هـا
مـــی آینـــد
زنـدگـی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد
امـا فـاجعـه ی زنـدگــــی ِ تــو
آن هـنگـــــام آغــاز مـــــی شـود
کــه آدمـی می رود، امــا نـمی میـرد
می مـــاند و نبـودنش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تــو می میـری
در حالی کـه
زنـده ای


[ یکشنبه 25 مرداد 1394 ] [ 08:16 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

تنهایی...

تنها که باشی...

دیگر هیچ دلشوره ای نداری

هیچ هیجانی هم نداری!

زندگیت یکنواخت یکنواخت است...

تنها که باشی دیگر کسی نیست

دلواپسش باشی

کسی هم نیست

که دلواپست باشد

تنها که باشی 

هیجانی نداری برای زندگی یکنواختت

تنهایی چیز عجیبی است

از پا درت می آورد

گاهی آدم راضی است

تمام دلواپسی هارا به جان بخرد

تمام نگرانی هارا تحمل کند

اما تنها نباشد

تنها که باشی

زندگی پراز فراز ونشیب را ترجیح میدهی

به تمام بیخیالی هایی که درتنهایی داری

تنهایی چیز عجیبی است

مثل مردابی است که

تورا اندک اندک

درخود فرومیکشد

ودریک روز نابودت میکند ونفست را میبندد


برچسب ها:نوشته خودم،
[ پنجشنبه 22 مرداد 1394 ] [ 11:04 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

پنجره عشق

سالها رفت هنوز

یک نفرنیست بپرسد ازمن

که تو از پنجره عشق چه ها میخواهی؟

صبح تا نیمه شب منتظری

همه جا مینگری

گاه با ماه سخن میگویی

گاه با رهگذران،خبرگمشده ای میجویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریاست؟

نوری از روزنه فرداهاست؟

یا خداییست که از روز ازل ناپیداست؟

شاعر نامعلوم


[ چهارشنبه 14 مرداد 1394 ] [ 10:39 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

چهره واقعی

گاهی دلم میخواهد

نقابم را بردارم

تا چهره ی واقعی ام را به رخ مردم شهر بکشم

گاهی دلم میخواد این لبخندهای مصنوعی را کنار بگذارم

تا مردم خود واقعی ام را ببینند

ببینند

بلکه آهسته تر ضربه بزنند



برچسب ها:نوشته خودم،
[ سه شنبه 30 تیر 1394 ] [ 11:43 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

گاهی...

گاهی دلت میخواهد

فقط خودت باشی وخودت

نه به همدمی نیاز داری ونه به تکیه گاهی

ونه به شانه ای برای اشک ریختن

دوست داری خودت باشی ویک اتاق ویک سیگار

باهر پک سیگار خاطراتت را دود شده ببینی

وخودت را بغل کنی 

واشک بریزی




برچسب ها:نوشته خودم،
[ سه شنبه 30 تیر 1394 ] [ 11:26 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

دلتنگم همین...

دوست دارم بنویسم

از سادگی هام

ازدل بستن هام

از دلتنگی هام

ازنرسیدن هام

ازتنهایی هام

این منم من

دلم تنگه

همیشه همینم

همیشه دلم تنگه

حتی وقتی خوشحالم

حتی وقتی میخندم

اما تو تویی...

پاک

ساده

آروم

همیشه خوب

توشایدهیچ وقت دلتنگم نشی

هیچ وقت معنی بغض شبانه منو نفهمی

شایدم می فهمی...

اما این فهمیدن مال من نیست!


[ پنجشنبه 4 تیر 1394 ] [ 10:51 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

مخاطب خاص

عکسهای غمگین از لحظات تنهایی, عکس های غمگین عاشقانه www.jazzaab.ir
ﺗـــــــــﻮﯼ ﺯِﻧـــــــﺪِﮔﯽ ﻫـَـﺮ آﺩَﻣـــﯽ ﯾــِﻪ ﻧَﻔَـــــﺮ ﻫَﺴــﺖ ﮐــِــﻪ . . . . .
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! ! 
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! ! 
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! ! 
ﻓَﺮﺍﻣــــــــﻮﺵ ﻧِﻤﯿﺸـِــــه . . . . . . . . 
ﯾــــِـﻪ ﻧَﻔــَـﺮ ﮐِـــﻪ ﺍَﺯ ﻫَﻤِــﻪ ﯼِ ﺩُﻧﯿــــﺎ ﺑﯿﺸﺘـَـــﺮ ﺩﻭﺳﺘـِــﺶ ﺩﺍﺭﯼ . . . . . . . . . 
یــِـــﻪ ﻣُﺨﺎﻃــَــﺐِ ﺧــــــﺎﺹ ﮐــِــــﻪ ﻫَﺮ ﭼِﻘَــــﺪﺭ ﻫــَـــــﻢ
ﺑـــــُـﺰُﺭﮒ ﺑـــــــﺎﺷـــﯽ ﺩَﺭ ﻣُﻘــــﺎﺑــِــــﻞ ﺍﻭﻥ ﺧُﻮﺩِﺗــــﻮ ﮐﻮﭼــــﯿﮏ ﻣﯿــــﺪﻭنی . . . . . . . 
یِكى كِه بودَنِش جُبرانِ هَمِه " نَبودَناىِ " دُنیاست . . . . . 


