در كوچه باغ شعر پارسی
دستم نه، اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو می لرزد
گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


مرا با خود آشنا کن
ای هم گریه‌یِ دور
تا گل تنهایی‌ات را
ببویم و از غصه لبریز شوم

مرا با خود آشنا کن،
تا تلاوت كنم
دلتنگیهای مه گرفته ات را
در سكوتی كه هم كلام می شود
با دریا و آه و ابر

مرا با خود آشنا کن،
تا بدانم پیشه ات چیست
که این گونه ماهرانه قاب گرفته ای
تنهایی هایت را در غم صدایت

مرا با خود آشنا کن
تا هم گریه شوم با تو
در شبی بارانی
كه هر قطره قطره اش
رویای سلامی است از تو
بر بغض های تعبیر شده ام
مرا با خود آشنا كن



تاریخ تاسیس : 1390.10.24

نویسندگان
نظرسنجی
به اشعار کدام یک از شاعران ذیل علاقه مند هستید؟












فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه اینکه این محل

احاطه کرده شهر را، شعاع مهربانیت


بازدید کننده گرامی :

از  حضور گرم و صمیمی شما در کوچه باغ شعر پارسی بی نهایت سپاسگزارم و لحظات خوبی را برای شما همراهان عزیز آرزومندم . تمامی اشعار این وبلاگ متعلق به شما عزیزان می باشد و در صورت تمایل، کپی اشعار بلامانع می باشد . لطفاً در نظر سنجی وبلاگ شرکت و با نظرات و پیشنهادات سازنده خود بنده را در افزایش سطح کیفی مطالب یاری رسانید .

در صورت ناخوانا بودن اشعار خواهشمند است در این قسمت کلیک و فونت مربوطه را دانلود و در قسمت فونت های سیستم خود ذخیره نمایید . با سپاس فراوان






نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
دوشنبه 6 آذر 1391

قصه از طعم دهان تو شنیدن دارد

خواب، در بستر چشمان تو دیدن دارد

وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم

دست در دست تو هر کوچه دویدن دارد

تاک، از بوی تنت مست به خود می پیچد

سیب در دامنت احساس رسیدن دارد

بیخ گوش تو دلاویزترین باغ خداست

طعم گیلاس از این فاصله چیدن دارد

کودکی چشم به در دوخته ام تنگ غروب

دل من شوق در آغوش پریدن دارد

بوسه سربسته ترین حرف خدا با لب توست

از لب سرخ تو این قصه شنیدن دارد





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : شعری از اصغر معاذی، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : برگزیده هایی از شعرا، آرشیو کامل اشعار،
جمعه 8 اسفند 1393

شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم؟
ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم؟

نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم
زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم؟

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبستهیِ این ایل و تبارم چه کنم؟

من کزین فاصله غارت شدهیِ چشم توام
چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟

یک به یک با مژههایت دل من مشغول است
میلههای قفسم را نشمارم چه کنم؟





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : شعری از سید حسن حسینی، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : برگزیده هایی از شعرا، آرشیو کامل اشعار،
شنبه 2 اسفند 1393

وقتی که باشی دوست دارم رنج ها را هم

رنج تو می ریزد به پایم گنج ها را هم

آن قدر دنیا را گرفتار تب ات کردی

در اشتباه انداختی تب سنج ها را هم

تغییر را هر جا که باشی می توان حس کرد

با خنده شیرین می کنی نارنج ها را هم

من مُهره یِ مار تو را دیدم که هم کیشم

مات شکوه ات کرده ای شطرنج ها را هم

در منطق محض عددها دستِ دل بُردی

وارونه کردی با محبـّت، پنج ها را هم

بی قید و بند قافیه بگذار بنویسم:

از زندگی چیزی بغیر از تو نمی خواهم





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : برگزیده هایی از شعرا، آرشیو کامل اشعار،

در شب ِ سرد ِ زمستانی
کوره‌ی ِ خورشید هم،

چون کوره‌ی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمی‌سوزد
و به مانند ِ چراغ ِ من
نه می‌افروزد چراغی هیچ
نه فرو بسته به یخ، ماهی که از بالا می‌افروزد.
من چراغم را

