♥زیبایی زندگی♥
♥♥♥در سختی ها سکوت کن شاید خدا حرفی داشته باشه برای گفتن♥♥♥ 

 

شخصی خدمت رسول خدا (ص) رسید 

واز فقر و تهیدستی وپریشانی و بیماری خویش شکایت 

 کرد رسول خدا به او فرمود هر روز صبح و شب ده مرتبه این ذکر را قرائت کن  

(( لاحَولَ وَلا قوة إلّا بالله توکَّلتُ عَلَی الحَی الَّذی لا یموت والحَمدُ لِلهِ الَّذی لَم یتخِذ وَلَداً وَلَم 

یکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَلَم یکُن لَهُ وَلی مِنَ الذُّلَّ و کَبَّرهُ تَکبیراً)) 

آن مرد سه روز بر این دعا مداومت کرد وبیماریش خوب شد و توانگری وثروتش بازگشت.

 




طبقه بندی: نیایش،
برچسب ها: ذکر،
[ سه شنبه 18 آذر 1393 ] [ 09:14 ق.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست

 

چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟

همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

 

اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

 

شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست

 

کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست




طبقه بندی: شعر زیبا، شعر عاشقانه،
[ چهارشنبه 2 تیر 1395 ] [ 08:01 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

آرام وسرد گفت:که در طالع شما...

قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست

گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا...

با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!

گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من...

با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است

یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه میزدند

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست، از اول نگاه کن 

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!!


[ یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ] [ 07:02 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
میگن وقتی اسب بخواد از رودخونه یا رود رد بشه
اول آب رو گل آلود میکنه بعد رد میشه
میدونین چرا؟ 
چون تصویر خودشو تو آب میبینه 
و تحت هیچ شرایطی پاشو رو اون تصویر نمیذاره 
چون فکر میکنه ک هم نوعه خودشه تو آب
در حالی ک یه عکس بیشتر نیس...!
اونوقت ما آدم ها 
ک ادعامون میشه ک اشرف مخلوقاتیم 
رو دلمون، خودمون، شخصیتمون، احساسمون و کسانی ک دوستمون دارن و شاید دوستشون داریم
خیلی ساده پا میذاریم و رد میشیم!



طبقه بندی: داستان زیبا،
برچسب ها: اسب،
[ یکشنبه 20 دی 1394 ] [ 08:50 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
((( ثروت های دوازده گانه )))
هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود.
در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است.
ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 12 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند.
این ثروت های دوازده گانه عبارتند از:
1.رویکرد ذهنی مثبت.
2.تندرستی واقعی.
3.هماهنگی در روابط انسانی.
4.رهایی از ترس.
5.امید به موفقیت.
6.نیروی ایمان.
7.اشتیاق به بخشش و سهیم شدن داشته های خود.
8.عشق ورزیدن به کار.
9.تعصب نداشتن به همه موضوعات.
10.انضباط شخصی.
11.توانایی درک دیگران.
12.امنیت اقتصادی.
میشود رفت و زودتربه مقصدرسید،
میشود باشتاب رفت وگلهای کنارجاده را ندید،
حیف است،اما !
رهگذر:کمی آهسته تر!!
اینجا زندگیست...!!



طبقه بندی: جمله های زیبا،
برچسب ها: ثروت های 12 گانه،
[ سه شنبه 7 مهر 1394 ] [ 02:16 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
همیشه نبـاید حـــرف زد
گاه بایـــد سکـــوت کــرد
حرف دل که گفتنی نیست 
بایـــد آدمــش باشــد...
کسی که با یک نگاه کردن به چشمت
تا ته بغضت را بفهمــــد...
| چارلی چاپلین |



طبقه بندی: جمله های زیبا،
برچسب ها: نباید حرف زد،
[ جمعه 6 شهریور 1394 ] [ 01:05 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
خانم "باربارا دی آنجلس" در كتاب لحظه‌های ناب زندگی مطلب جالبی به شرح زیر بیان می‌كند :
اول دلم لك زده بود كه بتوانم دبیرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم.
بعد داشتم می‌مردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم.
بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچه‌دار شوم.
بعد همیشه منتظر بودم كه بچه‌هایم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم.
بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم
و حالا دارم می‌میرم كه یك دفعه متوجه شدم:
« اصلاً یادم رفته بود زندگی كنم! »
شاد باشیم و احساس خوشبختی را به "اگر" هایمان موکول نكنیم
زیرا "اگر"ها پایان ناپذیرند و عمر ما فانی...
و به یاد داشته باشیم زندگی یك سفر است ، هدف نیست...
تنها دو روز در سال است كه نمیتوانی هیچ كاری انجام دهی:
یكی دیروز !
یكی فردا !
پس همه امروزها را زندگی كن و از آن لذت ببر. من همه ی خوبان را به خدای خوبی ها می سپارم...
عمر زاهد همه طى شد
" به تمناى بهشت "
او ندانست که در
" ترک تمناست"
بهشت
این چه حرفیست که در
"عالم بالاست بهشت"
هر کجا وقت خوش افتاد
همانجاست بهشت



