وب شخصی خودم

عشق تو عین درده، آخ الهی برنگرده...

سلام به همه دوستان گل خودم!

این وبلاگ همونطور که از اسمش معلومه، یه وب شخصیه!

برای آپ هام کسی رو خبر نمیکنم! اینجا رفیقای با معرفتم میان و احتیاج به خبر کردن نمیدونم اگه خودشون نیان با خبر کردنم نمیان! پس با معرفت باشید و خودتون سر بزنید!


نوشته شده در یکشنبه 7 آبان 1391 ساعت 05:40 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.

نوشته شده در جمعه 30 خرداد 1393 ساعت 10:31 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

دلی که بهارش پر از برگ زرده
سراسر وجودش فقط آه و درده

همش فصل پاییز پر از باد و سرما
رو شیشه نوشته که میمونه تنها

یه گلدون بی گل رو طاقچه نشسته
اونم مثل قلبم یه چند بار شکسته

یه ساعت رو دیوار که چندوقته خوابه
یه پرده نمیخواد که خورشید بتابه

یه عکس قدیمی رو یه میز چوبی
که یادم میاره غمامو به خوبی

دلی که امیدش به این آدما نیست
امیدش به هیشکی به غیر از خدا نیست

دلی که همیشه بهارش خزونه
نمیتونه هیچوقت بهاری بمونه

نفس داره اما دمادم میگیره
یه وقتا نمیشه که آدم بمیره
....



bipfa_Where_are_you_going__by_jojobatanesi.jpg - یه چمدون ِ بسته و 
یه جاده . . . [ :x ]


** چمدونم و دارم میبندم با یه طرح کهنه از دلخوشیام....

  

    دوستای گلم اونایی که سر میزدن و نمیزدن!
        برای یه مدتی خداحافظ ، شایدم ....

نوشته شده در پنجشنبه 21 فروردین 1393 ساعت 03:27 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

برای مردی که تنها رفیقش سقف و دیواره

شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره

یه مرده خسته از راهه که خسته س از زمین خوردن

که سقف آرزوهاشم خلاصه میشه تو مردن...



نوشته شده در شنبه 16 فروردین 1393 ساعت 09:35 ق.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

این روزا خیلی این آهنگ افتاده رو زبونم

نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام
هفت سین من تویی من فقط تو رو میخوام
دلم امشب از خدا جزتو هیچی نمیخواد
کاش یکی ما دوتارو باهم آشتی میداد
شب عید آسمون وقتی که میباره
بیشتر از شبای پیش عطر قرآن داره
ببین امشب قلبم مث آینه روشنه
آینه زلال من دیدنت عید منه
سال نو یعنی تو وقتی از در تو میای
نذر کردم امشب سفره چیدم که بیای
شادی از تقویمم بی تو رفت و برنگشت
انتظارت منو کشت توی سالی که گذشت....


jamkaran-2.jpg



اللهم عجل لولیک الفرج
...

نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392 ساعت 02:04 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

این پنجمین عیدیه که نیستی کنارم
تحویل سال پنجمه تو رو ندارم

این عکسا پر نمیکنن جاتو برا من
خاطره هات ببین چکار میکنه با من...


نمایش 
احساس با عکس - شماره 18


نوشته شده در شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 03:24 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |








این فیلم رو حتما ببینید...



** واقعا متاسفم برای مسئولین اكران

    معراجی ها با اینكه كیفیت خیلی پایین از لحاظ ساختاری داره و در حد فیلم تلویزیونیه، چیزی حدود 60 سالن سینما رو در اختیار داره
    اونوخ یه فیلمی كه همه اذعان دارن بهترین فیلم سال هست(البته غیر از هیئت داوران جشنواره)  تنها تو 13 سالن سینم اكران میشه

   اختلاف تعداد سالن ها گویای همه چیز هست بعد فیلم میاد به یك ماه اكران به 1میلیارد میرسه براش هورا هم میكشن
                                                                         

نوشته شده در شنبه 24 اسفند 1392 ساعت 03:22 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

سلام

امروز اومدم نت ولی بد جوری حالم گرفته شد!
همه حالشون خرابه..
من فکر میکردم فقط خودم حالم ناخوشه، ولی با دیدن ناخوشیه دوستام بیشتر حالم گرفته میشه

خدایا حال هممونو خوب کن...

راستی دلیل اینی هم که دیر به دیر میام دوتاست
یکی اینکه نت ندارم مجبورم بیام کافی نت بعد از اونجایی که نه پول دارم نه وقت دیر میشه
یکی دیگه شم اینه که دارم روی یه آلبوم(مجموعه دکلمه) دیگه کار میکنم، که خیلی دوست داشتم قبل از عید منتشرش کنم ولی احتمالا میفته بعد از عید

اینم یه دکلمه برای آقای خوبی ها! امیدوارم خوشتون بیاد

فعلا...

عصر جمعه

http://www.kheimiesabz.com/wp-content/uploads/2013/06/alfaraj_By-Shiawallpapers.jpg

نوشته شده در پنجشنبه 15 اسفند 1392 ساعت 07:06 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

قـــــلب من از تپیــــدنــش خستـــــــه شد   نبضم با ضربه های معکوس مرد



/\/\|/_/ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ....

نوشته شده در یکشنبه 27 بهمن 1392 ساعت 03:13 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

اگـــه تو تکیه گاهم باشی خوبه
اگــــه پیش نگاهم باشی خوبه
دلم میخواد که با تو هم نفس شم
اگه رفـــیق راهم باشی خــوبه

آخ چه خــــــوبه...


http://upload.tehran98.com/img1/p39lgbgz5q5g03bhj76w.jpg

نوشته شده در شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 11:59 ق.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |


پاشو بارو بندیل و ببند اینجا دیگه جای تو نیست
تو ترانه های من جایی واسه حرفای تو نیست...


http://uploadax.com/images/94187012295687079659.jpg


بنویس از سر خط بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست
بنویس که بدونه وقتی نباشه قلبت از غصه خون نیست....


http://persian-star.net/1391/4/26/01.jpg

راستشو بخوای دیگه خسته شدم رک بگمت
به دلم نشسته بودی گندیدی بـــــریــــــدمت

گفته بودم نفسی برام میرم تا آخرش
نفسی که حرمتم رو بگیره می برمش...






** واسه کشتن غرورم به تو مدیونم

نوشته شده در شنبه 28 دی 1392 ساعت 11:19 ق.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

جز یه نخ نمونده چیزی از تموم پـاکتــــامون

از تمـــوم آرزوهــا از تموم حســـرتــــــامون

جز یه نخ نمونده چیزی واسه من که بی تو تنهام

واسه تاریکی روزام واسه ی سردیه شبهام

به جز این بغضی که هرشب با دلم بازیش میگیره

به جز این دل شکسته که دیگه خسته و پیره

به جز این سایه ی تنها به جز این عکس رو دیوار

به جز این زخمای کاری غیر از این یه دونه سیگار

غیر از اینهمه غریبی واسه من چیزی نمونده

کاش ببینی جای خالیت همه دنیامو سوزونده

کاش میومدی به خوابم تا ببینمت دوباره

تو چه ساده پرکشیدی رفتی و شدی ستاره

ای رفیق خستگی هام ای رفیق بی بهانه

منو تنهایی و شعرام منو چند تا خط ترانه....


http://www.soulcapturephoto.com/wp-content/uploads/2009/10/cigarette.jpg



** مجنون


نوشته شده در چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 12:13 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

درد که بزرگ شد در لباس فریاد نمیگنجد، فقط باید سکوت کرد !

بغض وقتی "بزرگ شد" نمیشکند ، فقط "نفست را میبرد"

فاصله وقتی زیاد شد دلت دیگر تنگ نمیشود، فقط "میشکند".

