تاریخ : دوشنبه 3 مهر 1391 | 06:45 ب.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR

!EnGLiSH RESULT
!EnGLiSH RESULT
!EnGLiSH RESULT
!EnGLiSH RESULT
!EnGLiSH RESULT
.
.
.
تاریخ : جمعه 15 مرداد 1395 | 01:10 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
ارتش تمام !
تاریخ : چهارشنبه 22 مهر 1394 | 04:59 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
تاریخ : دوشنبه 3 شهریور 1393 | 01:18 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
.: گفتگو با خدا :.
I dreamed I had an Interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم .
So you would like to Interview me? "God asked."
خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟
If you have the time "I sai"
گفتم : اگر وقت داشته باشید .
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است .
What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
What surprises you most about humankind?
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
God answered ….
خدا پاسخ داد ...
That they get bored with childhood.
این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
They rush to grow up and then long to be children again.
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .
That they lose their health to make money
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
And then lose their money to restore their health.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
By thinking anxiously about the future. That
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .
They forget the present.
زمان حال فراموش شان می شود .
Such that they live in neither the present nor the future.
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .
That they live as if they will never die.
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
And die as if they had never lived.
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
God's hand took mine and we were silent for a while.
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
And then I asked …
بعد پرسیدم ...
As the creator of people what are some of life's lessons you want them to learn?
به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی از زندگی را یاد بگیرند ؟
God replied with a smile.
خدا دوباره با لخند پاسخ داد .
To learn they cannot make anyone love them.
یاد بگیرن که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد .
What they can do is let themselves be loved.
اما می توان محبوب دیگران شد .
To learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرن که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند .
To learn that a rich person is not one who has the most.
یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد .
But is one who needs the least.
بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love.
یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم .
And it takes many years to heal them.
و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد .
To learn to forgive by practicing forgiveness.
با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن .
To learn that there are persons who love them dearly.
یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند .
But simply do not know how to express or show their feelings.
اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند .
To learn that two people can look at the same thing and see it differently.
یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند .
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others.
یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند .
They must forgive themselves.
بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند .
And to learn that I am here.
و یاد بگیرن که من اینجا هستم
Best Wishes :)
طبقه بندی: EnGLiSH RESULT،
تاریخ : جمعه 3 مرداد 1393 | 09:17 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
اینجا می خوام تفاوت must و have to رو مطرح کنم که بعضی وقتا همه مون به اشتباه به جای همدیگه استفاده می کنیم ازشون. آخرشم چند تا تست می ذارم واسه محک زدن خودتون.
-------------------------------------------
:We use have to / must + infinitive to say it is necessary to do something
.I must go to the hairdresser
.I have to go to school
:Must is only used in the present. We use forms of have to for all other tenses
.The last train was at midnight, so he had to leave early
.We've missed the bus so we'll have to walk
:We often use have to for rules or things that other people think are necessary
I have to lose weight. (the doctor told me to)
:We often use must when the sense of obligation comes from the speaker
I must go to the doctor (I don't feel well)
2 - .Complete the sentences with the correct form of must or have to. Use one word only
1 If you want to go away next month, you'll ……… have ……… to start saving money.
2 I'm exhausted! I ……………… to work every weekend last month.
3 I haven't seen you for ages! We ……………… meet up soon.
4 I can't stand ……………… to wait in long queues at the bank.
5 Fire regulations say you ……………… leave the building immediately if you hear the fire alarm.
6 We ……………… to buy the ticket before we get on the train.
7 She's ……………… to cut down on her expenses since she lost her job last month.
8 We don't have a spare room, so you'll ……………… to share this one.
Good Luck
طبقه بندی: گرامر، EnGLiSH RESULT،
تاریخ : دوشنبه 22 اردیبهشت 1393 | 04:03 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
تاریخ : پنجشنبه 4 اردیبهشت 1393 | 09:46 ب.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
لیست تشبیهات As ... As
This is a list of well-known AS...AS similes
as alike as two peas in a pod = identical or nearly so
as bald as a coot = completely bald
as big as a bus = very big
as big as an elephant = very big
as black as a sweep = completely black : sweep = chimney sweep
as black as coal = completely black
as black as pitch = completely black
as blind as a bat = completely blind : may be exaggeration
as blind as a mole = completely blind : may be exaggeration
as bold as brass = very bold : usually in a negative sense
as brave as a lion = very brave
as bright as a button = very bright
as bright as a new pin = very bright and shiny
as busy as a beaver = very busy
as busy as a bee = very busy
as busy as a cat on a hot tin roof = very busy
as calm as a millpond = very calm and still : usually said of water
as clear as a bell = very clear : of a sound
as clean as a whistle = very clean
as clear as crystal = very clear
as clear as mud = not at all clear : irony/sarcasm
as cold as ice = very cold
as common as dirt=very common,rude,vulgar:usually said of a person
as cool as a cucumber = cool
as cunning as a fox = cunning
طبقه بندی: گرامر، idioms - اصطلاحات، EnGLiSH RESULT،
تاریخ : پنجشنبه 21 فروردین 1393 | 02:40 ب.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
زمان حال کامل
زمان حال کامل :
به عبارت (علی به مدرسه رفته است) توجه نمایید. این جمله به مفهوم رفتن علی در گذشته می باشد و در حال حاضر نیز اثر رفتن علی مشخص بوده و تا کنون ادامه دارد. به این زمان حال کامل یا ماضی نقلی گفته می شود.