در آمد رفتن ِ همسایه‌ام افروختم در یک شب ِ تاریک
و شب ِ سرد ِ زمستان بود،
باد می‌پیچید با کاج،
در میان ِ کومه‌ها خاموش
گم شد او از من جدا زین جاده‌ی ِ باریک
و هنوزم قصّه بر یادست 
وین سخن آویزه‌ی ِ لب
که می‌افروزد ؟ که می‌سوزد؟
چه کسی این قصّه را در دل می‌اندوزد؟ 
در شب ِ سرد ِ زمستانی
کوره‌ی ِ خورشید هم ،

چون کوره‌ی ِ گرم ِ چراغ ِ من نمی‌سوزد.





نوع مطلب : نیما یوشیج، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار نیما یوشیج، آرشیو کامل اشعار،

چشم‌هایت را می بوسم

می دانم

هیچ کس

هیچ گاه

در هیچ لحظه ای از آفرینش

آنچه را که من

در گرگ و میش نگاه تو دیدم

نخواهد دید.

چشم هایت را می بوسم

و زیر بارانی از واژه های تکراری

تازه می شوم.

بعدها

کسی دفتر شعرم را پاره می کند

نام تو

همه جغرافیای رنج مرا طی می کند

و تو جاودانه می شوی.

بیهوده در انتظار منشین

هرگز برای رفتنت

مرثیه نخواهم گفت.





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : شعری از نیلوفر لاری پور، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : برگزیده هایی از شعرا، آرشیو کامل اشعار،
یکشنبه 30 آذر 1393

بی‌دل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غمِ دل با که توان گفت که غمخواری نیست
رو مداوای خود ای دل بکن از جای دگر
کاندر این شهر، طبیب دل بیماری نیست
شب به بالینِ من خسته به ‌غیر از غم دوست
ز آشنایان کهن یار و پرستاری نیست
یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل
به کلافی بفروشیم و خریداری نیست
به‌جز از بخت تو و دیده یِ من، در غم تو
شب در این شهر به بالین سر بیداری نیست
گر هما را ندهد ره به در صومعه شیخ

در خرابات مگر سایه یِ دیواری نیست؟





نوع مطلب : منتخب اشعار کهن پارسی، 
برچسب ها : شعر از همای شیرازی، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : منتخب اشعار كهن پارسی، آرشیو کامل اشعار،

هر صبح

به زیبایی اندكم در آینه می خندم

و به این فكر می كنم

كه چگونه می توانی عاشقم نباشی؟

خودخواه نیستم، اما

"باید" باور كنی

زن خوب، زنی ایست كه شعر بداند

"زیبایی"

آنقدرها هم مهم نیست.





نوع مطلب : هانی محمدی، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار هانی محمدی، آرشیو کامل اشعار،

می‌گویند

تنهایی پوست آدم را کلفت می‌کند

می‌گویند

عشق دل آدم را نازک می‌کند

می‌گویند

درد آدم را پیر می‌کند
آدم ها خیلی چیزها می‌گویند‌
و من،‌ امروز
کرگدن دل‌نازکی هستم که پیر شده است.





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : شعری از مهدی صادقی، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط :

صبح خورشید آمد
دفتر مشق شبم را خط زد
پاک کن، بیهوده است
اگر این خطها را پاک کنم
جای آنها پیداست.
ای که خط خوردگی دفتر مشقم از توست
تو بگو
من کجا حق دارم
مشقهایم را
بر روی کاغذ باطله با خود ببرم؟
می روم
دفتر پاکنویسی بخرم
زندگی را باید از سر سطر نوشت.





نوع مطلب : قیصر امین پور، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار قیصر امین پور، آرشیو کامل اشعار،
پنجشنبه 29 آبان 1393

من به در ِ خانه ات تکیه داده ام
عابران می گویند نیست،
به خانه یِ متروکش نگاه کن، نیست
رفته است
می گویند و می روند
سی سال است می گویند
نیست، رفته است
گفته اند و رفته اند
من اما به درِ خانه ات تکیه داده ام.





