سلام
بانگ اذان
نماز
نیایش ذره ذره ی عالم
نسیم سحرگاهی
طلوع خورشید
هاتف اصفهانی و علیرضا افتخاری
درد دل و اشک و لبخند
من و تو
عجب ترکیب عارفانه ای...
پ.ن: عاشق صبح های تابستونم
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد/ که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر/ که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن/ که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد/ بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است/ که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست/ برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ/ چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم/ که حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند/ که التجا به در دولت شما آورد
این مطلب رمزدار است، جهت مشاهده باید کلمه رمز این مطلب را وارد کنید.
خیلی سخته که دشمنت برات عزیز بشه ...
اون هر بار بدی میکنه و از هر موقعیتی استفاده میکنه تا خوردت کنه ولی نمیتونی با بدی جوابشو بدی...
دیروز به عنوان تیم پزشکی رفتم خونه ی علم ملک آباد که مربوط به جمعیت امام علی هست. همه ی اعضاء, اونجا رو به اسم خونه صدا میزنن و دقیقاً عین خونه خودشون توش راحتن.
کلی ازشون انرژی گرفتم از بس که با محبتن
اعضای تیم که میگفتن برا روز اول خوب دوام آوردم. حالا ببینیم چقدر تحمل دارم برا موندن...!
ترحم برانگیزترین آدما, اونایی هستن که نه بلدن کسی رو دوست داشته باشن و نه بلدن دوست داشته بشن!