به عبارت دیگر حال کامل زمانی است که در گذشته شروع شده و نتیجه و اثر آن در حال حاضر باقی مانده باشد. ساختار جملات حال کامل بصورت زیر می باشد:
قسمت سوم فعل + have / has + فاعل
مثال :
.He learns English every day
او هر روز انگلیسی می آموزد : زمان حال ساده
.He has learned English for two years
او برای مدت دو سال انگلیسی خوانده است : زمان حال کامل
توجه : در انتهای جملات حال کامل معمولا از for به معنی (برای مدت ...) یا since به معنی (از ...، تا کنون) به همراه قید زمان استفاده می شود. مثال :
.She has lived in Iran since 1380
.She has lived in Iran for two years
توجه : کاربرد دیگر زمان حال کامل در جملاتی است که از گذشته نامعلوم شروع شده و اثر آن تا کنون باقی مانده باشد. مثال:
.I haven't gone there
من به آنجا نرفته ام
قسمت سوم فعل( اسم مفعول) :
اسم مفعول یا قسمت سوم افعال با قاعده با افزودن -ed به انتهای آنها (مانند زمان گذشته ساده) بدست می آید. درخصوص افعال بی قاعده قسمت سوم آنها از قاعده خاصی پیروی نکرده و می بایست به تدریج آموخته شود. قسمت سوم برخی از افعال بی قاعده بصورت زیر است:
have ► had
go ► gone
see ► seen
begin ► begun
sing ► sung
do ► done
take ► taken
draw ► drawn
choose ► chosen
forget ► forgotten
ترکیبهای مختلف جملات زمان حال کامل :
همانگونه که دیدید زمان حال کامل با فعل کمکی have , has همراه می باشد. بنابراین برای منفی نمودن جمله می بایست not را به انتهای فعل کمکی اضافه نماییم و همچنین برای ساختن جملات پرسشی می بایست have, has را به ابتدای جملات بیاوریم. مثال:
She hasn't arrived yet. او هنوز نرسیده است
Has she arrived yet? آیا او رسیده است؟
کاربردfor, since, yet, just :
همانطور که دیدید در انتهای جملات حال کامل معمولا از for به معنی (برای مدت ...) یا since به معنی (از ...، تا کنون) به همراه قید زمان استفاده می شود.
yet به معنی (هنوز) و just به معنی (چند لحظه قبل) و already به معنی (پیش از این) نیز در جملات حال کامل بکار می روند.
مثال:
He has just arrived at the theater. او اندکی قبل به تاتر رسیده است
I have already put it in my pocket. من پیش از این آنرا در جیبم قرار دادم
I haven't seen it yet. من هنوز آنرا ندیده ام
توجه : همانطور که دیده می شود، just و already مابین فعل کمکی have/has و اسم مفعول بکار می روند. همچنین yet معمولا در انتهای جملات حال کامل نوشته می شود.
طبقه بندی: گرامر، EnGLiSH RESULT،
تاریخ : چهارشنبه 20 فروردین 1393 | 12:50 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
ضمایر فاعلی ، صفات ملکی ، ضمایر مفعولی ، ضمایر ملکی ، ضمایر انعکاسی :
ضمایر فاعلی :
ضمیر فاعلی، کلمه ای است که بجای فاعل می نشیند تا از تکرار آن در جمله جلوگیری نماید. ضمایر فاعلی عبارتند از:
I you he she it
we you they
مثال:
.I am from Iran
.You are from France
.He is from Spain
.She is from China
.It is from London
.We are from Paris
.They are from Mexico
صفات ملکی :
صفت ملکی، کلمه ای است که مالکیت اسم را بیان نموده و در عین حال بصورت صفت قبل از اسم قرار می گیرد. صفات ملکی عبارتند از :
my your his her its
our your their
مثال:
.My name is Ali
?What is your name
?How do you spell his name
.Her name is Mary
ضمایر مفعولی :
ضمیر مفعولی، کلمه ای است که بجای مفعول می نشیند تا از تکرار آن در جمله جلوگیری نماید. ضمایر مفعولی عبارتند از:
me you him her it
us you them
مثال:
.She likes him
.He speaks to her in French.