طبقه بندی: جمله های زیبا،
برچسب ها: باربارا دی آنجلس،
[ دوشنبه 5 مرداد 1394 ] [ 03:28 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
مردی حاشیه خیابان بساط پهن کرده بود،
زردآلو هر کیلو 2000 تومن،
هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن.
یکی پرسید چرا هسته اش از زرد آلو گرونتره؟!
فروشنده گفت چون عقل آدم رو زیاد میکنه.
مرد كمی فكر كردُ گفت، یه کیلو هسته بده .
خرید و مشغول خوردن که شد با خودش گفت:
چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردآلو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود.
رفتُ همین حرف رو به فروشنده گفت،
فروشنده گفت: بــــــله ، نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!!
چه زود اثر کردد
دهخدا



طبقه بندی: داستان زیبا،
برچسب ها: زردآلو، دهخدا،
[ پنجشنبه 4 تیر 1394 ] [ 03:40 ق.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
گویند :
روزی دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت و پیرمرد خوشحال 
شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت !
در راه با پروردگار خود سخن می گفت :
( ای گشاینده ی گره های ناگشوده ، عنایتی فرما و گرهی از گره های زندگیم بگشای )
در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت !
او با ناراحتی گفت :
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز !
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند ، درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند !
ندا آمد که :
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه !
(مولانا)



طبقه بندی: داستان زیبا،
برچسب ها: مولانا، گره،
[ یکشنبه 17 خرداد 1394 ] [ 07:11 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
یک داستان کوتاه زیبا :
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد
بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود .
او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند.
اسب ابتدا کمی ناله کرد ، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد .
آنها باز هم روی او گل ریختند . کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد با هر تکه گل که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد ، گل را پایین می ریخت و یک قدم بالا می آمد همین طور که روی او گل میریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد
زندگی در حال ریختن گل و لای بر روی ماست . تنها راه رهایی این است که آنها را کنار بزنیم و یک قدم بالا بیاییم .
هریک از مشکلات ما به منزله سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم با این روش می توانیم از درون عمیق ترین چاه ها بیرون بیاییم ...



طبقه بندی: داستان زیبا،
برچسب ها: اسب، کشاورز،
[ پنجشنبه 14 خرداد 1394 ] [ 09:45 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ؛
ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻭ ﯾﮏ ﮔﻞ ...
ﺍﻣﺎﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻪ ﺍﻭﺑﺨﺸﯿﺪﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ؛
ﻣﺮﺩ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ . ﺑﺎﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ:
ﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩﺑﺎﯾﺪﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﺪﻭﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﻧﭙﺮﺳﺪ .
ﺑﻌﺪﺍﺯﻣﺪﺗﯽ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﺯﺷﺖ ﻭﭘﺮﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺋﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ
ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻏﻠﻂ ﺑﯿﺎﯾﺪ؛ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ
ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ ..
"ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ....



طبقه بندی: داستان زیبا،
برچسب ها: خدا،
[ جمعه 8 خرداد 1394 ] [ 10:15 ب.ظ ] [ دینا ] [ نظرات ]
.: Weblog Themes By themzha :.

تعداد کل صفحات : 20 :: 1 2 3 4 5 6 7 ...