نوع مطلب : برگزیده هایی از شعرا، 
برچسب ها : شعری از علیرضا روشن، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : برگزیده هایی از شعرا، آرشیو کامل اشعار،

هر شب

نبودنت را به آغوش مى كشم

و هر صبح

خاطره اى خیس را آویزان می كنم

اشك هایم كه خشك شود

بوی دلتنگى بلند مى شود

و تنهایى

شبیه مردى كه به آنها گیره مى زند

مبادا

فراموشى بوزد.





نوع مطلب : هانی محمدی، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار هانی محمدی، آرشیو کامل اشعار،

کنار لب های تو

ملکوت را به آغوشم دعوت کردم

به اندامم سوگند

به گیسوان بلندم

به لب های خونینم

به دستهایم سوگند

وقتی تو را در آغوش کشیدم

شیطان را فریب دادم

شیطانی که مقابل عریانی ام سجده کرد

و دیگر شیطان مقرب شد در این درگاه

به آغوشم بیا

این جا حریم امن یک هم آمیزی همیشگی ست

می خواهم با صدای خودت بخوانی

خودت را به آغوش من





نوع مطلب : اشعار سایر کشورها، 
برچسب ها : جمانه حداد، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : شاعران سایر کشورها،

گر من از عشقِ غزالی غزلی ساخته ام

شیوه یِ تازه ای از مبتذلی ساخته ام

گر چو چشمش به سپیدی زده ام نقش سیاه

چون نگاهش غزل بی بدلی ساخته ام

شِکوه در مذهب درویش حرامست ولی

با چه یاران دغا و دغلی ساخته ام

ادب از بی ادب آموز که لقمان گوید

از عمل سوخته عکس العملی ساخته ام

می چرانم به غزل چشم غزالان وطن

مرتعی سبز به دامان تلی ساخته ام

شهریار از سخن خلق نیابم خللی

که بنای سخن بی خللی ساخته ام





نوع مطلب : استاد شهریار، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار استاد شهریار، آرشیو کامل اشعار،

تو نیستی كه ببینی 

چگونه عطر تو

در عمق لحظه ها جاری است 

چگونه عكس تو

در برق شیشه ها پیداست

چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.

 

هنوز پنجره باز است 

تو از بلندی ایوان به باغ می نگری 

درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها 

به آن ترنم شیرین، به آن تبسم مهر 

به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند.

 

تمام گنجشكان

كه درنبودن تو 

مرا به باد ملامت گرفته اند

ترا به نام صدا می كنند

هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج

کنار باغچه، زیر درخت‌ها، لب حوض

درون آینه‌یِ پاک آب می‌نگرند.

 

تو نیستی كه ببینی چگونه پیچیده است

طنینِ شعر نگاه تو در ترانه من

تو نیستی كه بیبنی چگونه می گردد

نسیم روح تو در باغ بی جوانه یِ من

چه نیمه شب‌ها کز پاره‌های ابر سپید

هزار چهره به هر لحظه می كند تصویر

به چشم هم زدنی

میان آن همه صورت ترا شناخته ام

به خواب می ماند

تنها به خواب می ماند 

چراغ، آینه، دیوار، بی تو غمگینند.

 

تو نیستی كه ببینی 

چگونه با دیوار

به مهربانی یك دوست از تو می گویم

تو نیستی كه ببینی چگونه از دیوار 

جواب می شنوم.

 

تو نیستی كه ببینی چگونه دور از تو

به روی هر چه در این خانه ست

غبار سربی اندوه، بال گسترده است.