.She watches it in the evening
ضمایر ملکی :
همانگونه که در درسهای گذشته دیدید صفت ملکی قبل از اسم آمده و مالکیت شیء را بیان می کند. مانند my book (کتاب من) ضمایر ملکی جایگزین اسم و صفت ملکی شده و مفهوم (دارایی) را می رساند. مثال:
This is my pen. این قلم من است
This is mine. این مال من است
ضمایر ملکی عبارتند از:
mine yours his hers its
ours yours theirs
توجه : فعل own نیز به معنی (دارا بودن و داشتن) گاهی جایگزین ضمایر ملکی می شود. مثال:
This pen is mine. این قلم مال من است
I own this pen. این قلم دارایی من است
توجه : به جملات سه گانه زیر توجه نمایید. هر سه جمله معنی واحدی می دهند.
.I own this pen
.This pen is mine
.This is my pen
ضمایر انعکاسی :
ضمایر انعکاسی برای انعکاس کار انجام شده به فاعل جمله بکار می روند. این ضمایر عبارتند از:
myself yourself himself herself itself
ourselves yourselves themselves
مثال:
.My sister made herself sick from eating so much
خواهرم با خوردن بیش از حد، خودش را مریض کرد
توجه : ترکیب by با ضمایر انعکاسی مفهوم (به تنهایی) می دهد. مثال:
.I made it by myself
من به تنهایی آنرا ساختم
طبقه بندی: گرامر، EnGLiSH RESULT،
تاریخ : سه شنبه 19 فروردین 1393 | 12:59 ق.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
لیستی از خصوصیات رفتاری با مترادف های آنها (3)
بلند نظر
Ambitious: determined, motivated, aspiring
مودب- خوش اخلاق
Courteous: polite, well-mannered, civil, gentlemanly
وقت شناس
Punctual: prompt, on time
دست و دلباز
Generous: benevolent, giving, open-handed
وفادار
Loyal: faithful, trustworthy
قابل اعتماد
Dependable: reliable, trustworthy
مقتصد
Thrifty: economizing, economical, frugal
بی فکر
Inconsiderate: unkind, thoughtless, selfish, insensitive
آماده – مجهز
Prepared: ready, equipped, all set
طبقه بندی: idioms - اصطلاحات، EnGLiSH RESULT،
تاریخ : شنبه 16 فروردین 1393 | 07:19 ب.ظ | نویسنده : Mostafa DeaR
زمان حال استمراری:
فعل حال استمراری رویدادی است که در زمان حاضر در حال وقوع بوده و همچنین تکرار پذیر باشد. مثال :
.I am smoking now
هم اکنون من دارم سیگار می کشم
جمله فوق استمرار سیگار کشیدن در حال حاضر را نشان می دهد. در حالیکه جمله I smoke a cigarette به مفهوم عادت سیگار کشیدن است. (من کلا سیگار می کشم)
ساختار جملات حال استمراری بصورت زیر می باشد:
ing + فعل اصلی + am/is/are + فاعل
مثال:
.I am wearing jeans
.You are walking to work
.It is working
توجه : برای ساختن ترکیبهای منفی زمان حال استمراری، کافیست پس از افعال am,is,are از واژه not استفاده نماییم. همچنین جملات سوالی با آوردن am,is,are به ابتدای جمله ساخته می شوند. مثال :
.I am not wearing jeans
?Are you walking to work
.Yes, I am
.No, I am not
توجه : اگر انتهای فعل به e ختم شود، هنگام اضافه شدن -ing به آن، e حذف می شود. مانند:
write ► writing
توجه : اگر انتهای فعل به حرف بی صدا ختم شود و ماقبل آن حرف صدادار قرار داشته باشد، هنگام اضافه شدن -ing به فعل، حرف بی صدا تکرار می شود. مانند:
run ► running
افعال حرکتی و غیر حرکتی :
افعال حرکتی یا action verbs افعالی هستند که صورت گرفتن عملی را نشان می دهند. مانند: دویدن، راه رفتن، نوشتن و ...
افعال غیر حرکتی یا state verbs افعالی هستند که برای نشان دادن حالتی بکار می روند. مانند متنفر بودن، دوست داشتن، ترجیح دادن و ...
مهمترین افعال غیر حرکتی عبارتند از :
Thinking & opinions: believe, feel, hate, know, like, love, prefer, think, understand, want
Sense: appear, feel, look, seem, smell, sound, taste
توجه : افعال غیر حرکتی معمولا بصورت استمراری (ing دار) بکار برده نمی شوند. مثال:
.I feel cold
.I see her
.David likes art and music
.Phil and Julie have three children
طبقه بندی: EnGLiSH RESULT، گرامر،
.: Weblog Themes By Pichak :.