کفیتو بپوشو لباس تن کن
میخوام ببرمت جایی که ماجراس چند دور
بزنی ببینی چند چنده شهر
تا بعد بشی من،
یه نمه پر کنده تر
من،
همون که خوش بود،
یه وقتی
سر حال مث سنگی سفت بود،
میفهمی؟
همه چی پیچید رو همین حساب
روزاشم مثل همه
حتی روز تحویل سال
هه
همیشه متنا بلند بوده مشتی
رفیق هر نوعش، با هر نوعی گشتیم
و دیدیم که تهش با زخمی تنهاییم
ولی
خب خوش گذشت یه وقتایی
غصه که مال قصه هاس
ما خوشیم همه جوره رو زمین با چشم باز
همین
دلیلی شد بیمار و بی دل
یا ساده ترش میشی یه گرگ بارون دیده
هه
تمام طول روزتو میکنی تخمی سپری
فکر به چیزی که باختی ببری
اون مغزتو میگاد
مثل سگ پشیمونی
تو گفته بودی که راه سختو میتونی
اما بعد دیدی
تویی و کمی مایه تو جیب
به جایی نمیرسی با این قدمای کوچیک
این زندگی گفت یه چیزو یاد پس بگیر
امید بده
به جاش بیلاخ پس بگیر
یاد میگیری که ناشتا نرینی
جاهایی میری که یه موقع آشنا نبینی
نه حسشو داری،
نه حالِ فک زدن
تو خودت پیچ میشی دیگه آره مثلا
حرفات همیشه بوی غم میده
تو آینه هم تصویره دیگه گندیده
هنو بالا سرت گرماشو داری؟
راستی
دلخوشی هاشو سیری چند میده ؟!
...
♫ دلخوشی (حصین ابلیس) ♫
همه چیو کصافت میبینم
انگاری که چشام رو کونم باشه
میفهمی؟
هیشکی سرشو نمیذاره رو شونم
انگاری رو شونم شاخه
همه دوس دارن سوارم شن
انگار بنزم
هر کی میبینتم میگه بسم ا...
هه
انگار جنم
عقلو از کار
میندازم
از راه
بیراه
و از خواب
بیخوابم
انگار عشقم
صاف و ساده ام
انگار یازده دو صفرم
جا افتاده ام
انگار خورشتم
همه ایستگامو میگیرن
انگار اف امم
اکثرا پایینم انگار کرکره ام
همش چش به راهم
عین دوربینای اتوبان
همیشه بهم ریخته ام
انگاری فی البداهه ام
همیشه سوژه میشم
انگار نخبه ام
با آشغالا دم خورم
انگار گربه ام
تو خیابونا ازم پره
انگار گشنه ام
رنگی به چهرم نمونده
انگار مرده م
انگار دلغکم
همیشه اکلی میخندم
انگار بی کسم
همیشه تو تنهایی میغلتم
آره
همیشه روزارو میشمارم
انگار زندانیم
حبس دارم
همیشه میجنگم
انگار سربازم
انگار سربازم
هه هه
♫ اینتروی آلبوم سرباز 0 (داریوش پلاک) ♫
گذشت اون زمانی که ساکت میشکستم
دیگه با عشق میجنگم
اوضاع روحیمم جالب نیست اصلن
ولی دائم میخندم
میدونم اینو که باعث میشم من
یه روزی جماعت خائن میفهمن
همین کافیه برام من
دیگه اون آدم سابق نیستم
قد موهای سرم
شده زخمای رو قلبو
فهمیدم معنی تنهایی تو جمعو
همون وقتا که لم دادی رو تخت
من با روحو فکرم هستم همواره تو جنگو
این زندگی رو عصابه , خستم
از آدمای الکی اَ حرفای تو زردو
بگو چی میدونی از راهمون
نه تحمل اینجا رو ندارم
حتی یه روزم
حتی بدونم که قراره بگذره بهتر شه
مهم حسمه که تلخه
من اوضام اینه
تو چی؟
ها؟
کیو داری که حالتو یذره بفهمه
یه سِری که فقط از دور نگات میکننو
میگن یارو قسمتشه حقه
یا رفیقایی که چند قدمیتنو
ته دلشون میگن بزار بشکنه به من چه