داستان های خودم |
می خواستم موردی رو که حدود دو سال هست به شما نگفتم البته
چند وقت پیش هم نظرسنجی گذاشتم که(( به نظر شما من چند سالمه؟)) امّا متأسفانه هیچ
کس جواب نداد،به خاطر همین من هم به شما می گم: من دانش آموز کلاس پنجم دبستان(10سال) هستم واز هیچ کس هم کمکی نگرفتم... یک سال پیش ایشون رو توی سریال وضعیت سفید دیدیم . اصلا این تغییرات در عرض یک سال باور کردنی نیست... در(( ادمه ی مطلب ))ایشون رو ببینید. ادامه مطلب... تا حالا آدم به این گندگی دیده بودید؟ والا من که تا حالا ندیده بودم!!! اگه شما دیدید خبرم کنید.
ادامه مطلب... ایول به زور بازو...
تا حالا این مدلی اش رو ندیده بودم. روزی مردی در دشتی راه میرفت که ناگهان چیزی دید ووقتی نزدیک تر شد دید گنجی در آن جا است . تصمیم گرفت آن را به خانه ببرد.برای همین چند باربرآوردو آن هارا به خانه ی خودفرستاد وخود کنار بقیه ی گنج ایستاد. وقتی کار باربر ها تمام شد.خود به خانه آمداما چیزی که دید باور نکردنی بود: هر یک از باربر ها گنج را به خانه ی خود برده بودند. واین گونه بود که فهمید به هرکس نمی توان اعتماد کرد... یک پزشک و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. پزشک رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مردی دیروقت، خسته و عصبانی از سر کار به خانه بازگشت. دم در، پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. - بابا! یک سوال از شما بپرسم؟ - بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید؟
ادامه مطلب _اون روز تو تولد 17سالگی دوستم بود که برا ش یه کادوهایی می ا وردن که آدم شاخ در می آورد! _ خب. _ مثلا یکی براش یه شلوارک سوراخ سوراخ چروک اورده بود بعد هم دوستم از این کادوها خیلی خیلی خوشش میومد!یا مثلا یکی هم یه پیرهن اورده بود که انگار از تو دهن یه حیوون اهلی دراومده بود!!! که هرکسی اونو میدید گلاب به روت حالش بد می شد...ولی نمیدونم چه جوری این دوست ما همون لحظه از ذوقش اون پیرهن شلوار رو پوشید...اخه شما بگین کی یه همچین شاهکاری رو می پوشه؟!؟!!! _ چی بگم... شاید اونایی که تو خیابونا راه می رن و می گن : اینا مد روزه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! |
|
[ فالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |