♥زیبایی زندگی♥ ♥♥♥در سختی ها سکوت کن شاید خدا حرفی داشته باشه برای گفتن♥♥♥
|
شخصی خدمت رسول خدا (ص) رسید واز فقر و تهیدستی وپریشانی و بیماری خویش شکایت کرد رسول خدا به او فرمود هر روز صبح و شب ده مرتبه این ذکر را قرائت کن (( لاحَولَ وَلا قوة إلّا بالله توکَّلتُ عَلَی الحَی الَّذی لا یموت والحَمدُ لِلهِ الَّذی لَم یتخِذ وَلَداً وَلَم یکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلک وَلَم یکُن لَهُ وَلی مِنَ الذُّلَّ و کَبَّرهُ تَکبیراً)) آن مرد سه روز بر این دعا مداومت کرد وبیماریش خوب شد
و توانگری وثروتش بازگشت. طبقه بندی: نیایش، برچسب ها: ذکر،
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست
چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟ همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست
اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من طبقه بندی: شعر زیبا، شعر عاشقانه،
یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام وسرد گفت:که در طالع شما... گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا... گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟ فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را....!!! میگن وقتی اسب بخواد از رودخونه یا رود رد بشه اول آب رو گل آلود میکنه بعد رد میشه میدونین چرا؟ چون تصویر خودشو تو آب میبینه و تحت هیچ شرایطی پاشو رو اون تصویر نمیذاره چون فکر میکنه ک هم نوعه خودشه تو آب در حالی ک یه عکس بیشتر نیس...! اونوقت ما آدم ها ک ادعامون میشه ک اشرف مخلوقاتیم رو دلمون، خودمون، شخصیتمون، احساسمون و کسانی ک دوستمون دارن و شاید دوستشون داریم خیلی ساده پا میذاریم و رد میشیم!
طبقه بندی: داستان زیبا، برچسب ها: اسب، ((( ثروت های دوازده گانه ))) هرگز فکر نکنید با داشتن پول زیاد شما ثروتمند خواهید بود. در دنیای امروزی ثروت فراتر از پول است. ناپلون هیل در کتاب کلید طلایی 12 نوع ثروت را معرفی می کند که داشتن آنها ما را ثروتمند میکند. این ثروت های دوازده گانه عبارتند از: 1.رویکرد ذهنی مثبت. 2.تندرستی واقعی. 3.هماهنگی در روابط انسانی. 4.رهایی از ترس. 5.امید به موفقیت. 6.نیروی ایمان. 7.اشتیاق به بخشش و سهیم شدن داشته های خود. 8.عشق ورزیدن به کار. 9.تعصب نداشتن به همه موضوعات. 10.انضباط شخصی. 11.توانایی درک دیگران. 12.امنیت اقتصادی. میشود رفت و زودتربه مقصدرسید، میشود باشتاب رفت وگلهای کنارجاده را ندید، حیف است،اما ! رهگذر:کمی آهسته تر!! اینجا زندگیست...!!
طبقه بندی: جمله های زیبا، برچسب ها: ثروت های 12 گانه، همیشه نبـاید حـــرف زد گاه بایـــد سکـــوت کــرد حرف دل که گفتنی نیست بایـــد آدمــش باشــد... کسی که با یک نگاه کردن به چشمت تا ته بغضت را بفهمــــد... | چارلی چاپلین |
طبقه بندی: جمله های زیبا، برچسب ها: نباید حرف زد، خانم "باربارا دی آنجلس" در كتاب لحظههای ناب زندگی مطلب جالبی به شرح زیر بیان میكند : اول دلم لك زده بود كه بتوانم دبیرستان را تمام كنم و به دانشگاه بروم. بعد داشتم میمردم كه دانشگاه را تمام كنم و سر كار بروم. بعد آرزویم این بود كه ازدواج كنم و بچهدار شوم. بعد همیشه منتظر بودم كه بچههایم بزرگ شوند و به مدرسه بروند و من بتوانم دوباره مشغول كار شوم. بعد آرزو داشتم كه بازنشسته شوم و حالا دارم میمیرم كه یك دفعه متوجه شدم: « اصلاً یادم رفته بود زندگی كنم! » شاد باشیم و احساس خوشبختی را به "اگر" هایمان موکول نكنیم زیرا "اگر"ها پایان ناپذیرند و عمر ما فانی... و به یاد داشته باشیم زندگی یك سفر است ، هدف نیست... تنها دو روز در سال است كه نمیتوانی هیچ كاری انجام دهی: یكی دیروز ! یكی فردا ! پس همه امروزها را زندگی كن و از آن لذت ببر. من همه ی خوبان را به خدای خوبی ها می سپارم... عمر زاهد همه طى شد " به تمناى بهشت " او ندانست که در " ترک تمناست" بهشت این چه حرفیست که در "عالم بالاست بهشت" هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
طبقه بندی: جمله های زیبا، برچسب ها: باربارا دی آنجلس، مردی حاشیه خیابان بساط پهن کرده بود، زردآلو هر کیلو 2000 تومن، هسته زردآلو هرکیلو 4000 تومن. یکی پرسید چرا هسته اش از زرد آلو گرونتره؟! فروشنده گفت چون عقل آدم رو زیاد میکنه. مرد كمی فكر كردُ گفت، یه کیلو هسته بده . خرید و مشغول خوردن که شد با خودش گفت: چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردآلو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود. رفتُ همین حرف رو به فروشنده گفت، فروشنده گفت: بــــــله ، نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!! چه زود اثر کردد دهخدا
طبقه بندی: داستان زیبا، برچسب ها: زردآلو، دهخدا، گویند : روزی دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت و پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت ! در راه با پروردگار خود سخن می گفت : ( ای گشاینده ی گره های ناگشوده ، عنایتی فرما و گرهی از گره های زندگیم بگشای ) در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت ! او با ناراحتی گفت : من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز ! آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟ نشست تا گندمها را از زمین جمع کند ، درکمال ناباوری دید دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند ! ندا آمد که : تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه ! (مولانا)
طبقه بندی: داستان زیبا، برچسب ها: مولانا، گره، یک داستان کوتاه زیبا : روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد . حیوان بیچاره ساعت ها به طور ترحم انگیزی ناله می کرد بالاخره کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه هم در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند. اسب ابتدا کمی ناله کرد ، اما پس از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد . آنها باز هم روی او گل ریختند . کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت متحیر کرد با هر تکه گل که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد ، گل را پایین می ریخت و یک قدم بالا می آمد همین طور که روی او گل میریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد زندگی در حال ریختن گل و لای بر روی ماست . تنها راه رهایی این است که آنها را کنار بزنیم و یک قدم بالا بیاییم . هریک از مشکلات ما به منزله سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم با این روش می توانیم از درون عمیق ترین چاه ها بیرون بیاییم ...
طبقه بندی: داستان زیبا، برچسب ها: اسب، کشاورز، ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ؛ ﯾﮏ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﻭ ﯾﮏ ﮔﻞ ... ﺍﻣﺎﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻪ ﺍﻭﺑﺨﺸﯿﺪﯾﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﻭ ﯾﮏ ﮐﺮﻡ ﺑﻮﺩ؛ ﻣﺮﺩ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ . ﺑﺎﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ: ﺧﺪﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩﺑﺎﯾﺪﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﺪﻭﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﻧﭙﺮﺳﺪ . ﺑﻌﺪﺍﺯﻣﺪﺗﯽ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﺎﮐﺘﻮﺱ ﺯﺷﺖ ﻭﭘﺮﺍﺯ ﺧﺎﺭ ﮔﻠﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺋﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﮐﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻨﻈﺮ ﻣﺎ ﻏﻠﻂ ﺑﯿﺎﯾﺪ؛ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﺪ ﻭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ .. "ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺩﺍﯾﻨﺪ....
طبقه بندی: داستان زیبا، برچسب ها: خدا، |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |