خدایا به امید خودت ؛ نه بنده های بیخودت

سلام

خوبین ؟ خوشین؟ سلامتین؟

مرسی که سر زدین.اینجا کاملا یه وب دخترونه است و کلا اینجی واس ماس یعنی

کلش باس ماس امیدوارم بهتون خوش بگذره و در ضمن کامنت هم فراموش نشه .

مواظب لبخند دخملونتون باشین.

در ضمن این به بعد نظر دهی فقط واسه همین پست بازه .

از صفحه ی بعد هم دیدن کنید .

ایشونم که خط قرمز منه ( گفتم که گفته باشم )

سلام به همگی

شاید فهمیده باشین این پست واسه ی کیه ؛ این یه پست کاملا حمایتیه از سید مهدی رحمتی . کسی که این روزا سوژه ی رسانه ها شده و همه دیواری کوتاه تر از اون پیدا نمیکنن دیروز تیتر اکثر روزنامه ها بود و امروزم خبر اول اکثر سایتا . خودمو مدیون دونستم اگه الان که لازمه  ازش حمایت نکنم همه میگن چرا حرمت استاد – شاگردی رو رعایت نکرد چه استادی ؟!!! با اینکه دل خوشی از قلعه نویی ندارم اما به ایشون  کاری ندارم . در مورد سید فقط حرف میزنم و بس . نمیدونم کجا بود که از زبون خود مهدی شنیدم که میگفت : من اون روز (فصل قبل حضور در استقلال) بدترین حرفا رو تو رختکن استقلال شنیدم و وقتی اعتراض کردم بهم گفت شما پول میگیرین و من جواب دادم : من پول میگیرم که بازی کنم ، نه اینکه فحش بشنوم . من به هیچ وجه حرکات مهدی توی بازی با تراکتور رو تایید نمیکنم ولی به این یقین دارم که سید تا وقتی کارد به استخوانش نرسه دم نمیزنه و این رفتارش رو خیلی دوس دارم که بعد از هر اتفاقی که میفته از منِ هوادار عذر خواهی میکنه نه هیچ کس دیگه  .

واقعا اینکه توی سایت نود مهدی از رتبه ی دوم به هفتم میرسه فقط به خاطر عملکرد فنی هستش یا ...

به نظر من باید از مهدی رحمتی درس گرفت مهدی رحمتی کسیه که برخلاف خیلیا که  در برابر بی عدالتیا تسلیم میشن و به راحتی قد خم میکنن و هرکی قدرت تو مشتش باشه سمت اونن ، در برابر کسایی که الکی حرف میزنن می ایسته . باید از مهدی درس شجاعت گرفت .

به عنوان آخرین حرف ، من به عنوان کوچکترین هوادار مهدی رحمتی هر کسی رو که بهش کمترین بی احترامی رو کرده ، میکنه ، و قراره بکنه ؛ اگه تهمت باشه نمیبخشم.

واکنش مهدی رحمتی در اینستاگرام به این بی حرمتی ها

:

خدا بهترین قاضی برای كارهای ماست ، پس دیگران را ندانسته قضاوت نكنیم. یا علی

دوستت دارم ستاره

سلام به همگی ...

مَن اَزون &دُختَرام& که وَقتی بیدآر میشَم

شِیطون میگه ; " آخ آخ " بآز این بیدار شُد (!!!)

##& الان هم بیدار شدم میخام پست بزارم ##&

لطفن برین ادامه

امروز 18 آذر تووووووووووووووووولده اگه گفتین کیه؟؟؟؟؟///

تولد فاطمه جووووووووووون و البته مائده خانوووووووووووووووووم.

الکی مثلا دوقلو های افسانه ای

خب اینم از کادوی من امید وارم دوس داشته باشین

بیاین همه با هم شعر بخونیم

توووووووووولد توووووووووولد توووووووووووووولدت مبارک

مبا اااااااااااارک مبااااااااااااااارک تولددددددددددددددددددددت مبارک

آخرین مطلب هم خصوصیت یه دختر آذریه

اهل منطق و واقعیت، مهمان دوست، بی ریا و پول خرج كن، بی نظم و انضباط، راستگو اما بد زبان و درشت‌گو،

زبان متولد این ماه نیشدار و پر كنایه است اما قلبش پاك و صمیمی و بی ریا ست. بیشتر اهل شكار افتخارات و

شهرت است تا اهل شكار و پول و مادیات

فک نکنم همش صدق کنه

می دانم!!!

می دانم کار داری!!!

سرت شلوغ است!!!

اما اینکه موقع خواب...

رو تختت...چند ثانیه...

فقط لحظه ای به ذهنت خطور کند...

که یک جایی یه کسی

رو تختش برای تو اشک می ریزد

همین هم برای من کافی است...

http://delneveshte-rahmati.blogfa.com منبع :/

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم

گرکه در خویش شکستیم صدایی نکنیم

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم ...

بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را

از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را

مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود

اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را

این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است

با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را

تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا

با نگاه او پر پرواز کردم گریه را

سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها

در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را

گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است

روزی اشک محرم های ما با فاطمه است

شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن

آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن

محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است

گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن

تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم

حیدر کرار می آید به استقبال من

فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در

می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن

خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش

وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن

آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم

پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم

شاعر : موسی علیمرادی

آقا سلام ماه محرم شروع شد

بازاین چه شورش است وچه ماتم شروع شد

آقا سلام کاسه اشکی به من دهید

ماه گدایی من و چشمم شروع شد

یادم نرفته است نگاه شما به ما

از گریه های ماه محرم شروع شد

هاجر به پای روضه اصغر نشسته بود

تا اینکه جوشش دل زمزم شروع شد

آقا سلام نیت گریه نموده ایم

شیرین ترین عبادت ما هم شروع شد

شاعر : رحمان نوازنی

غیر از غم معشوق در عالم خبرى نیست

جایی خبرى نیست که از غم خبرى نیست

پروانه پرش سوخت ولى آبرویش شد

ما هم دلمان سوخته، این کم خبرى نیست

دنیا نتوانست ز ما گریه بگیرد

بین غم تو از غم عالم خبرى نیست

من توبه نکردم مگر از راه توسل

بی نام تو از توبه آدم خبرى نیست

گفتند درِ خانه غیر تو شلوغ است

گفتند ولى رفتم و دیدم خبرى نیست

رزقِ همه اینجاست و رزّاق هم اینجاست

والله در خانه حاتم خبرى نیست

"گرماى گنه سوز حرم"خورد به ما، پس...

از سوختنِ بین جهنم خبرى نیست

از ناحیه توست عنایات خداوند

بى تو به خدا پیش خدا هم خبرى نیست

ده ماه همه منتظر ماه تو هستند

در سال به جز ماه محرم خبرى نیست

عمامه ندارى و عبا نیز ندارى

اى واى که از پیرهنت هم خبرى نیست

شاعر : علی اکبر لطیفیان

یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کربلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخوند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یقه اون مداح گرفت کشید پایبن گفت :
عباس دروغ میگه …
عباس دروغ میگه …
مداح آرومش کرد گفت :
چی شده پیر مرد گفت :
من بعد ۲۵ سال بچه دار شدم الان که ۱۹ سالشه رفته تو کما با خودم گفتم :
درمون دردش عباسه !!!

از اصفهان اومدم کربلا ؛؛؛ امروز زنگ زدن بهم گفتن : بچت مرده…!!!
دروغ میگن که عباس حاجت میده !!!!!!
خواهرش میگفت :
مجلس بهم ریخت …!!!
فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا برهنه اومد …!!!

با خودموون گفتیم الان مداح و میزنه دوباره…!!!
دیدیم اومد جلو چهار پایه که مداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت :

بیا بغل ضریح بخون همه کسایی که دیروز بودنم باشن…!!!
میخوام بگم غلط کردم…!!!
(گریه میکرد و میگفت)

خواهرم میگه همه رفتیم مداح گفت :
حاجی چی شده …؟؟؟

پیر مرده گفت :
خانومم زنگ زد گفته : چون نمیذارن زنا تو غسال خونه برن ؛؛؛ التماس کردم گفتم :
یک بار بچمو تو سرد خوونه ببینم…
مادرش میگه :
همین که کشو رو کشیدن بیرون دیدیم رو نایلون بخار نشسته س
سریع آوردنش بیرون و بهش شوک دادن…!!!
خلاصه پسرم به هوش اومده و شفا گرفته…!!!
میگن تا به خودش اومده پرسیده بابام کجاست…؟؟؟
مادرش بهش گفته :
پدرت کربلاست…!!!

پسرش میگه : وقتی تو کما بودم و دیگه دل کنده بودم از زندگی یه دفعه یه آقای قد بلندی اومد صدام زد و گفت :
پاشو برو به بابات بگو آبروی من یکبار تو صحرای کربلا رفته بود….
چرا دوباره تو آبرومو بردی ؟؟
پاشو برو به بابات بگو عباس دروغ نمیگه !!!
عباس دروغگو نیست…!!!

بلیط کربلا تونو از دست حضرت عباس بگیرید
یا مطلب پائین رو نبین یا اگه دیدی باید کپی کنی !!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
“اَ لسَّلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس”

به احترام “باب الحوائج” هرکی دید،
کپی کنه تا همه سلام بدن