عاشقانه هایت وقتی اوج میگیرد"کسی باور نمیکند"
فقط برای مردم جالب است....

بعضی ها میخندند و میگذرند
و
بعضی ها "سادگیت " را "لایک " میکنند!






منو که میذارین تو قبر،بزنین رو شونم و بگین:

هی رفیق،


سخت گذشت،ولی




دیـــــــــدی گـــــــــذشـــــــت…!!؟








نوشته شده در شنبه 7 دی 1392 ساعت 04:40 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

فصلــ בو نفره ها تمومـ شـב …حآلا نوبتـــ ماستـ ؛
نوبتـ مـاسـتـ که בسـتامونو بذاریمــ تو جیبمونــ و رو جـבولــ خیابونا راه بریم...!!!

http://up.dashti4.ir/images/nyllser52t6wfw3b7au8.jpg


بگـــو شب بخوابــــه من بــیدارم
مـــن شبــو زنده نگـــه میـــدارم

دونــه به دونه غمی غــصه به غصه شبـــم
کاشکی یه روز صب شه کاش فقط ای کــــــــــاش....

http://webco.comli.com/img/b181e83b9ac6.jpg

دیگر به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !
این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....
این روزها ، باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر"گشت ...
همراهی تا آخرین قدمها....

http://upload.tehran98.com/images/76cev98h3knwsh7nx2eg.jpg



** میگن عشق از بین نمیره
    یا همیشه میمونه یا تبدیل میشه به نفرت...

نوشته شده در دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 05:59 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

روزگارم سرده مثل نیمه شبهای زمســــتون

فرو میریزم از داخل ولی آرومم از بـــــیرون

هوات بارونیه انگار که اینجا این همه سرده

یا شاید مثل دیروزی یکی دستاتو ها کـــــرده

هنوزم قلب من گیره یه جایی بین انگشتـــات

دارم دردامو میشمارم فراموشم نشه کــارات

مــــث چـــــای بـــدون قــنـد شبــــیه تلخیه قهوه

به قدری تلخه این روزام که اشکم با دلم قهره

دوباره خیره میمونم به سیگاری که میـــــسوزه

سکوت و بغض و دلتنگی شده کارای هر روزه

یه فنجون قهوه ی تلخ و همون فکرای تکراری

چقد بی رنگه این روزا، یه کابوسم تو بیــــداری

به این تنهایی بی رحم، باید انگاری عـــادت کرد

نفهمید اینو هیچکس که پر از تنهاییه این مرد...



** مجنون

نوشته شده در شنبه 16 آذر 1392 ساعت 09:14 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |

درکنـــــــــــج دلــم عشق کســی خانــــه ندارد


کـــس جـای در ایــن خــانهء ویــــرانه نــــدارد


دل را بکــــــــف هــر کــه نهـــــم باز پس آورد


کـس تاب نگهــــــــــداری دیـــــوانه نـــــدارد


در بـزم جهـــان جــز دل حســـرت کـش ما نیـست


آن شمــــع که میســــوزد و پــروانـــه نـــــدارد


در انجمــــــن عقـــــل فــــروشــان ننهــم پــای


دیــــوانــه ســر صحبــــت
فــرزانــــه نـــــدارد....

نوشته شده در چهارشنبه 6 آذر 1392 ساعت 04:32 ب.ظ توسط آآآآآآآقا مرتضی و زکیه خاااااااانووووم نظرات |


آخرین مطالب
» سیگار
» بهار خزون...
» مرد...
» لباس نو...
» سال نو بی تو...
» چــ ...
» حرف...
» ....
» خــــــــــوبه
» میخوام این دندون عاریه رو از ته بکنم
» جز یه نخ نمونده چیزی...
» سخت گذشت...
» کاشکی یه روز صب شه...
» حال این روزام...
» دیوانه...

Design By : RoozGozar.com