 

تو نیستی كه ببینی دل رمیده یِ من

بجز تو یاد همه چیز را رها كرده است

غروب های غریب 

در این رواق نیاز

پرنده ساكت و غمگین

ستاره بیمار است

دو چشم خسته یِ من 

در این امید عبث

دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است

تو نیستی كه ببینی





نوع مطلب : فریدون مشیری، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : فریدون مشیری، آرشیو کامل اشعار،
جمعه 28 شهریور 1393

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ‌ کس آسان نگرفت
چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید ولی جان نگرفت
جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سَرِ گریه به دامان نگرفت
دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌یِ عاشقی ما سر و سامان نگرفت
هر چه در تجربه‌یِ عشق سَرَم خورد زمین
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت
مثل نوری که به سوی ابدیت جاری‌ست
قصهای با تو شد آغاز که پایان نگرفت





نوع مطلب : فاضل نظری، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار فاضل نظری، آرشیو کامل اشعار،
جمعه 21 شهریور 1393

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پسِ پرده نهان است
 
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنرِ گامِ زمان است
تو رهرو دیرینه یِ سر منزلِ عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که برآسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
باشد که یکی هم به نشانی بنشیند
بس تیر که در چله یِ این کهنه کمان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از آن روست که خونابه فشان است
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه یِ ایام دلِ آدمیان است
دل بر گذر قافله یِ لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله یِ دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود
گنجی ست که اندر قدم راهروان است





نوع مطلب : هوشنگ ابتهاج، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار هوشنگ ابتهاج، آرشیو کامل اشعار،
جمعه 31 مرداد 1393

میدانی؟
نباید "سین" سلامم را بر خاک دستانت می کاشتم
که رویای جوانه زدن با تو
برای یک عمر سرگردانی من کافی بود...





نوع مطلب : زهرا صادق زاده، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار زهرا صادق زاده، آرشیو کامل اشعار،
سه شنبه 14 مرداد 1393

به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه های صدایت
نه یوسفم نه سیاوش به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست، تاب وسوسه هایت
تو را ز جرگه یِ انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیده ام و نهاده ام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمی کنم اگر ای دوست سهل و زود، رهایت
گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دست های عقده گشایت؟
به کبر شعر مبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین، که سر نهاده به پایت
"
دلم گرفته برایت" زبان ساده یِ عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت





نوع مطلب : حسین منزوی، 
برچسب ها :
لینک های مرتبط : اشعار استاد حسین منزوی، آرشیو کامل اشعار،
سه شنبه 7 مرداد 1393

می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود

آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود

آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم

تا آسمان ِ کَر شده هم با خبر شود

آن‌قدرها سکوت تو را گوش می‌دهم

تا گوشم از شنیدن ِ بسیار کَر شود

تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست

«عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود»

آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است

شور خطر کجاست که رنجم به سر شود؟

مرهم به زخم ِ بسته که راهی نمی‌برد

کاشا که عشق مختصری نیشتر شود





نوع مطلب : محمد علی بهمنی، 
برچسب ها : در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار محمد علی بهمنی،

نه من سراغ شعر می‌روم
نه شعر از منِ ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به شادمانی می‌نگرم ری‌را
هرگز تا بدین پایه بیدار نبوده‌ام.

از شب که گذشتیم
حرفی بزن سلامنوش لیمویِ گَس

نه من سراغ شعر می‌روم
نه شعر از منِ ساده سراغی گرفته است
تنها در تو به حیرت می‌نگرم ری‌را
هرگز تا بدین پایه عاشق نبوده‌ام
پس اگر این سکوت
تکوین خواناترین ترانه‌ی من است
تنها مرا زمزمه کن ای ساده، ای صبور!

حالا از همه‌ی اینها گذشته، بگو:
راستی در آن دور دستِ گمشده آیا
هنوز کودکی با دو چشمِ خیس و درشت، مرا می‌نگرد؟!





نوع مطلب : سید علی صالحی، 
برچسب ها : دیر آمده‌ای ری‌را! باد آمد، در كوچه باغ شعر پارسی،
لینک های مرتبط : اشعار سید علی صالحی، آرشیو کامل اشعار،


( کل صفحات : 23 )    1   2   3   4   5   6   7   ...   

آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
امکانات جانبی
به كوچه باغ شعر پارسی خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای در كوچه باغ شعر پارسی محفوظ است
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات