|
|
|
دختر كوروش با پیروی از آیین پیشینیان، همه نژادها، گروه ها، زبانها، کیش ها و آیین ها و در یك واژه همه مردمان را ارج می نهد و با مهر پذیرای همگان است. این خانه با آشتی و دوستی برپا شده است، باشد كه بدین گونه آیین نیاكان مان و یادگار ارزشمندی كه برای ما برجای نهاده اند هرچه پاک تر و پیراسته تر به فرزندان مان باز رسد.
مدیر وبلاگ:
نازیلا محمدپور
|
|
|
|
|
|
|
نویسندگان :
آمار بازدید :
:: تعداد مطالب : [cb:stat_total_post]
:: تعداد نویسندگان : [cb:stat_total_author]
|
|
|
|
|
|
آیا منشور كوروش نسخه های دیگری هم دارد؟ |
|
مرتبط با :
كوروش بزرگ
استاد ارفعی كه هفتاد سالگی را می گذراند، نزدیك به 4 دهه
است كه بهطور مستقیم با متون تاریخی نبشته شده روی منشور كورش و دیگر
خطهای باستانی عیلامی سر و كار داشته است. او كه مدرك دكترى خود را سال
1353 از دانشگاه مؤسسه شرقى شیكاگو گرفته است در كارنامه علمی خود چاپ
كتاب فرمان كورش بزرگ یا همان منشور كورش را در كنار تحقیق و خوانش
كتیبههاى تختجمشید دارد. راهاندازى تالار كتیبههاى موزه ملى، ترجمه
متنهاى حقوقى بینالنهرین از روى كتیبههای تاریخی و البته نگارش كتاب
تاثیر جغرافیاى فارس براساس گل نوشتههاى تختجمشید، از جمله آثار برجسته
وی است. بسیاری او را كه یكی از معدود انسانهای كره هستی است كه به
زبانهای اوستایی و پهلوی تسلط دارد تنها عیلامی خوان (كسی كه میتواند
خطوط باستانی دوره عیلامی را ترجمه كند) در جهان میپندارند، اما او همیشه
در گفتههایش خود را تنها یكی از عیلامی خوان دنیای معاصر میداند. گفتگوی
زیر در روزهایی با این استاد پیشكسوت انجام شده است كه هنوز منشور كورش در
راه آمدن یا نیامدن به ایران برای نمایشی هرچند كوتاه سرگردان است. برای
شروع میخواهم از این پرسش شروع كنم كه بسیاری از رسانهها و حتی برخی
مقامات دولتی از نمایش منشور كورش در ایران با جمله «بازگشت منشور به ایران
یاد میكنند»، آیا به نظر شما صحیح است؟
- نه، من این جمله را قبول
ندارم، زیرا منشور كورش از ایران بیرون نرفته است كه بخواهد روزی برگردد.
این اثر از بابل كه یكی از شهرهای تاریخی عراق به شمار میرود خارج شده و
به موزه بریتانیا رفته است، اما به اشتباه بسیاری در محاورات شخصی خود
میگویند به عنوان مثال منشور كورش به ایران بر میگردد.
میخواهم به
طور صریح از شما بپرسم مسوولان موزه بریتانیا اعلام كردهاند به واسطه كشف
تكههای جدیدی از منشور كورش پس از حدود 5 سال و چندین بار بدعهدی، باز
نمایش این اثر را به تعویق میاندازند. آقای دكتر! به نظرتان كشف این
تكهها میتواند صحت داشته باشد یا این موضوع تنها یك بهانه است؟
- ببینید
من روی سایت موزه بریتانیا چیزی در این باره ندیدم؛ اما این كشف میتواند
از نگاهی درست باشد، زیرا بریتیش میوزیم در دنیای معاصر، گنجینه عظیمی از
تاریخ باستان را در دل خود پنهان كرده است. خود من نزدیك به 150 جلد از گل
نبشتههای آن را چاپ شده دیدهام كه نشان از مخزنی بزرگ در این زمینه دارد.
این مساله میتواند بازپیدایی قطعه جدیدی باشد كه در این گنجینه عظیم
نگهداری میشود یا آنكه توجه به تكهای دیگر باشد كه در گنجینههای دیگر
دنیا وجود داشته و این روزها در اختیار بریتیش میوزیم قرار گرفته و البته
شناسایی شده است. باز هم تاكید میكنم كه من تاكنون چیزی در این باره روی
سایت رسمی این موزه ندیدهام.
آقای دكتر! در صورت كشف این تكهها واقعا
اینها چقدر در بیشتر دانستن ما از این منشور كمك میكند؟
- خیلی كمك
میكند، زیرا اطلاعات ما اكنون به هر حال قطعات شكسته شدهای است كه جسته و
گریخته از چیزی كه ما از سال 1972 شناسایی و مولاژ آن را تهیه كردهایم به
دست آمده و این تكههای جدید میتواند اطلاعات تازه به ما بدهد. ببینید ما
اكنون اطلاعات جالبی از روی این منشور داریم. به عنوان مثال هزینههای
روزانه برای پرستشگاه اسگیله (معبد مردوك، خدای بزرگ بابلی) چقدر بوده است.
با این اطلاعات میدانیم كورش شروع به بازسازی دیوار حصار شهر كرده است كه
در جایی از این منشور بصراحت میگوید خودم تكمیلش كردم. در آن زمان چون
رود فرات از وسط بابل میگذشته، جاهایی كه احتمالا آسیب دیده با قیر و آجر
بازسازی شده است. در هر صورت كشف این قطعات صددرصد اطلاعات كاملتری به ما
میدهد كه چه اتفاقات دیگری در آن زمان روی داده است و ایرانیان باستان به
چند درصد از دانش و فناوری رسیده بودند كه خواستهاند آن را روی منشوری حك
كنند.
تولید قیر؟
- بله قیر. ما از خیلی پیشترها قیر را در ایران
باستان به كار میبردیم. زیرا اولا اینكه قیر طبیعی از زمین به بیرون
میجوشیده است، هم در عراق و هم در ایران. ما اكنون در نزدیك مسجد سلیمان
میبینیم كه چشمههای قیر طبیعی هنوز هم وجود دارند. در عراق هم از این
چشمههای قیر كناره رود فرات وجود دارد. شما در گورهای شوش پیش از اینكه
عیلامیها به شوش بیایند ظرفهای قیری بسیار مستحكمی میبینید. فرانسویها
كه در این محوطههای تاریخی كار میكردند، میگفتند ما نمیدانیم در آن
زمان ایرانیان چگونه این كاسهها را پروراندهاند كه از سنگ سختتر شده
است.
بعضیها معتقدند وجه حقوق بشری منشور كورش در كنار دیگر وجوه اثر
تاریخی است كه اطلاعاتی ذیقیمت به ما میدهد، اما تا كنون تنها این وجه از
آن پر رنگ شده است. شما با این موضوع موافق هستید یا خیر؟
- ببینید آن
قسمت حقوق بشر این منشور بخشی از گزارش كورش از فتح بابل است. آن قسمت
نهایی كه حالا یك تكه نیز به آن چسبانده شده در واقع سرانجام كار است كه به
عنوان مثال كورش چه كارهایی پس از فتح در بابل انجام داده است. این
كتیبه نوشته روحانیون پرستشگاه مردوخ در بابل است. این منشور چندین بخش
دارد، اما در بخش اول آن آمده است كه وقتی نبونید (بختالنصر) پادشاه بوده و
بیداد و ستم روا میداشته، خدایان خشمگین شدند و شهرهایشان را رها كردند و
مردوخ در شهرها به دنبال یك آدم دادگر گشت و كورش را پیدا كرد و دستش را
گرفت و رهنمون شدند به سمت بابل. میتوان گفت كورش بزرگ، بیجنگ و
خونریزی و تنها در عرض یك روز یا حداكثر 2 روز بابل را فتح كرده است؛ به
عنوان مثال 2 روز قبلش میبینیم كه كورش در 60 كیلومتری بابل بوده است و 2
روز بعدش در بابل بوده است. یعنی 10 مهرماه 538 قبل ازمیلاد در 60 كیلومتری
بابل بوده و 12 مهرماه نیز در خود بابل بوده است و اینكه در بخش دیگری از
منشور از اهدای هدایایی گفته شده كه از كل جهان آن روز برای كورش آمده و
سپس پادشاهیاش را پذیرفتهاند. اما در مورد آن تكه حقوق بشر منشور تنها
این نكته است كه كورش میگوید: «سربازان من دوستانه در كاخ بابل قدم
برمیداشتند و دوستانه بوده است هر كاری كه انجام شده و من هم نگذاشتهام
كسی كس دیگری را اذیت كند و بترساند، و بعد از این گزارشها ادامه میدهد:
«خدایان من خشنود شدند و با شكست مردوخ برای من و سربازانم و فرزندانم دعا
كردند» و سپس میگوید كه آنگاه من این كارها را در بابل كردهام. البته
این تنها بخشی از منشور است كه برای شما بازگو كردم، اما قسمت حقوق بشر
منشور بخشی از اطلاعات فراوانی است كه این منشور میتواند به ما بدهد.
الان
فرضیهای وجود دارد كه برخی معتقدند منشور كورش بیش از یكی بوده مثلا 10
عدد كه كورش آن را به تمام دنیا فرستاده، شما با این موضوع موافق هستید؟
- نه،
به هیچ وجه من با این موضوع موافق نیستم؛ زیرا اولا این كتیبه نوشته
روحانیون بابل است و برای بابل نوشته شده است؛ كارهایی كه كورش در بابل
كرده است. اگر گزارش فتحی باشد كه به جاهای دیگر فرستاده شده باشد به
احتمال 99 درصد میتوانسته به خط آرامی (خطی است كه آرامیها از عبری گرفته
و به اشكال مختلف درآوردهاند.) نگاشته شده باشد. چون زبانی بوده است كه
تمام غرب آسیا (از عراق و خود بابل) در زمان كورش به كار میبردند. از سویی
غرب بابل یعنی غرب عراق، سوریه، فلسطین همه چون خطشان آرامی شده بود، پس
آرامی میدانستند، بنابراین منشور نمیتوانسته به خط میخی نوشته شده باشد،
بلكه به آرامی نوشته شده است. با این اوصاف اگر واقعیت این گونه بوده است
(البته منهای آن قسمتی كه كورش در بابل چه كرده است) دیگر برای اقوام دیگر
نیازی نبوده است كه این منشور فرستاده شود. به همین دلایل كه گفته شد شك
دارم كه از این منشور تعداد بیشتری وجود داشته و به اقصا نقاط جهان
فرستاده شده باشد.
پس با این توصیف تكههایی كه موزه بریتانیا پیدا كرده
است از كجا منشا میگیرند؟
- قطعه قبلی را در دانشگاه ییل پیدا كردهاند و
میتواند تكهها همه جای دنیا باشند.
من شنیدم كه در موزه چین هم
تكههایی از این منشور وجود دارد. شما این موضوع را شنیدهاید؟
- من
نشنیدم، اما اگر وجود داشته باشد بسرعت ترجمهاش را در سایت موزه بریتانیا
اضافه میكردند. من هفته پیش در سایت موزه فقط خبر پیدا كردن قطعهای را
دیدم كه سال 1972 پیدا شده و دیگر هیچ خبر جدیدی در این زمینه اعلام نشده
است.
با این توصیف شما، تصور من این است كه مسوولان موزه انگلیس برای
نمایش ندادن این اثر در ایران به دنبال بهانه هستند.
- بله، ممكن است و من
و عده دیگری همچنین تصور میكنیم كه این تعلل به عمد صورت میگیرد.
خب
آنها چرا نباید چنین اثری را به ایران بفرستند؟
- برای اینكه انگلیسیها
موضوع امنیت شیء تاریخی خودشان را مطرح میكنند؛ زیرا یك سند با ارزش
باستانی را دارند و به قول خودشان نمیخواهند خطری وجود داشته باشد. حالا
هرچقدر هم بیمهاش بكنند مهم نیست. غربیها معتقدند مونالیزا را 100
میلیارد دلار بیمه كنید، اگر خراب شد دیگر مونالیزا نیست. آثار باستانی كه
دیگر نمونه نخواهند داشت، هركدام به نوبه خود یك شیء بسیار با ارزش كهن
هستند كه دیگر تكرار نمیشوند. آنها با این تصور كه شاید امنیت اثر در
ایران تامین نشود نمیخواهند به ایران بیاید.
من شنیده بودم اینها بیشتر
بهانهشان به این خاطر است كه میگویند شما در ایران موزه استاندارد برای
نمایش ندارید و بحث حفاظت و امنیت آن را در همین موضوع خلاصه میكنند. اما این را قبول دارید كه موزههای ما اكنون
استاندارد نیست؟
- خب برای پاسخ این پرسش باید خاطرهای تعریف كنم. یادم
میآید تابستان 1333 بود كه من به موزه ایران باستان رفتم. درست زمانی بود
كه كشفیات تپه مارلیك به نمایش در آمده بود. دوباره در سال 1335 كه دانشجو
بودم به این موزه رفتم و در نهایت سالها بعد از آن كه مدتها ایران نبودم،
وقتی برگشتم و دوباره به موزه ایران باستان رفتم دیدم در طول چندین دهه
تنها كم و بیش یك یا دو شیء اضافه شده بود و البته همان چیزهایی كه از قدیم
وجود داشت در همان محل قدیمی دوباره وجود داشتند. بیآنكه موزه هیچ
تغییری داشته باشد یا آنكه مقاومتر شود. ببینید نگهداری آثار تاریخی در
موزه ویژگیهای خاصی میخواهد. به عنوان مثال دانشگاه شیكاگو موزه بسیار
كوچكی دارد، اما این موزه كوچك هم قسمت مخزن و هم قسمت نمایش آن طوری ساخته
شده است كه در تمام مدت سال با یك درجه رطوبت معین و 21 درجه سانتیگراد
ثابت است. ببینید چندین میلیون دلار برای این مهم در این موزه خرج كردهاند
تا آثار تاریخی این موزه كوچك در نهایت دقت نگهداری شوند.همه این خرجها
فكر میكنید به خاطر چه بود؟ تنها برای اینكه مسوولان این موزه دیدند یك
تكه پارچه تاریخی كه در این موزه نگهداری میشود ممكن است در صورت گرما و
رطوبت از بین برود. رفتند و كل مجموعه را با صرف هزینههای چند میلیون
دلاری تغییر دادند.البته باید بگویم كار من موزهداری نیست و اطلاعاتی
در مورد موزه ملی ایران ندارم كه اشیا در این موزه اكنون چگونه نگهداری
میشوند.
میخواهم به پرسش قبل برگردم و اینكه برخی معتقدند بخشی از
این منشور كه در آن به حقوق بشر پرداخته شده، پررنگتر شده است. در این
منشور نكات دیگری هست كه كمتر به آن توجه میشود؟ بحثهای
مختلفی از چگونگی زندگی مردمان باستان و حتی دینداری كورش.
- اگر كسی
روند نوشتن نوشتههای باستانی بینالنهرین را بداند، این صحبت را نمیكند،
زیرا نوشتههای باستانی روال بخصوصی دارند. معمولا با تركیب كلمه آنگاه
كه... شروع میشوند، سپس گزارشی از اتفاقی میدهند و بعد در انتها میگویند
به عنوان مثال بعد از این اتفاق من چنین كاری كردم.ببینید در این
منشور بخش اولش كه نمیتواند در مورد خداپرستی باشد برای اینكه درباره ظلم
و ستم و جوری است كه نبونید (بختالنصر) روا میداشته است. در آخرش هم ما
میتوانیم ببینیم چه كارهایی كرده است. حالا جایی شاید سطر آخرین منشور به
این موضوع اشاره كرده باشد كه البته من نمیتوانم در این باره اظهار نظری
بكنم.
منظورتان همان قسمتی است كه شكسته شده است؟
- خب باید این تكهها
سرانجام در جایی بچسبند كه ترجمه شوند.
بله درست میفرمایید. با این
توصیف شما، میخواهم سوالی كلی بپرسم كه در علم زبانشناسی، ادبیات نگارش
متون منشورها با كتیبهها متفاوت است؟
- منظورتان دقیقا كدام كتیبه است؟
به
عنوان مثال كتیبه بیستون.
- كتیبه بیستون هم یك روال تاریخی را بازگو
میكند. این كتیبه وقایع یك دوره بخصوص را شرح میدهد كه باز یك نتیجهگیری
دارد و در انتها هم یك پند و اندرز به خوانندگان كتیبه. كتیبههای ما
همهشان همینطور هست. ابتدا شرح میدهند كه چه شده و سرانجام چنان شده
است.
آقای دكتر واقعا چنین منشوری نمیتوانسته چند تا باشد؟ زیرا برخی
معتقدند كورش با چندتایی بودن این منشور میخواسته آن را برای تمام دنیای
آن زمان بفرستد.
- اینكه بازسازی بخشی از پرستشگاه مردوخ و البته نذر و
نذوراتی كه در این پرستشگاه صورت گرفته دلیل موجهی نیست كه برای تمام دنیا
فرستاده شود. مثلا در این منشور میگوید من در لودیه این كار را كردم، در
كادازاكیا این كار را كردم یا در فلسطین این كار را كردم، اینها دلیل موجهی
برای فرستادن این منشور به تمام جهان نیست.
اگر قرار باشد اطلاعات
جدیدتری درباره كشف تكههای جدید این منشور به دست آوریم، به نظر شما این
اطلاعات دست اول است؟
- ببینید در این زمینه دو دیدگاه مطرح میشود؛ اول
دید علمی است كه ریزترین نكات این كتیبه كه برای من به عنوان یك زباندان
مجهول مانده آشكار میشود كه خیلی با ارزش است. اما از دید دیگر ما تمام
چیزی كه از منشور خواستهایم به دست آوردهایم و این كشف نمیتواند اطلاعات
دست اولتری به ما بدهد. به عبارت دیگر ما انتظار چیز زیادی از این
تكههای كوچك نداریم. یعنی خارج از انتظارم چیز مهمی در این تكهها نخواهد
بود مگر تكمیل آن دادههایی كه دارم.
به پرسش دیگر كه شاید كمتر به
منشور كورش و بیشتر مرتبط با دنیای باستان باشد برگردیم. شما ماجرای پیدا
شدن سربازان كمبوجیه را كه چندی پیش مطرح شد و مسوولان میراث فرهنگی
خواستند تا گروهی را نیز بر همین اساس برای كاووش به مصر بفرستند
شنیدهاید؟ من میخواهم اینجا از شما بپرسم شما این همه تاریخ
خواندهاید، در تاریخ معاصر جهان تا به حال توفانی در 10 سال اخیر یا 20
سال اخیر نه بلكه در 200 سال اخیر به وسعت كلان در مصر داشتهایم؟من
خودم كه چیزی نشنیدهام.
- خب. این هم دلیل دیگری برای اینكه سربازان
كمبوجیه را باور نكنیم. اما دومین دلیل این است كه هرودوت 2 قرن بعد از این
جنگ میگوید هنوز استخوانهای این سربازان روی زمینه ریخته است، یعنی هنوز
دفن نشدهاند. جالب است بدانیم در این اردوی نظامی نه تنها سربازان
ایرانی، بلكه سربازان یونانی بودند كه هم در اردوی ایران میجنگیدند و هم
در اردوی مصر. اینها در واقع سربازان اجیری بودند. چطور ممكن بوده 200 سال
جنازه سربازان قومهای مختلف روی زمین بدون آنكه دفن شوند همین طور رها
شوند؟باید اول بیاییم سابقه توفان شن را در این كشور بررسی كنیم كه آیا
اصلا سابقه چنین طوفانی وجود داشته یا خیر. برای اینكه نزدیك به 200 سال
همه این چیزها ثبت شده و میدانیم كه حداقل آب و هوای این كشور طوری است كه
به عنوان مثال توفان شن ممكن است در این كشور رخ دهد یا آنكه اصلا چنین
چیزی در این كشور ممكن نیست.
آقای دكتر در جوامع باستانشناسی میگویند
هرودوت كمی در داستانهایش اغراق میكرده است. |
- بله من هم بیشتر
حرفهایش را قبول ندارم. بیشتر وقتها قصهپردازی كرده است تا اینكه
نمایشی را مورد توجه آتنیها قرار بدهد. من كه تصور میكنم خیلی وقتها این
مورخ از خودش داستان ساخته است. این است كه من زیاد به این فرد اعتماد
ندارم و داستانش را درباره شكست خوردن ارتش كمبوجیه در صحرای مصر باور
ندارم.
در پایان برخی باستانشناسان منتقد سازمان میراث فرهنگی معتقدند
این همه انرژی كه در مورد رفتن به مصر برای كاوش در این سرزمین به منظور
یافتن سربازان كمبوجیه صورت میگیرد بهتر است درباره محوطههای تاریخی
كشورمان صورت بگیرد كه هنوز كاوش نشدهاند. شما به عنوان یك پژوهشگر در این
زمینه چه نظری دارید.
- ببینید در دهه 1350 خوزستان ایران از نظر
محوطههای باستانی مورد بررسی قرار گرفت و نزدیك به 1700 تپه باستانی در
این منطقه شناسایی شدند. اما این روزها یكی از دوستان من كه مسوول بررسی
این تپههاست، میگفت اكنون شاید تنها نزدیك به 600 تپه باستانی وجود
داشته باشد. یا مثالی دیگر را در این زمینه درباره فتح شوش مطرح
میكنم. كاوشهایی كه آقای كابلی باستانشناس خوب كشورمان در دیوار غربی
شوش انجام داد، نشان داد برخلاف یونانیها كه میگفتند شوش و شهردارش
براحتی تسلیم شده، تحقیقات نشان میدهد جنگ سختی در كنار آن دیوار صورت
گرفته است. اما به یكباره میبینیم بقیه كار كاوش دیواره ناتمام میماند تا
هیچكس نداند چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است. باید بگویم البته این
موضوع در بسیاری از محوطههای باستانی كشورمان نیز به وفور به چشم میخورد
كه محوطهها یا كاوش نشدهاند، یانیمه كاره باقی ماندهاند.
یعنی
منظورتان این است كه برای اثبات قدرت ایران باستان بهتر است در خود ایران
كاووش كنیم تا آنكه به كشورهای دیگر برویم؟
- من میگویم به جای این كه
ما به دنبال حرف یونانیها برویم كه گفتهاند برای مثال 10 هزار سرباز
ایرانی در آنجا مدفون شدهاند، بیاییم در همین ایران خودمان ببینیم چه جنگی
با یونانیها داشتهایم. اینجا را رها كردهایم و میخواهیم به مصر برویم؟
منبع: ایران اكونومیست
برچسب ها :
منشور كوروش-برچسب ها :
استوانه-برچسب ها :
نسخه-برچسب ها :
موزه بریتانیا-برچسب ها :
كتیبه-برچسب ها :
تخت جمشید-
|
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
نازیلا محمدپور در سه شنبه 25 اسفند 1388
|
|
|
|
|
|
|
|
|