[ سه شنبه 2 تیر 1394 ] [ 10:14 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

حرف...

حرف هایی است برای گفتن که اگرگوشی نبود نمی گوییم...

وحرف هایی است برای نگفتن ،حرف هایی که هرگزسربه ابتذال گفتن فرود

نمی آورند!

حرف های شگفت،زیبا واهورایی همین هایند وسرمایه ماورایی 

هرکس به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد...

حرف های بی تاب  وطاقت فرسا که همچون زبانه های آتش اند وکلماتش

 هریک انفجاری را به بند کشیده اند!

کلماتی که پاره های بودن آدمی اند...

اینان همواره درجستجوی مخاطب خویش اند...

اگریافتند یافته می شوند ودرصمیم وجدان او آرام می گیرند!

واگر مخاطب خویش رانیافتند نیستند!

واگر گم کردند روح را ازدرون به آتش میکشند و

دمادم حریق های دهشتناک عذاب بر می افروزند!

دکترعلی شریعتی
ترجمه ازسفرتکوین اثرشاندل


[ یکشنبه 31 خرداد 1394 ] [ 11:52 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

سال نومبارک!


فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو

 

 و تصمیم های نو برای آینده است. 

 

آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد.

 

 در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی،

 

 مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.

 

پیشاپیش سال نومبارک!




[ شنبه 23 اسفند 1393 ] [ 11:55 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

سکوت می کنم...


قرارگذاشتم باخودم تا درنبودت تنهاسکوت کنم



دیگر تاب بیقراری های مکررهرروزرا ندارم



تورفتی ونگفتی بی تومن به مرز جنون می رسم



رفتی وندیدی حالا بی تو به جنون رسیدم



خوب بودی وهمین مرا ازمن گرفت



دل کوچکم شکست از روزگار



تومن بودی ومن باتو معنا می شدم



اما...



قراربود سکوت کنم اما توان سکوت هم ندارم



من بی توحتی توان زندگی هم ندارم!

 



[ جمعه 19 دی 1393 ] [ 01:49 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

پازل

زیبا ترین پــازِل دنیاست

وقتی فاصله ی بین انگشتانم

با انگشتان ” تــــو ” پر میشود



[ پنجشنبه 18 دی 1393 ] [ 06:30 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

مرد بمان

تو فقط مرد من بمان 
من هم قول می دهم تا ابد بانوی تمام لحظاتت باشم . . .



[ شنبه 13 دی 1393 ] [ 06:08 ب.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

خاطرات

هر کسی برای خودش خیابانی دارد...


کوچه ای...


کافی شاپی...


و شاید عطری...


که بعد از سالها خاطراتش گلویش را چنگ میزند




[ جمعه 12 دی 1393 ] [ 09:50 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]

تنها بهانه ماندنم


تنها بهانه ی ماندنم ماندن تو بود!


توبودی که امید می دادی به دل نا امیدم!


تو بودی که می ساختی قصرخوشبختی را درشهرمتروک قلبم!


توبودی که لحظات رابرایم شیرین میکردی!


توبودی بهانه بودنم...


حال نیستی!


من همان تک برگ زرد وخزان زده ام!


که به التماس ماندن بر روی شاخه حضورت


تحمل کردم بادهای سرد کینه ها وطعنه هارا


وحال مانند برگ های دیگر


می افتم برزیرپای عابران جدید زندگیت


غرورم می شکند ودم بر نمی آورم


تازندگیت مانند زندگیم خزان نشود


دستان پاییزیت را رها می کنم


توآزادی...


ولی من...


همچنان دربند نگاهت


می مانم باخاطراتت!



[ سه شنبه 9 دی 1393 ] [ 01:14 ق.ظ ] [ زهرا ] [ نظرات() ]
.: تعداد کل صفحات 14 :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ ... ]