درباره وبلاگ

آرزویی بکن …
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه …
آرزویی بکن …
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد …
.
.
احساس پرانتزی را دارم
که همه ے اتفاقات خوب
داخل آن اتفاق مے افتد .
آری ؛ خدا را مهمان قلب کوچکم کرده ام …
.
.
.
وقتی عبارت ” خدا را به یاد داشته باش “ را می خوانم
در ذهنم و در قلبم گزینه ” همیشه ” را برایش تیک می کنم …
.
.
.
هنگامی که افسرده ای
بدان جایی در اعماق وجودت حضور “خدا” را فراموش کرده ای!
.
.
.
آرزویت را برآورده میکند، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .
.
.
.
پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم، شاکر داشته‌هایم نبودم . . .
.
.
.
گاهی نه گریه آرامت می‌کند و نه خنده
نه فریاد آرامت می‌کند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس رو به آسمان میکنی و میگویی:
من فقط تورو دارم!
.
.
.
تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که آن لحظه هرگز نخواهد رسید . . .
.
.
.
گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد
که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . .
.
.
.
الهی برای بخشیدن، به بندگی ام نگاه نکن، خداییت را بنگر …
.
.
.
خدایا!
وقتی پشتم به تو گرم است، برایم مهم نیست چه کسی رو به رویم ایستاده است …
.
.
.
تمام خوبی‌ها را برایت آرزو می‌کنم نه خوشی‌ها را!!!
زیرا خوشی آن است که تو می‌خواهی و خوبی آن است که “خدا” برای تو می‌خواهد …
.
.
.
به خاطر بسپاریم که،
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است؛
آرام، بی صدا، همیشگی …
.
.
.
گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها‌‌‎ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .
.
.
.
تنها چیزی که از فردا میدانم این است که خدا قبل از خورشید بیدار است
از او میخواهم که قبل از همه در کنار تو باشد و راه را برایت هموار کند!
.
.
.
خدایا، بر من این نعمت را ارزانی دار که:
بیشتر در پی تسلا دادن باشم تا تسلی یافتن
و بیشتر در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن . . .
.
.
.
بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید
دسته گلی تقدیم تان می‌کند و خوب تر از آن است که
اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل‌هایش را پس بگیرد . . .
.
.
.
کسی که در برابر خداوند زانو می‌زند؛
می تواند در برابر هر کسی ایستادگی کند …
.
.
.
شکسته‌‍‌های دلت را به بازار خدا ببر
خدا خود بهای شکسته دلان است . . .
.
.
.
راز زندگی آرام این است :
امروز در کنار خدا گام بردار و فردا را به او بسپار!
.
.
.
وقتی از اینکه آنچه را می خواستی بدست نیاوردی افسرده ای
فقط محکم بنشین و شاد باش
خداوند در فکر دادن چیز بهتری به تو می‌باشد . . .
.
.
.
اگر ذره‌بین نگاه قوی باشد
در تمام صفحه‌های ورق خورده‌ی زندگی اثر انگشت او دیده می‌شود
چه بچه گانه است که فکر می‌کنیم
همه‌اش را به تنهایی، رنگ کرده ایم . . .
.
.
.
خداوندا، خداوندا، قرارم باش و یارم باش …
جهان تاریکی محض است می‌ترسم، کنارم باش …
.
.
.
وقتی تنها میشوی
بدان خدا همه را بیرون کرده
تا با تو تنها باشد…
.
.
.
در بی کسی ها گم شده بودم
خدا را دیدم که میوه‌ی امید تعارف می‌کرد!
.
.
.
برکت پروردگار مثل بارونه، اگر خیس نمی شم، جایم را عوض می‌کنم . . .
.
.
.
ناراحتید؟ غمگینید؟ احساس ناراحتى میکنید؟
من فقط با شما به انداره‌ى یک دعا فاصله دارم، با من حرف بزنید!
“خدا”
.
.
.
خدایا درسته خیلی گناه دارم ولی خب گناه دارم!
.
.
.
سه حرف دارد:
اما برای پر کردن تنهایی من حرف ندارد: ”خ د ا“
.
.
.
دلم کمی ”خدا” میخواد …
کمی سکوت …
کمی دل بریدن میخواد …
کمی اشک …
کمی بهت …
کمی آغوش آسمانی …
کمی دور شدن از این آدم‌ها …
کمی رسیدن ب خدا …!
.
.
.
مگر میشود به هم ریخته آفریده باشد زندگی مرا،
خدای دانه‌های انار…؟!
.
.
.
خداوند، گوش‌ها و چشم‌ها را در سر قرار داده است
تا تنها سخنان و صحنه‌های بالا و والا را جست و جو کنیم . . .
.
.
.
خـــدایا تو پـــــناهِ منی وقتی راه‌ها با هــــمه‌ی وسعتشان تـــنگ می‌شوند
.
.
.
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان
تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد . . .
.
.
.
خدای مهربانم!
از امروز تمامی مشکلاتم را با مداد و نعمت‌هایم را با خودکار می‌نویسم!
می‌دانم که مشکلاتم را با پاک کن مهربانیت پاک خواهی کرد . . .
.
.
.
خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم . . .
.
.
.
یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .
.
.
.
میگن با هر کی دوست بشی شکل و فرم اونو میگیری
فکرشو بکن…
اگه با خدا دوست بشی چه زیبا شکل میگیری!
.
.
.
شک نکن!
درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی نوری نمایان می شود،
معجزه ای رخ می دهد و چه زیبا خدا از راه می رسد …
.
.
.
خود را ارزان نفروشیم
درفروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند
قیمت = خدا
.
.
.
خدایا بس است دیگر!
من غلط کردم آن روز که بهت گفتم: خدایا منو به حال خودم بگذار، میخواهم زندگی کنم.
خدایا هرکاری می‌خواهی بکن اما دوباره مرا بغل کن……
.
.
.
“خاص” فقط “خداس”!
.
.
.
همیشه دلتنگی‎ام را در دریای آغوش تو ریختم، عجیب این دریا معجزه می کند!
تمام غم را می بلعد و باز آرام آرام است
دریای لاجوردی من، خدای من …
.
.
.
زندگی زیباست! دقت کن …
آرام رد شو، حس کن، نفس بکش …
همه چیز نعمت است!!!
.
.
.
خداوندا
از پاداش، معافم کن
از بخشش، نا امیدم کن
از بهشت، مایوسم کن
تا هرچه می‌کنم به سودای انعام تو نباشد . . .
.
.
.
وقتی خورشید خواسته‌هایت به حکمت خداوند غروب کرد گریه نکن
زیرا اشکهایت نمی‌گذارند طلوع ستاره‌های رحمتش را ببینی!
.
.
.
یادم باشد که امید خوشبختانه از دست دادنی نیست…
آن‌هم امیدی که رو به سمت خدا باشد…!!
.
.
.
امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور . . . ؟
.
.
.
خداوندا
اگر داشتن، ذلیل داشتنم میکند
ندارم کن
اگر کاشتن، اسیر چیدنم میکند
بیکارم کن
.
.
.
خدایا دلم را به کدام وجه این دنیا خوش کنم؟
دلخوش به حضور تو‌ام وگرنه مرا با این دنیا چه کار؟
.
.
.
خدایا تو همان مشترک موردنظری که همیشه در دسترسی!
.
.
.
از خدا پروا کنید تا پـَـــــــــر وا کنید …
“شهید چمران”
.
.
.
خدایا من ایمان دارم ،
ایمان دارم به اینکه هر که دلش هوایی تو شود، تو هوایش را داری!
.
.
.
خــــدایا
همه از تو می خواهند، بدهی
من از تو می خواهم، بگیری
خـــــدایا
این همه حس دلتنگی را از من بگیر . . .
.
.
.
خدا را دوست بدارید
حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او می‌رسید . . .
.
.
.
خـــدا تنها اسمی است که هر کجا صدایش زدم گفت: جانم!
.
.
.
خدایا در این آشفته بازار کمک کن تا دلم بلرزد
به نگاهی که بیارزد و ای کاش آن نگاه نگاه تو باشد!
.
.
.
آدرس خدا را بد داده اند!
خدا در مکه و مدینه نیست، خدا در قلب تپنده آنانی است که مهر می‌ورزند …
.
.
.
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطم‌ها
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز . . .
.
.
.
اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب ?ما? را معرفی خواهد کرد!
ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟
.
.
.
خدایا!
خدایا چگونه تو را بخوانم درحالی که من، من هستم
(با این همه گناه ومعصیت)
و چگونه از رحمت تو نا امید شوم درحالی که تو، تو هستی
(با آن همه لطف ورحمت)
خدایا تو آنچنانی که من می‌خواهم
مرا نیز چنان کن که تو می‌خواهی
.
.
.
چشم‌ها را بستم و زیر باران رفتم
ای جان، بوی “خـــدا” می آید!
.
.
.
الهی
همنشین از همنشین رنگ می‌گیرد، خوشا آنکه با تو همنشین است . . .
.
.
.
آموخته‌ام که وقتی ناامید می‌شوم
خداوند با تمام عظمتش ناراحت می‌شود
و عاشقانه انتظار می‌کشد که به رحمتش امیدوار شوم . . .
.
.
.
به خاطر بسپاریم همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . . .
.
.
.
از من تا خدا راهی نیست
فاصله ایست به درازای من تا من
و در این هیاهوِی غریب
من، این من را نمیابم!
.
.
.
دوسش داری؟
حس خوبیه همیشه کنارته؟
با کدوم اسم قشنگ صداش میکنی؟
تا حالا سرتو گذاشتی رو شونش و گریه کنی ؟
تا حالا ازین که همیشه کنارت بوده تشکر کردی؟
چندبار ناراحتش کردی؟
داد زدی بگی دوست دارم؟
تا حالا بدی تو‌رو خواسته؟
داری بهش فکر میکنی؟؟؟
خدا رو میگما!
نویسندگان
لینک های ویژه
پیوندهای روزانه
صفحات جانبی
آمار سایت
بازدیدهای امروز : نفر
بازدیدهای دیروز : نفر
كل بازدیدها : نفر
بازدید این ماه : نفر
بازدید ماه قبل : نفر
تعداد نویسندگان : عدد
كل مطالب : عدد
آخرین بروز رسانی :
امکانات وب

.


شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات