1394/12/17 :: نویسندگان : میعاد و فرید
برای دیدن نوشته های من به کانال تلگرام بپیوندید
کانال تلگرامی : __ *نوشته های فرید * sayade_ahoo@ نوع مطلب : برچسب ها :
1394/02/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
زیبایی
آنقدر که می ترسم عاقد خطبه عقد را به نام خود بخواند نوع مطلب : برچسب ها :
1394/01/20 :: نویسندگان : میعاد و فرید
هیچ چیز جز تو کام نمی آورد.شرط میبندم
کس مقابلت دوام نمی آورد شرط میبندم هیچکس برای مرغ گرفتاردر بند و زندانی ریسمان و دام نمی آورد شرط میبندم نقض میکنم ...و مطمئنم. که دیگر این قانون نیست عشق با خودش حرام نمی آورد..شرط میبندم هر کسی که بست حلقه ی گیسوی یار به دست در اسارت دوام نمی آورد..شرط می بندم مست میکند مرا لب انگوری ات ..ای شراب ناب ساقی اما چنان تو جام نمی آورد..شرط میبندم من اسیر چشمهای توام حلقه در گوش خواهم کرد مثل تو کسی غلام نمی آورد..شرط میبندم در تو حل شده تمامی من...مثل دریا ویک قطره آنچنان که کس به خاطر نمی آورد..شرط میبندم هیچکس برای عشق دلش نمی طپداحترامش رفت احترام،احترام نمی آورد شرط میبندم عشوه های تو نظیر ندارد درین شهر.. پیششان خدا..دوام نمی آورد..شرط میبندم نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1394/01/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
1394/01/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
برای یه آلیس در ترمینال سرزمین عجایب با بلیتی به مقصد کافه های یکنفره
چه فرقی میکند کجای قصه ی تو ایستاده ام .... من یکی بود ِ همیشه ام .... و تو یکی نبود بی کسی هایم مادر بزرگ هم با بهترین کاموای دنیا این قصه را هرجور ببافد آخرش از تو سر در نمی آورد ... آخرش کلاغ ها راست میگویند که تو نیستی پایان این قصه هر چقدر بالا / پایین بروی ، راست یا دروغ از تو خبری نیست . *** از سری نوشته های فرید . ( صیــاد آهــو ) *** نوع مطلب : نوشته های فرید، برچسب ها :
1393/12/20 :: نویسندگان : میعاد و فرید
حکایت زندگی ما شده مثل دکمه ی پیراهن. . .
اولی رو که اشتباه بستی تا اخرش اشتباه میری. . . بد بختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به اخرش نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/12/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
1393/11/20 :: نویسندگان : میعاد و فرید
اگر به دنبال آن کسی هستید که زندگی شما را تغییر دهد نگاهی به آیینه بیندازید … نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/11/11 :: نویسندگان : میعاد و فرید
1393/10/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
طب سوزنی عجیبی ست
مرور خاطراتت تمام سوزن ها یک جا در قلب آدم فرو می رود نوع مطلب : برچسب ها :
1393/09/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
خواستم پنجره را باز کنم گفتی نه دست بردم بزنم پرده به یکسو و خودم به سرم زد گل ِ گلدان ِ اتاقت بشوم آرزو داشتم آیینه شوم تا که تو را زخمه برداشتم از شوق شده مثل نسیم آمدم حافظ ِ آن شاخه نباتت باشم زیر ِ آوار ِ سکوتی که به جانم می ریخت دلخور از تو به در ِ باز ِ قفس خیره شدم نوع مطلب : برچسب ها :
1393/08/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
جنگل و یک کلبه و گیتار، از این بیشتر بوی نم نم های باران، شُرشُر رود و نسیم جیک جیک خیس گنجشکان پشت پنجره قل قل کتری چای و دود هیزم در اجاق پیک در پیک شراب و مزه اش سیخ کباب فال خواجه حافظ شیراز و قلیان بلور از خودت چیزی بگو عشقم که دلتنگ توام باورش سخت است بعد از سالها پیش همیم نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/07/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
باز با ارتش زیبایی تو درگیرم
خط چشمت خبر از خط مقدم دارد لای موهات اسیرم ، تو مرا دار بزن آنکه پیروز شده حق مسلم دارد بعد هر حادثه امداد رسانی رسم است لعنتی لمس تنت زلزله بم دارد وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد نوع مطلب : برچسب ها :
1393/06/30 :: نویسندگان : میعاد و فرید
میعــــاد نوشت : امــــروز تولدمه فــــرید نوشت : عزیز تر از جانم ... میعادم زاد روزت هزاران بار تبریک نوع مطلب : میــــــعاد ، برچسب ها :
1393/06/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
هرچه نامت می نشیـند بر لبانم بیشتر " شهراد میدری " نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/05/20 :: نویسندگان : میعاد و فرید
زیر ِ باران، بوسه گرمت می چسبد عجیب معنی ِ بی تاب بودن هایمان جز "عشق" چیست؟ کوچه باغ ِ خاطرات و خش خش ِ برگ ِ درخت از دهان ِ تو شنیدن آخر ِ خوشبختی است من بگویم میروم تا سد ِ راه ِ من شوی کافی است عاشق تر از هر بار آرامم کنی
" شهراد میدری " نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/05/10 :: نویسندگان : میعاد و فرید
آمدی ... پنجره ای رو به جهانم دادی اصغر معاذی نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/05/1 :: نویسندگان : میعاد و فرید
ای خفته در نگاه تو جادو چه می کنی ؟
آشفته دل گره زده گیسو چه می کنی ؟ امسال هم گذشت و بهار تو بر نگشت تنها و دل شکسته لب جو چه می کنی ؟ شب های دل گرفته که خوابت نمی برد بی بوسه ، بی نفس نفس او چه می کنی ؟ هی مانده در نگاه تو حسرت چه می کشی ؟ هی رفته از دل تو هیاهو چه می کنی ؟ بیهوده دشت های خدا را قرق نکن حالا که رفته از دلت آهو ، چه می کنی ... ؟ "ناصر حامدی " نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها :
1393/04/20 :: نویسندگان : میعاد و فرید
تا از تو هم آزرده شوم سرزنشم کن
آه این منم ای آینه ! کم سرزنشم کن آن روز که من دل به سر زلف تو بستم دل سرزنشم کرد ، تو هم سرزنشم کن ای حسرت عمری که به هر حال هدر شد در بیش و کم شادی و غم سرزنشم کن یک عمر نفس پشت نفس با تو دویدم اینبار قدم روی قدم سرزنشم کن من سایه ی پنهان شده در پشت غبارم آه این منم ای آینه کم سرزنشم کن " فاضل نظری " نوع مطلب : حرف هایی از عشـــق، برچسب ها : |