خاطرات غیر خسته کننده :)

تاریخ:یکشنبه 30 اردیبهشت 1397-02:15 ب.ظ




سلام به همه ی خوشگلا ! 

امروز یک شنبس ولی من یکی حس جمعه رو دارم 

ولی این مدرسه ها هم آدم گیر آوردنا !!

برای همدردی به ادامه ی مطلب رجوع کنید !



به قول خودشون (به علت ماه مبارک رمضان مدرسه ساعت یک تعطیل می شود ....)

مشکل من خرخونی نیست ، یعنی کلا من خرخون نیستم ! این رو از 

کله تون بیرون کنید :)

انگیلیسی نداریم !!مامانی !:(

ولی امتحانامون امروز تموم شد ! ایول ! امتحان فاینالم رو عالی دادم ! هیجده و نیم !

(بین خودمون باشه ، آخرین امتحان فاینالم رو دو دادم )

امروز زنگ ورزش شطرنج بازی کردیم و من به فاطمه  (همکلاسیم) شطرنج آموختم .

البته یه ریزه بد جنسی کردم و به فاطمه رحم نکردم 

اولین بازی شطرنج عمرش رو کوفتش کردم ، یه ضرب کیش و ماتش کردم !

بعدش خانم گفت بریم وسطی بازی کنیم . من با الینا تو یه گروه رفتیم ! هورا !

بعدش گردو شکستم رو باختیم و باید کسایی که وسط بودن رو بزنیم :( نه هورا !

ولی ما بردیم ! الینا سر ده ضربه ی آخر روناک که فینالییست گروه باران 

بود (گروه رقیب ما ) با توپ زد ! هورا ! هورا! 

بعد ما رفتیم خونه و یه نهار باحال زدیم تو رگ :)

الانم باید برم چون مامانم می گه باید مشقامو شروع کنم :(

ولی قبلش باید با بستنی سوخت گیری کنم :)

الان داداشم داره کلافم می کنه ، 

تا از کوره در نرفتم خداحافظ !


نوع مطلب :

الاغ بالدار
سه شنبه 8 خرداد 1397 05:44 ب.ظ
ماه رمضون خیلی سخت میگذره ... مخصوصا وقتی هوا گرم میشه
پاسخ باران میرباقری : فکر کنید سخت نگذره !!
الینا bff
یکشنبه 30 اردیبهشت 1397 03:16 ب.ظ
باران
دوستت دارم
پاسخ باران میرباقری : منم همینطور الینا جونی
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات