ایـــــنجا"مــــــــالِ من" اســــــت…
ایـــــنجا"مــــــــالِ من" اســــــت ؛
مــــــــــــالِ خــــــودم ؛ اجبـــــاری نیســــت بیایـــــی و نمانــــی .
مَـــــن، بـــــه "تنهایـــــی" عــــــادت دارم اینجــــــا مَـــــــن مینــویسَـــــــم
خُـــــــــودم را لحظـــــــه هایـــــــم را عصبانیتـــــم را دِلتَنگـــــی هایــــــَم را
غُــــرغُــــر هایَــــم را گِـلِـــــه هایـــی کـــه هیــــچ گــــاه بــه زبـــان آورده نِمیشونــــد
وَ مُـــــدام نوشتــــــــه میشونــــد چیــــزهایــــی کـــه روزی آزارَم میدادِه.
خُــــــــودَم را …تــــــــو را… او را … همــــــــــه را …
تــــــــویِ آشُفتـــــــــه تَریــــــــن لَحَظــــــات هَــــم مَـــرا بِبینــــی ظاهـــــرَم آرام اســــت.
امــــــــــا اینجــــــــا کلمِــــه هایــــم فَریـــــاد اســـت
اینجــــــــا مـــــالِ مَــــــن اســــــت مــــــــالِ خـــــــــــودَم…
هَــــــــــر جـــــــــور دِلَـــــــــم بخواهَـــــد مینویسَــــم تــــا آرامَـــــم کُنــــد
وَقتـــــــــــی صِــــــدا کَـــــــــم مــــــی آوَرَم ؛ وَقتـــــــــــی دَردَم میگیـــــــــرَد؛
وَقتـــــــــــی بُغــــــــــض میکُنـــــــــــم ؛ وَقتی میمیـــــــــــــرم.
هــــــــر کَـــــس دلـــــــش گرفتــــه اســــت، از اینــــجا بـــــرود .
اینجــــــا . . . اُتـــــــــاقِ خاطــــــراتِ تَــــــــــرک خُـــــــــوردِه ی مَــــــــن اســـــــت
طبقه بندی: حرف دل،
برچسب ها: اینجا مال من است، دل نوشته، مطالب غمگین، زندان زندگی،
درد آدمی آن زمان اغاز میشود که
محبت کردن را میگذارند
پای احتیاج
صداقت داشتن را میگذارند
پای سادگی
سکوت کردن رو میگذارند
پای نفهمی
نگرانی را میگذارند پای تنهایی
و وفاداری را پای بی کسی
همه میدانند
که حقیقت این نیست اما انقدر
تکرار میکنند که خودت هم باورت میشود..
الهی_قمشه_ایی
برچسب ها: درد، دل نوشته، درد نوشته، غم نوشته، الهی قمشه ای،
به آدمها نباید زیاد نزدیک شد.
هر آدمی باید با خود ابهاماتی داشته باشد .
آدمها با ابها ماتشان زیباترند.
با چیزهایی که در موردشان نمی بینیم و
نمی دانیم دوست داشتنی ترند...خواستنی ترند.
به شناختشان در حدی که "می خواهند"، باید رضایت داد
چون شناختِ بیشتر در هر صورت ناامید کننده خواهد بود .
می شود برای شناخت یک آدم
زمان گذاشت و همه ی ابعاد روحش را کشف کرد ،
می شود وارد حبابش شد و دنیای یک نفری اش را فهمید
و پرده از رازهای مگویش برداشت اما ...
نمی ارزد ...
چنین موفقیتی هرگز به خراب شدنِ تصویر
و تصورِ زیبایی که از او در ذهن ساخته اید نمی ارزد...
و این اصلا به معنای خودفریبی نیست...
آدمها همین اند که هستند ؛
همین که می خواهند بگویند و تو می بینی و می شنوی و "حس" میکنی
آنها نمی توانند خوبی ها یا بدیهاشان را پنهان کنند .
این را خوب می شود فهمید ،
بدون اینکه نیازی باشد زیادی کشف شان کنی .
به شدت به رعایت حد و مرزِ آدمها معتقدم
در هر رابطه ای و از هر نوعِ آن
آدمها از دور زیباترند
طبقه بندی: اموزنده،
برچسب ها: آموزنده، نوشته های ناب، مطالب خاص، متن آموزنده درباره آدمها،
از زندگى كردن دست نمى كشم..
فقط كمى دور مى شوم
فاصله میگیرم از
آدم هایى كه دل گیرم میكنند..
از خاطراتى كه ناراحتم میكنند..
از حسود ها...
از دل سنگ ها...
از بى معرفت ها...
از نامهربان ها...
از سیاهى ها...
و بدون آنها با خیالى آسوده زندگى میكنم..
از زندگى كردن دست نمیكشم
فقط كمى دور مى شوم...
طبقه بندی: غمگین،
برچسب ها: دل نوشته، دل نوشته غمگین، غمگین،
تلفن همراهت را درنظر بگیر،
حالش که خوب نباشد هنگ میکند..
ابتدا روزی یکبار،سپس روزی دوبار..و تو اهمیت نمیدهی!
چون با یکبار ری استارت مجددا شروع به کار میکند..
این اتفاق اگر همینطور ادامه پیدا کند و تو اهمیت ندهی
پس از مدتی یک روز هنگ میکند و دیگر با ری استارت که هیچ..
با بردن به تعمیرگاه هم درست نمی شود که نمی شود..
آدمهای خوب همینطورند..
اوایل از نبودنت گله میکنند..
تو اهمیت نمیدهی،
آنها گله میکنند و تو هی غر میزنی که
سرم شلوغ است و ال است و بل است..
اما میان تمام مشغله هایت یک روز میرسد که
حالشان مانند تلفن همراهت خراب میشود..
تو نمی بینی اما آنها چمدان کوچکشان را برمیدارند
و چندتایی خاطره ی خوب از تو به یادگار برمیدارند
تا در خلوتشان برای تو اشک بریزند.. و می روند..
می روند و دیگر بر نمیگردند..
تو باز هم نمیفهمی..رفتنشان را..چون ماندنشان را نفهمیده بودی..
اما روزی میرسد که به شدت دلت از چیزی میگیرد..
آنقدر می گیرد که راه نفس کشیدنت را بند میکند..
تو می نشینی و با خود فکر میکنی..
به چیزهایی که اهمیت نداده بودی..
به گله ها..به بودن ها..
و آن وقت است که دلت بیشتر از ماندن هایشان میگیرد تا رفتنشان..
ماندن هایی ک قدر ندانستی..
آن روز آرزو میکنی که برگردند این آدمهای خوبی ک
روزگاری روزهایشان، درکنار تو اما.. بدون تو سپری میشد..
ولی یادت باشد آدمهای خوب وقتی رفتند،دیگر
برنمیگردند...
#زیور_شیبانی
طبقه بندی: دل نوشته های زیبا،
برچسب ها: دل نوشته، دل نوشته زیبا، آدمهای خوب، رفتن، دلتنگی، وبلاگ زندان زندگی،
پاهایم ڪہ روبہراه شود
زخم هایش اڪَر خوب شود
دوباره راه میافتم
عشق
مرا از تمام سربالاییهاے نیامدنت
بالا می برد
من این پیچ وخمهاے نبودنت را
پشت سر می گذارم
طبقه بندی: دل نوشته های زیبا،
بِـهشـت ،
جای مُناسـبی بَرای مَن نیست ..
در بندِ حـوری و
رود های جـاری نیسـتَم ..
من جَهنّـم میخواهَم ،
بیـابـانی ، جـایی ،
"امّـا کنـارِ تـو ..
طبقه بندی: دل نوشته های زیبا،
برچسب ها: بِـهشـت،
آبان هوایش غرق دلتنگی ست
عطرِ تو را در مشت خود دارد
فهمیده خیلی دوستت دارم
هی پشتِ هم با عشق میبارد
آبان از اول هم مردد بود
عطر تو را جاری کند یا نه؟
می خواست لبریزت شوم اما
اینگونه باران گرد و رسوا...نه!
او دیده بود از اولِ پاییز
هر شب به یادت شعر می خوانم
فهمیده بودم زیرِ این باران
تو میروی من خیس می مانم
آبان شدم در اوجِ بی مهری
ابری شدم اما نمی بارم
بعد از تو این پاییز لاکردار
گفته هوای بدتری دارم
آنقدر از عشقت نوشتم که
ما دسته جمعی عاشقت هستیم
دروازه ی این شهرِ عاشق را
جز تو به روی هر کسی بستیم
بارانِ امشب بهتر از قبل است
جوری که فکرش را نمی کردی
آبان خبرهای خوشی دارد
شاید به پای قصه برگردی...
مریم_قهرمانلو
برچسب ها: آبان، شعر آبان، عاشقانه، باران پاییزی، دلتنگی، گریه،
دوست داشتم مثل یك پرستوى مهاجر،
كوچ كنم و از دیار این شهر تا ابد و یك روز بروم!
پر بكشم و بروم!
آنقدر پرواز كنم و دور شوم كه همه جا برایم غریب و نا مشخص باشد.
به شهرى كوچ كنم كه در آن، قدر اعتماد آدم ها را بیشتر بدانند.
قدر یك جلد كتاب و یك شاخه گل رُز را
بیشتر از صدها قربان صدقه ى ظاهرى و دروغین بفهمند.
به شهرى میروم كه افراد منتظر را
پذیرا باشد و آدم ها از جنس واقعیت باشند نه یك چینى بند زده!
خوبى در وجودشان پیدا شود و از بقیه توقع خوبى داشته باشند!
نه آدمى كه خود هزاران دروغ میگوید و از درغگو جماعت بیزار است!
نه آدمى كه حسادت میكند و از حسودان بیم دارد!
نه آدمى كه از روى بخل و جهل غیبت میكند و
وقتى غیبتى راجع به خود میشنود، انگار مثل یك تكه گوشت
روى شعله ى آتش قرار میگیرد كه به جلیز و ولیز مى افتد و
بوى سوختگى مشمئز كننده اش اول از همه در
مشام خودِ بیچاره اش مى پیچد و به مرز جنون و خفگى نزدیكش میكند.
به شهرى كوچ خواهم كرد كه در آن عشق ها هم واقعى باشند.
زنى مثل لیلى قصه ها ببینم...
مَردى از دیار فرهاد كوه كَن...
باز هم عاشقى مثل زلیخا پیدا شود و مَردى به پاكى و نجابت یوسف!
به راستى چنین شهرى در سرزمین من وجود دارد؟!
در كره ى زمین چطور؟!
كاش میشد...
كاش مَردم میتوانستند چنین شهرى را بسازند...
نویسنده: #مژانا_نوروزى
كتاب: #دلسرد_از_این_عبور
طبقه بندی: دل نوشته های زیبا،
برچسب ها: کوچ، پرستوى مهاجر، اعتماد، گل رُز، عشق، لیلى، فرهاد كوه كَن،
#دیالوگ_ماندگار
توماس: توی این چهار سال ...
هر بار که رقص تو رو دیدم، ...
انگار داری زور می زنی ...
که تمام حرکاتو کامل و درست انجام بدی. ...
امّا تا حالا هیچ وقت ندیدم که خودتو رها کنی. ...
این همه انضباط واسه چیه؟...
نینا: من فقط میخوام بی عیب و کامل باشم...
توماس: کمال این نیست که ...
همش خودتو کنترل کنی. ...
یه وقتایی لازمه که خودتو رها کنی....
خودتو غافلگیر کن تا بتونی بقیه رو غافلگیر کنی....
#قوی_سیاه
#دارن_آرونوفسکی
طبقه بندی: دیالوگ های ماندگار،
برچسب ها: دیالوگ ماندگار، دیالوگ های ماندگار،
دلــم را بـر مـی دارم...
سـر قـراری مـی آیــم کـه...
بـا هـم نـداشــتیم...
شـایـد...
آمـدنـت اتـفاق افــتاد...
عـشق را دسـت کـم نگیــر...
طبقه بندی: عاشقانه،
برچسب ها: دلم، سر قرار، آمدنت، اتفاق افتاد، عشق، دست کم نگیر،
ای ناخدای عشق آهسته تر
کشتی طوفان زده ی دلتنگی ام
با موج های بی مهری
در هم شکسته ست
دل تنگم را غروب آفتاب می داند
وقتی سفره ی دلش را
بر دریای بیکران پهن میکند
آن وقت که دل به دریا میزنم
این تن خسته ام را همچون
موجی بی قرار
به ساحل آغوش آرام تو می سپارم...
سد نکن
راه آدمی را که
عزمش رفتن است...
کسی که رفتنی ست؛
رد میشود!
حتی شده از روی
جنازه ی خاطراتتان...
#حمیدرضا عبداللهی
پی نوشت : بیدارشدن با کابوس وحشتناک !!
دلتنگی نوشت : امشب ترس بر همه وجودم غالب شده .. آهای اویی که فراموشت کرده ام در این لحظه فقط به تو محتاجم ..
طبقه بندی: غمگین،
.: طراحی شده توسط تک اسکین :.